سکس با استادِ پیانو

1398/02/01

سلام.من ۲۳ سالمه.
چیزی که مینویسم واقعیه.
اسمم عسله
دختره خیلی خوشگلی نیستم.قیافه معمولی دارم که به گفته بقیه بانمک و تو دل برو هست.
۱۵۷ قدمه و وزنم ۵۰ کیلو.
نه لاغرم نه چاق.
سینه های به نسبت پُری دارم.
باسنمم گرده و به هیکلم میاد.
دخترِ خیلی داغیم.
همش هم تو این سایتا دنبالِ داستان و فیلمم
تو سن ۲۱ سالگی تصمیم گرفتم برم کلاس پیانو.
بعد از تحقیق فهمیدم یکی هست که کارش خیلی خوبه.
شمارشو گرفتم و باهاش هماهنگ کردم.
برام برای دو هفته بعد کلاس گذاشت.
وقتی زمانش رسید آماده شدمو رفتم خونش.
وقتی در رو برام باز کردو دیدمش خیلی ازش خوشم اومد.بعد سلام و احوالپرسی رفتم داخل.
اونم درو بست.
آقا سامان…
۳۷ سالش بود.
قدش تقریبا ۱۸۷ بود و هیکلِ پُر و بی نقصی داشت.انگار زیاد ورزش میکرد
و البته اینطور که راجبش شنیدم یک سال بود که زنش جدا شده بود.
دعوتم کردو نشستم رو مبل.
خودشم نشست روبروم.
چند لحظه به همه جام نگاه کرد.
متوجه نگاهش شده بودم ولی عکس العملی نشون ندادم.
-قبلا سازِ دیگه ای آموزش دیدی یا اولین بارته؟
من-بارِ اولمه.
سری تکون داد.
-چندسالته؟
من-۲۱
-عالیه پاشو باهام بیا…
از جاش پاشد منم بلند شدمو باهاش رفتم.
خونه قشنگی داشت.
و تقریبا بزرگ.
رفت سمتِ گوشه سالن…
چشمم افتاد به یه پیانوی خوشگل…
ایستاد جلوی پیانو منم ایستادم کنارش…
-خب…اول یه اطلاعات کلی راجب پیانو بهت بدم…این شَستیای پیانو که دوتا رنگِ سیاه و سفیده بهش میگن کِلاویه.که به دوتا گروهه سه عضوی و چهار عضوی تقسیم میشن…
دستشو کشید رو کلاویه…
به دستاش نگاه میکردم.
-گروه های سه عضوی دو کلاویه سیاه دارن و گروه های چهار عضوی سه کلاویه سیاه.‌.
سرمو تکون دادم…
یه خورده گرم بود فضا‌
من-ببخشید میتونم مانتومو در بیارم؟
نگام کرد
-البته…
شالم رو درآوردم همینطور مانتوم رو.
-بذارش اینجا
به بالای پیانو اشاره زد.
گذاشتمش رو پیانو.
حس کردم نگاهش ثابت مونده روم.
چون تنم یه تاپ دوبنده تنگ بود.سفید.
عادت به سوتین بستن هم که نداشتم!
لگِ تنگِ مشکیم چسبیده بود به کونم و یه خوردم بهش حق میدادم که نگاه کنه!
نگاش نکردم.
راستش از نگاه کردن بهش فرار میکردم.
-باشگاهم میری؟
این بار نگاش کردم و گفتم: نه…همش تنبلی میکنم.
-پس مادرزادی خوش هیکلی…
لبِ پایینیم رو گاز گرفتم.
یه خورده خجالت کشیدم.
من-یه خورده.
موهام رو روی سینم مرتب کردم که لااقل نوکش تو دید نباشه.
ولی…
موهامو گذاشت پشتِ گوشم و گفت:داری قایمش میکنی؟
نگاش کردم.
من-چی رو؟!
-اینارو دیگه؟
دس کشید رو سینم.
تنم یهو گُر گرفت.
چون کلا دخترِ داغی بودم‌
مچِ دستش رو گرفتم و گفتم:میشه خواهش کنم دستت رو برداری؟
-میتونستی لباست رو در نیاری…من یه مَردَم.
من-خوب شد گفتین فک کردم نیستین?
تک خنده ای کردو دستِ دیگشو پیچید دورِ کمرم و منو چسبوند به خودش.
دستامو مشت کردم و چسبوندم به سینش و سعی میکردم ازش فاصله بگیرم.
کونم و لمس کرد.
دستش رو کشید رو کمرم.
-چه کونِ خوشگلی داری.جون میده واس کردن.
از حرفاش خجالت میکشیدم.
من-لطفا…
انگشتِ اشارشُ رو لبم گذاش
-هیسسسس…
با دستاش کمرم رو گرفت.
بلندم کردو نشوندتم رو پیانو.
دستشو برد تو موهام و لبشو چسبوند به لبم.
تنم داغه داغ شد…‌
اولین بار بود کسی میبوسیدتم.
بلد هم نبودم بوسیدن رو.
با لبام بازی میکرد انگار…
