سنگ بر بلور شکسته میزنی

1395/02/06

این خاطره برای شهوت نیست.برای سبک شدن بغض تو گلومه.برای دونستن زندگی این جنازه هوشیار.
ولی فکر میکردم باسن ی ادم در قبال زندگی شخص دیگ ی چیز بی ارزشه.ولی الان میفهمم من مرده متحرکی هستم ک شرف ومردونگی ازدست دادم.ومرگ سر بالا بهتر زندگی خمیدس
اول ازخودم بگم.من سامان پسر خیییلی قشنگی هستم.اینوبفیه میگن.چشام سبزه وپوست سفید.بدنی بدون مو.واقعأموندارم.حتی الان ک 24سالمه ریش درنیاوردم.بگذریم
قضیه ازجای شروع شد ک داداش بزرگم با یکی دعواش شد و اونوکشت.وقتی ک من16سالم بود.خب پدر مقتول ک اسمش حجت بودرضایت نمیدادوهرچه خانوادمون التماس میکردن فایده نداشت.تااین ک فهمیدم خواهرم ب منزل حجت رفت وامد داره.حجت زنشوطلاق داده بود وبادودخترش رفته بودن خارج وی پسری ک باش زندگی میکرد کشته شده بود.ی روز ظهرخواهرم گفت بروپیشش .گفتم براچی؟گف نمیدونم هرچی میگ بگوباشه تا داداش رواعدام نکنن.گفتم باشه هرکاری داشت انجام میدم عین خرکارمیکنم.اجیم اشکاش توچشاش اومدورفت.عصررفتم خونشون در روبازکردوباناراحتی گف گمشوبروداخل.رفتم توهال شروع کردبه داد زدن ک داداشت
زندگیموخراب کردو…اقاحجت شده دیگ من چی کنم.یهو گفت لباستو در بیار.باتعجب لباسمو دراوردم ولی بو بردم قضیه چیه.دستام میلرزید و یخ زده بود.گف نه شلوارت.کمی موندم.گف کثافت یعنی جون داداشت اینقدر نیست که لخت شی؟گفتم چرا اگ میخوایدکاری کنیدبیایدخودتون.میدونستم قراره بکندم.خندید تاشرتمو اورد زیردستشو برد وسط طاق هام گفتمش قول بدید داداشمودربیارید.گف بایدبم حال بدی وبه کسی نگی.نشست طاقمودیدو بوسید.گف از خواهرت خوشکل تره.اشک هام توچشام اومد اون لحظه مردم.دیگه هیچی برام مهم نبودحتی اگ تمام شهربراکردنم صف میکشیدن.گفتمش ازت بدم میاد زودباش.گف غلط میکنی بدت بیاد.شکمو گذاشت رومبل وپاهام زیر.سوراخمو زبون میزد.گفت صورتیه وخوشکل.عاشق بوعرق لاپاتم.سوراخ اجیت قهوه ای.
-ی باردیگ ازاجیم گفتی میرم.
-باشه دیگ نمیگم.
برگشتم شلوارشوزیراورد.کیرش چاق بود وبی رگ.سرش پهن بود وموشکی نبود.خیلی کلفت بود.وگرفتمش دوانگشتم بهم نمیرسید.من بدن قلمی دارم وزن60 قد175
موهاموگرفت دهنموبازکردوسرشو بسختی فروکردتودهنم وفکم دردگرفت و یه اه کشید.کثافت دندون نزن.از اجیت یاد بگیر.رفتم اونور زدم زیرگریه.بوسیدم گفت یادم نبود دیگه نمیگم.دوس داشتم کابوس تموم شه.دوباره قمبل شدم وبابدبختی وگریه من ودادزدنم بازور کرم و تف و…سرشوبرد تو.وفقط سرشومیبردومیاورد.اماخیلی طول کشید.طوری ک داشتم لذت میبردم وتوپشتم ارضاشدورفتم.گف پس فردا بیای نیومدی داداشت اعدام میش.ب کسی هم نگی.رفتم خونه.اجیم تادیدم گریه.فرداعصراجیم رفت بیرون تعقیبش کردم رفت اونجا.ازلوله گازرفتم بالا ی لحظه دیدم روپله داره…وفرارکردم واولین بارسیگارخریدم وزورکشیدم
.فرداعصرش سه باربام نزدیکی کرد.بااینه سوراخ پشتمونشونم داد.ازبس بازشده بود وحشت کردم

