سمیرا

1389/02/26

من يك هفته اي مي شود كه با سميرا آشنا شده بودم كه آن اتفاق افتاد .
بز أريد از اولش تعريف كنم .يك روز گرم تابستان بود كه ما براي ديدن داييم كه از مسافرت آمده بود رفتيم.
در آن مهماني دختران زيادي از فاميل بودند كه من بعضي از آنها را مي شناختم وبعضي را نه وداستان نيز از اينجا شروع شد. در آن روزدختران زيادي آنجا بودند كه از زيبايي وادب چيزي از دختران ديگر چيزي كم نداشتند مثل نغمه و يا غزاله وغيره… ولي سميرا چيز ديگري بود. زيبا خوب وبا ادب بود.

روزي از روز ها كه بي حال بودم سميرا با تلفن كه به من كرد من بحال آورد . ساعت 5 بعدازظهر بود ومن مشغول انجام كاري بودم كه تلفن زنگ زد گوشي روكه برداشتم ديدم سميرا است بعد از احوال پرسي گفت خونه مون خالي زود بيا منتظرتم. من هم رفتم .وقتي در زدم و وارد خانه شودم ديدم بايك دامن كوتاه آمد به استقبالم ودر حالي كه وارد خانه مي شوديم سميرا گفت چيزي مي خوري گفتم نه زحمت نكش اومد نشست كنارم نميدونم يكدفعه چي شد كه بي مقدمه گفت خيلي دوستت دارم و پريد با يك دست منو بغل كرده وبا دست ديگر داشت كيرم را مي ماليد من هم كه تازه قضيه رو فهميده بودم بي كار ننشستم و با يك دست مشغول ماليدن پاهاش بودم و بادست ديگرسينه هاشو مي ماليدم وهر دو از فرصت استفاده مي كرديم و لب مي گرفتيم بعد از چند دقيقه كه رو هم افتاده بوديم گفت من تا حالا سكس نداشتم عزيزم حالا بايد چه كار كنم گفتم اول برو آماده بشو گفت چه طوري گفتم برو تمام لباس هايت را در بيار بجز شرت وكرستت بعد بيا سر كمتر از 1 دقيقه حاظر شد . بعد نشوندمش رو پا و با يك دست كسش رو ميماليدم وبادست ديگر كونش رو درحالي كه سرش رو روي شونه ام گذاشته بود و آه آه  ميكرد گفت حالا نوبت منه بلند شد نشست بين دو پام و شلوارم را باز كرد وكير درازم را در آورد وشروع كرد من مونده بودم از اينكه بلد نبود ولي چه خوب ساك مي زد وقتي كه كارش با كير ما تمام شد گفت حالا وقتشه من كه منظورش را خوب فهميده بودم لباس هامو درآوردم و اونم همينطور بعد نشوندمش رو مبل وپاهاشو وا كردم وكير عزيزم را توي كسش كردم كه ديدم پرده داره كه يك دفعه گفت پارش كن پارش كن  من هم با تمام قدرت كردم توش كه جيغ بلند شد به حدي درد مي كشيد وجيغ مي زد كه با خودم گفتم الان بي هوش مي شه ولي نشد وكار ما باكسش تمام شده بود گفتم كرم داري گفت آره گفتم برو بيار وقتي كه آورد گفتم به شكم بخواب بعد كه خوابيد به كون مباركش كرم زدم وكيرم را تا ته كردم توش چنان فريادي زد كه هيچ وقت يادم نميره وبعد از حال كردنهاي فراوان سميرا با كس خوني وكوني پاره شده به حمام رفت . الان كه چند ماهي از آن ماجرا ميگذره وما هر وقت همديگر را مي بينيم در گوشه اي خلوت با هم حالي مي كنيم.


👍 0
👎 4
72679 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

264512
2010-05-19 06:32:58 +0430 +0430
NA

سمیرا

من يك هفته اي مي شود كه با سميرا آشنا شده بودم كه آن اتفاق افتاد .
بز أريد از اولش تعريف كنم .يك روز گرم تابستان بود كه ما براي ديدن داييم كه از مسافرت آمده بود رفتيم.
در آن مهماني دختران زيادي از فاميل بودند كه من بعضي از آنها را مي شناختم وبعضي را نه وداستان نيز از اينجا شروع شد. در آن روزدختران زيادي آنجا بودند كه از زيبايي وادب چيزي از دختران ديگر چيزي كم نداشتند مثل نغمه و يا غزاله وغيره… ولي سميرا چيز ديگري بود. زيبا خوب وبا ادب بود.

روزي از روز ها كه بي حال بودم سميرا با تلفن كه به من كرد من بحال آورد . ساعت 5 بعدازظهر بود ومن مشغول انجام كاري بودم كه تلفن زنگ زد گوشي روكه برداشتم ديدم سميرا است بعد از احوال پرسي گفت خونه مون خالي زود بيا منتظرتم. من هم رفتم .وقتي در زدم و وارد خانه شودم ديدم بايك دامن كوتاه آمد به استقبالم ودر حالي كه وارد خانه مي شوديم سميرا گفت چيزي مي خوري گفتم نه زحمت نكش اومد نشست كنارم نميدونم يكدفعه چي شد كه بي مقدمه گفت خيلي دوستت دارم و پريد با يك دست منو بغل كرده وبا دست ديگر داشت كيرم را مي ماليد من هم كه تازه قضيه رو فهميده بودم بي كار ننشستم و با يك دست مشغول ماليدن پاهاش بودم و بادست ديگرسينه هاشو مي ماليدم وهر دو از فرصت استفاده مي كرديم و لب مي گرفتيم بعد از چند دقيقه كه رو هم افتاده بوديم گفت من تا حالا سكس نداشتم عزيزم حالا بايد چه كار كنم گفتم اول برو آماده بشو گفت چه طوري گفتم برو تمام لباس هايت را در بيار بجز شرت وكرستت بعد بيا سر كمتر از 1 دقيقه حاظر شد . بعد نشوندمش رو پا و با يك دست كسش رو ميماليدم وبادست ديگر كونش رو درحالي كه سرش رو روي شونه ام گذاشته بود و آه آه ميكرد گفت حالا نوبت منه بلند شد نشست بين دو پام و شلوارم را باز كرد وكير درازم را در آورد وشروع كرد من مونده بودم از اينكه بلد نبود ولي چه خوب ساك مي زد وقتي كه كارش با كير ما تمام شد گفت حالا وقتشه من كه منظورش را خوب فهميده بودم لباس هامو درآوردم و اونم همينطور بعد نشوندمش رو مبل وپاهاشو وا كردم وكير عزيزم را توي كسش كردم كه ديدم پرده داره كه يك دفعه گفت پارش كن پارش كن من هم با تمام قدرت كردم توش كه جيغ بلند شد به حدي درد مي كشيد وجيغ مي زد كه با خودم گفتم الان بي هوش مي شه ولي نشد وكار ما باكسش تمام شده بود گفتم كرم داري گفت آره گفتم برو بيار وقتي كه آورد گفتم به شكم بخواب بعد كه خوابيد به كون مباركش كرم زدم وكيرم را تا ته كردم توش چنان فريادي زد كه هيچ وقت يادم نميره وبعد از حال كردنهاي فراوان سميرا با كس خوني وكوني پاره شده به حمام رفت . الان كه چند ماهي از آن ماجرا ميگذره وما هر وقت همديگر را مي بينيم در گوشه اي خلوت با هم حالي مي كنيم.

4 ❤️

264513
2011-05-26 12:16:13 +0430 +0430
NA

بازم خالي بندي
اخه کسکش جنده با جنده گريشيکدفعه دست روکير کسي نميزاره که بگه دوستت دارم؟

0 ❤️

264516
2012-12-02 00:17:07 +0330 +0330
NA

پاراگراف دوم خط اول : روزي از روز ها كه بي حال بودم سميرا با تلفن كه به من كرد من بحال آورد
پاراگراف دوم خط دوم : بعد از احوال پرسي گفت خونه مون خالي زود بيا منتظرتم.
و هزار تا غلط املایی مثل حاظر و شودیم و …
این از مشکلات فنی مقاله ات که اگه زبان فارسی اول راهنمایی رو رد کنی همه ی اینا هم درست میشه .
حالا میرسیم به مشکلات تخصصیش : خوب کیر به کس زنت مجبورت که نکردن بیای اینجا مقاله بنویسی اومدی از روی بخار معده یک مشت کسشرتجات تحویل ملت میدی که چی ؟ بابا یه چیزی بنویسین این دیلم ما هم راست کنه . خوب بوق کون کدوم دختری پیدا میشه که اولین حرفش بعد از سلام اینه که بیا منو بکن ؟ کدوم دختریه که میگه بیا پردمو وردار ؟ و هزاران معمای دیگه که این مقاله ی کیریت جلوی من گذاشته . در آخر هم باید بگم که کیرم تو رو پدر کسکشت حمال .

0 ❤️

527298
2016-01-03 15:28:06 +0330 +0330

كير عزيزم را توي كسش كردم كه ديدم پرده داره كه يك دفعه گفت پارش كن پارش كن من هم با تمام قدرت كردم توش

خخخخخخخخخخخخخخخخخ مردم از خنده.
ازطرفی سکس بلد نبوده از طرف دیگه حرفه ای ساک زد و گفت بیا منو بکن و پردمو بزن.
عجب
هههههههههههههههههههههههههههههههه خدا نکشتتون

0 ❤️