سوسن عاشق سکس

1393/04/24

سلآم…امروز یه روز قبل چهاشنبه سوریه!!! 2شنبه ست! اسم منم سوسن و 18 سالمه و متولد ماه بهمن هستمو شمالیم! قدم 165 اینا میشه وزنمو نمیدونم! بدنمم سفیده و بدون مو! اینارو میگم که وقتی دارین میخونین داستانمو بتونید تصور کنید و میخوام خوب واستون جزئیاتو بگم چون این داستان مال 15 روز پیشه و همه چی خوب یادمه.
من از دوران ابتدایی به این مسائل علاقه داشتم! همین نزدیکی و لختی و مالیدن و اینجورچیزا و همش دوست داشتم با دوستام درموردش حرف بزنم یا یکی اونجامو لمس کنه ولی خب اکثرا خوششون نمیومد از این بحثا و منم نمیخواستم بهم بگن بی تربیت.
سوم راهنمایی بودم که دوستم سارا منو اول با دوست پسرش شایان اشنا کرد
شایان بهم میگفت ابجی و همیشه حالمو از سار میپرسید تا اینکه سارا گفت شایان میخواد منو با دوستش میلاد اشنا کنه
شایان دانشجو بود و 19 سالش بود ولی میلاد تا دیپلم درس خونده بود و بوتیک داشتو 23 سالش بود
اون موقع من 15 سالم بود و یه جورایی میلاد واسم یه مرد بزرگ بود
چون شایان از من تعریف کرده بود پیش میلاد براهمین هم میلاد که دنبال دوست دختر میگشت از شایان خواسته که اشنامون کنه
روز شنبه بعد مدرسه رفتیم با سارا بوتیک میلاد که کیف کفش زنونه میفروخت و …
میلاد پسری قد بلند چش ابرو مشکی و خوش تیپ و مغروریه
خلاصه بعد چند دیدار دوتامونم از هم خوشمون اومد و دوست شدیم
هنوزم باهاش دوستمو اولین و اخرین عشقمه
تا پنجمین ماه دوستیمون حرفامون عادی بود که از اون موقع ب بعد کم کم بحث ازدواج رو باز کرد و نزدیک 12 امین ماهمون بحث نزدیکیو این چیزا شد
اینم بگم که من همش مامانمو به بوتیکش میبردمو خرید میکردیمو چون باهامون خوش برخورد بود مامانم هم همیشه از مغازه ی اون خرید میکنه و دیدار ما همون قدره و نزدیک نشده بودیم
راستش شوهری مثل اون از سرم هم زیادی بود!
اینم بگم که من از خدام بود با میلاد سکسی حرف بزنم چون خیلی حشریو اهل حالم ولی ن خودارضایی داشتمو ن سکس!
با سارا هم راحتیمو در مورد اونجور چیزا میحرفیم حتی سارا کیر شایان و دیده بود و منم میخواستم کیر عشقمو ببینم!
دو سال از دوستیمون میگذشت…10 بهمن تولد من بود!میلاد مخمو از چند ماه پیش زده بود که 9 بهمن همدیگه رو تو جایی ببینیم که کادومو بده چون تو تولد های سال پیش و سالگردمون کادومو میداد ب شایان و اون هم ب سارا و سارا هم ب من!
خلاصه ساعت 3 بعد از ظهر رفتم خونه سارا اینا…داداشم منو رسوندو گفت دنبالم میاد 3 ساعت بعد
رفتم سارا تو حموم بود مامانش گفت میره چند لحظه سوپر مارکت و گفت منتظر بمونم تو اتاق سارا
رفتم اتاقش ب اطراف نگاه میکردم که یهو سارا با حوله ی صورتی رنگ که دورش پیچیده بود اومد تو اتاق
خندید به به اومدی که صبر کن بپوشم لباسامو بریم
گفتم سلام باشه زود باش زیاد وقت نداریم
گفت باشه بابا شایان میذارتت تو پارک و ماهم با هم میریم صفا
خندیدم ها؟ باز میرید خونشون
سارا چشمکی زد نمیدونم ولی من بازم خودمو تمیز کردم دیه
با تعجب گفتم: سارا انگار که بدت نمیاد سکس کنید
سارا: خب دوسش دارمو میخوامش
اینم بگم که سارا اندامی ریزه میزه و سینه های کوچولوی جدا از هم با موهایی خرمایی و پوستی سبزه داشت وچشاش درشت و مشکی و خیلی قشنگ بود و یه خال کوچیکم رو گونه ش داشت
خواستم شوخی کرده باشم جلو رفتمو قلقلکش دادم: ای دختره بی تربیت اگه ب مامانت نگفتم
در حالی میخندیدو جیغ میکشید گفت: نکن احمق ولم کن به شایان میگم اذیتم میکنی
دستمو عقب کشیدم که حوله ب دستبندم گیر کردو من که دستمو کشیدم حوله هم با من اومد
فکر نمیکردم اینقد شل بوده باشه
سارا لخته لخت رو بروم بود
سینه هاش واقعا کوچولو با نوک قهوه ای بود…کسش هم کوچولو بود و مو نداشت و بین سینه و نافش هم چند تا خال کوچیک داشت
حوله رو زود دادم بغلش: واییی ببخشید سارا بخدا ندونستم
صورتم گر گرفته بود سارا حوله رو انداخت رو تخت و خندید: خب منم دارم تو هم داری
بعد دستشو رو صورتم گذاشت: سوسی داغ شدی
نشستم رو تخت: نمیخواستم بدن زشتتو ببینم
هردو خندیدیم که سارا اومد جلوم موند: راستشو بگو چطورم؟
گفتم کست یکمی کج و کوله ست و کونتم لاغره پس شایان چیتو دست بزنه تو که چیزی نداری
رفت طرف کمدش و گفت از خداشم باشه والا!
اینم از اون موقع خلاصه اون روز بخیر گذشت…تو پارک شایان دستمو گرفت و گونه مو بوس کرد و بعدشم رفتم خونه ی سارا و برادرم اومد دنبالم.
بعد اون چند بار همو دیدیم و اخرین کارمون بغل محکم بود که سینه هام میچسبید ب بدن مردونه ش!
سینه های من سایزش 70 و زیاد لاغر نیستمو معمولیم
کسم هم تپله و خط کسم تا نصف اومده و قسمت بالاش گوشتیه و مشکلم فقط پشماشه که زیاد درمیاد ولی سعی میکنم مرتب بزنم
پارسال بود که منو سارا رفتیم استخر و قبلش سارا گفت شایان بهش یک سی دی پر از فیلم سوپر داده بود و اونو دیده بودو اومده بود و واقعا حشری بود
اونجا فقط منو سارا و دو نفر دیگه بود
منو سارا قسمت رختکن که کسی نبود بودیم
سارا بیکینی سفیدی تنش بود
نوک سینه هاش برجسته شده بودن انگشتمو گذاشتم رو یکیش
گفت: نکن بابا دارم میمیرم
بدنشم داغ بود
گفتم چت شده
گفت سکس میخوام
گفتم الان برات کیر دربیارم؟
نگام کرد: تورو خدا کسمو بمال سوسی
گفتم: دیوونه چی داری میگی؟؟؟؟ حالت بده واقعا
با چشای خمار نگام کرد و یهو دستشو گذاشت رو کسم یهو گفت: واییییی گوشتو
یهو وحشی شدو کوسمو تو دستش فشار دادو نیشگون گرفت
خوشم او.مد اول کمی به دروغ مخالفت کردم ولی منم میخواستم
نشستم صندلی و پامو باز کردم دستشو کرد تو شرت بنفش رنگمو از بالا تا کونمو میمالید و منم دستم رو کس کوچولوش بود
زیاد حال نمیداد کسش ولی میمالیدم تا اونم ادامه بده
یهو صدای پای کسیو شنیدیمو زود بلند شدمو رفتیم تو استخر و تو اب هم دستش تو شرتم بود و منم کونشو نیشگون میگرفتم و میخندیدیم
موقع لباس عوض کردن هم یکمی کسمو دستمالی کرد که گفتم بسه دیه منم سینه هاشو یکمی دست زدم و بعد رفتیم خونه
منو سارا دیه راحت تر شده بودیمو وقتی خونه ی همدیگه بودیم یهو پاشو باز میکرد و منم سیلی میزدم رو کسش و نوکشو با انگشتم فشار میدادم
حالا رسیدیم به اصل مطلب
اینا هم بنظرم جالب بودن خواستم تعریف کنم دلم خوش شه که منم خاطره دارم این همه هرچند اینایی که گفتن در حد شوخی بودن ن لذت شایدم لز نمیدونم!
روی من و شایان بعد سه سال دوستی دیه کاملا وا شده بودو حتی دیگه میدونسم چه وقتا و چه روزی جق میزنه و و کجا میزنه!
دو ماه بود که میلاد اصرار داشت که یه سکس کوچیکی با هم داشته باشیم
خیلی میترسیدم ولی از طرفیم میدونستم همین چند ماه بعدش قراره بیاد خاستگاریم چون دیگه مامانم هم فهمیده بود خونواده ی میلادم میدونستن و چون 26 سالش بود کسیم نمیتونست تو تصمیماتش دخالت کنه و اونم که کاملا وابسته و عاشقم بود میخواست زنش شم.
برااینکه نیاز عشقمو برطرف کنم تا کم بره عکس پورن استارهارو ببینه و جغ بزنه قبول کردم ولی قول داد پردمو نزنه و یا زور نکنه و یه نزدیکی کوچیک و عاشقونه ای باشه
میلاد اینا دو تا بچه هستن و یه داداش 30 ساله داره که اونم یه خونه ی مستقل داره و مجرده
چون برای سفرکاریش رفته بود دبی و کلید خونه هم دست میلاد بود قرار شد بریم خونه ی میثم(برادر میلاد)
ساعت 2 به بهانه ی کلاس از خونه زدم بیرون از طرفیم ب اموزشگاه زنگ زدم گفتم حالم خوب نیست و نمیتونم بیام!
رفتم سرکوچمون…سمند مشکی میلاد اونجا بود زود سوار شدم تا کسی ندیده و میلاد هم زود ماشینو روشن کرد و ب طرف خونه س میثم روند!
تو ماشین دل وقلوه میدادیم وقربون صدقه م میرفتو تشویقم میکرد که قبول کرمو داریم میریم خونه ی داداشش!
بعد چند دقیقه رسیدیم
وارد سوئیت که شدیم واقعا دهنم باز موند چون خیلی شیک بود و همه ی وسایل ها سیاه و سفید بودند و مرتب و تمیز و مدرن!
میلاد زود یه سی دی گذاشت و نایلون پر از پفک و چیپس رو روی میز گذاشتو گفت: راحت باش عشقم در بیار مانتوت رو
مانتو و شالمو با خجالت در اوردم
یه بلوز استین کوتاه سفید با طح نگین دارو شلوار جین دمپای مشکی تنم بود
برعکس اغلب داستانها که دخترا تاپ و شلوارک تنشونه نه؟؟؟؟
منم کاش تاپ میپوشیدم که دیه مخالف اکثریت نشم ولی دیه خجالت میکشیدم جلو پسری که اولین بار جلوش مانتومو درمیارم تاپ تنم باشه
نشستم رو کاناپه که میلاد با دو تا لیوان بزرگ پر از نوشابه اومد و کنارم نشست
گفت: یه فیلم خارجی عاشقونه ی توپ گذاشتم برات تا فضا احساسی شه
خندیدم: از تو بعیده عشقم رو مانتیک شدی امروز!
دستشو رو شونه م گذاشت: خب ذوق زده م عشقمو من تو یه خونه تصور کن اینجاخونمون بود و ماهم ازدواج کرده بودیم
لبخندی زدم که گفت: قربونت بشم گلم
پفک و چیپسارو باز کردیم که فیلم شروع شد
یه رب نگذشته بود صحنه های سکسی فیلم شروع شد
تو دلم گفتم به به اقا میلاد میگم اخه تو رومانتیک نیستی و فیلم عاشقونه هم نمیبینی نگو بخاطر چیز بوده!!!
دختره تو حموم بود و پسره یهو میره تو حموم و بعد بطور وحشیانه لبای همو میخورنو دختره شلوار پسره رو میکشه و غیره
از خجالت اب میشدم که یهو میلاد دستشو گذاشت رو پامو اروم می مالید
کسم میخارید!
داغ شده بودم ولی از طرفیم خیلی خجالت میکشیدم.میلاد هم که دید صدا درنمیاد کم کم دستشو به طرف کسم بالا میاورد
احساس کردم کسم باد کرده! جدی میگمااا یه حس عجیبی بود
نوک انگشتام از خجالت و ترس یخ بودن!
همون پام رو که میلاد میمالید و یهو گذاشتم رو اونیکی پام که میلاد دستشو کشید کنار با صدایی که ازخجالت میلرزید گفتم: عشقم این چیه تورو خدا همش چیز میکنن فکرکنم این فیلم سکسیه نه فیلم عاشقونه
یه دونه چیپس گذاشت دهنشو گفت: عزیزم سکس هم یه قسمت از عشقه
تو همین حین یهو دیدم پسره ایستاده که دختره جلو پسره خم میشه و کون گنده شو میماله ب کیر پسره که پسره هم اه اه میکرد
صورتم سرخ شد مثل گوجه!!!
سرمو انداختم پایین که یهو دیدم تلوزیونو خاموش کرد و گفت: عزیزم اگه اذیت میشی نبینیم
تا خواستم چیزی بگم که دیدم یه دستشو گذاشت رو کمرمو نزدیک کرد به خودشو لبشو چسبوند به لبم
چجوری توصیف کنم داغیشو
از لذت یا خوشحالی یا استرس بود نمیدونم ولی سرم گیج رفت یه لحظه
لبامو مثل گرسنه ها میخورد و صدای ملچ مولوچ تو فضای خونه پیچیده بود
دستمو دور گردنش حلقه کردم
خوشم اومده بد و از طفی یه حسی داشتم انگار قلبم میخواد از گوشم بزنه بیرون!!!
منم لباشو میخوردم که یهو لبشو جدا کرد
دستشو روی گونه گذاشت و گفت: دوست دارم گلم خیلی خیلی زیاد
منم دوست دارم میلادم
دستشو از کنار گونه ام اروم سر داد تا اینکه به سینه هام رسید…وقتی رسید یهو کل یک سینمو توی مشت بزرگش گرفتو فشار داد
آخخخ میلاد درد داشت
لبای داغشو چسبوند ب گردنم
زبونشو فشار میداد و لیس میزد از طرفیم زبریه صورتش بخاطر موهای ریز صورتش قلقلکم میداد
یهو ازم جداشدو تی شرتش با یه حرکت سریع دراورد که موهاشم بهم خورد و خیلی جذاب تر شد
بدنش مثل بدن دختر سفید بودو بین سینه هاش کمی مو بود و روشکمشم داشت
دستمو روی بدنش کشیدم که گفت: گلم در بیار بلوزتو
با لحنی لرزان گفتم: خجالت میکشم
لپمو محکم بوس کرد: آدم از شوهرش خجالت نمیکشه
اروم بلوزمو در اوردم
سوتین اسنفجی صورتی با خالهای سفید بسته بودم
هردوی سینه هامو از رو سوتین گرفت تو دستاشو چشاشو بستو شروع به مالیدن کرد هراز گاهی هم لباشو میمالید بهشون و بومیکرد
داشتم اه میکشیدم و اون هم هی بیشتر فشار میداد وقتی ول کرد که رد انگشتاش رو سینه هام مونده بود!
بدون اینکه بگه سوتینم رو درآوردم
سرشو روشون گذاشت و بعد سینه هامو محکم ب همدیگه فشار میداد با انگشت شستشم نوکشونو میمالید
خیلی خوب حس میکردم چطور اب کسم داره شرشر میریزه دیه شلوارمم خیس بود چه برسه به شورتم!!!
بلند شدو گفت: عزیزمممم پاشو بریم رو تخت اینجا اذیت میشیم
بلند شدم
پاهام سست بودن تا برسیم اتاق دستش رو کونم بودو میمالید
یهو هولم داد رو تخت پاشو باز کردو نشست روم و دکمه ی شلوارمو باز کرد بدون اینکه زیپشو بکشه بی صبرانه شلوارمو کشید پایین چون زیپش بسته بود و شلوار هم تنگ بود با شلوار شورتم هم در اومد
از خجالت نا خوداگاه دستمو گذاشتم رو کسم که کیرشو مالید رو دستم که رو کسم بود و فشار میداد و میالیدش به دستم!
کیرش راست و سفت بود
دستمو برداشتمو کمربندشو باز کردمو و شلوارشو در اوردم واسش
شورتشو خودش کشید پایین و در حالی که نفس نفس میزدو کیرشو رو کسم میمالید گفت: چطوره میلاد کوچولوت؟؟؟
دیگه داشتم از شهوت میمردم گفتم: کلفت و خوشگله مال خودمه
کیرشو بطرف نافم مالید: اره عزیزم مال توئه
اون که میمالید منم رو تخت تکون میخوردمو هردمونم نفس نفس میزدیم
بالا ترنشست و کیرشو طرف صورتشم گرفت: ب افتخار دیدار اول بوسش نمیکنی؟
سربرجسته شو اروم بوس کردم که میلاد باز شوخیش قول کرد: بوس بوس بوس میخواااااد این کوچولوی تپل
کیرشو دستم گرفتمو تند تند سرشو بوس میکردم و میلاد هم که تو حال خودش نبود فقط زمزمه میکرد: مال توئه بوسش کن بخورش اصلا فقط ول نکن
خواستم خوشحالش کنم براهمین یهو کردمش تو دهنم و میک زدم که یهو میلاد داد زد: ای جاااااااااااااااااااااااننننننننن
تا جایی که تونستم کردمش تو
خایه هاش به چونه م میخورد و حال میداد
کیرشو فشار داد داشتم خفه میشدولی انگار خیلی حشرش بالازده بود که اصلا بهم فکر نمیکردو فقط محکم تلمبه میزدو تا اینکه یه خخخخخ کردم که فهمید نفس کم اوردمو کشید بیرون
چند تا نفس کشیدم تا خواستم فحش بدم که گفت: سوسن داره میاد
چی می یاد؟؟؟
وقتی ب داغش پاشیده شد رو صورتم فهمیدم منظورش چی بوده!!!
یهو کیرش خوابید .دراز کشید کنارمو دسشو گذاش رو کسم و گفت: عجب کسی هستی توووو فداتشم اینم مال منه همه چیت مال منه
انگشتشو اروم میکشید رو چوچولم که دیدم کیرش داره اروم اروم بلند میشه
بلند شدم که گفت: چیشدی کجا؟؟؟
گفتم صبر کن!
پاشو باز کردم که با خنده گفت: نکنی توش من دخترمااا
گفتم: خفه شو بی مزه
پشت کردم بهشو کونمو مالیدم به میلاد کوچولوی نیمه بیدار که یهو نشستو دستشو گذاشت رو کسمو فشار داد عقب: اااااااااااااه فدات بشم که اینقد زرنگی وای تو چقد باحال بودی عشقممممم
گفتم: داد نزن میلاد همسایه ها میشنون
گوشمو گاز گرفت: ب کیرم بشنون که چی؟؟؟ میگام همشونو تا دیگه نشنون
خنده م گرفت: کوفت!
کسمو مالید: خب باشه من فقط تورو می گام
هردو خندیدیم
گفت: داگی استایل شو
گفتم: نه کون نمیدم
گفت: خب ینی چی؟؟؟؟
گفتم: بعد اردواج
لپهای کونمو گرفت: حالا داری محکم کاری میکنی شیطون
گفتم: پس چی؟؟ ن میخواستی پامو باز کنم بگم بکن توش؟؟؟
یهو پرید روم در حالی که سینه هامو نیشگون میگرفتو بدنمو بوس میکرد گفت: قربونت بشم که اینقد زرنگ شدی
خندیدمو کیرشو گرفتم: اقا کوچولو باید صبر کنه یکمی
میلاد کیرشو لای سینه هام گذاشت: اینو که میذاری؟؟
با یه لبخند رضایتمو نشون دادم که میلاد 2-3 تا بیشتر تلمبه نزده بود که یهو ارضا شدم
میلاد نوشابه اورد و خوردیم بعد اونقد لا سینه هام تلمبه زد که دوباره ابش پاشید صورتم
این دفه با دستمال دیه تمیز نکردمو رفتیم حموم
اونجا هم توی وان دراز کشیدمو پامو باز کردمو زبونشو کرد توی کسم
کلی حال داد بهم تا باز ارضا شدمو
هردو از خستگی داشتیم میمردیم
میلاد با حوله بدنمو و لای پامو خودش اروم اروم خشکش کرد و لباسامو پوشوندو خلاصه تا دم درخونمون رسوند منو. . .
این بود خاطره م
اگه طولانی شده نبخشید خب چیکار کنم طولانی شده نتونستم خلاصه ش کنم!!!
تاکییدی هم نکردم واقعی بود یا خیالی چون مهم نیس
یکیم اینکه از این ماجرا من و سارا و میلاد و بروبچ شهوانی خبر دارن فقط:)
هروقت نامزد کردیمو بهش کون دادم اونم مینویسم.بااااااااااای

نوشته: سوسن


👍 0
👎 0
32767 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

427193
2014-07-15 15:17:37 +0430 +0430
NA

دهنم گاییده شد داستان نوشتی یا رمان !! :)

0 ❤️

427194
2014-07-15 17:07:02 +0430 +0430
NA

“روی من و شایان بعد سه سال دوستی دیه کاملا وا شده بودو حتی دیگه میدونسم چه وقتا و چه روزی جق میزنه و و کجا میزنه!”>>>بالاخره میلاد یا شایان ؟ :|
“میلاد کیرشو لای سینه هام گذاشت: اینو که میذاری؟؟
با یه لبخند رضایتمو نشون دادم که میلاد 2-3 تا بیشتر تلمبه نزده بود که یهو ارضا شدم”>>>د آخه یچی بگو بگنجه لای سینت زد ارضا شدی؟ :|
امان از جق امان

0 ❤️

427195
2014-07-15 17:41:35 +0430 +0430
NA

این داستان بودیا هزارویک شب ننه جنده

0 ❤️

427196
2014-07-16 01:02:42 +0430 +0430
NA

معلومه که کلا مخت پریوده : fool

سپردمت به دست دوستان تا نوازشت کنن با سخنان گهر بارشون…

0 ❤️

427197
2014-07-16 02:33:22 +0430 +0430
NA

کله تو رو گاییدن من که تا نصفه خوندم بی خی شدم چشام پاره شد

0 ❤️

427198
2014-07-16 07:13:29 +0430 +0430
NA

مرز کوفت انقدر طولانی بود تا اخر نخوندم

0 ❤️

427200
2014-07-21 10:07:49 +0430 +0430
NA

کس نوشتی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها