سونای مردونه تو قلب اروپا

1400/10/25

برچسب این داستان گی هست.در صورت عدم تمایل لطفا همینجا بک بزنید.
سلام به همه، تو ۳۴ سالگی و بعد از دوران شدید پاندمی کرونا بالاخره اولین سفر خارجی خودمو تجربه کردم.یه ماموریت کاری که باید چند روزی تو یکی از شهرهای اروپایی اقامت میکردم.من تو یه شرکت صادرات و واردات کار میکنم.برا همین اسامی شهر،کشور و… رو بماند.
پروازها دوباره از سر گرفته شده بود و با اعمال مقررات شدید، مسافران اجازه سفر داشتند.تو اون شهر هم که من بودم هر جا میخواستی بری از رستوران گرفته تا هتل باید کارت واکسن و جواب تست منفی تاریخ دار ارائه میشد.
بریم سر اصل ماجرا که بعد از گذشت یک ماه هنوز فکر میکنم خواب بودم.
یه بعد از ظهر خسته کننده بعد از یک روز طولانی و فک زدن با مشتری تو هتل از خواب بیدار شدم اما بدنم کرخت و بی حال بود.دوس نداشتم از جام بلند شم ولی از یه طرف هم دلم میخواست از اولین سفر خارجیم لذت ببرم.خلاصه از هتل زدم بیرون.داشتم خیابونهای اطراف هتل میچرخیدم دیدم یه جماعتی با پرچم جامعه “ال جی بی تی” دارن تو خیابون راهپیمایی میکنن.حدودا کمتر از صد نفر میشدن.با اسکورت پلیس.احتمالا اونها هم از دوران پاندمی خسته شده بودن و تازه مجوز راهپیمایی بشون داده شده بود.از سر کنجکاوی به سمتشون حرکت کردم نزدیک که شدم دیدم یه نفرشون داره بروشور پخش میکنه.یکی ازش گرفتم و بعد از چند دقیقه ازشون فاصله گرفتم.چون زبان اون کشور رو متوجه نمی‌شدم.(همه پلاکاردها به خط غیر انگلیسی بود)
چرخی زدم و برگشتم هتل و شام و استراحت.همینجور که دراز کشیده بودم یادم به اون بروشور افتاد.ورش داشتم و نگاهی بهش انداختم.فقط چنتا کلمه مثل “آزادی” و"برابری" و… متوجه شدم و چنتا سایت اینترنتی که معرفی کرده بود.وارد سایتها شدم و از طریق گوگل ترنسلیت یه نگاه مختصر بهشون انداختم.یه جایی از اون سایت نوشته بود “سونای مردانه”.برام جالب شد.
آدرس رو کپی کردم و ساعت کارشون رو که زده بود از ساعت ۱۵ تا ۲۴.
فرداش بعد از انجام کار حدود ساعت ۵ بعد از ظهر راهی شدم.خیلی دوس داشتم وارد دنیاشون بشم.از نزدیک ببینم.با کلی هیجان به آدرس رسیدم. حدود ساعت ۶ بعد از ظهر بود.از بیرون یه ساختمون معمولی که فقط یه تابلو روش نوشته بود سونای مردانه.داخل که شدم یه در شیشه ای بود که باید زنگ میزدم.زنگو زدم و وارد شدم.از پله ها رفتم پایین،رفتم پیش گیت ورودی و گفتم یه بلیط میخوام.یه مرد لاغر ۵۰ ساله متصدیش بود.فهمید خارجی هستم به انگلیسی شکسته گفت پاسپورت واکسن و تست منفی، نشون دادم و ۲۰ یورو ورودیشو پرداخت کردم.یه حوله و یه دمپایی و یه کلید کمد بهم داد و گفت سمت راست.محیط عجیبی بود آهنگی که تو فضا پخش بود نور قرمز داخل و دکور خاصش.یه مجسمه بزرگ کیر دم در ورودی رخت کن بود و تابلو اخطار زیر سن ۳۰ ممنوع.ولی نمیدونم چرا تو تبلیغاتش نوشته بودن ۱۸ تا ۲۷ سال ۲۰ درصد تخفیف.(شامل تیکت يا خرید از بوفه،مثل نوشیدنی يا کاندوم ) تو رختکن کلیدمو نگاه کردم و شماره کمدمو پیدا کردم و داشتم لباسامو در میووردم که یه هو دیدم یه مرد لخت لخت اومد کمد کناریم.هیجان داشتم.لباسامو همه درآووردم(مایو پوشیدن ممنوع بود فقط همون حوله) حوله رو پیچیدم دورم و وارد اولین فضا شدم یه اتاق حدود ۲۰ متر با یه کاناپه مشکی که روش یه مرد کچل نشسته بود و داشت با کیرش ور میرفت روبروش یه تلوزیون بود که داشت گی پخش می‌کرد و دو تا مرد داشتن مدل ۶۹ همو میخوردن.یه نگاهی به من کرد ولی من نگاهمو ازش دزدیدمو و به راهم ادامه دادم دوست داشتم همه اون محیط رو سر کشی کنم و ببینم چه خبره تو قلب اروپا. وارد یه راهرو باریک شدم کلا فضا به جز دم در ورودی نور زیادی نداشت همونم که بود قرمز بود.(رنگ قرمز باعث تحرک بیشتر گلبول‌های خونی میشه)سمت چپ و راستم دو تا اتاق بود که روش نوشته بود خصوصی.احتمالا برا اینجا هم پول میگرفتن. در ادامه مسیر چنتا اتاق سونا بود که درجات مختلف روش نوشته بود.و ته اون مسیر هم به دوش منتهی میشد.برگشتم.همین راهو که اومدم و وارد یه مجموعه دیگه شدم که سمت مخالف اون راهرو قرار داشت.مثل کافه يا رستوران که پر نور تر بود ولی بازم مثل بقیه رستورانها نرمال نبود. میزای گرد و صندلی که هر قسمت دکور خودشو داشت.تو تمام این مسیرها به هر راهرو يا حجره ای که وارد میشدی یه تلوزیون بود که داشت گی پخش می‌کرد و یکی دو نفر هم داشتن با هم ور میرفتن.تلوزیونها سیستم مرکزی نداشتن و هر دستگاه یه فیلم مجزا پخش می‌کرد.مثلا اگر اینجا یارو داشت ساک میزد اون یکی تلوزیون داشت کردن رو نشون میداد. یه قسمت جالب هم داشت که وسایل سکسی توش بود مثل تاب و شلاق و از این جور چیزها.دوس داشتم سوار تاب بشم ولی خجالت میکشیدم.رفتم تو سونای چهل درجه اونجا دو تامرد میانسال داشتن واسه هم ساک میزدن.یه پیر مرد تپل هم داشت خودشو انگشت می‌کرد.حوله رو پهن کردم و مثل همه کون لخت رو حوله دراز کشیدم.یکیشون بود چشم ازم برنمی‌داشت!!!خیلی پررو بود.متوجه نگاهاش میشدم ولی وانمود میکردم نمیبینمش. یه کم که دراز کشیدم پوستم داغ شد و بر عکس رو شکم دراز شدم.یه پیرمرد حدودا ۵۵ ساله با سبیل‌های چنگیزی اومد کنارم دستشو به باسنم نزدیک کرد و گفت اجازه هست.کلمشو نفهمیدم ولی زبان بدن اینو میگفت.من فقط گفتم نه متاسفم.اینو که گفتم اون پسر پرروعه فهمید خارجیم و به زبون شهرشون حرف نمیزنم.از اون به بعد هر جا میرفتم مثل سایه بود ولم نمی‌کرد.زیر دوش،اتاقای سکس،بوفه، سونای ۶۰ درجه همه جا.رفتم بوفه دو تا آبجو گرفتم و نشستم رو یکی از صندلی‌ها که روبروم تلوزیون بود یه آینه بزرگ سمت راستم تو آینه دیدم اون سیریش داره میاد سمتم.واضح دیده نمیشد ولی خب تو اون مکان مگه چنتا آدم سیریش با یه تیپ و شمایل پیدا میشه که هر جا میری مثل شبه دنبالته.دل تو دلم نبود اگه اومد سر میز چی بهش بگم.همینطورم شد.