سکس اول

1396/10/16

سلام محمد امینم 30 از مشهد،برخلاف تمام دروغ هایی که خوندم تصمیم گرفتم بنویسم
نوزده سالم بود چند ماه مونده بود اعزام بشم به خدمت اولین دوست دخترم خوب طبیعتا هم دوستش داشتم من قدم خوبه هم قیافنمهم خوبه اگه شد ای دی تلگرام رو میدم نظر بدید
میگفتم زیاد خوشگل نبود فقط من دوست داشتم طعم سکس رو بچشم انقدر دروغ خوندم حالم بد شده اتفاقا قدش 158 بود وزن 55 لاغر اندام کوچکترین سایز هر لباسی مال اون بود مث این بدبختا که داستان مینوسیند هم رویا پردازی نمیکنم
خلاصه من راضیش کردم بیاد خونه اهل هیچی هم نبود منم فقط قلیون یکم قلیون کشیدم و حرف زدیم بعد فیلم پورن گذاشتم ببینیم خیلی شهوتی شدیم ولی بازهم وقتی خواستم باهاش نزدیکی کنم دهنمو گایید تا راضیش کردم واسه خدمت رفته بودم بسیج اسون تر بود خایمالی خلاصه وقتی لباساشو در اوردم دیدم چقدر کوچولو تر شد ترسیدم از کون بکنمش بمیره زیر درد ولی سایز التم بر خلاف خالی بندی خیلی ها بزرگ نییت پانزده سانت با کلفتی معمولی همیشه ناراضی بودم وقتی لختش کردم حسابی لب بازی کردیم و سینه هاشو خوردم این قسمتش عالی بود واقعا مخصوصا بار اولم بود ساک نزد هر کاری کردم باز هم برخلاف خالی بندی خیلی ها نگفت بیا کونمو جر بده بازم خایمالی کردم تا راضی شد به زور از کون کردمش خیلی طول کشید تا نصفه بره تو کونش برخلاف تصور هنوز تلمبه نزده بودم دیدم ارضا شدم واقعا سکس مزخرفی بود واسم مث خروس بودم حتی بار دوم هم همین بود ببخشید اگه بد نوشتم واقعا وقت کافی نداشتم نظر بدید دوست داشتید بعد از خدمت رو مینویسم با دوست دختر جدیدم که بیوه هم بود سکس کردنو بلد بود خوب.دروغ نمیخوام بنویسم>

نوشته: fox


👍 2
👎 11
16900 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

668230
2018-01-06 22:07:05 +0330 +0330

کیرتو داستانت که دوتا نظر نوشتم ولی جفتش ارور داد سند نشد ، خلاصه مطالب ریدی کسمغز انقد که چس ناله زدی تنگ داستانت

0 ❤️

668237
2018-01-06 22:31:14 +0330 +0330

خروس جان وقت نداری مگه اجباره ، که بنویسی ،، بزار وقتت ازاد بشه مثل عقاب بنویسی

0 ❤️

668241
2018-01-06 22:45:12 +0330 +0330

شما از جق زنای سرعتی سایت هستی بخاطر همینم وقت کافی نداشتیکه بنوسی،تا دست به شومبول شدی مث خروس آبت اومد

0 ❤️

668249
2018-01-06 23:39:48 +0330 +0330

طفلک واقعا وقت کافی نداشت،اسن نمیخواست بنویسه،اما ادمین با اسلحه بالا سرش واستاده بود و میگفت اگه یه داستان ننویسی میبندمت به رگبار.

1 ❤️

668327
2018-01-07 15:38:08 +0330 +0330

داستان نبود
پی ام بود فکر کنم :|

0 ❤️

668416
2018-01-08 05:17:14 +0330 +0330

هفتیمن دیس لایکم نوش جونت، عزیزم باورت کردیم ولی ننویس دیگه، دروغو فانتزی بگن بهتر از خروس بازی تو

0 ❤️

668462
2018-01-08 10:27:00 +0330 +0330

چقدر دروغ دروغ کردی!

0 ❤️

668662
2018-01-09 13:32:53 +0330 +0330

تو که میدونی بد نوشتی گوه خوردی که نوشتی خروس

0 ❤️