سکس با برادر دوستم

1389/08/09

از نظرات خوبتون که در داستان قبلیم دادین ممنون تو این داستان میخوام سکس با برادر دوستم که اسمش فرشید هست رو براتون بگم .
امیدوارم از داستان قبل لذت برده باشید.
فردا اون روز نسترن یه 20 باری میس انداخت ولی جوابشو ندادم .نمیدونم شاید عذاب وجدان گرفته بودم خوب خیلی دردناکه برا یه دختر که تو سن 20 سالگی این اتفاق براش بیفته.دو سه روز بعد هی زنگ زد جوابشو ندادم تا آخر سر اس داد دختر تو چه مرگته ،منم گفتم:بدبختم کردی میگی چه مرگته هر چی فحش آب کشیده نکشیده از ته حلقوم بیرون فرستادم نثار جمیع مرده و زنده فرستادم .اونم اس نداد تا دو روز بعد .
شروع کرد به منت کشی که ببخشید خلاصه به فعل گوه خوردم افتاد منم دلم براش سوخت گفتم باشه بسه دیگه .قرار گذوشت که بریم کافی شاپ که قبلان رفتیم ساعت 5 بعد از ظهر با هم قرار داشتیم که ساعت 4:50 اونجا بودم منتظر شدم تا اومد .تا منو دید باز شروع کرد به عذر خواهی ،تو رو خدا ببخشید ول نمیکرد ،بوس کردن که صاحب کافه یه نگاه چپی کرد گفتم خاک تو سرت پاشو بریم الان میاد ترتیبمونو میده گلو تر نکرده گذوشتیم رفتیم بیرون نسترن گفت بریم پیاده روی ،راه افتادیم تو پیاده رو ،تا موقع که نسترن برسه دم خونشون سی نفری بوق زدن خودشونو پاره کردن نزدیک خونه نسترن اینا که داشتیم میرسیدیم یه موتوری جوون شروع کرد به تیکه انداختن ول کنم نبود یه دفعه یه ماشینی 100 متر جلوتر نگه داشت سریع پیاده شد رفت سمت اون جوون موتوری ،نسترن زبونش بنده خدا بند اومده بود گفتم چه مرگته گفت داداشمه ،داداششم تا جا داشت موتوری رو زد موتوری به گوه خوردن افتاده بود ،موتوری رفت داداشش اومد طرف ما سلام کرد،گفتم سلام یه نگاه بهم کرد، خندید منم سرم انداختم پایین .داداشش هیکل بدنسازی داشت شبیه کینگ کنگ بود بیشتر تو دلم گفتم بسم الله این دیگه چه غولیه چشم ابرو مشکی داشت .خداحافظی کردم رفتم خونه .ساعت 12 نصف شب بود که یهو اس اومد سلام تعجب کردم این کیه نصفه شبی اس داده شمارش نا آشنا بود ،پیام فرستادم شما ،فرشید ،فرستادم خر کیه ،اس داد داداش نسترن اوه چه سوتی دادم عذر خواهی کردم گفتم شماره منو از کجا آوردی گفت:یواشکی از گوشی نسترن برداشتم قسم داد نگم بهش گفتم باشه حالا چی کار داری گفت :باهام دوست میشی اولش گفتم نه بعد گفت در حد اس ام اس گفتم باشه.اولاش اس های درست حسابی می داد یه ماه گذشته بود که اس های سکسی فرستاد ،اس دادم گفتم خجالت نمیکشی ،خلاصه کارشو توجیح کرد بازم می فرستاد تا گفت بیا همو ببینیم گفتم okکجا یه پارک نزدیک خونشون بود ،سه شنبه بود ساعت 10 رسیدم اونجا یه 2 ساعتی زر زر مفت کرد پاشدیم رفتیم تا روز جمعه بود که اس داد میتونی بیای گفتم چی کار داری حوصلم سر رفته ،گفتم هم بزن سر نره،اگه بخوای چرت پرتای دفعه قبلی تو بگی بی خیال ،نه بابا اون حرفا نیست
رفتیم سر قرار گفتم بفرما :گفت که آبجیش یعنی نسترن مریضه هست بریم عیادتش گفتم چشه : عمل چی کرده .یه کمپوت گرفتیم رفتیم رسیدیم دم خونشون با کلید در باز کرد رفتیم بالا ،خودم یه راست رفتم طرفه اتاق نسترن میدونستم کجاست چند بار خونشون اومده بودم .در باز کردم دیدم کسی تو اتاق نیست
فهمیدم چه مخمصه ای افتادم برگشتم نگاش کردم گفتم خیلی کثافتی خواستم برم که درو قفل کرده بود ،نمیدونستم چی کار کنم مات مبهوت مونده بودم که گفت بیا یه حالی به ما بده خودتم یه حالی کن چاره نداشتم حکایتم مثل اون بچه بود که با یه قزوینی تو کوچه بن بست گیر افتاده اونم اومد جلو لباشو گذوشت رو لبام با دستاش سینه ها مو می مالید منم که بدم نیومده بود همراهیش میکردم که یهو بلند کرد برد سمت تخت خواب با اون هیکل گوری انگوری افتاد روم لب گرفتن،زبونشو تو دهنم میکرد آخراش حالم داشت بهم میخورد که دست انداخت لباسمو پاره کرد گفتم دهنت سرویس 20 تومان پول لباسو دادم گفت تلافی میکنم دست زد به سینه هام میمالید یواش یواش میرفتم به سماء یهو فشار داد که یه جیغ زدم موهاشو کشیدم هیچی نگفت،دستشو برد پشت سوتینم باز کرد تو تا هلو منو تا دید شروع کرد به خوردن حالا نخور کی بخور دیگه قرمز شده بودن خودشم خسته شده بود عباس اقا داشت میترکید دست به شلوار شورتو با هم کشیدم پایین که عینهو فنر پرید بیرون کیر خرم اونقدر بزرگ نبود گفت بخورش:منم سرشو یه لیس زدم ،مشغول خوردن شدم داشتم خفه میشدم خودشو از قصد بیشتر فشار میداد که بعد 20 دقیقه آبش مثل آبشار نیاگارا فواره کرد ریخت روسینه هام ،بو گند ما داد ،آدم حالش به هم میخوره اونوقت ما از چنین چیزی به وجود اومدیم اینقدر مغروریم .باز با اکبر آقا باری کردم تا بیدار شد ،دستشو گذوشت رو کوسم از شلوار یه خورده مالید ،زیپ شلوارم باز کرد به زور شلوار کشید پایین یه دست رو کسم زد شورتم درآورد تا دید چشاش دو تا شد عینه وحشیها شروع کرد به خوردن که بعد 10 دقیقه یه جیغ کشیدم ارضا شدم ،کیرش ویه خورده به لب کسم مالوندو تا ته کرد تو گفتم یواش تر انگار کر بود که 20 دقیقه تلنبنه میزد انگشتشو از پشت تو کونم میکرد که تا خواست آبش بیاد سریع کیرشو درآورد دمرم کرد کیرشو گذوشت تو کونم آبشو ریخت تو که خیلی داغ بود بی حال افتاد رو تخت ،یه بوسم کرد گفت :خیلی حال داد.بعد دو تایی رفتیم حموم باز یه شیطونی کرد لباس پوشیدیم منو تا دم خونمون رسوند

پایان

نوشته: سیمین


👍 0
👎 1
85974 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

268718
2010-11-01 01:17:25 +0330 +0330
NA

هل هلکی داستانو نوشتی منم یه جاهایشو نفهمیدم اما در کل باحال بود منتظر بعدیشم

0 ❤️

268719
2010-11-01 04:25:58 +0330 +0330

بسیار کس شعر بود … خودت یه بار بخونی متوجه میشی.

0 ❤️

268720
2010-11-01 07:26:38 +0330 +0330
NA

siyanoor_m2006

منم می تونم ارضات کنم

پی ام بده

0 ❤️

268721
2010-11-01 18:45:30 +0330 +0330
NA

chand khate avale dastanet oun ghadr be badbakh bad o bira gofti k man fekr kardam az sex kardan motenaferi baed akharash aslan engar na engar …

0 ❤️

268724
2010-11-03 07:43:54 +0330 +0330
NA

بدنبود ولی یک جاهایی شعار فلسفی دادی فقط این رو نفهمیدم کونت انقدر گشاد بود که ازکوست دراورد
گذاشت توکونت وابشوتوکونت خالیکرد

0 ❤️

268726
2010-11-04 03:41:28 +0330 +0330
NA

من با نظر سیاوش (نظر 2) موافقم

0 ❤️

268727
2010-11-04 06:09:44 +0330 +0330
NA

تابلو بود الکیه.دختر ظرافت داره.حرفات که از اون گوریل انگوریل هم خشن تر بود

0 ❤️

268728
2010-11-04 06:17:45 +0330 +0330
NA

ماشالله بچه هایه این جا کس ندیده اند.ماشینو وردارید برید یه دور بزنید 20 تا پیدا میکنید بعدش دیگه نیازم نیست انقدر کس لیسی کنید
خیلی هول هولکی نوشتی خودتم نفهمیدی چی نوشتی.1بار میگی انقدر کلفت بود که از کیر خر بزرگ تر بود بعدش میگی یه راست از کست در اورد کرد تو کونت

0 ❤️

268730
2011-03-11 18:44:27 +0330 +0330
NA

Smile

0 ❤️

268731
2011-03-23 15:59:14 +0430 +0430
NA

zerafatet be jahanam mage to lebaset pare nashode bud bache kuni chejori lebas pushidi umadi birun.kolan dastan(tavahom)por sutiyi bud

0 ❤️