یک ماه گذشت وازش خواهش کردم بجاخواهرم بیام وقبول کرد.دیگ برام عادی شده بود.ن نمیگفتم ن تنهابراسکس براهرچی.براش مشروب میگرفتم میریختم.شراب تودهنم میریخت وازدهنم میخوردوبلافاصله میکرد.اجیم گف بذارمن برم زن ها برا این کارن.گفتم دیگ دیره.منم ی زنم ن مرد.
دیگ بهش وابسته شده بودم و بهم علاقه پیداکرده بودیم.وقتی میکردارضامیشدم.بعدازمدتی رضایت داد وداداشم تارسیدخونه گف شماهیچ برام نکردیدوگرن اینقد زندون نمیموندم.حجتم رفت خارج.حالامنمو ی اسم کونی ک راننده تاکسی میگ پسر هم خوشکلی هم خوشتیپ.منم میگمش اگ میخوای بکنیم حرفی ندارم.فقط ی جاخلوت بزن کنار.ن پول میخوام ن شکایت هرطوربکنی.فقط بهم فوش نده وب اجیم چیزی نگو.
چون قبلأ مجبور بودم بدم وحالامجبورم بدم…
نوشته: جنازه هوشیار


👍 3
👎 1
11671 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

538658
2016-04-25 21:21:34 +0430 +0430

اگه خوزستانی بیا درخدمتتم برام پیام خصوصی بده

0 ❤️

538675
2016-04-25 22:47:30 +0430 +0430
NA

خیلی تخمی بییید

0 ❤️

538682
2016-04-26 02:29:50 +0430 +0430

motasefam vase hamin chin jameii . vase shoma ham narahat shodam. agha pesar. va fek mikonam age be ye ravankav moraje koni shayad asare un khaterate bad bere …

0 ❤️

538713
2016-04-26 11:35:33 +0430 +0430

ناموسا اومده بودم جق بزنما عجب شانس کیری داریم :|

0 ❤️

538715
2016-04-26 11:44:14 +0430 +0430

wooooo
بهترین و واقعی ترین داستان تو این مدت
واقعأ تأثیرگذار بود

0 ❤️

538720
2016-04-26 12:21:02 +0430 +0430

مرگ بر مردم جامعه ای که تجاوز واسشون لذت بخش و به کارشون افتخار میکنن…
جمله ای جز متأسفم نمیتونم بگم،چند سال این درد روحی با خودم همراه…
:'(

1 ❤️

538724
2016-04-26 12:50:37 +0430 +0430

باز همه خوشگل همه بور همه …

0 ❤️

538730
2016-04-26 13:55:07 +0430 +0430

به چه زبونی بود؟ (hypnotized)

0 ❤️

538736
2016-04-26 17:31:38 +0430 +0430

از یه طرف به خواهرت حرفی میزد گریه میکردی بعد محکم گاییدت لذت بردی؟
خواهرت تعقیب کردی ببینی کجا میره اما قبلش در مورد دادن حرف میزدید؟؟؟
راسی طاق چیه دیگه؟؟
کوس مادرت کوس مغزِ جق جقو

0 ❤️

538743
2016-04-26 19:32:10 +0430 +0430

تواومدی به نوعی درده دل کنی اینا با کسوشعرجوابتومیدن

0 ❤️

538853
2016-04-27 19:06:55 +0430 +0430

اولش چه غــم انگیــز بود.

حالا که همه چی برات تــموم شده اس. داداشت / اجیت / خانواده ات و… من جمله خودت.‏‎
بــرو تو افــق محو شو بهتره تا اینکه تــن به این کارا بدی

0 ❤️

538865
2016-04-27 20:13:54 +0430 +0430

واقعا نمیدونم چی بگم :/ کلا داستانت توکَتَم نمیره مخصوصا اونجا که در جواب زندگیمو خراب کردی و پسرمو کشتین برگشتی گفتی خب من چیکار کنم شده دیگه (hypnotized) (واقعا کس گفتی این یتیکرو) ؛ اما کلا داستانت تحت تاثیرم قرار داد ، متاسفم و تف به شرفش ، به جای داداشت حجتو باس از کیونش دار زد

0 ❤️