سکس اتفاقی با فاطی

1396/01/25

با سلام
این خاطره مال یک سال پیشه اوایلی بود شماره یه دخترو از دوستم گرفتم که مخشو بزنم ولی اون همش پشت گوشی فهش میداد ی روز فهش بدی بهم داد و گفتم دستم بهت برسه میکشمت که دیدم گفت اگرم برسه چیزی نمیشه چکارم میکنی هااان
دیدم خندیدو گفتم خودت میفهمی چکار
گفت باشه منتظرم
گفتم باشه اگ واقعا نمیترسی ادرس
دیدم ادرس داد باورم نمیشد راست گفته باشه اما امتحانش ضرری نداشت رفتم و اونجا ک رسیدم بهش زنگ زدم گفت کجایی
گفتم تو کوچتون گفت بیا جلوتر یه در کرم اگ جرات داری بیا
منم رفتم و درو زدم تا در واشد دیدم بله خودشه

حالت تهدید گفت عه اومدی که برو برو داداشم بیاد میکشتت
گفتم بزار بیاد اصن خودم بش میگم که فهش دادی
دیدم گفت بفرما ولبی پا خودت
رفتم داخل دیدم کسی خونه نیس ک دیدم با حالت شیطنت داره دستبندمو در میاره و میگه چه قشنگه
گفتم دوسش داری مخایش؟
گفت چیووو؟
گفتم ی چیز خوب
گفت مثلا گفتم…ی چیز خوب دگ
گفت خو چ چیزی گفتم چشاتو ببند تا چشاشو بست ارووم از پشت چسبیدم بهش گفت باز کنم گفتم نه گفت پس زود باش یکم خودمو کیرمو مالیدم بهش دیدم گفت پس چیشد گفتم نفهمیدی؟
گفت چیو
گفتم دستتو بده داد و گذاشتم رو کیرم تا گذاشتم دیدم فشارش داد و گفت مسخرههه
دیدم تو بغلم شیطونه گفتم منو مهمون نمیکنی داخل گفت ن همینجا بسته شر میشی تا اینو گفت شرو کردم به خوردن لب هاش تا لبامو رو لبش گذاشتم دیدم گفت بتررکی پ بگو اقا راست کرده حالا چجوریه اصلا چیزت

گفتم بریم داخل گفت باشه فقط زود
بردمش داخل و تا شرتو زدم کنار کیرمو دید گفت وااااااای بدبخت زنت
گفتم چرا زنم ؟بدبخت تو
گفت وای من میمیرم این تو کسم بره
گفتم کست؟؟؟؟؟مگ بازه
گفت ب تو چه فضوولی تا اینو گفت لباامو رو لبش گذاشتم و سینشو مالیدم ک اه یواشی کشید و گفت اییی محمد زشته
دیدم خودشو جا کرد تو بغلم و حسابی مالیدمش شرو کردم لباشو خورردن و اونم اه میکشید و هوس کرده بود
تاپشو زدم بالا و جفت سینشو اینقدر خوردمو مالیدم که ب قول خودش هنوزم قرمزه جاش
کم کم لختش کردمو یکم دستمو روی رونش مالیدم دیگه بی اختیار شد و شرو کرد اه کشیدن و منو گرفت بغل و مالید ب خودش
ی پوزخندی زد و کیرمو دراورد و ی گاز زد ک دادم هوا رفت گفت حقته
گفتم باشه دارم برات گفت محمد چی داری
گفتم بخاب تا بگم گفت باشه بگو ارووم سرکیرمو مالیدم ب کسش و اه کشییید گفتت واای چ کادویه بزرگی و خندید و گفت منو یکشی که با این کیرت و همینجور خندید ارووم گذاشتم داخل کسش که ی جووون گفت و حالت شوت برام ناز کرد و گفت اییی محمددد
منم با صداش شهوتی تر شدمو تا اخر کردم توش و اه میکشید و موهامو بهم میریخت و میخندید میگفت تا الان میخاستی منو بکشیااااااا
گفتم کی دلش میاد تورو بزنه و قفل شد تو بغلم و با صدای نازش ارضا شدم و ابمو ریختم رو دلش
نوشته: محمد


👍 4
👎 2
3052 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

589469
2017-04-14 22:00:25 +0430 +0430

خوبی سلامتی
ببرمت دکتر کوچولو

0 ❤️

589472
2017-04-14 22:19:37 +0430 +0430

رو دلش!!! (dash)

0 ❤️

589489
2017-04-14 23:33:35 +0430 +0430
NA

چه راحت یه کروکی سر راست کشید و با سکندری رفت تو بغل خانم و ترتیبش رو هم داد اومد بیرون …
چیزی ندارم به این مرغابی بگم …فقط یکی یه تفنگ بهم بده تا یه تیر حروم اون برج زهرماریش کنم تا دیگه هوس نکنه داستان بنویسه .هنوز جمله سازی بلد نیست …داره برای اون چیز زهر ماریش داستان مینویسه !

0 ❤️

589527
2017-04-15 06:09:40 +0430 +0430
NA

کیر خر اسب آبی از پهنا تو کیون کسی که تصورات جقی شو هم اینقدر تخمی بیان میکنه.

0 ❤️

589548
2017-04-15 10:16:09 +0430 +0430

نظر شما چیه؟فکر کنم اتفاقی کونت گذاشتن

0 ❤️

589611
2017-04-15 19:20:04 +0430 +0430

به همین راحتی …
به همین خوشمزگی…
دی------وس (dash)

0 ❤️