سکس با استاد سختگیر

1393/02/03

سلام من رزا هستم.23 سالمه . فکر نکنم لازم باشه خودم رو اینجا قد و وزن کنم. اندامم خوبه و صورت گرد و جذاب دارم.این داستان مال پارساله.
از همون ترمهای اول که وارد دانشگاه شدم همه در مورد دکتر کریمی (مستعار) حرف میزدند. 43 سال داشت و میگفتند که خیلی سختگیره و اینم بگم که درسمون واقعا سخت بود. حتی میگفتند شده که خانوم حامله ای از استرس خونریزی کرده بوده! بار اول که رفتم سر کلاسش به نظرم جوون اومد.مو های جو گندمی با هیکلی درشت و چاق داشت.من از آقایون چاق کلا خوشم میاد (البته دیگه در حد معقول).یه ماشین مشکی داشت و خوش لباس هم بود.این اولین باری بود که میدیدمش قبلنا فقط اسمش رو شنیده بودم.در هر حال ، من با این استادم چند تا درس داشتم. اوایل هیچ احساسی نسبت بهش نداشتم . دانشجوی زرنگی هم بودم. اما نمیدونم چرا یه شب خواب دیدم که باهاش سکس میکنم و خواب های من روم خیلی تاثیر میذارن. خیلی توی فیسبوک دنبال اسمش گشتم و بالاخره پیداش کردم.خودم با آیدی خودم بهش درخواست دوستی فرستادم اما قبول نکرد. من تو این مدت فقط به دیدنش قناعت میکردم و اینکه صداش رو بشنوم و … . اما هر کاری کردم نتونستم با خواسته ام کنار بیام و بالاخره تصمیم گرفتم یه آی دی دیگه با یه اسم دیگه باز کنم و عکس دختری رو بذارم که هم زیبا تر من باشه و هم مرد پسند. اینبار در خواست دوستی منو قبول کرد.یک عصر که هر دو آنلاین بودیم بهم پی ام داد :" سلام…خوبین؟ ببخشید من یه کمی پیر شدم ، به جا نیاوردم!" منم چند تا چرندیات سر هم کردم ولی باور نکرد و بالاخره گفتم بهش که دوستش دارم ولی نگفتم اسمم رو .من اصلا قصد سکس نداشتم و باورم نمیکردم که کار به اونجا ها بکشه. روزها اصرار کرد و گفت خودت بیا بگو کی هستی ، من هیچی نمیگم . بالاخره اسمم رو گفتم.باورش نشد و تا نصف شب باهم چت کردیم.گفت وب داری؟ گفتم بله و باهم ویدیو چت کردیم.
فرداش من باهاش کلاس داشتم. تو کلاس یهویی زل میزد بهم…تا اینکه یه روز خانوادم به خاطر عروسی یکی از فامیل ها رفتن شهرستان. من امتحاناتم رو بهانه کردم و نرفتم.دعوتش کردم تا بیاد خونمون.البته به همین سادگی ها هم نیومد خیلی التماسش کردم تا بیاد.بالاخره اون روز اومد . ساعت 3 بعد از ظهر بود که از پنجره دیدمش و در رو باز کردم . قلبم داشت از جاش کنده میشد. باورم نمیشد استاد جلوم ایستاده بود. کتش رو گرفتم . براش نهار خریده بودم اول نهارش رو خورد . خیلی معمولی رفتار میکرد انگار نه انگار که پشت کامپیوتر اینهمه از سکس حرف میزدیم.بالاخره به خودم جرات دادم.نشستم کنارش و سرم رو گذاشتم رو بازوش. بوی تنش مستم میکرد دوست داشتم یه عکس العملی نشون بده اما در نهایت تعجب دیدم یه سیگار روشن کرد.گفتم تو چرا اصلا محلم نمیذاری؟ گفت چیکار کنم خب؟ دعوتش کردم رو کاناپه دیگه بهم گفن خوابش میاد . دراز کشید ولی من دیگه طاقت نیاوردم و دستم رو از روی شلوار گذاشتم روی کیرشبا لبخند نگاهم میکرد فقط.شروع کردم زیپ شلوارش رو باز کردم و کیرش و گرفتم دستم .در حالی که با کیرش ور میرفتم کمی بالاتر رفتم و گردن و گوشش رو خوردم و پایین اومدم. چشمکی زد و گفت سایزش چطوره؟ از حرفش خنده ام گرفت . اما شروع کردم به خوردن کیرش. عالی بود.تخماش رو تو دستم نگه داشته بودم سر کیرش رو میک میزدم و با اون یکی دستم بالا پایین میکردم. زبونم رو از روی تخماش به سمت بالای کیرش لیز میدادم هر بار اینکار رو براش میکردم اه بلندی میکشید و من میفمیدم که خیلی لذت میبره.بلند شدم و لباسام رو در آوردم و شلوار و پیرهن اون رو هم از تنش بیرون کشیدم.خواستم ازش لب بگیرم اما نمیدونم چرا خندید و مانع شد.هیچ حرفی نمیزد .بلند شد و نشست و من باز کیرشو میخوردم. انگشتش رو گذاشت روی سوراخ کسم و فشار داد تو من آه بلندی کشیدم و با ولع بیشتری به خوردن کیرش ادامه دادم. با دستش بلندم کرد و من بعد از ماه ها حسرت بالاخره به آرزوم رسیدم.کشم خیس خیس بود همونطور به حالت نشسته ، کیرش رو گذاشتم روی سوراخ کسم و نشستم روش. کفت: چه داغه کست! و کونم رو گرفت و به سمت خودش کشید. مو هام رو با دستم بالا نگه داشته بودم و همونطور که بالا و پایین میکردم سینه هام تکون میخورد.دستش رو سینه هام گذاشت و فشارشون داد . از روی کیرش بلند شدم . بهم گفت از عقب بکنمت؟ میدونستم درد داره اما گفتم باشه.چار دست و پا رو کاناپه بودم ، کیرش دو گذاشت رو سوراخ کونم اما اصلا آروم آروم نداشت تو . همونطور یهویی و بی معطلی عقب و جلو میکرد. من خیلی دردم گرفته بود اما فقط اه میکشیدم . تحمل نکردم و گفتم بسه از پشت و خودم رو جلوتر کشیدم و به سمت جلو برگشتم بهش گفتم بیا از جلو با لبخند گفت باشه دراز بکش . دراز کشیدم و اونم روی من … پاهام رو باز کرد و گذاشت رو شونه اش . من اه میکشیدم و اون تند تند عقب و جلو میکرد.صدای نفس هاش دیوونم میکرد. باورم نمیشد من زیرش بودم. احساس میکردم چیزی داره تو بدنم منفجر میشه.من خیلی عالی ارضا شدم و اونم با دیدن ارضا شدن من کیرش رو در آورد و آبش رو ریخت روی شکمم. بعد از اون بارها باهم سکس داشتیمم اما این اولین خاطره من با استادم بود.

نوشته: رزا


👍 1
👎 0
157025 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

416889
2014-04-23 10:47:53 +0430 +0430
NA

امان از دست استادها ;-)

0 ❤️

416890
2014-04-23 11:03:31 +0430 +0430
NA

چقد مسخره بود. مثلن واسه چی انقد به این استاد تمایل داشتی تو؟

0 ❤️

416891
2014-04-23 11:15:38 +0430 +0430
NA

نمیخوام راجب حقوق زنان در جامعه صحبت کنم وبگم که کمه یا زیاده واین حرفا!
ولی یه4تا مقام مسئول میان فانتزی جقتو (داستانتو) میخونن حق همین دانشگاه رفتنتونم ازتون میگیرنا !
مث بچه عادم برو وبیا کاریم بکسی نداشته باش!عافلین دخدل خوف بلو دلستو بخون !!! :D

0 ❤️

416893
2014-04-23 13:29:56 +0430 +0430
NA

پسرم آخه این چی بود نوشتی؟
صد بار بهت نگفتم خودتو جای دخترها نذار توی داستان ؟

0 ❤️

416894
2014-04-23 15:31:22 +0430 +0430
NA

=))

0 ❤️

416895
2014-04-24 03:06:41 +0430 +0430
NA

عجب استادتون چ زود پا داد بهتون و اومد خونتون
خدا بده شانس ما استادامون جواب سلاممونو هم نمیدادن بعد توهمیا استادشون میره خونشون عجب روزگاری شده
خخخخخخ

0 ❤️

416896
2014-04-24 03:08:12 +0430 +0430

بگم دروغ بود؟

0 ❤️

416897
2014-04-24 06:50:07 +0430 +0430
NA

واسه چند نمره؟ :-?
:-?

0 ❤️

416898
2014-04-24 07:23:33 +0430 +0430

حالا بعداز این همه جانفشانی :-D بهت الف داد! =))

0 ❤️

416899
2014-04-27 02:18:55 +0430 +0430
NA

Abero dokhmalaro bordi,biadabe bifarhang, boro betaaaaaaark ba in dastane mozakhrafet.J

0 ❤️

416900
2014-04-30 01:26:45 +0430 +0430
NA

از این برنامه ها تو دانشگاهها زیاده من با چشم خودم دیدم, ولی این افتظاح بود

0 ❤️

646358
2017-08-20 08:58:30 +0430 +0430

اووووو چه استاد بد انق و یوپسی بوده!!! مثه استاد مبانی کامپیوتر من که نمیشد باهاش حرف بزنی ولی میدونم واسه نمره ترتیب چندتا از دوستامو داده بود ولی من گوزمم ندادم بو کنه دیوث

0 ❤️