سلام دوستان
اسم مستعارم منتیگو اکثرا به این اسم صدام میکنن
از خودم بگم که دوران نوجوانی تا حدود ۲۰سالگی قیافه خوبی نداشتم ولی بعد خدمت کار خدا یکم رنگ و رو گرفتم که میشه یه پسر معمولیرو به بالا حسابم کرد
قدم ۱۸۵ وزنم ۸۴. و الان سنم ۳۱ سال میشه
فحش میخوان بدین اشکال نداره اگه دروغ گفته باشم فحش ها نوش جونم
خلاصه داستان من برمیگرده به حدودا هفت هشت سال پیش
من در کل خیلی هاتم باید هر روز ارضا بشم یا با سکس یا با جق
داستان برمیگرده به زمانی که من متاهل شدم و یکی دو سالی میگذشت
در کل من متعهد بودم به زندگی و کلا با اینکه قبل از ازدواج دوست دختر زیاد داشتم ولی بعدش تو این فازا نبودم
بعد از چند مدت که با خانواده خانمم رفت و آمد کردیم
زن خواهر زاده خانمم رو دیدم اوایل هیچ نظری روش نداشتم ولی کم کم رفت و آمد بیشتر شد ازش خوشم اومد اسمش نیلا بود ولی اسمشو من گذاشته بودم یانگوم به طنز خیلی شبیهش بود مخصوصا چشماش
ازش بگم قد بلند خوش استایل سینه های متوسط رو به بالا حدود۷۵ با یه کون خیلی رو فرم و خوشگل که تو چشم بود خوبیش این بود چاق نبود واسه همین کونش تو چشم میومد من در کل آدم خیلی شوخیم و با همه شوخی میکنم حتی غریبه ها که بعضی وقتا خیلی ها ناراحت میشن
واسه همین شوخی هام با من خیلی خوب بود کم کم همش آرزو داشتم باهاش رابطه داشتم از بس سکسی بود اون زمان برنامه ویچت مد بود یه روز که تو برنامه داشتم شاک میزدم و گوشی رو تکون میدادم همین نیلا رو دیدم خلاصه چت کردن باهاش شروع شد کلا باهم شوخی و حرف میزدیم ولی بحث سکس نکرده بودیم تا یه روز من استیکر بوس فرستادم اون جواب قلب فرستاد گفتم پس وقتشه کم کم بهش رسوندم که ازش خوشم اومده و دوستش دارم اول تعجب کرد و گفت نه خجالت بکش ولی کم کم دیگه چیزی نمیگفت یه روز گفتم میخوام یبار بوست کنم گفت نه ولی من اصرارمو کردم خلاصه اینقدر اصرار کردم تا راضی شد قرار شد یه صبح که شوهرش رفت سرکار من برم در خونشون وقتی رفتم اونجا فک میکردم میزاره بیام داخلولی بچه هاش داخل بودن دم در رسیدم گفتم بیام گفت فقط پشت در اونجا بغلش کردم و لباشو بوسیدم میخواست بره گرفتمش محکم بغل کیرمو چسبودنم به کصش و دستمو از پشت کردم تو شورتشو کونشو فشار دادم ولی مقاومت میکرد من ادامه دادم که یهو صدا پسرش اومد من سریع زدم بیرون
از اونروز بیشتر از قبل توکف کردنش بودم دگه کار همیشگی بود تو چت ها بحث روبردن یه سکس و این چیزا
داستان ما به ادامه داشت گذشت تا بعد از چند وقت شوهرش بخاطر کلیه بستری شد دکتر منم از فرصت استفاده کردم باهاش حرف زدن وراضی کردنش قرار شد ظهر بچه هارو ببره خونه مامان بزرگشون که بره بیمارستان پیش شوهرش
ظهر من خودمو اماده کردمو یه قرص تاخیری خوردم رفتم در خونه رو زدم در رو باز کار داشتم شاخ در میاوردم. یه تاپ سفید که یقه اش باز بود با شورتک لی تنگ که کون خوشگلش داخلش بیشتر دیده میشد وپاهایسکسی و خوش فرمش داشت دیونه ام میکرد گفتم الان بپرم روش ضایعه است با اینکه کیرم داشت میترکید
رفتمداخل گفت قلیون میکشی گفتم اره اماده شد و وشروع کردیم کشیدن وقتی میخواستمدود رو بدم بیرون لبم رو بردم جلو و ازش لب گرفتم و دودرو فرستادم تو دهنش چند بار اینکارو کردم دگه نمیتونستم جلو خودمو بگیرم سینه هاش همش جلو چشمم بود دستمو بردم طرف سینه هاش و آروم فشار دادم یه آهی کشید میخواست همونجا آبم بیاد شروع کردم لب گرفتن و مالیدن سینهاش کم کم دیدم بی حال داره میشه اومدم بخوابونمش رو زمین گفت اینجا نه بریم تو اتاق بغلش کردم وبلندش کردم بردمش روتخت شروع کردم تاپشو در اوردن بعد سینه های خوش فرمشو خوردن اینقدر خوردم گفت بسه مردم ولی من حالیم نبود بعد شورتک وشورتشو باهم در آوردم چرخوندمش کونشو یه بوس زدم شروع کردم به خوردن کمرش کم کم اومدم پایین روی کونشو لیس زدن باهاش رو باز کردم از پشت کصشو درست لیس زدم اینقدر خوردم که صداش کل خونه رو گرفته بود میگفت مردم بسه بیا بکن توش برشگردوندم کیرمو دادم دستش گفتم این واسه تو شروع کرد به خوردن خیلی حرفه ایی میخورد لینا منو بغل کرد گفت بکن منم کیرمو گذاشتم یواش داخل کصش کم کم شروع کردم تلمبه زدن حدودا ۱۵دقیقه اروم و تند تلمبه زدم دیدم شروع کرد خودشو جمع کردن و بعد یه آهی بلند کشید دیدم ارضا شده ولی من تاخییری خورده بودم هنوز وقت داشتم از روش بلند شدم خودم خوابیدم اون اومد رو کیرم نشست شروع کرد بالا پایین شدن چند دقیقه بعد گفتم بریزم داخلت گفت نه میگفت هنوز ارضا نشو بیشتر بکن منو گفتم باشه چند دقیقه دگه بالا پایین شد دیدم باز ارضا شد گوشیش همین موقع زنگخوردپسرش بود گفت میخوام برم خونه گفت نه صبر کن میام دنبالت حیف شد میخواستم بیشتر بکنمش ولی وقت نبود برش گردوندم به پشت به صورت داگ استایل شروع کردم به کردنش این روشو خیلی دوست دارم و خوبم میکنم خداییش یه چند دقیقه ایی به همین صورت شروع کردم تلمبه زدن دیگه داشت آبم میومد کیرمو در آوردم آبم رو ریختم رو کونش ولی فشارش زیاد بود تا روی کمر گردنش پاشید یه چند دقیقه بی حال افتادم گفت پاشو تمیزم کن منتظرمن
بلند شدم تمیزش کردم باهم لباسامون رو پوشیدم دم در دوباره شروع کردیم لب بازی بعدش رفتیم
بعد از این یبار دگه باهام سکس کردیم ولی این باعث شد من دوباره رو بیارم به سکس بازی جوری که الان معتاد شدم و خیلی هارو بعد از این کردم دوست داشتین داستان های بعدی رو هم میزارم
فحش آزاد هر چی دلتون میخواد بگید به شرطی که یک کلمه دروغ گفته باشم
بای
نویسنده مونتیگو
نوشته: مونتیگو
نه به خیانت،نه به زن شوهر دار،کونی خان،تو گوشت فرو کن…
اول بگم با خوندن نسبت خانوادگیتون مغزمو گوز پیچ تحویل گرفتم
و این که مگه ارضا شدن با داستان زیر مجموعه جق نیست که اینارو از هم جداشون کردی به چه فناوریی رسیدی که خدا داند
میلاد حاتمی رو گرفتن بپا تو رو هم نگیرن😅😅
آها ب باباتم بگو حواسش باشه سعدا… رو میگم😁😁
من باور نمیکنم با این قوه تخیلت بتونی هر روز جق بزنی عزیز.
یکم روی تخیلات کار کن امیدوارم به آرزوی روزی یک باز جق برسی.
👎🏻
بی مرام، شوهرش رو تخت بیمارستان بود تو رفتی سراغ زنه؟
اول داستان اسمش نیلا بود آخر داستان تبدیل شد به لینا
میگن جق زیاد حافظه رو از بین میبره😂
آدم خالي بند فراموش كار ميشه كصمغزخان
بالا ميگي اسمش نيلاس بعد پايين ميگي لينا؟!!! زياد جق زدي حافظت ريده
تو که به انسان شبیه نیستی تا فش و توهین رو درک کنی …این جمله ات فقط فقط درست بود که گفتی هر چی فش میدین برام مهم نیس …قطعا ناموس خودت هم مورد تجاوز وهتک قرار خواهد گرفت
با هیچ تم یا همون موضوعی مشکل ندارم هر کی تو قبر خودش میخوابه. اما از خودت شرمت نشد؟ حالا هر کاری کردی تو سرت بخوره به ت خممم خجالت نكشيد ي اينجور با افتخار میای میگی
شوهرش بستری بود!!! می فهمی اینو که وقتی کسی رو تخت بیمارستان خوابیده آدم مظلوم و بی دفاعی هست یا نه؟ می فهمی تو جای اینکه زنشو ب کنی باید اونو دلداری میدادی ندادی تو سرت بخوره نرفتی عیادتش بهتر چون امثال تو اون جا میرفتید تو دلتون غوغا بود به زرنگی خودتون افتخار میکردین، این کارا رو نکردی یکراست رفتی ناموسش رو کردی؟
از حرفی که میخوام بزنم واقعا متنفرم ولی برای تو بی شرف باید گفت
از اون خدا میخوام بدرد اون بیچاره بیمار بستری بشی و زنت رو یکی پست تر از خودت بکنه اما با این اختلاف که تو زجر دیدن اون صحنه زن و کرده شدنش رو ببینی و همیشه خودت رو تف و لعنت کنی
تف تو شرافت و غیرت ت
معلم اخلاق نیستم اول کامنت هم گفتم نظر کلی خودمو
اما مریض بودن یک نفر رو بخوای اینجور سو استفاده کنی ازش آخره خار ج نده بازی هست
بله داستان شاید حقیقی باشه که گوز گوز کردی فحش بدیم اگر دروغ بود قبول
ولی اوج بی ناموسی که بود برا فحش دادن
یکراست هم خواهر تو گفتم چون تنها ناموسی هست هیچ وقت نمی تونی بگی اون دیگه ناموسم نیست
خار کس ده بازی تو خون امثال تو هست 👎
اسمش لنا بود
بعدش شد لینا
فک کنم داشتی پفک لولهای لینا میخوردی
بعدش مغز تخمیت یه دفعه هوس جقیدن کرده
نشستی این داستان تخمی رو بافتی 😂😁
واقعا یاس راس میگه…نجابت مرد اصالت مرد…
ب فرض مثال ک راست باشه شوهرش برا خونواده زحمت میکشه بعد وقتی افتاد بیمارستان زنش ب تو داد؟؟
درضمن مگه خودت زن نداری؟؟پس گه خوردی وقتی زنتو دوس نداشتی گرفتیش
تو خدمت خوب ترتیبتو دادن ک بعدش قیافت خوب شده
خدایی این آقای شاه ایکس همش حرف های دل منو میزنه دمت گرم موافقم
چقدر جنده تو فک و فامیلها پیدا میشه!؟؟ بازم صد رحمت به جنده منده ، انقدر راحت پا نمیدن که اینا پا میدن !! والله!! به زنه میگن وایسا ، میشینه ساک میزنه !! میگن بشین ، میخوابه و میده!!! جل الخالق و الجالق!!!
زمین گرده حضرت آقا خونه مردم بری یکیم پیدا میشه وقتی تو بیمارستان داری درد میکشی بره خونت!!