سه سال با عمه (۲)

1397/09/27

…قسمت قبل

سلام دوستان همون طور که قول دادم اومدم ادامه داستانو بنویسم و جواب کامنت های دوستان رو بدم
اولا این داستان خاطره زندگیه منه ک هنوزم جریان داره و تخیلی نیست و ازش لذت میبرم و حالا میخوام بگم چطوری عمه نسرین( دیگه بهش نگم عمه بهتره چون الانم فقط جلویه دیگران بهش میگم عمه) رو راضی کردم بهم کون بده_تویه داستان قبلی عمه بخواطره این جیغ زد و دره حمومو باز کرد که خودش میگفت سوسک دیده و این مطلبو یادم رفت بنویسم _
اقایون و مخصوصا خانومایی که حساسن نخونن چون یکم بخش چندش اور هم داره و چون با جزئیات میخوام توضیح بدم اگر به این چیزا حساسیت دارین نخونین
اینم بگم اگر داستان اول رو نخونده باشین از موصوع این داستان چیزی متوجه نمیشین چون همه مشخصات تو داستان اوله
هرطور خواستم نسرین جون رو راضی کنم تو نوشتن این داستان کمکم کنه نشد و گفت وقتتو واسه نوشتن داستان واسه جقیا هدر نده(خلاصه که اگر این داستانو میخونید بدونین عمم بهتون گفته جقی )
دیگ زرت و پرت نمیکنم و مستقیم میرم سراغ خاطره کون عمه که قضیش طی طولانی مدت و گذر زمان اتفاق افتاد و ی شبه نتونستم راضیش کنم
تقریبا 3 ماه بعد شروع سکس با عمه که هنوزم نسرین جون شک داشت و گاهی پشیمون میشد میگذشت که (اولیا فقط میخواستم بکنمش . قشنگ یادمه ماهه اول روزی 3 بار با عمه خودمو ارضا میکردم حالا تو هر کجاش بود میزاشتم فقط میخواستم ارضا شم)
کم کم گذشت و فهمیدم عمه جون اپشن های به خصوصی داره که هنوز کشفش نکردم
برعکس کسه خوشمزه نسرین جون( که مجبور بودم براش بخورم و البته بدمم نمیاد) که ی کوچولو تیره بود سوراخ کونش درشت بود و قرمز پرنگ
قرمزیش به تیرگی نمیخوره و کاملا پر رنگه( عین کون انتر های مستند های حیات وحش) ( عمم این داستانو بخونه کونمو پاره میکنه بخواطره تشبیهش به انتر) عمه کست دهنم منو ببخش
بگزریم
کم کم ب فکر کون عمه بودم
ی بار ازش پرسیده بودم که کون دادی که گفت ازش شائن زن به دوره و این کسشعرا
هرجور میخوستم بحث کونو باز کنم اصلا راه نداشت تا اینکه فکر خوبی به سرم زد
لیسیدن کون عمه بهونه خوبی برای شروع بود
بهش گفتم خندید گفت کسمو خوب بلیس نمیخواد کونمو بلیسی
خلاصه ی جور راضیش کردم که بزاره بلیسم
( عمه شرمنده همه روش هایی که باهاش مختو زدمو دارم مینویسم)
بعد از ظهر بود داشت رو تخت کتاب میخوند اومدم ی لب محکمممم ازش گرفتم ( این چیزا بعد سه چهار ماه عادی شده بود و هیچ حسه عمه یا برادر زاده بودن بهم نداشتیم
طبق معمول یکم سینه هاشو از رو لباس گاز ریز گرفتم و نافشو بوس کردم و سرفتم سراغ کسه عمه جون
عادت داشت وقتی کسشو میخورم موهامو بکشه و منم بگی نگی خوشم میومد
یکم خوردم عمم گفت بسه( عادته نمیزاره زیاد بخورم چون میگه حالم بد میشه )
گفتم عمه داگی شو
فک کرد میخوام کسش بزارم
برگشت
شک داشتم لیس بزنم یا نه
میترسیدم بد مزه باشه نتونم بخورم شرمنده شم
کونشو گاز گرفتم اروم اروم
عمم فهمید جریان چیه
با دست کامل از دو طرف قمبل هاشو کشید( قا نمیدونم اسمشو چی میگین تو کامنت ها مسخره بازی در نیارید قمبله کفله کونه لمبره هرچی هست باشه )
سوراخش قشنگ بود
ی لیس با احتیاط کشیدم رو سوراخش
مزه خاصی نداشت
یکم بو میداد ولی بوش تویه اون حال ادمو حشری میکرد و حس بدی نمیداد
براش خوردم یکم دیدم میگه بسه دیگه امیر( اسم مستعارمه هااا اسم واقعیم این نیست_ تنها چیزی که ازین داستان دروغه اسامی هستش)
گفتم عمه بزار قشنگ حال بهت بدم
انگشتمو کردم تو کونش
خب چیزه عجیبی نبود
ولی یهو انگار پیکان رو تو دنده استارت زده باشی پرید جلو
با اخم گفت چه غلطی میکنی؟
گفتم خواستم یکم انگشت کنم خب چیه مگه؟
گفت لازم نکرده زشته
گفتم چشم نسرین خانومم
(اونایی که با زنی که سنش از خودشون بیشتر باشه دوست بودن میدونن ادم ی حسه فرمان برداری بهش دست میده که ازش لذت میبره شایدم من اینطور بودم و وقتی عمم به زور با کسش رو دهنم میشست لذت میبردم)
خلاصه گذشت و کیر زد به حالم
( اون موقع بلد نبودم تاپیک بزنم از علمای شهوانی کمک بگیرم در رابطه با این موضوع?)
بعد 2 ماه نا امیدی عمه تب کرد
زنگیدم به ددی( الان فهمیدین من به بابام میگیم ددی یا نه؟ )
گفتم بیا عمه مریضه
خلاصه بردیم دکتر و اوردیمش طبق معمول من پیشه عمه بودم همیشه و بابام تا ساعت 12 شب موند و بعد رفتش
عمم 1 امپول داشت که زد
ی خشاب که عین تیر کلاشینکف بود هم شیاف داده بود
دیدم عمم رو مبل ی ور نشست داشت شیاف میکرد تو کونش که یهو فکر اساسی به ذهنم رسید
گفتم عمه بریم اتاق من برات بندازم
گفت نمیخواد
ی بوس گذاشتم رو لبش گفتم بریم ناز نکن
رفتیم اتاق دراز کشید گفتم عمه داگی شی بهتر نیست؟
گفت میگم چرا ترافیک هی تموم میشه نگو عاقا میره پورن میبینه. دیونه ی من شیافو کسی داگی نمیندازه سوپره مگه؟ پس فردام بخوای لوله عوض کنی ی دست میخوای کص من بزاری ؟
گفتم عمه من همینطوریش که میزارم
ولی ای شیطون شمام پورن میبینیاااااا?
گفت حرف نزن خوابم میاد زود بنداز
ی بالش گذاشتم زیره شکم عمه ک کونش بیاد بالا
اووووف اون صحنه هنو یادمه
بدنش داغ دااااغ
فقط یادمه لبامو چسبونم ب سوراخ کونش و بوسه هایی بود ک روانه سوراخ عمه میشد
+امیر چیکار میکنی من مریضم
-نمیخوام که بکنمت عمه خانومی فقط دیدم بدنت گرمه گفتم یکم سوراختو نرم کنم که شیاف راحت تر بره( جملم اصلا ربطی نداشت ولی وقتی بزنه بالا ادم نمیفهمه چی میگه و منم ی کصی گفتم و عمم اعتراضی نکرد)
-نسرین جان اماده ای؟
+یا بت بزرگ. مگه میخوای موشک نقطه زن بکنی تو کونم؟ ی شیافه ها
-اره عمه ولی گفتم که شل کنی
+شله
اروم انگشت کوچیکمو فرستادم تو کونش
اولش فک کرد شیافه ولی از بند دوم به بعد فهمید انگشته
با صدای نسبتا بلند گفت
+امیر امشب بس کن این بازیارو
درش بیار انگشتتو بی صاحاب
-فقط خواستم یکم نرمش کنم راحت بره
+نمیخود بابا ی شیاف میخوای بندازیا
شیافو بکن تو به اندازه ی بند انگشتم فشار بده
این جمله رو که گفت دوزاریم افتاد که چیکار کنم
شیافو کردم تو
لبه سوراخش موند
با انگشت اشاره فشار دادم داخل که تا نصف انگشتم رفت تو
+امیر نمیخوای بکنیش تو روده ام که
در بیار انگشتو
انگشتمو تا ته کردم توش و صورتمو بردم نزدیک لپ عمم که ببوسم که با اخم و جدیت گفت

  • امیر خطه قرمز های منو میدونی
    نکن اینکارو بهت میگم
    دیگه صمیمی شده بودیم و نمیشد تحدیدش کرد
    از طرفی از راه خایه مالی هم نمیشد چون عمه رو کونش حساس بود و اصلا کونو جزو برنامه سکس حساب نمیکرد
    انگشتمو در اوردم یکم اب زرد روش بود
    یهو عمه ی چک نسبتا اروم زد زیره گوشم
    عادت داشتم به کتک خوردن از عمه
    شخصیته جدی ای داشت و این کاراش منو بیشتر عاشقش میکرد
    گفت دفه اول اخرت باشه
    برو دستتو بشور
    شستم برگشتم با سینه هاش بازی کردم تا خوابم برد
    گذشت گذشت و من روز به روز علاقم به کونه عمه بیشتر میشد
    کونه عمم زیاد بزرگ نبود ولی سفید بود
    دیگه کارم تو سکس لیسیدن کونه عمه بود و حتی 2 بار لایه کونش جق زدم ابمو ریختم رو سوراخش
    عمم فهمیده بود جریان چیه
    ی شب بعد شام بود
    جلو تلوزیون بودیم اومد کنارم و دست انداخت تو شورتم با کیرم شروع کرد بازی کردن(خیلی ازین کارا میکردیم که به قول معروف به کارایه زنو شوهری معروفه و مام ازین عادتا داشتیم)
    +امیر
    -جانم نسرین
    ی لبخند خشک تحویلم داد
    +ببین میدونم حستو به کونم و میدونم تاثیر پونوگرا…
    نزاشتم حرفش تموم شه با عصبانیت صدامو بردم بالا( از حرص دلم بود خیلی کونشو میخواستم ولی راهی نداشت)
    -نمیخوام دربارش حرف بزنم اصلا برام مهم نیست
    تق
    چکی که روزی 20 بار از عمه میخورمو باز خوردم( انصافا درد نداشت فقط میخواست جدیت خودشو ثابت کنه)
    +لج نکن امیر. من دوستت دارم خودتم میدونی
    ولی برای ما زنا چیزی دردناک تر از کون نیست
    -این همه پورن استارا کون میدن مردن؟
    +اونا همش فیلمه امیر جان
    -نصف دخترایه ایران از ترس باکرگی کون میدن عمه
    شما با این سنت میترسی؟
    +بحث ترس نیست. کلی ضرر داره
    -عمه فقط ی بار خواهش میکنم
    این خواهش میکنمو که گفتم نمیدونم چرا ولی ناخوداگاه اشکم اومد
    عمم سرمو گذاشت لا سینه هاش گفت خجالت بکش واسه ی کون گریه میکنی؟-اخه عمه …
    +هییییش
    باشه فقط ی بار
    -پریدم روش و فقط لب میگرفتم
    گفتم همین امشب
    +نه امیر امشب خستم
    -خواهش میکنم خواهش میکنم
    +باشه ولی هرکاری من میگم میکنی
    -چشم عمه چشممممم
    رفتیم رو تخت و بعد یکم عشق بازی و کس لیسی( شرمنده زیاد یادم نیست ایناشو و اگر بخوام از خودم بنویسم از ذهنیت خودمه و دیگه داستان شاخو برگ دروغ پیدا میکنه)
    بهش گفتم نسرین جون داگی شو
    +کاندوم بیار
    -نه عمه خواهش میکنم نه
    +باشه باشه وازلینو بیار کارتو بکن
    -چشم جیگر
    رفتم اوردم یکم مالیدم به سوراخش و با انگشت فاک کردم تو کونش
    +اوییییییی اخ
    -عمه این فقط ی انگشته ها
    +عمه و درد. بگو نسرین
    میدونی از عمه بدم میاد هی میگی؟
    بیخیال شو خیلی درد داره
    -نه نه نه اروم اروم پیش میریم
    کردم دو انگشت که عمه صداش شروع شد
    +اخ ای خدا بسه
    اوووف امیر نکن
    میسوزه
    -جوووون قربونه اخو اوخت برم نسرین جان
    یکم تحمل کنی فدات میشم
    +اخ یکم بیشتر وازلین بزن
    واقعا کونه عمه نسرین تنگ بود
    من که فقط تنها کصه زندگیم عممه
    ولی فک کنم هیچکی اندازه عمه جونم تنگ نباشه
    ی 10 دقیقه بازی کردم با کونش گفت سرشو بزار ببینم چطوره
    داگی شد سر اژدره 14 سانتیمو( که تو کسه ننه بدخواهاتون بره)گذاشتم دمه کونش و اروم اروم فشار دادم داخل
    +امیییییر درده داره
    -عمه سرش رفت. دیگه تکونش نمیدم
    عمم صداش بغض داشت ولی اشک اینا خبری نبود
    ی 2 دقیقه همون حالت چالش مانکن اجرا کردیم( نه من تخم میکردم کاری کنم نه عمه جان نفس های عمیقش قطع میشد
    -عمه چیکار کنم
    +درش بیار امیر لطفا درش بیار
    -بزار تا ته فرو کنم بعد دیگه هیچ کاری نمیکنم خواهش میکنم
    هیچی نگفت فقط سرشو گرفت پایین
    یکم فشار دادم داخل دیدم 1 سانت من فشار میدم اون 1 سانت میره جلو و هیچی به هیچی
    دیدم راه نداره باید یکم خشن کار کنم ( میدونستم بعدش دهنم گاییدس ولی امپر چسبونده بودم
    -منو ببخش عمه
    تا ته فرو کردم
    عمه ی جیغ کشید و دراز کشید رو تخت منم همراهش رفتم پایین
    اون رو تخت دراز کیر منم تو کونش بهش چسبیده
    هق هق های گریه اتاقو پر کرده بود
  • عمه تموم شد تا ته رفت اروم باش
    ی سکوته جنگیری ای اتاقو گرفته بود
    یهو عمه ساکت شد بعد 20 ثانیه گفت
    +مرد از دهنش حرف میزنه نه؟
    -اره نسرین جان چطور
    +اولین و اخرین کونیه که از من میکنی
    هرگز نمیخواستم قبحه اینکه به زور منو بکنی بشکنه ولی شکست
    امشب چیزی از تجاوز کم نداشت برام
    دردو برام تکمیل کن
    پشیمونم کن ک تا اخر عمر با گریه هات راضی نشم کون بدم
    منو پاره کن ولی اخرین لذته کونیه ک از من میکنی
    اگر بهم رحم کنی از کف خودت رفته
    من امشب برده تو ام
    ولی تاوان امشبو میدی
    خشکم زده بود
    یعنی عمه میخواد من بکنمش؟ از کون؟ با بی رحمی؟
    یکم مکث کردم
    جیغ عمم با گریه بلند شد
  • بکن دیگه حروم زاده مگه همینو نمیخواستی
    موهایه بلندشو گرفتم دوره دستم و محکم شروع کردم تلمبه زدن( امیدوارم هرگز به دختری تجاوز نکنین یا دختری تجاوز نبینه
    ولی اونایی که کردن یا بهشون تجاوز شده میدونن ناله ها و زجه های اون لحظه چقدر درد ناکه)
    گریه ها و زجه های عمه اتاقو پر کرده بود
    مگه چیکار میکردم؟ ی کون کردن اینقدر درد داره؟
    مهم نبود
    میدونستم عمم رو حرفش جدیه و اخرین کونیه که ازش میکنم
    فقط تلمبه میزدم بی توجه به هق هق های عمه
    5 دقیقه تلمبه زدم دیدم باید پوزیشن عوض کنم
    صدای زجه های عمه منو بی رحم کرده بود و بهم اجازه داد بتونم عممو شکنجه کنم
    محکم با کف دست ب کونه عمم میزدم تا سرخ شد
    فرغونیش کردم و پاهاش رو شونم بود و کردم تو کونش
    رو لپاش جایه اشک مشخص بود
    امشب برعکس شبای دیگه ارایش نکرده بود
    گریه هاش بند نمیومد و فقط ناله میکرد
    بعد ی مدت اروم شد گفت
  • بسه احساس میکنم دستشویی دارم
  • بزار تموم کنم ابم داره میاد داگی شو
    داگی شد و محکم ترین تلمبه های عمرمو اون لحظه میزدم
    تخت میلرزید
    گریه های عمه از نو شروع شد یهو با نعره های من ابم تا قطره اخر تو کونه عمه خالی شد
    -اهههه اه اه نسرین امشب بهترین شب زندگیم بود هرگز یادم نمیره و برات جبران میکنم
    +برای من بدترین شب بود
    از فردا تا 3 روز دیگه هرچی میگم فقط چشم میشنوم
    -چشم
    +ولم کن میخوام برم دستشویی
    فانتزیم این بود تو کون بشاشم
    میدونم مسخرس ولی خب فانتزی بود
    بدون اینکه بهش بگم شروع کردم شاشیدن تو کونه عمه
    +چ غلطی میکنی؟
    -نسرین این فانتزیمه بزار تمومش کنم
    +نتونستم خوب خودمو خالی کنم چون هی کیرم تحریک میشد و جلویه شاشو میگرفت
    و اما…
    خانوما اقایون ازینجا به بعدش اتفاقایه چندش امیز برام رخ داد که میخوام کاملا شرح بدم و اگر حساسین خواهش میکنم نخونین
    تا کیرو کشیدم بیرون یهو شاشم از کونه عمه شروع کرد ریختن رو تخت
    -سوراختو جمع کن داره میریزه
    +نمیتونم نمیتونم ی دستمال بگیر زیرش
    عمه همینطور که داگی بود تکون نمیخورد
    لباسم که کنار افتاده بود رو برداشتم گرفتم زیره سوراخ کونش که شاشم نریزه رو تخت که دیدم شعاع کون عمه داره باز میشه
    +نه نه نه نمیتونم خودمو جمع کنم نه
    یهو ی تیکه عن نسبتا سفت از کونه عمه افتاد بیرون ک صاف افتاد کف دست من
    گرم بود ولی بویه متفنی داشت
    لباسمو گذاشتم دره کونه عمه ک بیش از این عنش نیاد و دوید رفت دستشویی
    من موندم با ی تیکه عنه عمه کفه دستم
    ( ازش عکسم گرفتم و هنوز تو هاردم دارمش?)
    عنش قهوه ای بود و تقریبا سفت
    قاطیش یکم دونه هایی مثل ارزن یا کنجد هم بود( ارزن املاش درستع؟)
    یهو دیدم برگشت
    موها پریشون
    چشا خون
    اومد جلو 7 تا چک محکم خوابوند تو گوشم
    صدام در نیومد
    +لیسش بزن
    -چیو
    تق( زد تو گوشم)
    +لیسش بزن احمق
    چاره ای نداشتم
    ی لیس زدم
    تلخ بود
    دستمال بهم داد عنو گذاشتم لاش ازم گرفت برد دستشویی
    من ماندم و کیره گوهیم
    عمم اومد گفت 3 روزت از همین حالا شروع شد
    رفتم کیرمو شستم اومدم
    با 4 تا شال چهارتا دستو پامو محکم بست به تخت
    محکممم
    گفتم عمه چیکار میخوای بکنی؟
    هیچی نگفت
    اون شب همونطوری لالا کردم به سختی صبحم عمه زنگ زد به مدرسه گفت نمیاد
    ( سه شنبه بود و روز بعدش 4 شنبه و پنج شنبه هم تعطیل بودیم)صبح گفتم عمه گشنمه
    اومد جلو
    +گشنه ای یا تشنه؟
    -اول یکم اب بده تشنمه
    شلوارشو کشید پایین عین سنگ توالت اومد نشست رو کله من
    +دهنتو باز کن اگر بچه خوبی باشی دهنتو پر نمیکنم
    همشو قورت میدی وگرنه…
    صدام در نیومد
    به اندازه 3 ثانیه شاشید
    مزه زننده ای داشت مثه طعم لحظه اول نوشابه که زبون رو میگزه
    قورت دادم ی اوووق محکم زدم
    رفت دره اتاقم بست
    ظهر اومد با ی کاسه ماکارونی
    ذوق کردم
    گشنه بودم شدید
    +اینو میخوای؟
    -اره نسرین جون مرسی خیلی گشنمه
    +اگر اینو میخوای باید عنمم بخوری
    -چی؟ میدونی چقدر ضرر داره؟
    +کون کردنم ضرر داشتا
    ناهار میخوای یا ببرم؟
    میدونستم عنشو نخورم وضع تغییر نمیکنه
    -باشه
    +از تولید به مصرف میخوری یا برینم تو کاسه برات
    حدس زدم گرم باشه و مستقیم بخورم چندشش کمتر باشه
    دوباره من شدم کاسه توالت عمه و به اندازه ی گردو رید تو دهنم ی یکم شل بود
    به هر بدبختی بود قورت دادم دندونام همه گوهی شد( بدترین لحظات زندگیم بود)
    ماکارانی دهنم کرد
    رفت
    تقریبا شب بود
    برام یکم پیتزا اورد دوتا تیکه بهم داد ک گفتم بسه
    پاشد بدون حرف زدن ی عالمه رید تو صورتم
    گریم گرفته بود
    تا صبح با همون وضعیت گذشت
    نمیتونین تصور کنید چقدر بد بود
    واقعا حس میکردم بدترین نقطه جهنم
    رو ی پلک چشمم ی تیکه عن بود و فقط چشم چپم باز میشد
    صورتم پره گوه
    قسمت هاییش سفت و بعضی جاهاش شل
    صبح ساعت 7 اومد دستامو باز کرد رفتم دستشویی گوهو خالی کردم رفتم حموم اومدم بیرون دیدم عمه رو مبل نشسته رفتم پیشش زدم زیره گریه
    +مظلوم نمایی نکن
    میدونی اون شب چقدر از کونم خون اومد؟
    -عمه گوه خوردم غلط کردم
    +گوه ک خوردی اینو که میدونم ولی 1 روز مونده
    میدونی چیه؟ پاهام یکم خشکه
    میتونی خیسش کنی یا گشنته؟
    منظورش این بود یا پاهاشو بلیسم یا باید گوه بخورم
    خلاصه که تا شب پا لیسه عمه بودیم و پنجه شنبه به هر حالی بود گذشت و جمعه بعد از ظهر گفت
    +امیر بیا اینجا
    -جانم عمه
    ی بوس محکم گذاشت رو لبم
    +هر اتفاقی این مدت افتات رو فراموش کن. میتونی؟
    -اره عمه ولی دلم برای کونت…
    +من دیگه تنگ نیستم امیر
    من برای تو ام
    تو خودت میدونی زندگیم تویی( ازین حرفا زیاد بهم میزدیم منم بهش میزدم و اینجا ازین حرفا زیاد زدیم ولی نمینویسم چون میدونم این چیزا به کیرتونم نیست پس سانسور میکنم جزئیات عشقش رو)
    -یعنی بازم میزاری؟
    +اگر مثه دفه قبل نباشه اره
    ماهی 1 بار
    -اروم بغلش کردم و 2 دقیقه ای لب گرفتیم
    ازون وقت به بعد فک کنم 2 سال میگزره و الان هروقت بخوام از کون میکنمش البته الان با پدیده ای به نام شست وشویه مقعدی اشناییم و زندگی رو گوهی نمیکنیم
    عمم زیاد گشاد نشده چون کیرم گنده نیست و از کون ماهی بار سکس داریم
    جاتون خالی امروز ظهر از باشگاه اومدم ی ساک واسم زده و چون قراره فردا صبح برم خونه ننه بابام راضیش میکنم ی دور دیگه هم برام بزنه چون شنبه برمیگردم پیشش همون وقت میکنمش
    ( امشب ک اینو مینویسم پنجشنبه هستش)
    الان عمه تو اتاق لالاس من نصفه شبی دارم براتون داستان مینویسم و بعد این داستان میرم بغلش بخوابم
    چون دوستان نظرات مثبتی به داستان دادن سعی میکنم جریاناته مختلفی که طی این 3 سال اتفاق افتاد رو براتون بنویسم چون سفر رفتیم با عمه و ننه بابا و به سختی تو سفر با عمه سکس داشتم که حکایت جالبیه و اگر لذت میبرین از خاطرات زندگیه من تو کامنت ها بگین که خاطره سفر رفتن رو بنویسم
    اگرم که دوست نداشتین شرمنده قلمم در همین حده و بیشتر بلد نیستم شاخو برگ بدم و بی مبالغه نوشتم
    و از کسایی که از داستان محارم بدشون میاد معذرت میخوام چون این داستان زندگیه منه و سرنوشت اینطور برام رقمش زد و دست من نبود ولی واقعا خوشحالم که ی همدم مثل عمه نسرین کنارمه و بسیار زنه با احساسیه ولی چون به تخمتونه زیاد حرفایه عاشقانمونو تو داستان نیاوردم چون فکر نمیکنم براتون لذت بخش باشه و همتون با شریک عاطفیتون ی همچین حرف هایی میزنید و فک نمیکنم براتون جالب باشه

نوشته: همون امیر بنویسم خوبه?


👍 17
👎 11
101512 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

736231
2018-12-18 22:01:05 +0330 +0330
NA

اولا خوشحالم ک اولین نظر رو مینویسم دوما ک اخه کصکش داستان مینویسی حال کنیم یا ضدحال بخوریم یکم ادم سانسور میکنه

0 ❤️

736243
2018-12-18 22:28:04 +0330 +0330

اوووووووول…قسمت دوم داستانت کسشره محض بود.

0 ❤️

736256
2018-12-18 23:49:26 +0330 +0330

سلام کونی خوب نوشتی خدافظ

0 ❤️

736257
2018-12-18 23:50:40 +0330 +0330

والله شنیده بودیم هر کی فحش میخواست اول میرفتن سراغ عمش .ولی شما خود عمه ای. .پی با احترام به کوس عمت عرض میکنم . ریدم تو کون عمت

0 ❤️

736283
2018-12-19 06:47:18 +0330 +0330

یکم تخیلی شد تهش ولی خوب بود

0 ❤️

736308
2018-12-19 09:52:06 +0330 +0330

یعنی شاشیدم تو حلقت با این آخرداستانت از جایی که رید تو دهنت نتونستم بخونم پفیووووز

0 ❤️

736356
2018-12-19 20:14:58 +0330 +0330

آفرین به عمت
عمت خییییلی مرده
کیر عمت تو کونت
من جای عمت بودم یه چیزی پیدامیکردم بکنم
تو کونت
این به اون در

0 ❤️

736418
2018-12-19 23:13:38 +0330 +0330

دمتگرم واقعا زیبا بود تویک دونه هستی همیشه ارزودارم یکی باشه که شاشش روبخورم وکونش وبلیسم وزبونم وبکنم توکونش خیلی قشنگ بود حال کردم همچین خانومی هست بیاد وحتی اگر شوهر داشت بازم بیاد عاشق سکس بازن متاهلم که کسش بخورم وبشاشه وتف کنه تودهنم نخواست ازکون بکونمش ولی زبونم وتوسوراخ کونش کنم وعین عمه تورفتارکنه وسکسمون بازن شوهردارعاشقانه بشه

1 ❤️

736519
2018-12-20 16:40:58 +0330 +0330
NA

بقول بقیه ریدم تو فکرت عن خور جقی

0 ❤️

785699
2021-01-10 02:28:18 +0330 +0330

شاید نشه باور کرد ولی بنظرم همچین بد نبود خوب گو خوردی

0 ❤️

898699
2022-10-12 13:20:45 +0330 +0330

ادامش چی شد من هنو منتظرم

0 ❤️