سکس با دوستم مجید

1390/06/31

سلام به بچه های شهوانی
زود برم سر اصل مطلب چون زیاد نمیخوام سرتونو درد بیارم…
اولا بهتون بگم که حالم از کس شرایی که بعضیها مینوسنو اسمشو میزارن داستان بهم میخوره…یا داستان ننویسین یا اگه مینوسین یه جوری خالی ببنیدن که با عقل جور در بیاد!!
من اولین باریه که داستان ارسال میکنم…میخوام راجع به داستانی صحبت کنم که دو هفته پیش برام اتفاق افتاد… اگه هم فکر میکنی که این داستان هم مثل بقیه تخیلیه میتونی نخونی… اما داستان :
من احسانم 18 سالمه ساکن یکی از شهرهای تهرون…داستانی سکسی که میخوام بنویسم مربوط میشه به سکس من و بهترین دوستم(مجید) که یه روز به چیزی که میخواستم رسیدم…یعنی حال کردن با مجید…
مجید از دوره ابتدایی تا آخرای دبیرستان همکلاسم بود… و همچنین از فامیلای دور منم به حساب میومد…کلا رفیق فابریک همدیگه بودیم…
یه روز من از علی (یکی از دوستام) یه حرفی شنیدم که باورش خیلی برام سخت بود…
بهم گفته بود که مجید به پسرخاله مادرش که 4 سالی ازش بزرگتر هم هست کون داده!!! اول باور نکردم بعد که از چند نفر دیگه هم شنیدم مطمئن شدم…
مجید اندام زیبا و دخترانه ای داشت و شباهت خیلی زیادی با مادرش که او هم خیلی زیبااندام و خوشگل بود داشت…
من که یه چند سالی میشه که معتادم نتم و صبح تا شب کارم دیدن فیلم و عکسهای سکسیه… خیلی دوست داشتم که منم یه روز مجیدو بکنمو یه حالی بهش بدم…
البته یه بار قرار شد که دوستم آمار یه دختره کسو بهم بده تا باهاش سکس داشته باشم عوضش اونم پول میگرفت ولی متاسفنه نشد و من تا به حال با کسی سکس نداشتم:(
بگذریم…مجید بیشتر موقعها خونشون خالی بود و پدرش که تا دیروقت سرکار بود و مادرش هم که بیشتر اوقات خونه مادربزرگ مجید بود!!
بنابراین ما بیشتر رفقا همش خونشون پلاس بودیم و ps بازی میکردیم…
یه روز ظهر که خونشون هیچکی نبود …مجید بهم تلفن زد که بیام خونشو با هم بریم خدمات کامپیوتری تا مانیتورشو بیاره خونه…
من هم که تو سرم نقشه هایی داشتم قبول کردم و رفتم…
بعد اینکه مانیتورو گرفتیم اومدیم خونشون و وصلش کردیم با pc
یه نیم ساعت آهنگ گوش کردیم و چند تا کلیپ خنده دار دیدیم!!
بعد من فلشمو که چند گیگ داخلش سوپر کرده بودم و درآوردم و وصل کردم به کامپیوتر…
به مجید گفتم خب : حالا شد یه فیلم درست حسابی…ببین حالشو ببر!!
سوپرهای خیلی باحالی بود…پنج دقیقه نگذشته بود که کیرامون سیخ سیخ شده بود!!!
من که اینو بهترین فرصت میدونستم تا مجیدو بکنم … شلوارلیمو باز کردم و کیرمو که سیخ شده بود و درآوردم…
مجید هم بهم نگاه کردو با تعجب خنده کرد!!
داشتم با کیرم بازی میکردم که رفتم سراغ مجید گفتم بابا تو هم کیرتو در بیار تا حال کنیم خب!!
مجید هم مکثی کردو سرانجام کیرشو در آورد…کیرش هم نسبتا بزرگ بود اما از من یه سرو گردن کوچیکتر بود دی:
دیگه بعد جوری هوسی شده بودیم!! دلم میخواست سریع کیرمو بکنم تو کونش!!
شهوت بهمم ریخته بود…
به مجید گفتم میای یه کوچولو باهات حال کنم؟؟
مجید اول جا خورد بعد با تعجب پیشنهادمو رد کرد…
دلش میخواست که بهم بده …از قیافش معلوم بود ولی انتظار چنین حرفی از من نداشت واسه همین بود که جا خوردو پیشنهادمو رد کردو…
اما من بهش گفتم که از قضیه تو و پسرخالت همه چیو میدونم و با دلخوری بهش گفتم که یه بار به اون دادی… یه بار هم به ما بده!!!
مجید صورتش سرخ شدو و فکرشم نمیکرد که من از این موضوع اطلاع داشته باشم ولی چون دستش رو شده بود قبول کرده بود که بهم کون بده!!
از آشپزخونه خونشون تو کاسه روغن کردم و آوردم تو اتاقش و در اتاقو هم قفل کردم!
صدای کامپیوتر رو که فیلم سوپر بودو هم زیاد کردم که صدای آه اوه بهم حال بده!!!
هرچی داشتمو در آوردم مجید هم همینطور…
رو تخت دراز کشید و من کیرمو با روغن حسابی چرب کردمو و نصف دیگه شم به کون مجید زده بودم…
آقا کونش حسابی چرب شده بود… اگه کیر خرم میکردی توش به راحتی میرفت…
من اول روی مجید خوابیدم اول باهاش لب گرفتم…
واااییییی چه حالی میداد… انگار با یه دختر داری لب میگری!!
مجیدم حتی از یه دختر هم زیبا تر بود…فقط یه کوس کم داشت…
بعد بوسه لباش سینهاشو لیسیدم…
مجیدهم خیلی دوست داشت بکنمش…چون بهش حال میداد
هنوز هیچی نشده بود یه خورده از آبم روی کیرم نشسته بود!!
دیگه وقتش بود که کیرمو بکنم تو کونش!!
خیلی آروم کیرمو فرو کردم تو کون نازش!!
بعد تا نصفه رفتم تو که آه بلندی کشید و کونشو درآورد!!
خیلی درد کشید… بعد بهم گفت : خودم اول میشینم…
من اول یه انگشتمو کردم تو کونش تا کونش باز تر شه
بعد کم کم تا چهار انگشتمو کردم تو کونش…
بعد نشستم رو تخت و مجید اومد رو کیرم نشست…
خیلی آروم تا نصفه رفت بعد هم تا آخر کیرمو کرد تو کونش…
یواش یواش بالا پایین میرفت…
آخ خیلی حال میداد… خودشم آه و آی میکرد…
همینطور که کیرم بود تو کونش…خوابوندم رو تخت و اون رو به جلو خوابیده بود…
من هم میکردمش…
سرعت گایشمو بیشتر کردم…و کونش باز باز شده بود و کیرم به راحتی میرفت و میومد… باز هم سرعت تلمبه زدنو بیشتر کردم که حس کردم آبم داره میاد…
به مجید گفتم آبم داره میاد… میخوام بریزم تو کونت!!
روی مجید خوابیدم و لبامو گذاشتم رو لباش و آبم با فشار خارج شد تو کونش…
آبم گرمای خاصی داشت که هر دومون حسش میکردیم…
یه 5 دقیق بیحال و سست روش خوابیده بودم و همچنان کیرم تو کونش بود و باهاش لب میگرفتم…
مجید هم خیلی حال کرد حتی بیشتر از من…
پایان

دوستان این داستان کاملا واقعی بود و هیچ جاشو خالی نبسته بودم… حال خود دانی!!
من قصد دارم یه بار دیگه یه سکس با مجید داشته باشم…شاید داستان اونو اگه انجام شدو هم بنویسم…
امیدوارم که از این داستان لذت برده باشین…
بای

نوشته: احسان


👍 0
👎 0
59156 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

300124
2011-09-22 19:28:03 +0330 +0330
NA

1
:>

0 ❤️

300125
2011-09-22 19:30:28 +0330 +0330
NA

adam ke dostesho nemikone

0 ❤️

300126
2011-09-22 19:34:45 +0330 +0330
NA

Khob Bood.Benazar Rast Miomad

0 ❤️

300127
2011-09-22 19:40:53 +0330 +0330
NA

3.مسخره بوود پسرجون

0 ❤️

300128
2011-09-22 19:41:38 +0330 +0330
NA

5

0 ❤️

300129
2011-09-22 19:43:02 +0330 +0330
NA

مثل خودت، یه راست می‌رم سر اصل مطلب، چون این آشغالی که نوشتی، چندان ارزش وقت تلف کردن نداره!
1 ـ یا داستان ننویسین یا اگه مینوسین یه جوری خالی ببنیدن که با عقل جور در بیاد!!
یعنی ارزش یه داستان به راست و دروغ بودنشه؟ با این حساب، شاهکار «شازده کوچولو» یکی از بدترین داستان‌های دنیاست! معلومه که درکی از داستان خوب نداری، وگرنه اول خاطرۀ مزخرف همجنسگرایی‌ات، این طور با اعتماد به نفس فضل‌فروشی نمی‌کردی!
2 ـ البته یه بار قرار شد که دوستم آمار یه دختره کسو بهم بده تا باهاش سکس داشته باشم عوضش اونم پول میگرفت ولی متاسفانه نشد و من تا به حال با کسی سکس نداشتم.
که چی؟ چه ربطی به موضوع داشت؟ یه بار هم قرار شد پول توجیبی‌ات رو جمع کنی بری بستنی بخوری، ولی حسن آقا بقال مغازه‌اش رو بسته بود! یادت رفت این رو بگی!!
3 ـ اگه لطف کنی و اون یکی خاطره‌ات رو با مجید ننویسی، ملتی رو ممنون و خوشحال می‌کنی.

0 ❤️

300130
2011-09-22 19:50:34 +0330 +0330
NA

داستان این بابا رو اصلأ ندیدم که بخوام بخونم!
فقط اومدم اولی رو سند بزنم تا به اونایی که حرص میخورن و میسوزن بخندم!!!
:>
:))

0 ❤️

300131
2011-09-22 20:59:09 +0330 +0330
NA

کس شعر محض بود…
کار کار یه روانیه
مگه دستم به مامانش نرسه، وگرنه یه دل سیر باهاش راز و نیاز میکنم و شکمش رو از عزای زائیدن همچین کوله ای درمیارم.
این بخاطر دوستانی که گفته بودن فحش ندیم تو نظرات اینجور نوشتم…!

0 ❤️

300132
2011-09-22 21:08:51 +0330 +0330
NA

B) HAR KI NEMIKHOONE BIKHOD MIKONE NAZAR MIDE…
BARAYE KASI MOHEM NIST KE MIKHOONI YA NA.
YANI CHI KE COMMENT MIDI KE CHON GAY BOOD NAKHOONDAM. MAKHSOOOSAN SAYNA VA SARA.
MAGE OGHDEYE COMMENT DARY KE MIKHOONI YA NEMIKHOOONI BAYAD COMMENT BEDY???
YE KAM ADAM BASHID VA BOZORG BESHID.
BE AGHAYEDE HAM EHTERAM BEZARID VA RAJEBE HAM GHEZAVAT NAKONID.
MAMNOOON.
B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B) B)

0 ❤️

300133
2011-09-22 23:34:21 +0330 +0330
NA

خيلي حال داد.پس رفاقت به درد كي مي خوره.وقتي رفيق ادم خودش كونش مي خاره.بايد بكنيش .تو نكني يكي ديگه ميكنه.مگه نه بچه ها

0 ❤️

300134
2011-09-23 00:57:31 +0330 +0330
NA

واقعا از سکس با همجنس متنفرم

0 ❤️

300135
2011-09-23 03:28:13 +0330 +0330
NA

كير خر نه كوچيكه كير فيل تو كون تو ومجيد!آخه الاغ مياي از داستان مردم ايراد ميگيري اونوقت خودت بدتر از همه ميريني؟تو همون ايراد گيريت صدتا غلط كردي(عمدا گفتم كردي كه بفهمي .نفهم)كاري با راست ودروغش ندارم ولي شيوه نوشتنت خيلي كيري بود وپر از غلط املايي وانشايي :B :B :B :T :T :T :T :W :W :W :W

0 ❤️

300136
2011-09-23 03:31:10 +0330 +0330
NA

sam 3p به تو ربطي نداره.كي چي ميگه. تو اول بزبان آدم بنويس بعدا يه جمله را تو هر جا كپي نكن…برو جانم اول خودتو اصلاح كن بعد به مردم درس بده :W :W :W

0 ❤️

300137
2011-09-23 06:04:57 +0330 +0330
NA

یعنی اینقدر دختر و زن کم شده که کار مردم به لوات کشیده؟
جلق بزنی بهتر از این کاره
عنوان داستان رو که خوندم فکرکردم 1دختر داستان نوشته ولی با خوندنش دیدم بازم 1 گئ بدبخت اومده داستان نوشته بدم اومد
واقعا اگر ادعا میکنی داستانت راسته و 4تا انگشت کردی توی کونش باید بگم خیلی گشاد بوده ولی من تا حالا توی فیلم هم خیلی کم دیدم4تا انگشت رو بکنن توی کون جنده
اونهایی که تجربه دارن میدونن که کون کردن به این راحتی نیست و برای دختر حتی اولش انگشت کوچکه هم درد داره و تا 2انگشت بیشتر نمیشه بکنی توش چه برسه به4انگشت توی کون پسر
لطفا شما دیگه ننویس چون بیشتر فحش میخوری

0 ❤️

300138
2011-09-23 06:26:31 +0330 +0330
NA

نظر من نظر خودته


سلام به بچه های شهوانی
زود برم سر اصل مطلب چون زیاد نمیخوام سرتونو درد بیارم…
اولا بهتون بگم که حالم از کس شرایی که بعضیها مینوسنو اسمشو میزارن داستان بهم میخوره…یا داستان ننویسین یا اگه مینوسین یه جوری خالی ببنیدن که با عقل جور در بیاد!!

مرسي كه كمكم كردي تو نظر دادن

0 ❤️

300139
2011-09-23 07:55:51 +0330 +0330

“حالم از کس شرایی که بعضیها مینوسنو اسمشو میزارن داستان بهم میخوره…”!!!
:)) =)) =))

0 ❤️

300140
2011-09-24 07:13:58 +0330 +0330
NA

با اينكه بيشتر حرفات درست بود مخصوصا در مورد افرادي كه با وجود پز احمقانه و مزورانه نخوندن داستان كامنت هم ميزارن و نيز در مورد افرادي كه هنوز از درك زشتي و حماقتي كه در پس زمينه افكار قضاوت كنندگان اخلاقي وجود داره بي اطلاعند و چه بسا چنين اشخاصي بيشترين مشكلات اخلاقي رو هم داشته باشند،ولي متاسفانه خودتم زياد از اين اشكالات مبري نبودي بااون مقدمه تنگ نظرانه ات وتناقض فاحشش باپاسخهايت به نظرات ديگران…

0 ❤️

300141
2011-09-24 17:08:07 +0330 +0330
NA

احسنت احسنت

0 ❤️

300142
2011-09-24 17:42:44 +0330 +0330
NA

دیگ بچ کامل گفتن من هیچی نمیگم.دم اونایی گرم که از خود داستان نظرشونو کپی کردن تا کارشون راحت بشه،کلی خندیدم.ایول

0 ❤️

300143
2011-09-24 18:37:53 +0330 +0330
NA

ميدونم مجید ابنارو روی تو اجرا کرده-ولی اینقدر عقده ی سکس به دلت مونده که خودت رو اول شخص ماجرا میکنی-پس بخاطر این عمل زشتت کیرم تو کس اون خواهرت که واقعا چند روز پیش خیلی بهم حال داد اگه تو هم مثه اون بهم میدی در خدمت باشیم-نقطه سر خط.

0 ❤️

300144
2011-09-24 22:17:09 +0330 +0330
NA

:B :B :B :B
بنظرت الان با این داستان لگنت باید راست کنیم؟

0 ❤️

300145
2011-09-26 20:56:37 +0330 +0330
NA

تو با این کارت به جامعه همجنسگرایان توهین میکنی اگر همجنسگرا نیستی پس چون نمیتونی زنی را جور کنی میری با پسرها. در صورتی که همجنسگراها از روی عشق با هم رابطه دارن. دیگه این کار رو نکن.

0 ❤️