سکس با دوست دختر قدیم و فامیلش

1396/03/01

سلام
یه کم طولانیه اما ارزش خوندن داره ، اولین باره دارم داستان خودمو مینویسم ، نمیدونم چطور بنویسم
من زمانی که مجرد بودم یه دختر بهم پیشنهاد دوستی داد و مدت زیادی تلفنی باهم در ارتباط بودیم و گاهی همو میدیدیم ، به هیچ وجه بهش دست نزدم توی دوران دوستی ، بعد که خونواده ش فهمیدن ، جلوی دوستیمونو گرفتن ، چند ماه بعد خبرشو شنیدم که ازدواج کرده ، اونم با کسی که بهش علاقه ای نداره ، منم چند ماه بعد ازدواج کردم ، اما یه زن شوهر دار دیگه که فامیلشون بود بهم پیام داد ، در مورد یه موضوعی سوال داشت ، کم کم پیام هاش زیاد شد و از علاقش بهم گفت و همینطور پیام دادن ها زیاد شد تا شد به تماس های تصویری و لخت و سکس تصویری پشت گوشی ، در نهایت وقتی شوهر میرقت سر کار قبل از ظهر خبرم میکرد که برم خونشون و سکس کنیم ، البته اولین بار قرارمون سکس نبود و فقط قرار بود لب بگیریم ، اما من شهوتم زده بود بالا و به سکس کوتاه ختمش کردم
وقتی برگشتم خونه زنگ زد گفت خیلی نامردی که سکس کردی قرارمون این نبود ، ولی میخوام باهات سکس کنم چون میخوام سکس طولانی داشته باشم باهات ، خلاصه چندین بار رفتم و سکس داشتیم و داشتیم زیاده روی میکردیم ، بدنش سبزه بود و تقریبا لاغر ولی سینه های خیلی خوش فرمی داشت ، تا اینکه یبار ازم خواست تمومش کنیم ، گفتم نمیتونم عادت کردم ، گفت چرا نمیری سراغ دوست دختر قدیمیت؟(همونکه شپهر کرده بود و فامیلشون بود) گفتم خب اون دیگه به من پا نمیده ، گفت من شمارت رو بهش میدم و میگم کارش داری پیامت بده
توی تلگرام پیام داد ، چون هنوز اولین و اخرین عشقش بودم باهام خیلی راحت برخورد میکرد ، چند روزی بهش پیام دادم تا اینکه بهش گفتم از اینکه هیچوقت نتونستی عشقتو بغل کنی و طعمشو بچشی پشیمون نیستی؟ گفت هستم ، و ازم خواست برم خونشون وقتی شوهرش میره سر کار ، منم با سر قبول کردم ، وقتی رفتم ساعت ها تو بغلم گریه میکرد ، توی اتاق خوابش بودیم ، عکس های عروسیشون روی دیوار اتاق بود ، بغلم بود که شروع کردم به بوسیدنش ، کم کم سینه هاشو گرفتم ، یه نگاه با تعجب بهم کرد ، گفتم خب ممه دوست دارم میشه سوتینتو در بیارم ، حرفی نزد و قبول کرد در اوردم و همینجور که داشت از خاطراتمون میگفت منم سینه میخوردم ، برعکس اونیکی فامیلشون ، هیکل تراشیده و خوش فرمی داشت ، سینه های برامده و سر بالا مثل اونیکی ، اما پوست روشن و باسن تپل ، بعد نیم ساعت لباس هاشو کم کم در اوردم ، خودم لخت شدم ، پاهاشو باز کردم و شروع کردم به تلمبه زدن ۱۹ سالش بود و از فامیلشون حدود ۹ سال کوچیکتر بود و بچه دار هم نمیشد ، پرده حلقوی بود ، تنگ و تازه ، جوری که حسرت میخوردم چرا اینو نگرفتم
چون هیچ استرسی بابت اومدن شوهرش نداشتم سکسمون حدود ۵۰ دقیقه طول کشید و ابمم ریختم توش ، خسته و بی حال افتادم کنارش و توو بغلم خوابید تا نزدیک ظهر که پاشدم رفتم
دفعه بعد که رفتم ساعت ۳ صبح بود ، شوهرش توی شهرستان دیگه کار میکرد و باید اونموقع از خونه حرکت میکرد تا برسه سر کار ، وقتی رسیدم خونشون ، شروع کردم لباس هاشو در بیارم ، میخندید میگفت بذار از راه برسی
وقتی لختش کردم گردن و لاله گوششو حسابی خودم ، اما چون از لب گرفتن زیاد خوشش نمیومد ، ترجیح دادم اینکارو نکنم که بیشتر لذت ببره هر چند خودم عاشق لب گرفتن هستم
سینه هاشو میخوردم جوری که قرمز شد و شوهرش دیده بود
یه کص کلوچه ای ناب اون پایین بود ، ازش خواستم برام ساک بزنه انصافا خوب ساک میزد اما نه به خوبی زن خودم
خوابوندمش روی تخت و چون شنیده بودم خوششون میاد کیر رو بمالی روی کصشون و تشنشون کنی همینکارو کردم ، صدای اه و نالش که زیاد شد اروم اروم تا ته کردم توش ، من کیر متوسطی دارم نه زیاد بلنده نه زیاد کلفت اما روش هارو بلدم که بیشترین لذت رو ببره زن از سکس با من
خلاصه حدود نیم ساعت با پوزیشین های مختلف سکس کردیم تا ارضا شدم ، اونم دوبار ارضا شده بود
برام موز و ژله و شیرینی اورد خوردم و خوابیدیم ، قرار بود اینبار که اومدم از عقب هم سکس داشته باشیم و یه ماساژش هم بدم با روغن زیتون
وقتی بیدار شدم اون هنوز خواب بود ، منم روغن زیتون رو برداشتم و همینطور که روی سینه هاش خوابیده بود ماساژ رو شروع کردم که همون اولش بیدار شد ، اما حرکت نمیکرد ، بعد تخت پشت خوابوندمش و سینه هاشو ماساژ دادم ، حسابی که ماساژش دادم دوباره به روی سینه هاش خوابوندمش
خودم داشتم میمردم دیگه ، باسنشو حسابی چرب کردم ، کیر خودمم چرب کردم و اروم اروم خواستم کیرمو بکنم تو کونش ، اما چون قبلا تجربه نداشته ، خیلی جیغ و داد میزد و چنگ میزد به دستمو گاز میگرقت ، من حدودا همه کیرمو جا کرده بودم تو کونش اما دیدم خیلی دردش گرفته دلم سوخت و بیخیال شدم و از همون جلو سکس کردم باهاش ، وقتی تموم شد کارمون رفتیم توی اشپزخونه و صبحانه درست کرد خوردیم گفتم بریم حموم که من باید برم وقتی رفتیم حموم داشتیم همو میشستیم که بازم با دیدن بدنش تاب مقاومت نداشتم ، این سکس توی حموم داغونم کرد ، هم اینکه زیر دوش بودیم هم اینکه قبلش دوبار سکس کرده بودیم و خسته بودم هم اینکه خب انقدر حشری شده بود گشاد شده بود ابم نمیومد یه سکس طولانی اما با لذت کمتر از سکس های توی اتاق داشتیم
این ماجرا بار ها اتفاق افتاد و من چون همسرم مال شهر دیگه بود راحت بودم و خب یه لاستیک زاپاس داشتم برای خودم ، اما تصمیم گرفتم توبه کنم و دیگه به زنم خیانت نکنم و این کار رو کنار گذاشتم
خیلی لذتش زیاده هنوزم تشنه ام به اون زن چون تا حالا هر چی دوست دختر داشتم و حتی زنم بدن به خوش تراشی اون نداشتن
اولین بار بود یه کیس در حد فیلم های پورن میدیدم و باهاش سکس داشتم
اما به امام حسین قول دادم این کارو نکنم و دیگه هم نمیکنم.

نوشته: بی نام بهتره


👍 1
👎 10
9180 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

598656
2017-05-22 20:59:05 +0430 +0430
NA

ﭼﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﮔﺎﻳﻴﺪﻱ؟؟؟!!!ﻧﻮﺷﻪ ﺟﺎﻥ ﻭﻟﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﻋﻘﺐ ﭘﺮﺍﻳﺪ ﺗﻮ ﻛﻴﻮﻧﺖ

1 ❤️

598696
2017-05-22 21:09:56 +0430 +0430
NA

تو مگه ازدواج نكرده بودي؟ پس چجوري ٣ شب رفتي و بدشم مودي؟ (dash) هميشه ام زرت و زرت ميرفتى خونه همه، ما ام كسخليم تو ام عمو جانى حتماً :(

0 ❤️

598881
2017-05-22 22:42:31 +0430 +0430

داداچ نصیحت کلاورو کاملا جدی بگیر این یک
صادق هدایت تو کتاب انسان و حیوان میفرماید:عقيده فلاسفه در اين باب اختلاف كلي دارد، چنان كه بعضي به وجود روح حيوان قائل اند الا اينكه فرق روح
انسان و حيوان را در درجات مي دانند، در صورتي كه عده ديگر قطعاٌ منكر روح حيوان شده و مي گويند: بر فرض
انسان جسماً با حيوان شباهت داشته باشد، ولي هرگز قواي معنوي او با حيوان قابل مقايسه نيست؛ و يك مسافت
بعيدي آنها را از يك ديگر دور مينمايد .که یعنی تو از حیوان کمتری این دو
کیرم دهن ادمین این سه

2 ❤️

599056
2017-05-23 03:31:37 +0430 +0430

کار خوبی میکنی امیدوارم زنت هم مثل تو توبه کنه و بهت وفادار بشه و دیگه بهت خیانت نکنه

0 ❤️

599206
2017-05-23 07:16:36 +0430 +0430

کوس و شر از بهتر نداشتی واسه نوشتن.
خیلی گوه خوری کردی توی داستان.دیوث

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها