سوگلی من عاشق کفترتون شده بود (۱)

1399/09/16

سلام من اشکان هستم. این داستان عند واقعیته. بخدا تک تک جملات عین حقیقته. حالا اگه میخوای باور نکن و فحش بده مهم نیست.
الان که این داستانو مینویسم ۲۷ سالمه. این خاطره مال ۱۰ سال پیشه تقریبا.
اول از خودم بگم قدم ۱۸۳ بود و هیکل خیلی خوبی داشتم. قیافه م اوکی بود و دخترا هم کم و بیش بهم پا میدادن ولی مشکل اینجا بود که من یه فتیش ناجور داشتم. من دلم کفتر میخواست و با کفتر معمولا سکس میکردم. از ۱۳ سالگی چون داییم کفترباز بود منم از اون یاد گرفته بودم و به این کار روی آورده بودم. یه آلونک کوچیک روی پشت بوم درست کرده بودم و کلن پاتوقم پشت بوم خونمون بود.
فقط برای غذا میرفتم پایین به خانوادم سر میزدم باز میرفتم بالا.
بالای پشت بوم من تو تنهایی خودم بودم و راحت سیگار میکشیدم و کفتربازی می کردم.
تا اینکه یه روز (همون حدودای ۱۷ سالگیم بود) آفتاب به سرم زده بود و خیلی حشری شده بودم و از کف دستی خسته شده بودم، بزرگترین اشتباه عمرم رو مرتکب شدم و تصمیم گرفتم کون یه کفترم بزارم.
اولش دلم نیومد و فقط کیرمو میمالیدم به سینه هاش (ناموسا کفتره بد کصی بود. سینه ش از ممه های ۹۵ درصد دخترا بهتر بود). ولی کفتر کصکش با پاهاش کیرمو چنگ زد که خیلی دردم اومد(که بعد فهمیدم قبلش باید کامل ناخوناشو کوتاه کنم) و من تصمیم گرفتم واقعا کونش بزارم.سر کیرمو تف زدم گزاشتم در کون کفتره و بزور فشار دادم و جا کردم داخلش. وای چقدر داغ بود. گوشت خالص. ۳ ۴ بار عقب جلو کردم آبم اومد. کفتره هم لرزید و ارضا شد. خیلی خوب بود. البته کفتره ۳ روز بعدش مرد (فکر کنم مریض شده بود)
از اون روز به بعد کارم شده بود سکس با کفترا.
دیگه حتی یذره هم دخترا رو تحویل نمیگرفتم. کفترا رو هم آروم آروم بازشون میکردم که به کیرم عادت کنن. اونا که تخم گذاشته بودن رو اول با یه انگشت بعد دو انگشت آروم سوراخ کونشونو باز میکردم که اذیت نشن. بعدش که مطمعن میشدم خود کفترم حال میکنه میذاشتم کونش و کیف دنیا رو میبردیم.
کفترا هم لذت میبردن. چون یه بار که گل زده بودم (بنگ) و حالت طبیعی نبودم، رفتم با یه کفتر سکس کردم و اون واقعا داشت آه ناله میکرد. من با آه و ناله ش بیشتر حشری شدم. حتی بهم گفت جرم بده اشکان. توروخدا کیرتو بزار توم. و منم خیلی شیک میگاییدمش.
بعد یه روز که میخواستم سوگلی کاخ کفتر هامو بکنم یهو از تو دستم پرواز کرد تو اسمون دیدم رفت با یه کفتر غریبه بال میزد‌. فهمیدم یه خبریه. به غیرتم برخورده بود. رفتم و کفتره رو دنبال کردم تا رسیدم در یه خونه. ۴ تا کوچه با خونه ما فاصله داشت.
رفتم آیفونشونو زدم کسی جواب نداد. هرچی در زدم کسی نیومد گفتم حالا که کسی خونه نیست برم اون کفترشونو بکنم تا بفهمه دیگه نزدیک سوگلی من نشه.
از رو در پریدم توی خونشون. چه خونه بزرگی داشتن. از خونه ما کمی بزرگتر بود. حیاط جلوشون از حیاط ما بزرگتر بود. ماشینی توی حیاطشون نبود پس فهمیدم کسی نیست و با خیال راحت رفتم وارد خونه بشم. در خونه رو که باز کردم یکم تعجب کردم چون قفل نبود گفتم شاید به همون قفل در حیاط بسنده کردن. رفتم داخل. یه راهرو بود. چند قدم که برداشتم یه صداهایی شنیدم. صدای آه و ناله حشری جنس مونث بود. به خودم ریدم. میخواستم هرچه سریعتر از اون خونه برم بیرون اما حشری شده بودم. حس کنجکاویم میگفت قبلش یه نگاه سریع بنداز بعد برو. منم بهش گوش دادم. از پذیرایی رد شدم و رفتم سمت اتاقی که ازش صدا میومد. در اتاق نیمه باز بود. آروم سرمو بردم که توی اتاق رو ببینم چه خبره.
وقتی دیدم باورم نمیشد. خدای من. بخدا شما هم بودید از شدت ذوق سکته میکردید.
تو اتاق یه فرشته بود. یه دختری که بهش ۱۷ میخورد. پوست سفید. سفید برفی. لاغر اما ممه هاش ۷۰ اینا بود. اون پشتش به سمت در بود و روی تخت داشت جم میخورد. امواجی که به انتهای انحنای کمرش میداد آدمو دیوونه میکرد. باسنای تپلش مغز آدمو میگاد.
اما متوجه شدم تو اتاق تنهاست. فکر کردم داره خودارضایی میکنه. و زیرش بالشی چیزیه حتما. جرئتم بیشتر شد سرم بیشتر بردم داخل اتاق. وای. یادش میافتم ۲ ثانیه ای ارضا میشم. نگاه کردم دیدم زیرش کفتره. کفترو از سمت سرش میکرد تو کصش و درش میاورد. دوباره میکرد تو کصش. اینو که دیدم از شدت ذوق بی اختیار فریاد کشیدم یا ابلفضللللللللل!!!
که یهو جیغ نسبتا بلندی کشید و بعدش داد زد گمشو بیرون.
من که تازه به خودم اومدم چه دسته گلی به آب دادم به سرعت از اتاق اومدم بیرون… (ادامه دارد)

نوشته: اشکانتون


👍 3
👎 10
9901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

780344
2020-12-06 00:58:52 +0330 +0330

مردک مریض روانی

1 ❤️

780361
2020-12-06 02:12:54 +0330 +0330

مفعول هست باهم صحبت کنیم؟

0 ❤️

780377
2020-12-06 05:30:01 +0330 +0330

یا یادت رفته تگ طنز بهش بزنی یا واقعا ساقی حلال خوری داری

1 ❤️

780378
2020-12-06 05:47:32 +0330 +0330

سر صبحی چقدر به این داستانت خندیدم دهنت سرویس
از این به بعد ابتو بپاش تو صورتشون نریز توش،اوکی؟ یا نوکشو با دست باز کن بریز تو دهنشون،حله؟ خاک تو سرت کنن باشه؟ 😂

2 ❤️

780401
2020-12-06 10:23:04 +0330 +0330

خیلی کسشر بود چند خط دیگه حالم بهم خورد و نخوندم

1 ❤️

780416
2020-12-06 12:44:55 +0330 +0330

داستان طنز خوبی بود😂😂😂کفتره لرزید و ارضا شد و ،فت جرم بده اشکان عالی بود…خندیدم لایک

0 ❤️

780418
2020-12-06 12:55:02 +0330 +0330

دهنت سرویس کامل با شستشو
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😊😊😂

0 ❤️

780424
2020-12-06 13:26:00 +0330 +0330

😂 😂 😂

0 ❤️

780439
2020-12-06 15:46:17 +0330 +0330

اگر فردا دیدین اسمون یه دست سیاه شد نترسین!! کفترا و کلاغان بعد از خوندن این کستان دسته جمعی دارن از ترس کونشون مهاجرت میکنن!

3 ❤️

780447
2020-12-06 16:35:29 +0330 +0330

کسمغز تا اونجایی که کفتره لرزید خودنم پاااااااره شدم 😂😂😂😂😂

0 ❤️

780455
2020-12-06 17:49:46 +0330 +0330

اون ساقی کوسکشت این شیشه هارو از کجا میاره بهت میده . اخه پفیوس یه لا قبا اخه لاشیه ضربدر نود . من بتو چی بگم که لایقت باشه انگل جامعه

0 ❤️

780465
2020-12-06 21:06:07 +0330 +0330

کفتر؟
یعنی هرچی بگم از خریتت کم میشه
از زندگی قهوه ایت لذت ببر.

0 ❤️

780467
2020-12-06 21:10:29 +0330 +0330

مردک روانی حالا میخواد ادامه‌ش رو هم بنویسه 🤣

0 ❤️

780471
2020-12-06 21:30:26 +0330 +0330

از خنده پاره شدم دلم نمیاد دست به مرغ بزنم

0 ❤️

780579
2020-12-07 09:29:45 +0330 +0330

خداییش من درشگفتم که این داستان چطور 3تا لایک خورده، 😞 😞 😞

0 ❤️