سکس با دختر خالم مرجان

1394/01/02

با سلام خدمت دوستان امروز تصمیم گرفتم از سکسم با دختر خالم براتون بنویسم اول از دختر خالم مرجان براتون بگم که 3 سال از من کوچیکتره و تقریبا در دوران بچگی هم بازی بودیم الان نزدیک 29 سالشه قدی نسبتا بلند داره اندامی قنشنگ با گون بزرگ و چهره خیلی قشنگ و دوست داشتنی بعد از چند سال سر عروسی یکی از فامیل ها دیدمش خیلی خوشکل شده بود بعد از سلام و احوال پرسی از هم دیگه سوال کردیم یکم من گفتم یکم اون تعریف کرد و با هم شوخی میکردم یه شوهر پولدار گرفته و دو تا بچه هم داره یه دفعه بهم گفت هنوز هم دکتر بازی میکنی گفتم چی گفت مگه یادت نیست بچه بودیم همیشه دکتر بازی مکردیم بعد با هم خندیدیم گفت دلم خیلی برای اون روزهای بچگی تنگ شده بعد شمارشو بهم داد و من هم شمارمو بهش دادم اون شب تموم شد چند روز بعد یه اس از مرجان بهم اومد توش نوشته بود یه دفعه دلم برات تنگ شده منم تو جواب نوشتم منم خیلی دلم برات تنگ شده و براش فرستادم دوباره اس داد که میخواد منو ببینه منم گفتم کجا گفت روز پنجشنبه ساعت 7 بعد از ظهربیا خونه ما گفتم باشه

روز پنجشنبه شد منم یکم به خودم رسیدم رفتم سمت خونشون اولین بار بود که میرفتم خونشون توی یکی از محله های خوب بودند رسیدم در خونشون در رو باز کرد رفتم داخل یه تاپ سبز با یه شلوارک شفید پوشیده بود معلوم بود سوتین نبسته بود رفتیم نشستیم روی مبل یکم از خاطرات دوران بچگی گفتیم و خندیدیم بعد رفت از اشپز خونه دو تا ابجو اورد با تعجب گفتم مگه ابجو می خوری گفت بعضی وقتا گفتم راستی چرا هیچکس نیست گفت شوهرم رفته شهرستان و تا شنبه بر نمیگرده بچه ها م هم پیش مامانم هستند بعد بهم گفت میدونی خیلی دوستت دارم منم گفتم مرسی منم خیلی دوستت دارم گفت دیونه منظورم دوست داشتن اونجوریه بهش گفتم مگه شوهرتو دوست نداری گفت دوستش دارم چون شوهرمه ولی از بچگی عاشق تو بودم همیشه تو رو دوست داشتم هر کاری کردم نتونستم فراموشت کنم همیشه فکر میکردم تو میای خواستگاریم و تو شوهرم میشی بعد از اینکه ازدواج کردی به خاطر اینکه تو رو فراموش کنم ازدواج کردم اگه تو ازدواج نمیکردی من هیچوقت ازدواج نمیکردم گفتم پس چرا هیچوقت بهم نگفتی اهی کشید و گفت نمیدونم شاید همیشه منتظر بودم تو پا پیش بذاری گفتم حالا هم که بد نشده شوهر پولداری داری گفت همه چیز که پول نیست من تو رو میخواستم یه لحظه نگاش کردم دیدم داره از گوشه چشاش اشک میاد پایین رفتم کنارش نشستم گفتم گذشته ها گذشته میخوای امروزو مال هم باشیم گفت راست میگی گفتم اره یواش لبلمو بردم سمت لباش و گذاشتم روی لباش چند دقیقه همینطور داشتیم از هم لب میگرفتیم بعد لبامونو از هم جدا کردیم و با هم خندیدیم گفت میای بریم توی اتاق خواب گفتم من امروز مال توام هر چی تو بگی مگم باشه دستم رو انداختم دور گردنش مرجان هم دستش رو انداخت دو کمرم رفتیم توی اتاق خوابشون نشستیم روی لبه تخت دوباره شروع کردیم به لب گرفتن بعد رفتم پشت سرش و شروع کردم از پشت گردنش رو نوازش میکردم و میخوردم و با یه دست سینه هاشم میمالیدم مرجان هم با دست صورتم رو نوازش میکرد دستم رو کردم توی تاپش و شروع کردم به مالیدن سینه هاش چه حالی میداد اون سینه های نرمش بعد دستم رو بردم سمت کسش واز روی شلوارک شروع کردم کسش رو مالش دادن مرجان هم داشت صورت و کردنم رو نوازش میکرد بعد تاپش رو از تنش اوردم بیرون و برش گردوندم سمت خودم حالا یه دختر خیلی خوشکل با اون سینه های خوش فرم و نازش روبروم بود شروع کردم به خوردن سینه هاش و لباش هر چند لحظه یک با ر همین کار رو تکرا میکردم بعد خوابوندمش کامل روی تخت و دوباره شروع کردم سینه هاش ولبشو خوردن دستمو بردم داخل شلوارکش و از روی شرتش کسشو میمالیدم داشت لذت میبرد بعد دکمه و زیپ شلوارکش رو باز کردم و شلوارکش رو از پاش در اوردم رونهاس سفیدش داشت مثل مرمر می درخشید یکم روناشو نوازش کردم و بعد شرت توری سفیدی که پاش بود رو در اوردم شروع کردم به خوردن ساق پاش و روناش بعد دستمو از پشت کردم توی کسش کسش خیس خیس بود یکم دستمو توی کسش چرخوندم بعد دستمو در اوردم و از جلو کردم توی کسش و دوباره شروع به بازی کردن کردم و هم زمان داشتم ازش لب میگرفتم بعد شروع کردم به خوردن چوچولش و انگشتم هم توی کسش میچرخوندم داشت ناله میکرد و میگفت فرشاد عاشقتم کاش همیشه مال من بودی شروع کردم با دو انگشتی توی کسش اوردن کسش خیس شده بود و خودشو داشت میمالید به تخت خیلی داشت لذت میبرد از حرکاتش و اه و ناله های که میکرد معلوم بود که چقدر لذت میبره همینطور که مشغول بودم دستشو برد روی کیرم که داشت منفجر میشد و از روی شلوار نوازش میکرد بعد زیپ شلوارمو کشید پایین و کیرمو در اورد منو برگردون روی تخت جای خودش و خودش رفت لای پاهام و شروع کرد به خوردن کیرم مثل حرفه ای ها داشت ساک میزد خیلی لذت داشت بعدش شلوارمو کامل در اورد و اومد نشست روی کیرم کسشو تنظیم کرد روی کیرم و یواش یواش فرو کردم داخلش کس تنگی داشت فکر کنم کیر من بزرگتر بود به هر حال کیرمو چپوندم داخلش و مرجان شروع کرد به بالا و پایین رفتن و داشت کلی لذت میبرد بلند شدم همینطور که مرجان روی کیرم نشسته بود گرفتمش توی بغل و گفتم مرجان خیلی دوستت دارم گفت دیونه من دارم برات میمیرم و همدیگه رو دوباره تو بغل گرفتیم و فشار دادیم و دوباره شروع کردم به لب گرفتن و من هم سینه هاشو میخوردم بعد به بغل خوابندمش و از پشت کردم توی کسش و شروع کردم به تلمبه زدن و از پشت داشتم کمرشو لیس میزدم فقط اه اه میکرد دوباره برش گردوندم و تی شرتمو در اوردم و پاهاشو باز کردم و شروع کردم از جلو تلمبه زدن خودش هم یه دستش روی چوچولش بود یه دستش هم داشت سینه هاشو میمالید حرکتمو سریع تر کردم و صدای مرجان هم کل خونه رو گرفته بود بعد یهو یه لرزش کوچیکی داشت و صداش تبدیل شد به ناله های کوتاه بد جوری تحریک شده بودم و ادامه دادم تا ابم اومد و همشو توی کس ناز مرجان خالی کردم و افتادم روش و مرجان هم با همون بی حال کمرمو نوازش میکرد چند دقیقه ای که گذشت چند تا لب اساسی از هم گرفتیم بعد رفتم حموم و بوسیدمش و ازش خداحافظی کردم هنوز هم با هم در تماس هستیم ولی دیگه هنوز فرصت سکس فراهم نشده (فرشاد)


👍 1
👎 0
149902 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

456524
2015-03-22 17:00:35 +0430 +0430
NA

ای کاش با هم ازدواج میکردید…ولی سعی کن عقلت بر غریزت و احساست غلبه داشته باشه دوست من…مطمئنم غیرت یه آریایی اجازه نمیده که زنش عاشق یه شخص دیگه ای باشه و با اون حال کنه تا با تو…تو خودت رو بزار جای شوهرش و ببین چه حس و حالی پیدا میکنی…عزیز من میدونم سخته ولی اگه ایرانی و آریایی و انسان هستی باید با دختر خالت قطع رابطه کنی و سعی کنی خودتو ازش ترد کنی…مطمئن باش برا هر دوتون بهتره…

2 ❤️

456525
2015-03-22 18:46:12 +0430 +0430

یعنی تو فکر کردی این اراجیف راسته؟
کیر توی مغزت جقی

1 ❤️

456527
2015-03-23 00:40:29 +0430 +0430
NA

ادرس بده ماهم بکنیمش

0 ❤️

456528
2015-03-23 01:26:47 +0430 +0430

داشتم داستان رو میخوندم که یه باد کوچولویی از پسر کوچولوم در اومد biggrin

0 ❤️

456530
2015-03-23 04:29:21 +0430 +0430
NA

قال جالقی جاقلین جلقاة الله علیه
انی جالقة الکثیر فی کیر الکبیر و ما هو رایتالکس الجمیل وهم الکسمغزیون…
حضرت جالقی جاقلین میفرماید
ای کسانی که به کس زیبا نگاه میکنید و از افراط در جلق کیرتان بزرگ شده است…، شما کس مغزی بیش نیستید…!

2 ❤️

456531
2015-03-23 05:30:07 +0430 +0430
NA

image_0.jpg aga kase khas manam dar khedmatash hastam

0 ❤️

456532
2015-03-23 07:34:51 +0430 +0430
NA

manam ye hamchin dastanio daram vaghti khondm bad jor asabam khord shodo yde gozashtam oftadam

0 ❤️

456533
2015-03-23 08:35:30 +0430 +0430
NA

کلا معلوم بود مخت هوس کیر کرده کیرم تو مخت

0 ❤️

456534
2015-03-23 10:08:01 +0430 +0430

جالبه چرا همه دوستاي قديمي رو كه ميبينن زود به هم را ميدن حالا متاهل يا بيوه؟من ان شانس كه عشق قديمي رو ديدم تازه بيوه شده بود و اينا بازم بهم نداد گفت بذار عشقمون پاك بمونه (اي كيرم تو هرچي پاكيه)هيچي ديگه فقط يه لب به من داد و سينه هاي عمل كردش و نشون داد جهت زيارت و شفاي عاجل(كه بدتر منو رواني كرده حالا بماند)خلاصه ما يه دستي به پستوناي ٨٥ اون زديم و بغض كرده نكرده تركيديم از غصه بابا خدا شانس بده

0 ❤️

456536
2015-03-23 10:38:58 +0430 +0430
NA

کیرم تومغزت بااین داستانت کس شهربودکامل نخوندمش

0 ❤️

456537
2015-03-23 11:38:05 +0430 +0430

خوب بود. زن شوهردار عالیه مخصوصا اگر عشق قدیمیت باشه. منم دخترخالم رو باید یه برنامه بریزم بکنمش. اونم شوهر و یه بچه داره. قربون کون فندقیش

0 ❤️

456538
2015-03-23 12:06:14 +0430 +0430
NA

تاتوانی بکن توکسش

0 ❤️

456539
2015-03-23 16:22:26 +0430 +0430
NA

من نمیدونم اینا که داستان مینویسن دیکاپریو هستن …براد پیتن…کی ان؟؟؟؟؟
اخه کیر نهنگ قاتل تو کونت این چه داستانیه؟؟؟؟؟
طرفو بعد ار چند سال دیگه میبینی بعد به تو شماره میده…به تو میگه دوست دارم…دلم برات تنگ شده…بیا منو بکن؟؟؟؟؟؟
مغز فندقی دیگه ننویس

0 ❤️

456540
2015-03-24 00:46:26 +0430 +0430

نویسنده اکثر داستانا گلنار خانوم هست خخخخخخخخ

0 ❤️

456541
2015-03-24 07:45:01 +0430 +0430
NA

خوش خیال biggrin

0 ❤️

921382
2023-04-01 21:11:15 +0330 +0330

NA:کیرم تو حلقت اسکل به خارجی هم بلد نیستی چیزی بنویسی؟
کس خُلیا ریدم تو نکت ابله تو میدونی یاد به خارجی‌ هم بخوایی بنویسی اینجور نوشته میشه YADE کسخُل YDEاین یکی از چند موارد غلت املاییته

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها