عید سال ۹۰ بود که توی دوردور یه پسره افتاد دنبالم شمارمو گرفت اسمش کیارش بود من خیلی از نظر مسایل سکسی اسکل بودم اما خب دوس پسر زیاد داشتم از این کیارشه اصن خوشم نمیومد چون از اون بهتر خیلی داشتم و ضمنا عاشق کسی بودم که ازم خیلی دور بود ولی این کیارش خیلی سیریشم بود خلاصه با یه اکیپی نشسته بودیم تو مهمونی که یکی از دوس پسرام(میثم)منو جلو همه مسخره کردو گفت که این شیوا هنوز فرق پسر دخترو نمیدونه در این حد اسکله،همه زدن زیر خنده منم خندیدم اما خیلی ناراحت شدم که جلو همه بهم گفت اسکل شب که رفتم خونه دیدم کیارش ۳۰ ۴۰ بار به گوشیم که سایلنت بوده زنگیده زنگ زدم یه ذره باهاش درددل کردمو اونم خداییش دوسم داش با دل و جون حرفامو گوش کرد بعد وسط حرفاش گفت که مامان باباش یزدن خداحافظی کردمو داشتم میخوابیدم که یهو دلم سکس خواست از حرفهای میثمم خیلی شاکی بودم به کیارش فک کردم که مامانش اینا نبودن خلاصه خوابیدمو صبح به کیارش زنگ زدم که بیام خونتون؟؟ اونم تو خوابو بیداری گفت :آره آره چرا که نه منم سریع پریدم تو حمومو آماده شدم یه شرت و سوتین سبز پوشیدم با لباس ورزشی مثلا من دارم میرم پیاده روی.با مامانم خداحافظی کردم رفتم خونشون تقریبا نزدیک بود یه آپارتمان ساده طبقه سوم کلا هول شده بود خونشون خیلی تمیزو مرتب پر از گل وگیاه خلاصه رفتم تو پذیرایی کاپشنم و دراوردمو نشستم کیارشم با ۲تا لیوان چایی اومد. الان که فکر میکنم میبینم خیلی پسر خوبی بود. خلاصه اون هی از خواهرشو مامانشو دانشگاهو اینا حرف میزد منم اصن حواسم به حرفاش نبود فقط به این فکر میکردم که یعنی میشه حرف سکسو اینا بزنه اما اصن انگار نه انگار.با خودم گفتم شانس منه یه شاسکولتر از خودم گیرم اومده ۲ساعتم بیشتر وقت نداشتم چون مامانم جرم میداد اگه دیر ميرفتم خونه. بیخیالش شده بودم که گفت چه موهای نازی داری منم گفتم خوب موی نازو باید ناز کرد دیگه اونم اومد پشت مبلی که من نشسته بودمو دستشو گذاشت رو سرمو یه بوس از سرم کرد که من دستشو گرفتم گذاشتم رو گردنم نمیدیدمش اما حس میکردم شل شده موهامو از پشت سرم داد یه طرفو پشت گردنمو چنتا بوس کرد هنوز هیچ حسی بهم دست نداده بود بهش گفتم چرا نمیای پیشم بشینی که اومدو دستشو انداخت دور گردنم خداییش هیکلش تکو مردونه بود جوری که توی بغلش گم میشدم هی سرمو بوس میکردو میگفت عاشقتم. سرمو از شونش بلند کردمو تو چشاش زل زدم چشاش برعکس چشای من که مشکی بود،روشن بود.زیاد خوشکل نبود اما وقتی از اون فاصله ی نزدیک به چشاش زل زدم دلم لرزید دستمو گذاشتم رو صورتش که ته ریش داشت اونم دستمو گرفتو بوس کرد یهو لبامو چسبوندم به لباش اونم کم نیوورد یه جوری لبو زبونمو میخورد که تمام صورتم درد ميگرفت وسطشم چشاشو وا میکرد نگام میکرد دوباره.هی خم شدیم هی خم شدیم تا اینکه روم خوابیدو چون روی مبل جا نمیشدیم رفتیم روزمین تا رفتیم روزمین من زیپ سویشرتمو وا کردم اونم تیشرتشو دراوردو لباس منم از تنم درآورد از تماس تنم با تنش حشری شده بودم هی لبامو میخورد تا اینکه کم کم رفت سراغ گردنم هی لیسید تا رسید به سینه هام نشستم و بهش گفتم بندشو واکن وقتی دستاش به سینه هام خوردو میمالوندش رو ابرا بودم تا اینکه شروع کرد به خوردنش اصن نمیفهمیدم چیکار میکنم فقط یادمه که سرمو عقب برده بودم چونمو بالا داده بودمو لبه پایینمو گاز گرفته بودم یهو وايساد دستشو گذاشت زیر گردنمو ازم پرسید خوبه یا نه؟ منم که اصن بهم اساسی داش خوش میگذشت نشستم جلوشو گفتم عالیه یهو دیدم کیرش سیخ شده زدم زیر خنده اونم خندید گفت میخوای ببینیش با سر گفتم آره گفت بیا بریم تو اتاق رفتیم اونجا تاریکم بود یه ذره شلوارشو درآورد خیلی کیرش گنده بود خیلی. گفت تو شلوارتو در نمیاری گفتم تو درش بیار،خوابوندم رو تختو شلوارمو درآورد شورتمم درآورد اومد روم خوابید از تماس کیرش با کسم خیلی حال میکردم همش کیرشو فشار میداد به کسم تمام تنم خیس عرق شده بود خیلی سنگین بود داشتم له میشدم که بهش گفتم میشه بیای کنارم اونم اومد کنارمو با یه دستش یه سینمو گرفتو شروع کرد اون یکی سینمو خوردن بعددستشو برد رو کسمو همونجور که سینمو بشدت میخورد باکسم بازی میکرد داشتم دیوونه میشدم با دستم کیرشو گرفتم انقدر کلفت بود که نگو. دوباره اومد روم کیرشو گذاشت لای پامو گفت که پاهامو بهمدیگه قفل کنم بعد شروع کرد بالا و پایین کردن و لبمو خوردن داشتم میمردم که یهو سفت گرفتمشو تمام وجودم لرزید اونم فهمید که من ارضا شدم شل کردو بوسم کردو سینه هامو مالید آخ که چه حالی میداد منکه بی رمق و بی جون شده بودم اما اون دوباره اومد رومو به کارش ادامه داد تا اینکه آبش اومد بعدم بیحال افتاد رومن که بهش گفتم خیلی سنگینی اومد کنارمو هی نازم میکردو دست میکشید روتنم بهش گفتم باید برم ديرم شده رفت دستمال کاغذی آوردو خودمو تمیز کردمو لباسامو پوشیدمو دوباره آرایش کردم موقع خداحافظی لبامو بوس محکم کردو گفت :توروخدا ولم نکن که داغون میشم. اما من وقتی از اون خونه اومدم تا الان نه جوابه اونو دادم نه دیگه سکس داشتم بعضی وقتها دلم برای اون روز تنگ ميشه خصوصا واسه چشاش

نوشته: شیوا