یه دستشو گذاش رو رونم و برد سمتِ لاپام
دستِ دیگشو برد زیرِ تاپم و سینم و گرفت تو دستش…
با سینم بازی میکرد.
تمومِ تنم پر شده بود از حرارت.
دستم رو بردم تو موهای کوتاهِ پشتِ سرش…
دستِ دیگمو کشیدم رو سینش…
دیگه به هیچی فکر نمیکردم جز سکس که تجربش کنم ببینم چجوریاس…
تقریبا ده دقیقه لبم رو خورد بعد دستاشو پیچید دورِ کمرم و از رو پیانو بلندم کرد.
پاهامو دورِ کمرش پیچیدم
لبم رو میخورد.
بردتم سمتِ راهرو…
تا رسید به اتاقش و تختش همونطوری که لبم رو میخورد خوابوندتم رو تخت و روم خیمه زد‌
سرشو به گوشم نزدیک کردو بوسید بعد تو گوشم با حرص گفت
-عینِ عسل شیرینی تو دخترررر…داری دیوونم میکنیییی…
دیگه حتی حرفاشم تحریکم میکرد…
گردنم رو لیس زد.
بعد تاپمو از تنم درآورد.
سرشو برد بینِ سینه هام و بوسید.
شروع کرد به خوردن و مالوندنِ سینه هام.
بعد پایینِ سینم رو بوسید…
همونطور که تنمو میبوسید رفت پایینتر تا اینکه رسید به کصم.
لگ رو همراه با شورت با خشونت از پام کشید بیرون.
با دیدنِ کصم لبخندِ کجی زدو گفت:اوووف چقد کوچیکه این!!
من-خودم کوچیکم چون…
دستشو گذاش رو کصم.
انگشتشو کشید لای چوچولم و مالوندش.
کصم خیسِ خیس بود.
پاهام رو گرفت بالا و سرشو برد لای پام…
لیسش زد.
بعد شروع کرد به خوردن.
زبونش رو میکشید لاش.
صدا ناله هام اتاقو پُر کرده بود.
چنگ زدم به موهاش و سرشو به کصم فشار دادم.
داشتم از حشر میمردم…
ده دقیقه که خوردش پاشد لخت شدو بینِ پاهام قرار گرفت…
کیرش رو مالوند به کصم.
-اووف اووف…تاحالا مث تو ندیدم جوجه…
نفس نفس میزدم.
دوس داشتم پارم کنه…بکنه توم تا جر بخورم.
-دختری؟
سرمو به نشونه مثبت تکون دادم…
من-بکن…
همونطور کیرش رو به کصم میمالوند.
-دردسر نمیخوام…کونتو میکنم…
من-نه نه کون نه?
-کصت که پلمپه…
من-دردم میگیره…توروخدا کون نه.
از لای دندون گف:کصِ فِنچَم رو جر بدم؟
یهو سرِ کیرش رو فشار داد تو کصم.
دردم گرفت و از درد ناله کردم.
-اووووف ناله کن برام…
آروم آروم فشار میداد تا دردم نگیره.
احساسِ سوزش میکردم.
همش رو توش جا کردو شروع کرد به تلنبه زدن.
تمومِ تنم پر شده بود از لذت…
گردنم رو میخورد.
تلنبه های محکمی میزد.
منم لذت میبردم…
دستامو دورِ گردنش پیچیدم و خودم رو همش بهش فشار میدادم…
داشتم ارضا میشدم.
چنگ زدم به پشتش…
آبم اومد…
گوشمو بوسید…
بعدش سرشو برد تو گودیه گردنم و آروم آروم میبوسید.
شاید دو دقیقه…
لبم رو عمیق بوسیدو ازم جدا شد…
-پاشو داگی شو…
کاری که گفت رو انجام دادم.
به کص و کونم نگاه میکرد.
هی کونم رو تکون میدادم.
که دوباره شروع کنه.
سرشو خم کردو یه لُپ کونمو بوسید.
انگشتشو کرد تو کصم و گفت:تورو فقط باید کردت…
انگشتشو درآوردو کیرش رو گذاش رو کصم و دوباره کرد توش.
آهی کشیدم.
من-بکن سامان…پارم کن…
تلنبه میزد.
زد رو کونم.
-من کیم ؟داری کیرِ کی رو میخوری؟؟
من-استادمیییی…
موهام رو جمع کردو پیچید دورِ مشتش.
موهامُ کشید که باعث شد سرم بره عقب.
تند تند تلنبه میزد…
نفس نفس میزد…تلنبه هاش محکم تر شد و منم ناله هام بیشتر…
سریع کیرش و کشید بیرون و آبش پاشید رو کونم…
دس کشید رو پشتم.
جفتمون خالی شده بودیم…
کونم رو با دستمال تمیز کرد
از اون اتفاق دوسال میگذره…
درسته چندباری دعوامون شدو بهم زدیم.
ولی بازم برگشتیم کنارِ هم.
خیلی زیاد عاشقش شدم و نمیتونم به این فکر کنم بدونِ اون بمونم.

امیدوارم موردِ قبولتون بوده باشه.
شاید نتونستم اونقدر خوب بنویسم ولی ببخشید دیگه??❤

نوشته: عسل


👍 8
👎 24
42915 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

762795
2019-04-21 20:11:53 +0430 +0430

کیر خر با این کس شعرات

0 ❤️

762797
2019-04-21 20:14:58 +0430 +0430

50 کیلویی نه لاغر و نه چاق؟ سینه هات تو پرن؟ مگه سینه تو خالی هم داریم… بعد باسنتم گرده؟؟ فکر کنم کلا تو با این وزنت یه باسنی که یه سینه روش چسبیده
ننویس عزیزم

1 ❤️

762798
2019-04-21 20:17:51 +0430 +0430

رسما رفتی واسه دادن, نازم میکردی

2 ❤️

762804
2019-04-21 20:23:41 +0430 +0430

حقیقت واقعه ی طبس براى آنان كه مى خواهند بدانند باند واقع در صحرای طبس برای چندین سال مورد بهره برداری ارتش آمریکا قرار داشت که از طریق آن کمکهای لجستیکی خود را به مجاهدین افغان می رساند که در حال نبرد با ارتش شوروی بودند. روس ها بارها و بارها به شاه اعتراض کردند که چرا باند صحرای طبس را در اختیار آمریکایی ها قرار داده است و حتى چندین دفعه تلاش کردند که هواپیماهای میگ ۲۵ را برای نابودی تدارکات ارتش آمریکا به سوی این پایگاه بفرستند اما با وجود هواپیمای استراتژیک و فوق مدرن آن زمان یعنی تامكت در نیروی هوایی ایران روس ها نتوانستند هیچ حمله هوایی علیه باند طبس انجام دهند… پس از انقلاب بخاطر نبود حکومت مرکزی قوی و منسجم در ایران راه برای هواپیماهای روسی دوباره باز شد و کار به جایی رسید که میگ های روس حتى تا نزدیکی مشهد هم گشت زنی می کردند. این کار ادامه داشت تا اینکه آمریکایی ها تصمیم گرفتند که این بار از باند صحرای طبس برای انجام عملیات پنجه عقاب استفاده کنند.

