نمیدونم چرا بعضی از دوستان فحاشی کرده و هتک حرمت میکنند . درسته که بعضی مطالب اغراق و بدور از واقعیت است اما ناسزاگفتن هم بدور از انصاف است . من 35 سالمه و 5 سال است که ازدواج کرده ام . خواهرزاده خانمم خیلی رابطه نزدیک و خوبی با ما دارد و حتی قبل از ازدواجش شیطونیاش را می دیدم و خبر داشتم ولی به کسی نمی گفتم و ازش خواسته بودم مواظب باشه که کلاهی سرش نره .
بعد از ازدواجش یکروز اومد خونه ما و نهار با ما بود . چون شب مهمان بودیم خانمم بعد از ناهار رفت حمام و معمولا حمام او طول میکشید . سر صحبت را با خواهرزاده اش که مینا است باز کردم و در مورد سکس صحبتمون گل انداخت
. بهم گفت که سکس با شوهرش دلچسب نیست به جهت اینکه به فکر خودشه و اونو ارضا نمی کنه و زود هم از پا در میاد ،لذتی نمیبره. با خنده گفتم منو امتحان کن . گفت جواب خاله را چی میدین . گفتم قراری نیست کسی متوجه بشه . چیزی نگفت روی کاناپه به سمتش رفتم و صورتش و ناز کردم و لباشو بوسیدم . اصلا تقلایی نکرد و نشان داد که راضیه . بوسیدنش و چند دقیقه ای ادامه دادم . حسابی راست کرده بودم . کمی تپل بود و من بر این باورم تپلها بیشترحشری هستند و اینو در حالتهاش می دیدم . سینه هاشو از روی لباس مالیدم و به بوسیدنش ادامه میدادم . سینه هاشو لخت کردم و حسابی مشغول خوردنشان شدم . موهای سرم را ناز میکرد . حسابی حشری شده بود . ولی میگفت بسه خاله میاد اگه بفهمه چی جوابشو میدی ؟ گفتم میخوام سکس را با من تجربه کنی . جواب داد خاله که خیلی تعریف میکنه خیلی راضیه . چون با خانمم همسن هستند خیلی هم با هم وقت گذراندند همه چیز را برای هم تعریف میکنند . گفتم ترا هم راضی میکنم . دستش و گذاشتم روی کیرم که حسابی علم شده بود و خواستم برام ساک بزنه .کیرم را آوردم بیرون با میل شروع کرد دیوانه شده بودم خیلی حرفه ای ساک میزد داغ داغ شده بودم دلم میخواست بکنمش و مزه کس کردن را با من بچشه . موهاشو ناز میکردم . سر کیرم را می بوسید ، لیس میزد ،گاز میگرفت و تخم هامو می کرد توی دهنش و زبان میزد . آتیش گرفته بودم . صدای درب حمام شد فوری ازش فاصله گرفتم . صدای خانمم آمد که ازم خواست شلوارش را بدم تو حمام بشوره . رفتم و شلوارش را بهش دادم گفتم چرت میزدم مینا هم خوابیده و برگشتم رسیدم جلوی مینا دوباره کشیدم پایین و ساک زدن شروع شد . بعداز چند دقیقه شلوارش را کشیدم پایین و دستم را کردم توی شورتش کسش خیس خیس بود با چوچوله بازی کردم و رمقی برای حرکت نداشت . شورتش را دراوردم و خواباندمش روی کاناپه وکیرم را گذاشتم دم سوراخ کس لیزش . با یک فشار کیرم را فرستادم تو . سرم را کشید طرف خودش و لبام و مک میزد. بهم گفت تندتر تکونش بده و منم
درخواست اونو لبیک گفتم . آروم آروم صحبت میکرد و میگفت قربون این کیرت ،بکن منو ،خوشبحال خاله . میشه منم شریک خاله بشم . منم توی اوج لذت قربون صدقه کس و کونش میرفتم و می بوسیدمش . کسش خیلی داغ بود و با دستم چوچوله اونو ناز میکردم . چند دقیقه بعد با ناله آرومی ارضا شد و منم با عجله با تلمبه های شدید ارضا شدم و اب کیرم را ریختم روی سینه هاش و بعد با دستم پخششون کردم روی تمام سینه و نوک ممه هاش و بلند شدم و بوسیدم رفتم دستشویی . وقتی برگشتم لباسهاشو پوشیده بود و وسط هال ایستاده بود . بغلش کردم و دوباره ازش لب گرفتم و مونس و میمالیدم گفتم خیلی دلم میخواد تنها تو خونه باشم و بکنمت . گفت منم . و این کس کردن اولی شد سرآغاز ادامه سکس من و مینا و از اونروز منم شریک شوهرش و ماهی یکدفعه در خلوتگاه کسش ،را جلا میدم و حسابی بهش حال میدم و اونهم از سکس با من لذت کامل را میبره و کم وکاستیهاشو به دست میاره . همون طور که گفتم امیدوارم از داستان واقعی من لذت برده باشید و از ناسزا گفتن خودداری کنید .

نوشته: Mete