دیدم اومد و سلام کرد و منم جوابشو دادم و اجازه خواست کنارم بشینه.انگلیسی بهتر از خودم حرف می‌زد.روون،بدون لهجه و تند.گفتم خواهش میکنم.عین مار به صورتم و حرفام دقت می‌کرد.خیره تو چشام.پسره همسن خودم می‌خورد باشه.اسمم و پرسید و اینکه ساکن هستم یا نه و حرفای معمول برا هر آشنایی اولیه. اسمش سیمون بود.۳۰ ساله قد بلند تر از من حدودا.بدنش ورزشی نبود ولی شکم اینا اصلا نداشت بچه پررو چهار سال از من کوچیکتر بود ولی انگار ۶۰ سالش بود از رفتار و صحبتاش.تو “کوزووو” بدنیا اومده بود ولی از ده سالگی مهاجرت کرده بود تو این شهر.رفت آبجو سفارش داد دوتا،دقیقا همون مارکی که من گرفته بودم با یه بسته بادوم زمینی.نیم ساعتی شد آبجو هامون رو خوردیم و از بادوم زمینی که اون گرفته بود. گفت بریم سونای ۹۰ درجه؟گفتم مگه ۹۰ درجه هست گفت آره.تعجب کردم فک میکردم همه جا رو دیده بودم.قبل از اتاق ۹۰ درجه دو تا دوش بود دوش گرفتیم و خودمونو خشک کردیم و وارد شدیم.اینم بگم پررویی سیمون بیشتر شده بود دیگه کم مونده بود زیر دوش بچسبه بهم.تو اتاق ۹۰ درجه واقعا محیط گرم نبود داغ بود.حتی با حوله هم نمیتونستم بیشتر از دو سه دقیقه اونجا رو تحمل کنم.فک کنم به خاطر همینم اونجا هیچ کس نبود.من به سیمون گفتم اینجا خیلی داغه، تا بعد دوست من و از اونجا زدم بیرون و دوباره رفتم زیر دوش. آقا هم اومد زیر اون یکی دوش. آبجو ها سرمو گیج کرده بود و البته یه کم پرروتر.دیگه حولمو سفت دورم نمیپیچیدم.کنار دوش یه اتاق بود که نوشته بود اتاق آرامش.یه سالن بزرگ که توش صندلی‌های تخت شو بود.نور محیط روشن تر از اتاقهای سکس بود.اونجا گی های عزیز استراحت میکردن.کون لخت،کیر آویزون دراز کشیده بودن و چورت میزدن.جالب بود واسم یکیشون داشت کتاب میخوند.رفتم بین دو نفر(که سیمون نتونه بیاد) حولمو پهن کردم دراز کشیدم.سیریش خان هم اومد و اوضاع رو دید خورد تو برجکش و رفت چهار تا تخت اونور تر دراز کشید.با پشماش بازی می‌کرد.تخماشو جابجا می‌کرد.ولی نگاش ازم برداشته نمیشد.چشامو بستم گفتم ده دقیقه یه ربع که کم محلی کنم میره دنبال زندگیش.خوابم برد و ده دقیقه یه ربع شد یک ساعت.اونجا خیلی آروم بود همه لخت بودن ولی مزاحمت در کار نبود.هر کی تو دنیای خودش.جز  بوی خوش گیاهای دارویی و شُر شُر یه آبنما هیچی دیگه نبود که سکوتو بشکنه.بیدار شدم چشامو مالیدم و یه نگاه به خودم کردم و یه لحظه پیش خودم گفتم این چه وضعشه جمع کن کیر و خایه رو.البته همه تقریبا کیر و خایه ها رو پهن کرده بودن. دیدم سیمون هم نیست.با خودم گفتم خب دیگه خسته شده رفته.اما زهی خیال محال.از اونجا زدم بیرون و اون تاب سکسی تو مخم بود دوس داشتم سوارش بشم و یا حداقل از اون محیط یه عکس داشته باشم.ولی نمیشد.خلاصه رفتم سمت اون قسمت.باید قسمت بوفه رو رد میکردم تا برسم اونجا.دیدم سیمون نشسته سر همون میز و دو تا آبجو و یه بسته بادوم داره با کیرش بازی میکنه.منو دید انگار رفیق ۲۰ سالشو دیده.خوشحال شد گفت بیا آب جو گرفتم منتظرت بودم.خسته بودی خوابیدی.نشستم کنارش حوله دورمون بود ولی فقط دورمون بود.سلامتی زدیمو و آبجو سوم هم تمام نشده چهارمی رو هم گرفت.تو عمرم چهار تا آبجو تو یه روز نخورده بودم.سومی که تمام شد چهارمی رو دیگه نفهمیدم کی شروع کردیم کی تمام شد.بهش جریان تاب رو گفتم گفت آره دیدمش دوس داری سوار شی گفتم آره.گفت بریم.احساس میکردم به فاصله ۱۰ سانتی از زمین دارم راه میرم.اون هوشیار هوشیار من گیج و منگ.رسیدیم اتاق بازی و اونجا دوتا پیرمرد داشتن با هم ور میرفتن.تاب یه شکل خاصی داشت توری بود از جنس چرم مشکی.ولی نمیتونستم سوارش شم نمیدونم بخاطر آبجوها بود یا مدل خود تاب یا هر دو.سیمون گفت اینجوری سخته بذار کمکت کنم.زیر کونمو گرفت و یه دست دیگش سر شونم رو لمس کرد و بالاخره سوارش شدم اما مدل تاب یه جور بود که قسمت باسن تو یه گودی قرار می‌گرفت که جلوش باز بود.یه مدلی که کامل کون رو باز باز میکنه.پایین که بودم متوجه این قسمتش نبودم.دو تا زنجیر ریلی نزدیک تاب بود که من اونا رو ندیده بودم سیمون اونارو کشید و آورد نزدیک تاب تقریبا بالای باسن قرار می‌گرفت.گفت این برا پاهاته و پاهام رو هر کدوم تو یکیش قرار داد.انتهای هر زنجیر یه مچ بند چرم بود که مچ پاها رو نگه می‌داشت.آروم آروم شروع کرد تاب دادن من، ولی خودش جلوی تاب بود و با هر بار نزدیک شدن تاب به اون،کیر سیخ شدش کونمو لمس می‌کرد.خیلی کیف می‌کرد و تو چشاش یه برق شیطنت همراه با حس پیروزی میدیدم چند بار با تف کیرشو خیس کرد بدم نیومده بود.کلا از کاریزماش بدم نیومده بود. اینکه یه کسی بیش تر از دو ساعت وقت بذاره و مدام بهم توجه کنه  بهتر از من صحبت کنه،تو اون همه آدم اون پیشقدم شده بود و خودشو به من نزدیک کرده بود.انصافا قیافش و اندامش هم خوب بود.علاوه بر این یه حس مفعول بودن توم پیدا شده بود.چند بار که اینکارو کرد، من پام اذیت شد و گفتم لطفا کمکم کن پیاده شم.بر خلاف سوار شدنم اینبار جلوم وایساد و سعی کرد پا بندها رو آزاد کنه ولی کیر سیخ شدش دقیقا رو سوراخ کونم جابجا میشد و اون بیشتر طولش میداد.خلاصه کمک کرد پیاده شم ولی کیر منم سیخ شده بود.یه نگاه به هم کردیمو خندیدیم. و حوله ها رو دوباره دور خودمون نگه داشتیم.داشتیم از اونجا دور می‌شدیم اون دو تا پیرمرد یه چیزی گفتن سیمون خندید،گفتم چی گفتن گفت میگن خوش بگذره. انگار تمام این مدت تماشاچی داشتیم.من دوس داشتم بازم محیط رو کشف کنم تنهایی، ولی سیمون مگه ول می‌کرد.ضمن اینکه خودمم مثل اول باش نبودم.یعنی دوس داشتم باز بیاد دنبالم.این حس هر لحظه قوی تر میشد.اون گفت بریم سونای خشک گفتم بریم ولی اون تو مسیر بهم گفت من میرم رختکن بعد میام.اونجا میبینمت.گفتم باشه ولی من نرفتم.رفتم تو یه اتاق کوچیک که یه مبل دو نفره قرمز توش بود در رو رو هم گذاشتم و حوله رو پهن کردم رو مبل و رو شکم دراز کشیدم.یه کم فیلم نگاه کردم تو فیلم یه پسره داشت یه پیرمرد رو داگ استایل می‌کرد.ولی حسی نداشتم که با خودم ور برم.چند دقیقه گذشت دکور اتاق خیلی خوشکل بود.چشامو بستم و تو فاز آبجو داشتم دقیقه های قبل رو مرور میکردم که یهو متوجه شدم یه نفر باسنم رو بوسید.فک کردم سیمون باشه و پیدام کرده.بدون اینکه بهش نگاه کنم واکنشی نشون ندادم و گذاشتم ادامه بده.لمبر هامو از هم باز کردو سوراخ کونمو زبون میزد.حسم فوق العاده بود.خیلی حرفه ای بود از انگشتای پام رو لیس میزد تا ساق پامو کشاله هام.تخمامو لیس میزد دیگه کامل خودمو ول کرده بودم.واسم اهمیتی نداشت به تنها چیزی که فکر میکردم این بود اگر خواست توش کنه بگم با کاندوم بزنه.حدود سه چهار دقیقه اینطورا کامل کیر و تخم و کونمو لیسید و تو دهنش کرد.با زبونش داخل سوراخ کونمو سرک می‌کشید.یه لحظه چشامو باز کردم  و سرمو چرخوندم دیدم سیمون نیست و اون مرد سیبیل چنگیزی هست.کامل حسم برگشته بود ولی چجوری از این نجات پیدا کنم؟همین موقع در باز شد و سیمون اومد داخل.یه مکس کرد نگاش به طرف من بود. انگار رکب خورده باشه.خودمم ناراحت بودم. چجوری باید براش توضیح میدادم.یه چند ثانیه نشست و بعد از اتاق زد بیرون.خیلی حالم گرفته شد.این پیرمرد سگ سیبیل هم ول نمی‌کرد که.کیرش اندازه درخت بود پدسسسگ.اگر منو می‌کرد باید با اورژانس هوایی برمیگشتم ایران.میخواست ازم لب بگیره رومو برگردوندم میخواست کردنو شروع کنه بهش گفتم تا همینجا کافیه.اونم بدون اینکه اذیتم کنه یه کم دیگه کونمو خورد و یه بوس دیگه از کونم کرد و از اتاق رفت بیرون.در که باز شد دیدم سیمون پشت دره.فک کنم داشت از بین در نگاه می‌کرد.بدون اینکه به روم بیاره اومد داخل اتاق.گفت خیلی گشتم دنبالت.
گفتم سونا گرم بود نتونستم بمونم.گفت خوش گذشت؟گفتم آره خوب بود.در رو کامل بست.اومد کنارم گفت اجازه میدی ببوسمت گفتم من خوشم نمیاد.قبول کرد.همینجور که دو تامون به تلوزیون نگاه میکردیم.با ناخنش رو رون پام می‌کشید.سیمون اصلا بدنش مو نداشت بدن من کم مو هست اما اون پیش من شیو کامل بود انگار.بی اختیار دستم سمت کیرش رفت و اونم همین کارو کرد.کیرش نیم خیز بود و داخل پوستی که بر خلاف ما تو بچگی ختنه کردیم.یه کم با هم ور رفتیم دوباره کیرهامون سیخ شده بودن.حوله فقط حکم ملافه داشت اون لحظه که روش نشسته بودیم.دوست داشتم تمام پوزیشنهای سکس رو باهاش تجربه کنم.ولی مبل آزادی عمل نداشت.دستمو گرفت و بدون اینکه دستمو ول کنه رفتیم سمت همون تاب گفتم اونجا پامو اذیت میکنه گفت بیا،دستمو ول نمی‌کرد انگار دست یه بچه رو گرفته باشه.پشت اون تاب یه فضای ال شکل بود که یه تخت دونفره توش گذاشته بودن.یه آینه تو سقف بود ولی بخاطر نور کم زیاد واضح نبود.یه تلوزیون روبروی تخت روشن بود.دو تا حوله ها رو کنار هم پهن کردیم من رو تو بغل خودش گرفت.گوش و گردنمو خورد خیلی خوب بود.لب نگرفت اصلا اومد پایین مسلط و حرفه ای ذره به ذره میومد پایین و مکث می‌کرد.نوک سینه هامو می‌خورد و کوچولو گاز می‌گرفت.کیرم و تخمامو حسابی خورد داشتم ارضا میشدم ولی دوس نداشتم آبم بیاد.بهش گفتم دارم میام.ولم کرد و برم گردوند روم مسلط بود کامل ولی هر کار میخواست بکنه با لبخند قبلش اجازه می‌گرفت.توقع داشت تو اون وضعیت بهش بگم نه،کره خر.مدل چنگیز خان سگ سیبیل حسابی لای کونمو خورد،داشتم دیوونه میشدم بلند شدم برم کاندوم بگیرم از بوفه گفت خودم دارم.اونموقع که رفته بود رختکن برا همین بود تخمسسسگ.کاندومو ازش گرفتم و یه بوس از کله کیرش کردم و کشیدم رو کیرش. (تو حالت عادی این کارو نمیکردم)کیرش طولی از من یه کم بزرگتر بود ولی کیر من کلفت تر بود.خوابید رو تخت و من نشستم رو شکمش.ازم خواست خودم کیرشو تو کونم جا کنم.اینجوری برا منم بهتر بود.یه تف زدم به سوراخ کونمو آروم سورخمو با کله کیرش تنظیم کردم.طول کشید یه کم ولی بالاخره رفت تو آروم سر کیرشو میکردم تو در میاوردم چند بار که نصفه کیرش رفت داخل بعدش هر دفعه بیشتر مینشستم رو کیرش درد داشت ولی پاره نشدم حداقل،پوز رو عوض کرد و داگی فرمون رو تو دست گرفت پهلوهامو گرفته بود و محکم تو کونم تلمبه میزد.آبش نمیومد عوضی فک کنم قرص خورده بود.من با کیرم ور میرفتم اون با کونم. خسته شدم بهش گفتم حالا نوبت منه.اونم بلافاصله کیرش از تو کونم در آورد و دوباره شروع کرد ساک زدن برام و یه کاندوم رو کیرم کشید و مثل خودم نشست رو شکمم کونشو با کیرم مچ کرد و آروم کامل نشست رو کیرم.چند دقیقه که گذشت بهش گفتم دارم میام سریع کشید بیرون کاندوم درآورد و کیرمو کرد تو دهنش تا قطره آخر آبمو میک زد.
ارضا که شدم دیگه دلم نمیخواست ادامه بدم ولی خب اونم میخواست ارضا بشه.ازم خواست‌ سوار تاب بشم گفتم پام درد میگیره گفت اونا رو استفاده نکنیم.دوباره سوار تاب شدم و اینبار پاهام رو بجای زنجیر انداخت رو شونش حدود ۵ دقیقه کرد و باز آب این نیومد بهش گفتم سیمون من واقعا خسته شدم.بذار واست ساک بزنم.قبول کرد.دوباره برگشتیم رو تشک و ۶۹ شدیم اون کیر من تو دهنش بود و من کیر اون.گاهی وقتها هم کونم رو با زبون می‌کرد اینقدر کیرشو ساک زدم و خایه هاشو ماساژ دادم و انگشتمم همزمان تو کونش بود تا بالاخره ارضا شد و کامل لب و صورتمو از آبش خیس کرد.خیلی چندش بود بعد عذر خواهی کرد گفت نتونستم بهت بگم دارم میام.من یه بار دیگه توسط سیمون که واسم ساک میزد ارضا شدم و بعد از یه دوش ازش خداحافظی کردم و رفتم تو رختکن.اونجا اومد شماره شو داد و من بهش تک زدم که شماره منم بیفته.ولی دیگه معلوم نیست ما بتونیم همو ببینیم. روز عجیبی بود.
نوشته:سامی
دوستان عزیز من تو نوشتن حرفه ای نیستم.چنانچه نتونستم خوب حق مطلب رو ادا کنم یا جایی از متن مبهم بود بذارید به حساب اینکه خب من تا حالا ننوشتم و تجربه اولم هست.
سلامت و پایدار باشید.امیدوارم زودتر شر کرونا هم از سر مردم جهان کنده بشه.

نوشته: سامی


👍 45
👎 1
37701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

853483
2022-01-15 01:17:14 +0330 +0330

نسبتا خوب

1 ❤️

853505
2022-01-15 02:08:31 +0330 +0330

عالی بود . میشه اسم شهر رو بگی خیلی دوس دارم برم همچین سونایی

5 ❤️

853560
2022-01-15 13:52:56 +0330 +0330

خیلی خوب بود .لذت بردم 👌

1 ❤️

853562
2022-01-15 14:00:39 +0330 +0330

خوب نوشتی، این پیرمردهای تو کلاب خیلی سریشن، من تجربشو تو برلین داشتم. ولی خب کلا زیاد نرفتم والان حسرت اینم که کاش بیشتر رفته بودم

1 ❤️

853572
2022-01-15 15:52:14 +0330 +0330

تو قلب اروپا دادی

0 ❤️

853586
2022-01-15 18:28:35 +0330 +0330

سامی عالی بودی

1 ❤️

853593
2022-01-15 20:37:05 +0330 +0330

سيمونم كونت گذاشت ولي من نه!!؟؟

0 ❤️

853603
2022-01-16 00:42:49 +0330 +0330

بد نبود اما رو نوشتنت کار کن

0 ❤️

853615
2022-01-16 01:39:25 +0330 +0330

قشنگ نوشتی ، دوسش داشتم 👍

1 ❤️

853632
2022-01-16 02:56:45 +0330 +0330

همه جای دنیا گی بودن آزاده ب جز ایران
ولی ایرانی ها یه اخلاقی دارن طرف رو میکنن بعد ازش آتو میگیرن این بده دیگه طرف شاید بخواد ۱بار فقط کون بده ن ۱۰۰بار بهت ک اگه قبدل دارید لایک کنید

10 ❤️

853793
2022-01-16 23:12:51 +0330 +0330

عالی بود. اینطور جاها آدم ممکنه کلا سیستمش عوض شه چون فرهنگ و ادبشو دارن

1 ❤️

853965
2022-01-17 17:34:06 +0330 +0330

من از کامنت های بچه ها خوشم میاد بیشتر تا داستان‌های ادمین ها 😂😂😂😂

1 ❤️

854237
2022-01-19 14:20:07 +0330 +0330

سامی دمت گرم، خوب بود ، تونستم فضا رو تجسم کنم. خوش باشی همیشه. 👏👏💐

0 ❤️

922714
2023-04-10 16:43:24 +0330 +0330

فقط اون قسمت که نوک سینه هات رو گفتی جذاب بود من دوس دارم نوک سینه طرف و بخورم تا آبش بیاد

0 ❤️