دوستم بابک و من همیشه آخر هفتهها با هم مشروب میخوردیم.گاهی هم زن هامون با ما میخوردن. اما خیلی کم. ماه قبل من و بابک بعد از خوردن حسابی ماست و پاتیل با هم تا سحر چرت و پرت میگفتیم.
نسیم زن من تا یه لیوان بخوره میخوابه و به زحمت بیدار میشه. فرداش هم سر دردای بعدی میگیره. اما باز به خاطر ما میخوره.زن بابک نیومده بود و واسه امتحانش داشت درس میخوند. چون دانشجو بود. نسیم کمی با ما مشروب خورد و طبقه معمول رفت خوابید.
به بابک گفتم یه بار باید زنمون رو با هم عوض کنیم. اون خندید و گفت من حاضرم زن تو به طور دائم عزن من باشه. بس که زنت خوش هیکل هست.
زن من فقط ۵۰ کیلو وزن داره و بسیار قلمی و باریک. سینههای کوچولو داره که گاهی بسیار کوچیک میزانه اما نوک هاش بزرگ. اگه کرست پارچه بپوشه نوک هاش از رو لباس هم معلومه.
بابک ولش کن نبود و یه بند در مورد نسیم حرف میزد.بهش گفتم اصلا بیا برو بکنش. ما رو ولش کن.
بابک نیمه مست بلند شد و گفت مرده و حرفش. با هم رفتیم تو اتاق خواب. نسیم لباساشو کنده بود و دمرو خوابیده بود.بابک همه لباساشو کند و لخت رفت تو تخت و دستشو گذشت رو کون نسیم. نسیم تو خواب گفت گمشو. فکر میکرد منم.
بابک با دست شروع کرد به ملیدن پشت کمر نسیم. قوس کمرش رو ماساژ میداد و گاهی هم کونش رو میبوسید. نسیم دیگه چیزی نگفت.
بابک بازم با کاف دست رو بدن کوچیک نسیم راه میرفت. موهاش رو بوس کرد و بوسید.آروم دستشو انداخت در شرت که درش بیاره. خندم گرفته بود. با اشاره بند شرت رو بهش نشون دادم. شرت بندی بود. بابک بند رو با دندوناش باز کرد و شرت رو زد کنار.از تو کمد ژل رو در آوردم چون انقد کوچیک و تنگ بود که بدون ژل نمیشد کرد توش.
بابک انگشتش رو کرد تو ژل و مالید در سوراخ. از سرمای ژل نسیم کمی پرید. پاهاش رو باز کرد تا انگشتای بابک راحت کارشون رو بکنن. تو خواب گفت این رفیق علافت رفت؟ اومدم جلو و گفتم آره. مرتیکه بی کار.
برا اطمینان در اتاق خوابو بستم که یه ذره نور هم نیاد تو.کیرم شق بود و اگه دست بهش میزدم آبم میومد.
بابک رفت پشتش و بین پاهاش زانو زد. دستشو پر ژل کرد و مالید به کیرش. باد سر کیر رو گذشت دام سوراخ نسیم.از اونور دستشو انداخت زیر بدن نسیم و شروع کرد با چوچوله هاش بعضی کردن. هم زمان بدنش رو آورد پایین و کیرش محو شد.
همین لحظه بود که من از رو به رو عطسه کردم. نسیم یهو از خواب پرید و فهمید یکی روش هست. با تعجب به من نگاه کرد و تلاش کرد کسی که داره میکنتش ببینه. یهو گفتای حروم زده. خواست بلند شه که بابک اونو هل داد به تشک و کلّ وزن بدنش رو انداخت رو هیکل کوچیک نسیم. تقلای زیادی میکرد و من مجبور شدم برم کمک بابک.
اونو چسبونده بودیم به تشک و بابک هم با دستش اونو میمالید هم بالا پایین میکرد و میکوبید.
بعد از چند دقیقه بابک آبش اومد. اما نکشید بیرون و نسیم فقط فحش میداد به من و اون.بابک دستش رو انداخت زیر بغل نسیم و کتفشو کشید بالا و از پشت قفلش کرد که نتونه هیچ حرکتی بکنه. بعد شروع کرد در آوردن کیرش. دوباره راست کرده بود. تو همون حالت کیرش رو گذشت دام کون نسیم.
من تا حالا یه بار هم از کون اونو نکرده بودم .یه بار تلاش کردم اما دردش اومد و نزاشت دیگه. بابک با کمک ژل سرش رو فشار داد تو. نسیم فقط گفت اااا
بابک تا ته فشار داد و همونجا خوابید روش تا جا باز کنه. انقد نسیم تکون خورد که بابک آبش دوباره اومد. اما نکشید بیرون. نسیم شل شده بود از درد.یه نیم ساعتی همون جا چرت زد فکر کنم. نسیم به من میگفت نگاه کن که این آخرین باریه که زنت رو میبینی.خیالت راحت باشه.
بابک اونو به زمین فشارش میداد و به من گفت پس بیا واسه آخرین بر تو هم بکن. چون این دیگه میذاره میره. نفهمیدم چند بر تا صبح اونو کردیم اما صبح که بیدار شدیم من و بابک تو تخت بودیم و زنم دیگه نبود.
دو ماه بعد بود که رفتم منّت کشی و راضیش کردم بیاد خونه. اما اون شرط گذشت که حالا با هر کی دلش بخواد میخوابه. نه فقط با بابک.
نوشته: j1377f
اصن نمیدونم اسمتو چی باید گذاشت
سیب زمینی؟ بیچاره سیب زمینی
بی غیرت؟ ابرو هرچی بی غیرت بردی
با اینکه داستانت شر بود. ولی من هنوز موندم که ذهن بعضیا چقد میتونه کثیف باشه.
فقط میتونم بگم برو مشقات و بنویس سر صبحی حال این و ندارم با خواهر مادرت هم بستر شم
شیر جوان…
نکن کشتیش بدبختو
خخخخخخخخ
بامزه فحش میدیا
آمیرزا همیان گذاشت ای میرزای گوگولی مگولی شیطون بلا :)
بازم مزخرف!!!اخه کس کشی هم حدی داره!!!سرصبحی ریدبه اعصاب ماوهیکل خودشوجدوابادش!!!کیرم تودهن خودت واون زن جندت ورفیق دیوثت خارکسته
چرا بعضیا الکی ادعای غیرتشون میشه . شما که این همه غیرتی هستید نیاید توی شهوانی
منت بيكران مر آميرزا ، ازيرا كه روايت نمودى مرحكايت خواجه ى آلته كش.
خیلی جالبه برام…چراهمه صبح ها میشینن این نوشته ها رو میخونن؟چرا ما همهیه خصییه مشترک داریم؟بدمون میاد اما میایم اینجا؟یعنی معتاد شدیم؟یا بی اراده ایم؟یا بیکاریم.بابااگه منو شما نبودیم که کسی تو این وب نمینوشت.چرا چونه میزنیمبیخودی و فحش میدیم!!!باعث تمام این جفنگیات خود ماییم متاسفانه!
کیرم تو دهن زن جندت و خود کون گلابی اوبی ؛بی غیرتم بی غیرتای قدیم کسکش
اسمش کاک اولد هست cuckold تو اکثر سایتهای سکسی هم سرچ کنی هست … عجیبه واقعا؟ که تو سایت سکسی اینا رو مینویسن؟ میخوای بجای شهوانی عضو سایت غیرت و ناموس و خانواده سبز بشو … چرا خودتونو ناراحت میکنید بیخیال بابا هرکی یه جور حال میکنه به ما چه؟
وا!!!چه چیزا
مطمئنی زنته؟
چه مردا بی غیرتی.از اینجور مردا متنفرررررم
damet garm.age ye vaght omadi mashhad dar khedmateton hastam. be omid rozi ke man zaneti va to zane mano bokoni
Keram to kos khaharo madaret koskash ba ein mozakhrafat afkare melato baham nariz khar kose to mard nesti namardi khari gavi agar dastam behet berase khodam khareto megam koskesh
زنت رو بده من چنان بکنمش که دیگه جرات شرط وشروط نکنه کون خودتم پاره می کنم که به دوستت تعارف زنت رو نکنی کس کش دروغ گو حمال بچه کونی هزیون گو لاشی لاش گوشت لاجوردی
توام از کس دادنا زنت لذت ببر دیگه. به نفع تو شد دیگه
خوشبحال. منم دوست دارم زنم همه جور کیری رو امتحان کنه
دلم برای نسل های آینده می سوزه…
.
.
.
.
.
با یک مشت بابابزرگ جقی می خوان چه کار کنن؟؟؟