روسها که تحرکات آمریکایی ها رااز مدت ها پیش در اقیانوس هند و خلیج فارس زیر نظر داشتند متوجه ورود هواپیماها و بالگردهای آنها به درون خاک ایران شده بودند و در یک فرصت مناسب و درست در جایی که سالها انتظار آن را می کشیدند ضربه خود را به ناوگان هوایی آمریکا وارد کردند و درنیمه شب پنجم اردیبهشت ۵۹ باند طبس را بمباران کردند که در همان بمباران اولیه دو بالگرد و یک هواپیمای آمریکایی نابود شد و اینگونه بود که ادامه عملیات لغو شد.جالب است که روز بعد یعنی ششم اردیبهشت نیز هواپیماهای روسی دوباره وارد منطقه طبس شده و اینباردر روشنایی روز دست به بمباران گسترده منطقه زدند و هر آنچه که از شب قبل سالم بجا مانده بود را نابود کردند و جالبتر اینکه برخی انقلابیون ایران نیز این بمباران دومی را به نیروی هوایی ارتش ملی ایران نسبت دادند که به دستور بنی صدر منطقه را بمباران کرده و در جریان آن شماری از پرس نل سپاه یزد از جمله آقای منتظر القائم فرمانده سپاه یزد که تازه متوجه موضوع شده و به منطقه وارد شده بودند کشته شدند. و اما چرا همه طرفین درگیر در این عملیات این همه سال سکوت کردند و هیچگاه حاضر به افشای واقعیت نشدند؟ ۱- جیمی کارتر رییس جمهور وقت آمریکا که انجام عملیات پنجه عقاب با دستور و نظارت مستقیم او اجرا شد پس از شکست عملیات سریعا در یک نطق تلویزیونی گناه را به گردن طوفان شن انداخت و با اینکه دقیقن می دانست که کار روس هاست اما برای فرار از اذهان عمومی آمریکا که ممکن بود در آن دوران جنگ سرد آمریکا را به سمت رویارویی مستقیم نظامی با ابرقدرت شرق سوق دهد از گفتن واقعیت به مردمش خودداری کرد ۲- روسها نیز طبق عادت همیشگیشان پنهان کاری کردند و هیچگاه نقش خود را در این ماجرا فاش نکردند چون نمی خواستند که آشکارا بهانه ای دست طرف های غربی بدهند. ۳- برخی انقلابیون نوخاسته ایران نیز که متوجه شده بودند که بستر انقلاب بر روی پایه های خرافات و امداد غیبی مستحکم تر می شود و اذهان عمومی مردم ایران را مساعد پذیرش اینگونه حرف ها می دانستند گفته های جیمی کارتر را تکرار کردند و اعلام نمودند این امداد غیبی شن ها از طرف خدا بوده و مانند ابابیل که بر سر سپاه ابر هه فرود آمده خداوند به ما عنایت فرموده.

دهن خمینی کسکش دروغگو شنها مامور خدا بودند کسگش کدوم طوفان کدوم شن این روسها بودند که عملیات رو ترکوندن

4 ❤️

762807
2019-04-21 20:25:05 +0430 +0430
NA

چون دفعه اول دادی جنده ای جنده تر از تو مادرته که تو رو پس انداخته

1 ❤️

762815
2019-04-21 20:33:21 +0430 +0430

چطوری اول شمارشو ازش گرفتی بعد خوشت ازش اومد؟! یعنی موقعی شمارشو ازش گرفتی بدت ازش میومد؟!
میخواستی ببینی سکس چجوریاس؟! بیا پیشم تا خشک بکنمش تو کونت ببینی چجوریاس!
راستی حیف اون پیانو میلیونی که زیر کونت بود!

1 ❤️

762816
2019-04-21 20:33:24 +0430 +0430

دوس دارم بدونم چطو قد طرفتون رو انقد دقیق میدونین؟! 187 بود ن؟!

بعد رفتی اونجا مانتوت رو درآوردی چون گرم بود؟! زیرشم تاپ دوبنده بدون سوتین؟! تو تا حالا جلو بابات با تاپ نشسی که انقد زر مفت میزنی؟!

بگو خواستم بدم دیگه واس چی انقد صغری کبری میچینی؟!

البته اگر در نظر نگیریم که شب قبل xnxx نبودی و بعد به فکر داستان کردن فیلم دیشب نیوفتادی! آره پسرم ما دیگه انقد جق نزدیم!

5 ❤️

762823
2019-04-21 20:42:39 +0430 +0430

کمتر بجق اوووخ تو واقعیت انقده حال میده یه کس مث تورو کرد

1 ❤️

762857
2019-04-21 21:28:14 +0430 +0430
NA

يعني ي استاد پيانو بار اول ي هنرجورو از جلو ميكنه؟؟!!!

لاس وگاس هم اينطوري نيس!!!

بعد شماها از اچ اي وي نميترسيد؟!!!

همينجوري از تو جوب پيدا كرديد خودتونو و ب همه چپ و راست ميديد؟؟؟!

5 ❤️

762909
2019-04-22 00:24:08 +0430 +0430

جنده حیا که میگن برای همین جا هاست اه

1 ❤️

762912
2019-04-22 00:49:08 +0430 +0430

اگر میشه دقیق بگی کجای پیانو گذاشتمت؟ بعد پرده ات و زد نه خون اومد نه چیزی یه کله هم کرد تا دسته توام لذت بردی عجیبه عجیب دفه اولم دادی و اونم کرد دستشم درد نکنه خدایی خیلی قدرت تخیل بالایی داری جنده ام اینجوری زرتی نمیره بده

2 ❤️

762942
2019-04-22 05:30:13 +0430 +0430
NA

کاش ماهم از این استادا داشتیم

0 ❤️

762943
2019-04-22 05:31:15 +0430 +0430

چقد تابلو دروغ مینویسی جلسه اول با تاپ رفتی جلوش نشستی اینقد داستان نخونده جنده کوچولو

1 ❤️

762968
2019-04-22 08:16:33 +0430 +0430

عسل میشه بکنمت منم استادسنتور هستم

1 ❤️

762977
2019-04-22 09:22:52 +0430 +0430

نوبره والا
طرف بوسیدن بلد نبوده ظرف چند دقیقه داده پردشو زده طرف

0 ❤️

763006
2019-04-22 13:20:09 +0430 +0430

اولا استاد پیانو هیچوقت حتی یه کتابو رو پیانوی خودش نمیذاره چه برسه به دختره مشنگی مثل تو رو
دوما تو برای کون دادن رفته بودی نه موسیقی
سوما عمه‌ننه همه چرت و پرت نویسای شهوانیو سگ حبشی گر گایید که باعث میشن وقت گرانبهای استجلاق اعضای محترم جلاق به نوشتن فحش و فضیحت در پایین کسشعراشون بگذره،
اعصاب نمیذارن جون داداشا واسه آدم،
من برم بدم یه ساک دارکوبی پرتف برام بزنه اعصابم آروم بشه.

2 ❤️

763027
2019-04-22 15:03:26 +0430 +0430

نه به اینکه تو 21سالگی تجربه بوسه نداشتی نه به استریپتیز رفتنت! نه به سکس نداشتن و نه به جرم بده گفتنات! ملتو مثل خودت گوش مخملی و سم طلا میبینی

0 ❤️

763051
2019-04-22 18:45:12 +0430 +0430

نميفهمم چرا همه اصرار دارن با يه معلم موسيقي كه از قضا پيانو تدريس ميكنه رو پيانو سكس داشته باشن
چه هيزمي تري فروختن اين معلم هاي پيانو نميدونم

0 ❤️

763055
2019-04-22 19:08:01 +0430 +0430

جنددده کووص پاره
یا به عبارتی کوووونی جقی

0 ❤️

763064
2019-04-22 19:52:37 +0430 +0430

ننه بابات نگفتن دختَرَکِه ی جیندا کلاس خصوصی رو تنها نرو

تنها میری سوتین بپوش
سوتین نمیپوشی مانتوتو درنیار
درمیاری نده
میدی از جلو نده :D

اما دختری که وقتی میخواد بره خونه
خودشو صاف و صوف میکنه و لباس باز میپوشه، یعنی میخواد بده

اینطوریاست

1 ❤️

763121
2019-04-22 21:31:04 +0430 +0430

من به عنوان یه دختر، عادت ندارم سوتین بپوشمو درک نمیکنم. چرا البته مامان بزرگ مامانم عادت نداشت خدابیامرز

1 ❤️

763125
2019-04-22 21:34:19 +0430 +0430

داستانت عالی بود ولی با این همه مهارت، اونم بار اول، چرا استاد نریخته دهنت که تو ام همه رو قورت بدی؟
دفعه بعد حتمأ جبران کن

0 ❤️

763130
2019-04-22 21:43:05 +0430 +0430

خوب بود تحریک کننده بود

0 ❤️

763132
2019-04-22 21:46:03 +0430 +0430
NA

جای خالی شربت شدیدا تو این داستان احساس میشد!!!

0 ❤️

763195
2019-04-23 07:34:29 +0430 +0430

دیس ۱۹ تقدیمت
چرا؟چون زر اضافه زدی.احمق جان یا استادت کصخله یا تو تخیلی فکرکردی.من چندین ساله پیانو کارمیکنم.تا یه ماه فقطططط تئوری بهت میگن.درباره ساز موردنظر هیچی نمیگن.
توهمات یک عاشق نسبت به استادش،عنوان بهتری برای داستانت بود

0 ❤️

763247
2019-04-23 15:19:41 +0430 +0430

اولا پسريه ی جقی موقع نوشتن دستتو از جلو شورتت در بیار بکن تو کونت دوما یه دور بخون ببین چی تفت دادی کسشعر نگی اينجا سوما همون پیانو از ارض تو کونت

0 ❤️

763277
2019-04-23 18:27:49 +0430 +0430
NA

بنظرم کسشعره

0 ❤️

763285
2019-04-23 19:23:58 +0430 +0430
NA

استاد گیتار بوده احتمالا

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها