سلام داستاني رو كه ميخوام براتون تعريف كنم برميكرده به 6ماه بيش كه من برايه كرفتن يك سري آزمايشات بزشكي مجبور شدم برم تهران و جون تعداد اين آزمايشها زياد بود 1ماهي رو مهمون داداشم بودم.
داداشه من كارمند بانکه
و هرروز صبح ميره سركار وبعد از ظهر حول حوشه ساعت 4/30برميكرده خونه
منم تو اين 1ماهي كه بيششون بودم صبح زود ميرفتم آزمايشكاه و دمه ظهر برميكشتم خونه,{من جند وقتي بود كه كليه هام مشكل بيدا كرده بود و دكترم برايه تشخيص بيماريم كلي آزمايش مرحله ايي برام نوشته بود كه بايد انجامشون مي دادم}. زن داداشه من يك زن خانداره و خيلي هم مومنه جوري كه تو خونه بيش من چادر سرش ميزاره و حتي با من دس هم نميده
همين خصوصياتشم باعث شده بود كه من بشتر تشنه لمس كردنش باشم 1هفته اولي كه خونشون بودم زن داداشه بيجارم همش تو خونه با چادر بود اونم تو كرمايه تابستون منم كه ميديدم سختشه ميرفتم تويه ي اتاق ديكه تا اون راحت باشه. من شبها تويه اتاق ميخوابيدم و داداشمو زنش تو نشيمن. منه بد بختم اكه نصفه شب دستشويم ميكرفت نميتونستم برم دسشويي جون اونا وسط نشيمن خوابيده بودن .
زن داداشمم هر روز صبح وقتي داداشم ميخواست بره سركار اجبارأ بيدار ميشد و قبل از اين كه من بيدارشم رخته خوابشونو جمع ميكرد بيجاره موقع ايي كه صبحانه منو ميداد خوابش ميومد
ي روز صبح وقتي از خواب بيدار شدم ودر اتاقو باز كردم با ي صحنه عجيب دوس داشتي روبه رو شدم
واي
زن داداشم با ي تابو شروارك تنك كه به كونه خشكلش جسبيده بود تويه رخت خواب خوابيده بود خشكم زده بود جون تا اون روز بدنه زن داداشمو نديده بودم
از جام نميتونستم تكون بخورم
اون ي تاب نازك سفيد تنش بود كه تمامه بدنشو نمايان ميكرد
از شانس خوبه من ظاهرا زن داداشم خواب مونده بود
نميدونستم جيكار كنم كيرم بدجوري سيخ شده بود و منم همش سعي ميكردم كنترلش كنم
رفتم نزديكش
واي سينه هاش از زير تابش معلوم بود از هوس داشتم ميمردم
كوسه خوشكلش بينه باهاش برس شده بود
داشتم ديونه ميشدم آروم نفس ميكشيدم
و با كيرم ور ميرفتم
جرعته اينو كه بهش دس بزنمو نداشتمواي چه موهايه قشنگي داشت من تا اون روز حتي موهاشم نديده بودم ي بدنه كشيده با موهايه بلند دوتا سينه نك تيز با ي كونه كرد كه از رو شلواركش داشت ديونم ميكرد ميخواستم ببوسمش ولي ميترسيدم نميدونستم جيكار كنم خوب كه از ديدنش سير شدم رفتم سمت دستشويي كه سر صبح ي جق حسابي بزنم سرحال شم وقتي دره دستشويي باز كردم از صدايه در زن داداشم بيدار شد و وقتي منو ديد شوكه شد و سريع ي ملافه انداخت رو خودش منم كه خشكم زده بود رفتم تو دستشوي و درو بستم جند دقيقه ايي تو دستشويي بودم
نميدونستم الان چه واكنشي از خودش نشون ميده از دستشويي كه آمدم بيرون زن داداشم رخت خوابهارو جمع كرده بود وي چادر انداخته بود سرشو رفته بود تو آشبزخونه تا برام صبحانه درست كنه منم به رويه خودم نياوردمو نشستم رو ميزو صبحانمو خوردمو خداحافظي كردمو رفتم به سمت بيمارستان تو مترو همش به صحنه ايي كه امروز صبح ديده بودم فك ميكردم و با خودم ميكفتم كاشكي حداقل 1بار كونشو لمس ميكردم
كاشكي ازش فيلم ميكرفتم
همش تو اين فكرا بودم كه نفهميدم كي رفتم بيمارستانو كي بركشتم خونه وقتي رسيدم خونه ساعت 11ظهر بود
زنك زدم كسي باز نكرد جند بار كه زنك زدم زن داداشم اف افو برداشتو درو باز كرد
وقتي در خونه روباز كردم زن داداشم تويه حموم بود برايه همينم درو دير باز كرده بود
لباسمو عوض كردم ي فكر اينه برق آمد تو ذهنم كه برمو از لايه دره حموم زينب جونو ديد بزنم
قلبم تند تند ميزد رفتم سمت در حموم از بشت شيشه ميشد سفيديه تنشو ديد ولي از بد شانسيه من حمومشو ي روزنه كوجيكم نداشت كه من بتونم عشقمو ببينم
بركشتم تو نشيمنو تلوزيونو روشن كردم داشتم شبكه 3 مسابقه كوي و ميدانو ميديدم كه زن داداشم از حموم آمد بيرون
سلام كرد منم سرمو كه بركردوندم بهش سلام كنم ديدم كه چادر سرش نذاشته و ي لباس نسبتا راحت بوشيده منم به رويه خودم نياوردم و كاملا عادي برخورد كردم
اونم رفت از تويخجال ي ليوان شربت برام آوردو كنارم نشست
سر صحبتو باز كردو در مورد همه جيز باهام حرف ميزد تا حالا انقدر باهام راحت نبود حين صحبتهاش دستمو كذاشتم رويه مبل بشت كردنش در مورد همه جيز حرف ميزد منم مثلا دارم كوش ميدم سرمو به علامت تاييد تكون ميدادم
ازش برسيدم جرا بجه دار نميشين {اخه داداشمو زن داداشم 2ساله كه ازدواج كردن و هنوز بچه دار نشدن}كفت كه هنوز آمادكي نداره و جون خالش درحين زايمان فوت كرده ميترسه
منم مثالا نصيحتش ميكردمو دل داريش ميدادم
بين همين حرف ها بود كه زن داداشم يهو كفت صبح جه ساعتي از خواب بيدار شدي منم خيلي عادي كفتم نيم ساعت قبل از اينكه تو بيدار بشي بهم كفت جيكار ميكردي
كفتم هيجي آمدم بالا سرت ديدم خوابيدي دلم نيومد بيدارت كنم
جند دقيقه ايي بالا سرت وايسادم ديدم بيدار نشدي رفتم دستشوي از صدايه در دستشويي بيدار شدي
آروم خنديدو كفت بالا سرم جند دقيقه ايستاده بودي
آروم كفتم 20دقيقه
كفت جيكار ميكردي
كفتم به تو نكاه ميكردم
كفت مكه تاحالا نديده بوديم
كفتم ديده بودم ولي نه اون طوري
كفت جطوري
كفتم با تابو شلوارك
جند ثانيه مكث كردو كفت اونطوري جذابترم يا الان
كفتم وقتي با تابو شلوارك ديدمت انقدر مجذوبت شده بودم كه ميخواستم بي اختيار ببوسمت
اين جمله رو كه كفتم تو جشمام خيره شد
بدنم خيلي كرم شده بود
اون به جشمام و لبام نكاه ميكرد آروم بهش نزديك شدم صورتش سرخ شده بود
لبامو كذاشتم رو لباش
جشماشو بست
شروع كردم به خوردنه لباش
دستمو كذاشتم روسينشو فشارش ميدادم
جه سينه نرمي داشت
صورتش خيلي سرخ شده بود
جشماشو باز كرد
اونم شروع كرد به خوردنه لبام
همونطوري كه سينشو ميمالوندم آروم آروم دستمو بردم سمته كسش
با دستم كسشو فشار ميدادم
اوف جه كسه نرمي داشت
نفس نفس ميزد
دستشو كذاشت رو كيرم
و باهاش ور ميرفت
شلوارمو درآوردم
اونم بيراهنشو درآورد
اوف جه سينه هايي داشت
سرمو كذاشت رو سينه هاشو عينه گرسنه ها ميخوردم اونم آه ميكشيد
شلوارشو كشيدم بايين اونم بيراهنمو درآورد
ي شرت صورتي باش بود كه جسبيده بود به كسش
آروم شروع كردم از سر زانو و رونش به خوردن داشت ديونه ميشد
وقتي لبامو كذاشتم رو شرتش از شدت هوس باهاشو جمع كرد آرو باهاشو باز كردم و با بينيم كسشو نوازش ميدادم اونم آه ميكشيد
آروم شرتشو از باش درآوردم
لبامو كذاشتم رو كسش باهاشو محكم جمع كرده بود و با هر زبوني كه به كوسش ميزدم آه ميكشيد
يه خورده كه آروم شد شروع كردم به خوردنه كسش
با لبام ججولك كسشو ميك ميزدم
از شدت حوس با دستاش سرمو به كسش فشار ميداد بدجوري آه و ناله ميكرد منم عينه وحشي ها كوسشو ميخوردم
بعد از جند دقيقه بلند شدمو و شرتمو درآوردم
اونم از رو كانابه بلند شودو بشت به من خم شد و با دستش كسشو مي ماليد
منم از بشت آروم كيرو فرستادم تو كسش
و آروم آروم شروع كردمه به تلمبه زدن
دستمو كذاشتم رويه باسنش و فشارش ميدادم به سمت خودم
آهو ناله جفتموم سر به فلك كشيده بود
بعد از جند دقيقه تلمبه زدن زينب بلند شدو منو خابوند رو كانابه
و آمد روم
كيرمو آروم كذاشت تو كسش وا بالا و بايين ميكرد
موج سينش داشت قرقم ميكرد
با دستام سينه هاشو كرفتمو فشار ميدادم اونم بالا بايين ميكردو آه ميكشيد
از شدت حوس انكشت هايه باهامو به هم فشار ميدادم
آبم به شدت داشت ميومد بهش كفتم زينب آبم داره مي ياد اونم سريع از رو كيرم بلند شودو آبم ريخ رو كانابه
هردومون خندمون كرفته بود
همونطور لخت بوديم كه رفت دسمال آوردو كانابرو تميز كرد بعدشم باهام رفتيم دوش كرفتيم
ساعت حولو حوشه4 بود از حموم آمديم بيرون لباسامونو بوشيديم
اون رفت برايه داداشم كه نيم ساعت بعد از سركار مي يومد خونه جايي دم كنه
منم از بشت جسبيده بودم بهش و با سينه هاش ور ميرفتم
صدايه اف اف آمد
زن داداشم رفت درو بزنه
داداشم بود درو باز كرد
منم رفتم رو كانابه نشستم تلوزيونو روشن كردم اونم ي چادر كذاشت سرش و درو برايه داداشم باز كرد;)
نوشته: Dariche
جلق عامل كليه درد.
پس گفتى هر روز زن داداشت بهت صبحانه ميده ميخورى ميرى آزمايشگاه اونم به مدت يكماه!
پزشك معالجتون چيزى تجويز نكردن احيانا بكنى تو كونت؟
بزغاله آدم ميره آزمايش بده بايد ناشتا باشه يعنى چيزى نخورده باشه بعد تو صبحونه ميخورى ميرى! جفت كليه هات تو كونت
<ستاد اهداء كليه>
كاري ندارم محارم يا غيرمحارم،هر چي بود،آشغالي.تا جاييكه نوشتي اتاق دادن به تو خوندم.خيلي رذلي طرف برادرت هم نباشه،اصلا دشمنت باشه بري خونش نون نمكش كوفت كني،نظربه ناموسش داشته باشي ديگه آخر كثافتي.
دمت گرم خدا،بنده خاركسدت شناختي،اميدوارم زير دياليز به خودت بياي،رستگاركه اصلأ نخواهي شد،شايد به عنوان يك خوك متحول آمرزيده شي.
سلام آريزونا
داداش شرمنده،اين يابو،استثنأ براي آزمايش نيازي به ناشتا رفتن نداره.
دكترتجويز كرد قبل بياد آمپول رستگاريم بخوره بعد آزمايش بده. اگر ميدونستم همچين نمك به حروميه با ساطور آمپولم قطع ميكردم ميدادم سگ بخوره شرف داشت به اين يابوعلفي.
چی بگم که دلم از اینگونه آدمها خونه
آخه بدبخت نمک میخوری و نمکدون میشکنی؟
واقعا واست متاسفم که حتی به زن داداشت هم رحم نمیکنی بدبخت
من اگه جای داداشت یا زن داداشت بودم میدونستم با کآشغالی مثل تو چیکار کنم
اهل هتاکی و فحش نیستم عقده ای
یادت باشه که از هر دست بدی از همون دست میگیری
یک شعر زیبا هم هست که میگه
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
خدا خودش رحم کنه که یه عده عقده ای ایران رو با این کثافت کاریها به گند کشیدن
خاک تو سرت کمتر جق بزن مگه مجبوری .اینقدر جق زدی که کم کم داره کلیه هات از سر آلتت میزنه بیرون.خاک تو سرت اگه همینجور ادامه بدی دو روز دیگه کل هیکلت میشه منی و از سر آلتت میزنه بیرون
داستانت که دروغ بود_ولی تف به غیرت نداشتت که همچین داستانی رونوشتی؛قابل توجه آقای بی غیرت اگه همچین زن داداشی داری که حجاب داره ومحل سگ هم بهت نمیزاره بدون بخاطرشرم حیایی که داره؛توبی شرم وحیافکرنکن بااین حرفات زن داداشتوجنده خودت میکنی نه بابا؛البته جلق زدن باعث ازکارافتادن کلیه هاهم میشه بدبخت بی غیرت؛من واقعابرات متاسفم؛زنی که ی عمرباحجبوحیابوده نمیادباتوبی غیرت به شوهرش خیانت کنه؛
خيلى دوس دارى فحش بخورى
واقعا كه حروم زاده اى
كس كش توهم زده به كله كيريت؟
سلام من تا جایی که بتونم نظر نمیدم چون اینا بااین کار میخواند آمار مراجعه کننده ها رو به این سایت زیاد جلوه بدن ولی واسه این مورد طاقت نیاوردم چرا میخواید با این توهمات اعتقادات مردم ایران رو خراب کنید فقط میخواند این جنایت بزرگ رو عادی جلوه بدن واقعا جای تاسف داره کسانی که این داستانهای تخیلی رو باور میکنن نویسنده این داستانها گرگهایی هستن که میخواند ایران رو چپاول کنن ولی کور خوندن ایرانی سرش میره ولی ناموسش رو حفظ میکنه
سری کامل لوازم آزمایشگاه , با گارانتیش تو کونت !!!
ریییییییییییدی با این کُس نامه ت!
یه بار به یه احمق نمک بحرومی مثل خود گوهت گفتم حالا هم به توی عنتر میگم هروقت رفتی خاستگاری با دختره طی کن که حتما داداشت از خجالتش در میاد و قرض تو رو ادا میکنه
اسهال گوریل انگوری تو حلقت البته وقتی که انگور گندیده خورده
داستانت کس شری بیش نبود
اول میگی برای آزمایش رفتم تهران پیش داداشم بعد میگی
بيجارم همش تو خونه با چادر بود اونم تو كرمايه تابستون
و اما بله بازم دوستای منتقد و عزیزم فوشهای لازم و نقدهای اساسی رو گفتن به من نرسید ولی اینو بگم که اخه کس کش حروم زاده نمک به حروم مادر جنده با اون فکر و توهم لاشی گریت با فامیل با زن برادر که مثل خواهر میمونه تو ذهن پوکت سکس میکنی جقی بد بخت حروم زاده توف به غیرتت تف به هیکلت جای من بودی یه دست میکردمت تا ادم شی…خوب دوستان ببخشید
عبدول تابه تا حالا كه اصرار ميكنى باشه قبول صبح هم بده بخوره
ديگه خودت ميدونى هر كارى ميتونى براش بكن جاى دورى نميره :-D
سلام برادر آريزونا
عزيزم از صبح اين پدرسوخته بيچارم كرده،منتظر حكم شما بود حالاكه جواب مثبت يكاري كنم كليه برينه تاديگه آويزون داداش بيچارش نشه.خيلي چموشه ده بار گاز گرفته!
بیچاره داداشت…ایشالا (ان شاالله!)یه روز اونم زن تو رو بگاد که یربه یر بشید!
به فرض درستی داستانت،حتی اگه تو خواب بودی و اون زنیکه میومد سراغت،تو باید بی خیال می شدی.
بدبخت زن ندیده.
بچه کونی بیماری کلیه داری از بس کون میدی کیر داداشت توکونت. کیر خر تو مغزت خر مغزتو بگاد.کیر تموم خر دنیا تو کونت تا جفت کلیه هات از چشات بزنن بیرون
ای بابا، چه کاریه بنده خدا رو فحش میدید، داستان نوشته، مستند که نگاه نمی کنید، خوب بیچاره از تخیلاتش استفاده کرده، چه اشکالی داره، من نمی دونم کی می خواد بفهمید سکس سکسه، خوب وقتی زن داداش آدم خودش راضی باشه، حیف نیست که نکنیش. دوست عزیز اصلا ناراحت نباش، داستانت خیلی هم باحال بود، تازه اینایی هم که بهت فحش دادن خودشون از همه عوضی تر هستن، تو لااقل داستان نوشتی زن داداشت رو کردی، تازه اون هم با رضایتش، این عوضی هایی که فحش میدن خودشون اهل تجاوزن، سکسی که طرف راضی باشه که اصلا بهشون حال نمیده…
تا حالا اصلا داستان نخونده بودم چون میدونم همشون کوسو شعر هستن
فقط این کامنت رو گذاشتم که به شما دوستان بگم که هیچ وقت برای اینجور داستانها نظر ندید تا خودش بفهمه که چه کثافت کاری کرده
ممنونم از همتون
<سلام فقط به ایرانی های با مرام و ناموس پرست>اولا که این داستان بود اولش راست بوده چون ایرانی ها اینقدر با حجاب هستن که جلو برادر شوهر هم حجاب دارن ولی از اون به بعد مگه می شه زن داداشی که جلو برادر شوهر چادر سرش می کرده یه دفعه ای بیاد خودشو در اختیار برادر شوهر بزاره امکان نداره هر کس این داستانو نوشته خواسته ایرانی ها را خراب کنه من نظر ها را خوندم و افتخار می کنم به تمام دوستان خوبم که هیچکدوم این داستان را باور نکردن و نظر مثبت ندادن افتخار می کنم به همتون دم همتون گرم اگه همیشه همتون اینطور اتحاد داشته باشین کسی نمی تونه با داستانهای دروغی به ایرانی ها توهین کنه مخلص همه ی ایرانی های با شرف وناموس پرست و با مرام . اونی که این داستان را نوشتی برو خجالت بکش تو فقط خواستی به ایرانی توهین کنی و بس در صورتیکه ایرانی با تعصبی که داره به قول یکی از دوستان هیچوقت نمک کسی را که خورد نمکدون نمی شکنه حتی اگه اون طرفش ایرانی نباشه …چون ایرانی چشم به ناموس دیگران نداره .بازم می گم خیلی خوشم اومد که همه از این داستان انتقاد کردن
من فکر کنم ایشون خوابشو برامون تعریف کرده چون اصلا شبیه واقعیت نبود من خواهش میکنم از کسایی که وقت خودشونو صرف میکنن برای 2 ساعت کس شعر نوشتن حداقل یه چیزی بنویسن که خواننده بعد از وقت تلف کردن بهت فحش ناموسی نده، ولی شما دوست عزیز داستانت از اون دسته کس شعرایی بود که خیلی دیگه کس شعرن چون وقتی با کسی رابطه پیدا میکنی که حالا اونم به قول شما مذهبی هم هست انقدر سریع نمیاد شلوارشو بکشه پایین بگه بیا بکن هر چیزی مراحل داره تو یه دفه شلوار میکشی پایین تو داستانت که اینی که تو میگی واسه فاحشه ها صدق میکنه نه برا زن داداشه مذهبیت پس سعی کن از این به بعد کس شعرای بهتری بنویسی یکم بیشتر فکر کنی، در ضمن از این به بعد خواستی بری آزمایش حتما ناشتا برو چون آزمایشات اشتباه در میاد، ممنون میشم
هوی بدبخت کیر 5 سانتی چرا فک کردی مردم داستان کیریتو باور می کنن؟؟
کیر افریقاییا تو دهنت
خيلي مذهبي و مومن بود بعد راحت اومد كنارت نشستو تو كرديش؟ داداشت.زنش.كليه هات.مترو با تمام تجهيزاتش.ازمايكاه درسته تو كونت مرتيكه جقلوز
يه بار ديكه بنويسي با برو بچ كليه هاتو ميكنيم تو كونت
didi sag doroghaki vagh vagh mikone to ham alan hamin karo kardi jaghi
فقط این نکته منو گیج کرده
چرا همه کسانی که داستان مینویسند
بعد از سکس با هم میرن حموم
و اکثرا یک سرویس تو حموم سکس میکنن
سکس تو حموم که حال نمیده
وقتی هم ارضا شدی دیگه حوصله نداری به طرف نگاه کنی
من بدبخت 4تا از فانتزیهامو گفتم و تاکیدکردم که این فقط توی ذهن منه .اما همه گیر دادن
بد نبود. شماها که واسه همه داستان نویسها فحش میفرستین خودتون ی داستان بنویسید اگه تونستید بهتر از اینا بنویسید بعد بیاید سخنرانی کنید.
در اینکه داستان تخیلی و دروغ بود شکی نیست…اما من این قول رو بهت میدم که روزی رو با چشمای خودت ببینی که چند نفر که شاید یکیشون هم برادر خودت باشه دارن دسته جمعی دارن زنت رو میکنن…سزای ادمی که به امانت خیانت کنه همینه.هر چند که داستانت زائیده فکر کیریت باشه…
چقدر یه مرتبه از تریپ خوداری به ریلکسی هجرت کرد
تو نابغهای پسر
کیرم تو اول تا آخرت بازم از این دروغا بنویس بخندیم ناموسن
ریییغووووووو
زنداداش کسی هست که باید کونش رو پرستش کنی! با التماس بخوری کونشو و به پاهاش بیافتی تا شاید اجازه بده که بغلش کنی!
نصف اول داستان راست بود؛ نصف دومش درووووووغ…!
تا اونجائی که زنه رو اون روز صبح می بینی راست و بقیه اش ساخته ذهن متوهم جقی و بیسوادته… ریدی با این سوادت… تابو شلوارک…!! کیر تو اون ملاجت… حیف از وفت