سكس با دوست دختر رفیقم

1393/02/06

سلام من اسمم داريوش بچه تهرانپارسم اين داستانم واقعيه چيز خاصيم نيست دروغ باشه همه اسما و ادرسام واقعيه ما قبلن ارياشهر ميشستيم بلوار فردوس طبق عادت يه دوست داشتيم بر بلوار سيستم ماشين ميفروخت مام اونجارو پاتوق كرده بوديم وايميستاديم از بيكاري اونجاو تيكه مينداختيم اهنگ ميزاشتيمو خلاصه با اذيت وازار روزمونو شب ميكرديم اقا يه روز وايستاده بوديم كه يهو اشكان دوستم با هاج بكش اومدو سيستمشو تنظيم كنه من كه رفتم سمتش سلام عليكي كنيم ديدم اشكانو ميلاد با دو تا داف عقب باهم بودن گفتم كجا ميريد گفت ميريم خونه ما خاليه داداشمو دوست دخترشم اونجان با دوستاشون منم يه نگاه عقب ماشين كردم ديدم اين دختره كه جي اف اشكان چه زلي زده تو چشايه ما منم امارو گرفتم گفتم برو ميام خونشونم اون زمان تو بلوار بود يعني نزديك بود كه اشكان گفت اينارو ميزارم خونه الان ميام دنبالت رفت كه اونارو گذاشت خونه اومد دنبالم گفتم اشكان اين دختره كي بود چه اماري داد گفت همسايمون ته كوچمون ميشينن گفتم اكي ولي داشت مارو ما چشاش ميخورد گفت پا داد بكن نوش جونت ما اخه اين حرفارو با هم نداشتيم پاسكاري زياد كرده بوديم خلاصه رفتيم سمت خونشون زنگ و كه زد در باز شد رفتيم بالا رسيديم تو ديديم همه دختر پسر جمع دور هم نشستن سلامي كرديمو رفتيم يه گوشه نشستيم اين دختره ام هي زير چشي به ما نگاه ميكردن شستيمو دور هم چند پيك مشروب خورديم تا ديديم يه هو دوست دختر ميلاد گفت من بايد برم مامانم زنگ زده ميلادم پا شد و چون وسيله نداشت با اشكان رفتن اين دختر رو برسونن خلاصه من موندمو اون دخترهو ايدين داداشه اشكانو دو تا دختر پسر ديگه كه من دورادور ميشناختم ما يه كم گيج بوديمو تا اشكانو ميلادم بيان صبر كرديم مشروب نخورديم يه درازه ريزي كشيديمو حواسمون به دختره بود كه هي امار ميدادو نيش خند ميزد تا اينكه منكه دراز كشيده بودم اومد بغلم يعني كنار دستم نشستو شروع كرد لاس زدنو اين حرفا مام خودمون زديم به اونرا كه خيلي مستمو حالم بدو اينا كه همه پسرا دارن اين تجربه رو.

خلاصه نشسته بود بغله ما مام دراز كشيده بوديم سرمون رو دستامون بود از رو فيلم بازي كردن سرمونو گذاشتيم رو پاشو شرو كردم انگشتمو رو بازوش كشين مدل ناز كردن كه ديدم هم چيني مور مور شد منم داستانو گرفتمو سري چسبيدم گفتم مستمو حالم بدو ميخوام گفت چي گفتم هيچي يه بوس ناقابل دلم لب ميخواد اونم نه گذاشتو نه برداشت لبو گذاشت رو لبام كه يهو اونم حالي به حالي شدو گفتم بريم تو اطاق گفت بريمو بقيم كه تعجب كرده بودن ايدينم قاطي كرده بود به رو خودش نميوورد خلاصه رفتيم تو اطاقو سري خودمو به مستي زدمو سري لبو چسبيدم كيرمو دراوردم دادم دهنش يه چن لحظهاي ساك زد هنوزم در حال ساك زدن بود شنيدم ايدين زنگ زده به اشكان كه بيا داروش زيدتو برده تو اطاق مام كه درو قفل كرده بوديم خيال راحت گفتم لباستو در بيار سري بكنيم تا نيومده اونم گفت نه و با همين ساك ابتو بيار منم فيلم كه نه با ساك ابم نميادو اگه نكنم كمر دردو خايه درد ميگرم انم گفت اخه يكم مو داره منم زده بود بالا گفتم بيخيال سري انداختمش رو تختو پايين تنشو دراوردم بالا تنش هنوز تنش بود ديدم روناي خوب پر گندمي كن گنده سري كردم تو اونم خيس كرده بود شديد داشتيم همينجور تلمبه ميزديم اون اييدينم هي كرم ميريخت در ميزد داد ميزد بيا بيرونو اينا مام گوش نمي كرديم تا اشكان رسيدو به ايدين گفت كه هماهنگ بوديم ايدين ديگه كرم نريخت اشكانم واسه اينكه جلو بقيه تابلو نشه داد ميزد كس كش نامرد بيا بيرون در ميزدنو اينا مام ريلكس در حال تلمبه زدن تا ارضاء شديمو لباسارو پو شيديمو اومديم بيرون ديگه همه ام اروم شده بودن رفتيم رو مبل نشستيم اينم چسبيده بود به ما انگار ارضاء نشده بود باز با كير خاي ه ما از رو شلوار ور رفتنو بوس كردن ما تو گردنمون نفس كشين تا دوباره حاله مارو بد كنه اشكانم كه تو حالت كه چرا ديگه به اين شدت امار ديگه باور نميشدكه دختره انگار نانه گار اشكانو ميشناسه بقيم همه ميخه ما اينم هي باما ور ميرفت ديگه اون لحظه اتاقم پر شده بود ايدين تو اتاق بود نميشد كاري كردكه اقا گفت بريم تو دست شويي اونام خونه يه خواب بود جا نداشتيم رفتيم تو دست شوي ديديم با حموم يكيه يه در روبروشه حمومه رفتيم تو اشكانم متعجب نگاه ميكرد دمش گرم صداش در نميومد اونجا باز بد نبود بهتر از دست شويي بود يكم خوردو يكم وايساده حال كرديم نميشد دراز بكشيم كه كه يدفه اون گفت من ميخوابم كفه حموم تو بكن مام كه تازه ابمون اومده بود شروع كرديم تو اون جايه تنگ روش بخوابيم زانوهام گاييده شد انقد ساييده شد رو كاشي يه نيم ساعتي رفتيم تا ابمون اومدو اونم ارضاء شدو كشده مرده ما نميدونم يا سكس ما ديگه ول كنمون نبود تا فرداش كه زنگ زدو ديديم يه كادو خوب اورده واسه ما جعبه رو باز كرديم يه ساعت سيكو اصل صاحب شديم تا امارو در اورديم بچ مايه دارو مام كه شيطون يه سريم ٥صبح با كلي كسكلك بازي رفتيم دنبالش برديمش باغ كه اونم يه داستان مفصل داره و خلاصه بعده چند بار حال پيچونديمش.

نوشته: داریوش


👍 1
👎 0
79536 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

417042
2014-04-26 12:25:02 +0430 +0430
NA

اگه خواستی ازطریق پیام خصوصی میتونم باهات فارسی کارکنم
پول مولم نمیخواد در راه رضای شهوانیون عزیز!

0 ❤️

417043
2014-04-26 17:27:44 +0430 +0430
NA

من بچه فردوسم این اسمایی که گفتیو نمیشناسم ;)
میلاد اشکان … لول !
سازمان برنامه میشینیم اینم گفتم باور کنی :))

0 ❤️

417044
2014-04-27 08:40:30 +0430 +0430
NA

ببخشید من اهل بدو بيراه نیستم ولی با این نوشتنت مجبورم كردی:
ریدم تو زبونت

0 ❤️

417046
2014-04-29 11:18:14 +0430 +0430
NA

توى 500 تا كلمه 400تا ما نوشت اخه غازقولنك كسى مجبورت نكرده شرو ور بنويسى. الدنك جقى. ما ما ما ما ما ما ما ما

0 ❤️

678184
2018-03-20 02:14:20 +0330 +0330

خداوکیلی یاد خاطره هام افتادم . خودمم نفهمیدم چی شد که معتاد شدم و الان دیگه یذره اعتماد بنفس واسم نمونده .
خار هر چی دوست گاییدم . کافیه ببینن دخترا تحویلت میگیرن از روی حسادت آدمو بگا میدن . حواست به خودت باشه .

0 ❤️