سکس با دختر دایی کون گنده

1389/10/20

من یک دایی دارم که 2 بچه داره یک دختر و یک پسر من با پسرداییم که اسمش نیما است با اینکه از من کوچیکتره ولی خیلی با هم رفقییم شهر زندگی ما با شهر اونا فاصله زیادی داشت ولی من معمولا تابستان میرفتم 1ماه خونشون و اونا معمولا عیدا می اومدن خونه ما . من تا سوم دبیرستان اصلا اهل سکس نبودم ولی از اون به بعد من خیلی تو کف دختر داییم بودم و هر وقت اونا خونه ما می اومدن یا من میرفتم اونجا حسابی دیدش میزدم چون خیلی توپ بود قد حدود 175 وزن حدودا 65 ولی کون بزرگی داشت و سفید بود و همیشه آرایش میکرد و هر وقت میدیدمش میخواستم بخورمش.

یه تابستان که من رفته بودم خونه اونا قرار شد یه صبح بریم شمال و صبح فرداش برگردیم دخترداییم به بهونه اینکه درس داره(دانشگاهی بود) با ما نیومد ما رفتیم شمال که طرفای عصر بود که از اداره زنگ زدن و گفتن باید خودت رو سریع برسونی به همین دلیل ما سریع راه افتادیم به طرف خونه حدود ساعت8رسیدیم من یه مقدار ازوسایل رو برداشتم و اومدم بالا(اپارتمان بود)و زنداییم کلید رو داد تادر نزم شاید دختر داییم خواب باشه و زن داییم چون بیرون کاری داشت با پسر داییم رفتن من در رو آروم باز کردم اومدم تو دیدم داره یه صداهایی میاد از اتاق دختر داییم رفتم آروم سرک بکشم که دیدم بله یه پسره داره بصورت سگی دختر دایی ناز کون گنده ام رو میکنه و همین طور که تلنبه میزنه کونش مثل ژله تکون میخورد من به سرعت موبایلم رو در اوردم و یه عکس بعنوان مدرک جرم گرفتم و بعد پریدم تو یکهو دوتاییشون بهت زده به من خیره شدن و پریدم یارو رو گرفتم انداختمش اونور و گفتم گمشو نمیخوام ریختت رو ببینم اونم تته پته کنون پا گذاشت به فرار من رفتم کنار دختر داییم نشستم و گفتم از کی همدیگه رو میشناسین؟گفت این پسر طبقه بالایی و من چند بار اونو تو آسانسور دیدم و یک بار هم بهم شماره داد و این هم اولین باری بود که داشتیم سکس میکردیم .بعد گفتم لباسات رو بپوش تا مامانت نیومده بعدا در بارش صحبت میکنیم.لباسشرو وقتی داشت میپوشید میخواستم همون جا بپرم رو کون سفیدش و جرش بدم ولی نمیشد چون مامانش می آمد .شب که رفتم بخوابم اصلا تا صبح خوابم نبرد چون اون صحنه سکس سگی و کون سفید و تپل و بی موی داخترداییم رو یادت نمیرفت و هی به اون عکسی که ازشون گرفتم نگاه میکردم و کیرم رو میمالیدم .فردا صبح داییم و زن داییم رفتن سرکار و نیما هم کلاس داشت و رفت دخترداییم هم رفت امتحان بده منم پریدم پشت ماهواره و کارت داشتم زدم فیلم سکسی بعد از دیدن 6،7 فیلم دیدم صدای در میاد اومدم که خاموشش کنم که دیدم دختر داییمه دوباره اومدم نشستم سر جام و گفتم که این بهترین فرصته که کونش رو جر بدم.

دخترداییم رفت تو اتاقش و داشت شلوارش رو در می اورد که عوضش کنه که من رفتم و چسبیدم پشتش و کیر سیخ کردم رو کردم لای پاش مقاومت کرد و نگذاشت ولی با اصرار های زیاد من بالاخره قبول کرد تی شرتش رو در اوردم و شروع کردم به خوردن پستونای سفید و نسبتا بزرگش بعد اومدم پایین و همینکه شورتش روکشیدم پایین ماتم از کوس بی موی قلبمش لاش رو بازکردم صورتی بود و شروع کردم به لیس زدن اونم حال میکرد و میگفت آه…بخورش همش مال تو منم هی حشری میشدم بعد به سینه خوابوندمش رو تخت و یک بالش گذاشتم زیرش و کونش قلمبه زد بالا لای کونش رو باز کردم و سوراخ سفیدصورتیش رو دیدم وشروع کردم به خوردن وگاز گرفتن کونش و انگشتم رو میکردم تو کونش بعد از اون یک اسپری تاخیری زدم و کیرم رو گذاشتم رو سوراخ کونش و یک توف زدم و آروم کیرم رو فشار دادم تا سرش رفت تو آه آهش شروع شد و منو حشری تر میکرد آروم شروع کردم به تلنبه زدن و آه آه دختر داییم زیاد شد تا اینکه یهو ساکت شد و من هنوز ولش نکردم بعد به کمر خوابوندمش و پاهاش روگذاشتم رو شونه هام و یکهو کردم توکونش و هی میگفت کافیه دیگه خیلی درد داره تا اینکه داشت آبم می اومد و درش اوردم و ریختم رو پستوناش وقتی نگام به سوراخ کونش افتاد دیدم قرمز کرده و خیلی باز شده دیگه حال نداشتم و همون جا افتادم بعد از ربع ساعت 2تایی رفتیم حموم اونجا هم برام یه ساک زد که خیلی حال کردم بعد از اون دیگه من رفتم خونمون و حدود 4 ماه بعد شنیدم که واسش خواستگار اومده و میخوان که عروسی کنن

نوشته: Moly


👍 0
👎 1
117274 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

270646
2011-01-10 01:10:50 +0330 +0330
NA

nemidunam chera tu hameye in dastana yeki mire shomal bad vasash moshkel pish miad sari barmigarde,badesh miadmoche yeki az familashuno migireo mikonatesh,
june madaret enghad khali naband pesar jun

0 ❤️

270647
2011-01-10 05:19:08 +0330 +0330
NA

كوني نكني از دستت مي ره

0 ❤️

270648
2011-01-10 07:38:25 +0330 +0330
NA

كس ننت پنج شيشتا داستان رو قاطي كردي و يه چيزي سر هم كردي

0 ❤️

270649
2011-01-10 08:24:36 +0330 +0330
NA

Man moondam to in vasat too khooe dayit spray takhiri az koja gir ovordi?!

0 ❤️

270650
2011-01-10 09:18:17 +0330 +0330
NA

فقط میتونم بگم
خووووووواااااررررررتتتتاااااااا گاااااااااااییدم…

1 ❤️

270651
2011-01-10 10:23:07 +0330 +0330
NA

تو که از این گاه ها زیاد میخوری و دیگه عادت کردی ته هر داستان یه فوش بنویسی.

1 ❤️

270652
2011-01-10 16:48:31 +0330 +0330
NA

اولا فش حق مسلمته ثانيا وقتي همه توو خونه دايي اينات كار دارن ميرن جايي تو اونجا خير سرت چه گوهي مي خوري؟ يا از شهرتون پاشدي اومدي ماهواره ببيني!

0 ❤️

270653
2011-01-10 17:42:20 +0330 +0330
NA

کیرم تا دسته تو کون آبجی کوچیکت
آخه مادر کونی اینم شد داستان
هر کون کش بچه کونی از کس ننش قهر میکنه میاد داستان مینویسه
کیرم تو روح مرده و زندت مرده سگ هیچی ندار
خواستی داستانت خوب در بیاد داستان کون دادن باباتو بنویس =)) <:P

0 ❤️

270654
2011-01-10 23:53:50 +0330 +0330
NA

فعلا باید مال مادرت رو بنویسم

0 ❤️

270655
2011-01-10 23:58:25 +0330 +0330
NA

حتما می خواستی با داییم یا زن داییم برم سرکار یا شایدم با پسر داییم برم سر کلاسشون

0 ❤️

270656
2011-01-11 12:46:56 +0330 +0330
NA

نوشتنت بد نبودا اما تابلو بود خالي بنديه- اسپري رو از كجا آوردي؟ اصلا ديديش تاحالا؟ حالا باز خوبه مثه خيليا از بزرگيو طويليه كيرت نگفتي اگه نه بيشتر فحش ميدادن:-D

0 ❤️

270657
2011-01-11 15:13:10 +0330 +0330
NA

من منظورم اينه كه اگه اونا كار دارن چرا ميري سيريش مي شي شايد عمدا ميرن هر كدومشون جايي تا دو هزاريت بيفته. بعد به بابات بگو برات ماهوارو بخره اينقد دايي اينات واسه اورگاسم
مچل خودت نكني!

0 ❤️

270658
2011-01-12 10:42:32 +0330 +0330
NA

خیلی جالبه ها بچه ها توجه کردین تو اکثر داستانا دختره قدش 170 تا 175 وزنشم 65!من نمیدونم تو ایران دختر چاق یا لاغر یا دختری که اضافه وزن داشته باشه وجود نداره؟ :W :W :W :W :W

0 ❤️

270659
2011-01-12 11:35:41 +0330 +0330
NA

Jalebe khodamam be en mozoo pey bordam…!

0 ❤️

270660
2011-01-12 12:00:19 +0330 +0330
NA

in pare pure chejuri mikhad shohar kone?
yaru kheyli ose!

0 ❤️