بعد از اینکه نیوشا، هم خونه ایم و دوست جون جونیم فارغ التحصیل شد و هر کاری کرد نتونست کانادا بمونه مجبور شد برگرده ایران و من هم برای تامین مخارج سنگین اینجا دنبال یه هم خونه ای ترجیحا ایرانی بودم که متاسفانه پیدا نشد. به هر حال مجبور شدم با یه دختر کامرونی هم خونه بشم که یه اسم عجیب و غریب داشت ولی همه سوفی صداش میکردن. از اون سیاهپوستای با کنتراست بالا بود که تو شب اصلا دیده نمیشد. ولی قد و هیکل خیلی میزونی داشت و نسبت به بقیه سیاهپوستها هم خوشگل بود. سوفی پرستار بود و تو یه بیمارستان کار میکرد. ضمنا خونه ما یه خونه یه خوابه یا بقول اینجاییا 1/2و3 بود که تخت من و سوفی هر دو تو اتاق خواب بود. سوفی و من همون روزهای اول قرار گذاشتیم که دوست پسرهامون رو فقط یک شب در هفته میتونیم بیاریم خونه. در واقع من دوست پسری نداشتم، و این ترفندی بود تا دوست پسر سوفی که اسمش کانا بود هر روز مزاحم درس خوندن من نشه. همون هفته اول من فهمیدم که برداشت من از قرارمون با برداشت سوفی متفاوت بوده. من اصلا فکر نمیکردم که دوست پسر سوفی برای سکس به خونه ما بیاد، ولی همون اولین شنبه شب من مجبور شدم تو هال رو کاناپه بخوابم و سوفی و کانا بکن بکن راه انداختند. جالب بود که بر خلاف فرهنگ ما سوفی حتی تلاش نمیکرد صداش رو پایین بیاره و آخ و اوخش رو کاملا میشنیدم. با این وجود سوفی به قرارمون پایبند بود و هیچ شب دیگه ای کانا نمیومد خونه ما. یه روز چهارشنبه یکی از اساتید نیومد و من زودتر از همیشه به خونه رفتم. در رو آروم باز کردم، آخه سوفی خیلی وقتها شب کار بود و در طی روز خواب بود، اما با شنیدن صدای ناله سوفی ناخودآگاه به سمت اتاق خواب دویدم. یه لحظه خیلی نگران شدم. اما با منظره بکن بکن سوفی و کانا مواجه شدم. کانا طاقباز رو تخت سوفی بود و سوفی رو کانا نشسته بود. بطوریکه کیر کانا تو کس سوفی بود. برای چند لحظه هم من و هم اونا توشوک بودیم تا من آروم به فرانسه گفتم منو ببخشید نمیخواستم مزاحمتون بشم. ولی یه لحظه با شنیدن صدای سوفی نگرانش شدم. سوفی که لخت بود با خونسردی گفت اشکالی نداره. فقط من فکر میکردم مثل همیشه چهارشنبه ها دیر میای. کانا اصلا عین خیالش نبود و بدون توجه به مکالمه ما شروع کرده بود به تلبه زدن. برای یه لحظه متوجه کیرش شدم. با وجود اینکه بیشتر کیرش تو کس سوفی بود اما به خوبی میشد به قطر و طول بسیار زیادش پی برد. من در واقع کیر کم ندیده بودم و تو ایران اوایل کون و بعدا کس هم داده بودم، اما کیری تو اون سایز ندیده بودم. به هر حال با عذرخواهی بیرون اومدم و نکته مهم اینجا بود که اونها بدون کوچکترین توجهی به کارشون ادامه دادند. صدای بکن بکنشون واقعا آزار دهنده بود. در انتها اول سوفی اومد لخت رفت دستشویی و خودش رو تمیز کرد، بعدش کانا رفت دستشویی برای شستن کیرش. بدون کوچکترین شرمی لخت مادر زاد از جلوی چشمام رد شد و من بخوبی تونستم کیرش رو ببینم. واقعا وحشتناک بود. خیلی بزرگ و کلفت بود. البته بعد از این جریان سوفی از من عذرخواهی کرد. ولی چون من اونها رو تو اون حالت دیده بودم شرایط عوض شده بود.
ادامه دارد…

نوشته: ؟