سکس با دختر همسایمون

1392/01/09

سلام من واسه اولین باره خاطره میزارم پس فحش ندین.الانم سربازم دارم با گوشی مینویسم.خاطرم مال۲سال پیشه من تو روستازندگی میکنم ولی تو مشهد درس میخوندم خلاصه تابستون شد ما رفتیم روستامون یه همسایه داریم که فقط۱دختردارن با۳تا پسر اسم دختره دیباست از من ۳ سالی کوچکتره ما با هم زیاد رفت و امد داریم از اول بچهگی با هم بودیم. دیبا یه گوشی خریددادمن براش اهنگ بریزم خلاصه به همین بهونه من باهاش بیشترخودمونی شدم هر روز بهش اس میدادم یبار براش یه جوک سکسی فرستادم دیدم بدش نیومد تازه جوابمم داد کم کم با هم راحت درباره سکس حرف میزدیم

تا اینکه بعدظهر که از سرکارمیومدم پیام دادکه بیاخونمون کارت دارم. رفتم دیدم مادرش هست صدازدم اومد بیرون گفت که داداشام نیستن تا نونوایی میری گفتم باشه داشتم میرفتم اس داد برگشتنا یه بسته نوار بهداشتی ام بگیر وقتی دادم گفتم واسه کی میخای گفت خودم اخه عادتم شرو شده تا یه هفته هرشب زنگ میزد که کسم میسوزه کمرم درد میکنه منم دلداریش میدادم دیگه جوفتمون سکس میخاستیم بهش گفتم گفت جا نداریم ابرومون میره ازاین حرفا… تا اینکه یه باخونوادم رفتن خونه ابجیم تو مشهد ظهر از سرکار اومدم دیدم همه چی جوره زنگ زدم گفتم بیا کارت دارم وقتی اومد چندبارمادرمو صداکرد بعد رفتم دم درگفتم بیاتو کسی نیست تااومدگفتم الان بهترین موقعس بعد کلی کس لیسی راضی شد دستموحلقه کردم دور کمرش یه لب ازش گرفتم انقد باحال بود که ۵دقیقه لب همو میخوردیم اروم دستمو کردم توشلوارش کسش خیلی داغ بود خودش لباسشو دراورد منم سریع خودمو لخت کردم رفتم یه پتو اوردم انداختم درازکشیدیم شروع کردل خوردن سینه هاش خیلی بزرگ نبودولی واقعاسفیدبودبعدشلوارشودراوردم دیبا ساکت ساکت بودهیچی نمیگفت تازبونم خوردبه کسش یه جوری اه کشیدکه دیوونه شدم یکم کسشو خوردم گفتم حالانوبت تویه کیرمو بردم سمتش که دیدم گفت نه من بدم میادهرچی گفتم نخوردبعدگفتم برگرد برگشت وای چه کونی داشت سفیدسفیدفقط سوراخش یکم سیاه بودبادهنم یکم سوراخشوخوردم بعدبلندشدم ازجلواینه کرم اوردم یکم مالیدم به کیرم کون دیباروهم خوب چرب کردم خابیدم روش اروم کیرموگذاشتم دم سوراخش یکم فشاردادم تاسرش رفت تویه اخ بلندگفت خودشوکشید کنار گفتم چیشدگفت ولش کن خیلی دردداره باهزارمنت دوباره راضیش کردم خابید اینبار هی سرشو میکردم توسریع میکشیدم بیرون یواش یواش کردم توش همش میگفت دربیاردردداره منم شونه هاشو بوس میکردم قربون صدقش میرفتم که الان تموم میشه شروع کردم به تلمبه زدن دیدم داره اه اه میکنه فهمیدم دیگه داره خوشش میاد سرعتموبیشترکردم بعد۱۰دقیقه ابم اومد خابیدم روش همشو خالی کردم توکونش دیدم داره گریه میکنه یکم بوس ونوازشش کردم اروم شد رفتم دستمال اوردم خودشو تمیزکردلباساشوپوشید منم لباسامو پوشیدم ۱۰دقیقه ای توبغلم درازکشیده بودهیچی نمیگفت فقط سفت بغلم کرده بودمنم دلداریش میدادم بعدبلندشدرفت دستوصورتشوشست منم یه شربت اوردم باهم خوردیم بعدشم یه لب گرفتیمو خداحافظی کرد رفت خونشون بعداین ماجراشایددرماه ۴یا۵بارباهم سکس داشتیم تااینکه من اومدم سربازی اونم دیشب واسش خاستگاراومده زنگ زدازم اجازه بگیره منم بااینکه خیلی میخاستمش ولی شرایط ازدواجو نداشتم باکلی معذرت خواهی بهش گفتم که بخاطر من نمونه وازدواج کنه حالام که این خاطررونوشتم فقط واسه این بودکه بگم من نمیخاستم بهش خیانت کنم ولی باوضعی که من دارم فکرنکنم تا۵سال دیگه بتونم حتی یه خونه بسازم اونوقت اونم بپای من میسوخت بااین که میدونم اون این جاها نمیاد ولی بازم اینجابهش میگم شرمنده که ازت جداشدم

نوشته: محمد جواد


👍 0
👎 0
76868 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

370740
2013-03-29 06:06:48 +0430 +0430
NA

جالب نبود… :|

0 ❤️

370742
2013-03-29 06:15:36 +0430 +0430
NA

دمت گرم کا.

0 ❤️

370743
2013-03-29 07:23:44 +0430 +0430
NA

چه عاشقانه :( ایشالا توام خوش بخت بشی

0 ❤️

370744
2013-03-29 07:29:43 +0430 +0430
NA

داستانی پر از جمله بندی های افتضاح…خداییش دیپلم ناقص نیستی؟؟

یه بچه دوساله از تو بهتر جمله بندی میکنه!!!

0 ❤️

370745
2013-03-29 07:32:48 +0430 +0430
NA

نخوندم ولی میدونم کس شعره :دی

0 ❤️

370746
2013-03-29 07:40:08 +0430 +0430
NA

سلام به همه داستانمو اینجا ارسال کردم بخونید و نظر بدین.چون طولانیه میخوام تالار مخصوص خودش باشه.خوشحال میشک نظر بدین

http://shahvani.com/content/خاطرات-دانشجویی

0 ❤️

370747
2013-03-29 07:53:00 +0430 +0430
NA

كيرم تو آسفالت روستاتون بجه دهات برو ببين كاو همسايه مامانتو نكنه!

0 ❤️

370748
2013-03-29 08:56:15 +0430 +0430
NA

بازم کس شعر

0 ❤️

370749
2013-03-29 12:29:13 +0430 +0430
NA

خفه شيدکسکشا،داداش دمت گرم،ايشالاپات واي ميسته

0 ❤️

370750
2013-03-29 12:33:53 +0430 +0430
NA

خوب بود/ موفق باشی/ لطفا مودب حرف بزنین عزیزانیکه کامنت میزارین. دور از شأن یه انسانه. هی دهاتی و شهری نگین اینجا. فحش ندین. همه انسانیم

0 ❤️

370751
2013-03-29 15:00:21 +0430 +0430
NA

« خودش لباسشو دراورد منم سریع خودمو لخت کردم رفتم یه پتو اوردم انداختم درازکشیدیم شروع کردل خوردن سینه هاش خیلی بزرگ نبودولی واقعاسفیدبودبعدشلوارشودراوردم »
نهایت جمله بندی …
« بعداین ماجراشایددرماه ۴یا۵بارباهم سکس داشتیم » تو که اولش گفتی جا نداشتین اصلا ، بعدش یهو ماهی چن بار ؟ پشم کیرم دهنت خالی بند میرزا .

0 ❤️

370752
2013-03-29 15:32:55 +0430 +0430
NA

خدالعنت کنه باعث وبانیشوکه جوونای این مملکتو به بدبختی انداخته که نتونن به عشقشون برسن برن سرخونه زندگیشون بعدش اینقد شرمنده عشقشون نشن.

0 ❤️

370753
2013-03-29 16:06:26 +0430 +0430
NA

واقعا خدا لعنت کنه
داداش خدا کریمه. انشاالله تو هم یه روز خوشبخت میشی اگه توبه کنی

0 ❤️

370754
2013-03-29 16:35:20 +0430 +0430
NA

داستانت رو اصلا خوب ننوشته بودی.هم جمله بندیه درستی نداشت هم غلط املایی داشت.اما اگه دختره مرام داشته باشه منتظرت می مونه اگه نه که به تخمه چپه پسره آیندت این نشد یکی دیگه.

0 ❤️

370756
2013-03-29 19:14:16 +0430 +0430

slayer8 : خفه باو بچه کونی.کس اگه کش داشت مینداختیم گردنت ملت بفهمن چیکاره ای
داستان هم تخمی بود تا کونت پاره شه.

0 ❤️

370757
2013-03-29 21:08:41 +0430 +0430
NA

…“بادهنم یکم سوراخشوخوردم”!!! ‎:-O‎
ببخشید مگه با جای دیگه ای هم میشه خورد!؟ ‎:-/‎

0 ❤️

370758
2013-03-30 02:37:38 +0430 +0430
NA

آف بوي:توبياباتخماي من دمبل بزن کس نگو

0 ❤️

370759
2013-03-30 04:13:54 +0430 +0430
NA

از اولش که میدونستی موقعیت ازدواج نداری نباید همچین گوهی میخوردی.الانم اون ختره کون گشاد دست دوم رو نباید میذاشتی واسه یه مرد دیگه باشه.

0 ❤️

370760
2013-03-30 07:03:01 +0430 +0430
NA

تو که میدونی تا 10 سال دیگه موقعیت ازدواج نداری غلط میکنی با دختر مردم میخوابی :|
حالا معذرت خواهی هم میکنه :|

0 ❤️

370761
2013-03-30 07:06:28 +0430 +0430
NA

الي نازشماخودشوناراحت نکن

0 ❤️