سکس با زن رویاهام

1393/08/28

با سلام خدمت تمام کسانی که این داستان رو میخونن و بعد با فحش دادن از ما حمایت میکنن .خودمو معرفی نمیکنم چون میدونم براتون اهمیتی نداره.همه این داستان هم از خودم نوشتم.چون که من فقط برای سرگرمی میخوام این مطلبو بنویسم.

یه روز تو فصل زمستون که داشتم میرفتم سر کار یه خانم رو دیدم که خیلی خوشگل بود پیش خودم گفتم یعنی میشه یه روز یه زنی بگیرم مثل این خانوم همه چیی تموم؟بعد پیش خودم فکر کردم که نه بابا من که از این شانسا ندارم.بعد بهرانندگی ادامه دادم دقتی داشتم میفرفتم تو اتاقم رییسم صدام کرد.پیش خودم گفتم وای دوباره میخواد یه کار سنگین بهم بده.برگشتم سمتش که با تعجب همون خانومه رو دیدم ، جا خوردم ولی هیچ واکنشی نشون ندادم.بعد گفتم بله با من کاری داشتید؟ رییس هم گفت این خانوم همکار جدیده تو هست. ( انگار اینقدر ها هم بد شانس نبودم ) خوب راستی بگم که من مشاور مالی شرکتم و تو شرکتی کار میکنم که کارش ساخت و ساز ظروف و لوازم خانگی هست.خوب به رییس در گوشی گفتم خوب به من چه ربطی داره و آن هم گفت که میاد تو اطاق من و به عنوان منشی من و مدیر بسته بندی کار میکنه. چون که مدیر بسته بندی و من تو یک اتاقیم. منم راهنماییش کردم به سمت اتاق .و ازش خواستم خودشو معرفی کنه و از خودش بگه . بعد گفت که اسمش فرناز هست و دانشجوی سال آخر مدیریت هست و برای این که پایانامشو بنویسه اومده تو این شرکت.و… 3 ماه از ورودش به شرکت گذشت و بعدا فهمیدم که پدر و مادرش تو یه پرواز به دلیل خراب شدن موتور های هواپیما مردن و با عموش زندگی میکنه.یه روز که شیفتمون تموم شد ازش خواستم که با هم بریم یه سینما . و اون هم با بی قبول کرد.بعد از این که رفتیم سینما گفت که میشه من فیلم رو انتخاب کنم? من هم گفتم باشه. بعد با تعجب دیدم یه فیلم ترسناک انتخاب کرد. خخخخخخخخخخ. بهش نیومد که از این فیلم ها خوشش بیاد . خلاصه بعد فیلم ازم تشکر کرد و داشت میرفتم که گفتم میشه برسونمت؟ آن هم گفت نه خودم میرم . من هم زیاد اصرار نکردم.

دو هفته گذشت که دوباره ازش خواستم که با هم بریم رستوران .این دفعه با بی میلی جواب نداد خوشحال شدم گفت باشه بعد که رفتیم رستوران و شام خوردیم بهم گفت که دیر شده و باید بره خونشون بع بهش گفتم که میشه برسونمت؟اونهم گفت باشه و بعد رسوندمش خونشون و منتظر موندم تا بره تو ولی هرچی در زد کسی باز نکرد تا این که مجبور شدم براش قلاب بگیرم و بره بالا یک بساتی بود که اگه میدید خودتون میگرفت.به هر زحمتی بود رفت اونور و در رو باز کرد بعد هم رفتیم تو و… با تعجب گفتم اوه اوه اوه اوه فکر کنم خونتون و دزد زده بعد با خنده گفت که نه بابا احتمالا عموش دیر شده بوده مجبور شده خونه رو بریده به هم بعد بهش گفتم مگه عموت چکارست؟ گفت خلبانه!!! پیش خودم گفتم عجیبا غریبا( یه کلمه که ساخت خودم هست ) خلاصه گفتم که پس من برم ولی گفت که میشه پیشم بمون. من جا خوردم و گفتم اگه عموت بیاد ممکنه دعوامون کنه واز این حرفا بعد اون گفت که نه نگران نباش حالا حالا ها نمیاد . من هم قبول کردم و شب موندم اونجا. پیش خودم گفتم عجب شانسی دارم من .من حتی فکر نمیکردم که باهاش برخورد داشته باشم چه برسه به رابطه جنسی. خب تا 12، 1 شب نگاه کردیم و بعد هم خوابیدیم ساعت شاید 2یا 3 بود که به فکر این افتادم که من که تا اینجا اومدم، پس چرا این فرصت رو از دست بدم . قبلش بگم که هردومون رو یه تخت دو نفره خوابیده بودیم.دستمو گذاشتم دور کمرش که یکهو لرزید گفتم خداحافظ رویا های شیرین .وقتی برگشت خواستم بگم ببخشید که یکهو لبش گذاشت رو لبم و اولش خیلی شوکه شدم ولی بعد ادامه دادم به انجام کارم به یه مدت شروع کرم یه مکیدن گردنش. بعد هم یه گاز کوچولو از گوشش گرفتم که یه جیغ کوتاه و خفیف زد خیلی تحریم کرد کریم از جاده میآورد ازبس سیخ شده بود .بعد لباسشو در آوردم و شروع کردم به لیسیدن شکمش .داشت عین موبایل ویبره میرفت خخخ. بعد که داشتم به لیسیدن ادامه میدادم شروع کرد به در آوردن لباسام .بعد به شوخی گفتم خجالت بکش. به من تجاوز میکنی؟ حسابتو میرسم. همه لباسامون به جز شلوار و شرت در آوردم. وبعد هم سوتی نشو باز کردم یک سینه هایی داشت تقریبا 37 ولی خیلی خوشگل بودن شروع کردم به خوردنشان ویکم هم باهاشون بازی کردم .بعد رسیدم به شرتش و درش آوردم .یک کسی داشت که اگه میدیدین دلتون نمیخواست ولش کنید. بعد بهم گفت که میشه درش بیاری؟ گفتم باشه.بعد شلوار و شر تو در آوردم .بعد یک راست گرفتش دستش و گفت خوبه.( جهت اطلاع بگم کیرم تقریبا 14سانته )بعد نوکش یکم لیس زد بعد کم کم همشو خورد. بعد یه 20، 30 دقیقه گفتم بسه . درش آوردم و خواستم که بکنم تو کسش. بعد یهو گفت که نه درد داره گفتم نگران نباش دراستش میکنم. اول دو تا انگشتم کردم تو سوراخش که ببینم پرده داره یا نه. بعد کیرم آروم گذاشتم دم کسش. یکم کردم تو که یه جیغ نسبتا بلند زد.گفتم یواش تر بعد آروم آروم هی در مشاور دم هی میکردم تو تا جا باز کنه بعد یکم دیگه آخ و اوخش کم شد بعد کیرم در آوردم و تا ته کردم تو یک جیغی کشید که اش کش در اومد یکم مو هاشو نوازش کردم بعد گفتم ببخشید من عذر خواهی میکنم. بعد شروع کردم به تلمبه زدن و سرعتم رو بیشتر و بیشتر کرم که یکهو لرسید ارضا شد و من هم داشتم ارزا میشدم که بهش گفت بریزم توش؟ گفت نههههههههه نیریزی ها !! بعد هم کیرم و در آوردم و همه آبم رو خالی کردم رو شکمش.بعد هم با یه حالت گیج و منگ خوابیدم پیشش.بوسیدم و بعد بهش گفتم دیوونتم فرناز.بعد از دو ماه هم با هم ازدواج کردیم و یه خونه یه و مجلل خریدیم و توش زندگی کردیم. یاداوری:همه ی این نوشته ها داستان است وفقط ساخته ذهن در هم ریخته منه.باور کنید بار اولمه که با موبایل داستان تایپ میکنم.پس اگه غلط املایی داشت ببخشید مال فرهنگ لغت موبایله

نوشته:‌ نویسنده تنها


👍 0
👎 0
43338 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

444504
2014-11-19 16:02:57 +0330 +0330

jaghi

0 ❤️

444505
2014-11-19 16:19:30 +0330 +0330

کجایی هستی?افغان?بنگلادشی?ازبک?چرکس?این چه لهجییه داری?اصلن نوشتن بلدی?چرا هی میرید رو اعصاب ما با این نگارش?
پدر ومارش بعلت خرابشدن موتور هواپیما مردن?بخندیم حالا?
نمیشد بگی بعلت سقوط هواپیما?
بقیه چیزا رو دوستان با دادن مقادیری فحش درخدمتت هستن

0 ❤️

444506
2014-11-19 17:47:35 +0330 +0330
NA

احتمالا وقتی مینوشتی یکی به کونت نمیزاشت؟

0 ❤️

444507
2014-11-19 23:34:35 +0330 +0330

کسکش عقده ای به تو باید جایزه کیرطلایی اهدا بشه به خاطر کس شرترین داستان dirol

0 ❤️

444508
2014-11-20 02:17:04 +0330 +0330
NA

خیلی خری همین

0 ❤️

444509
2014-11-20 05:55:08 +0330 +0330
NA

خو کیرم تو دهنت سینما از کی میرن فیلم انتخاب میکنن کسکش

0 ❤️

444510
2014-11-20 06:07:04 +0330 +0330
NA

یادم باشه یه ظهر بیام خانمتو بکنم و برم اون که بیدار نمیشه

0 ❤️

444511
2014-11-20 08:59:00 +0330 +0330
NA

کیرمو فرو کنم تو تخیلاتت بعدش از انجا کیرم بره تو کون فرنازجونت که توی تخیلاتت قنبل کرده

0 ❤️

444512
2014-11-20 10:54:01 +0330 +0330
NA

ادمین برات متاسفم

0 ❤️

444513
2014-11-21 22:35:30 +0330 +0330
NA

فیل از رو دیوار شیرجه بزنه تو کونت که خرطومش بره جای مغزت جـاکـشِ دیـوثِ جَـغـی .

"یه جیغ کوتاه و خفیف زد خیلی تحریم کرد کریم از جاده میآورد ازبس سیخ شده بود
کونت تو تحریم کیر بوده که کریم واست از جاده سیخ میاورده تا بِـتِـپـونـه توش ؟ "بعد که داشتم به لیسیدن ادامه میدادم شروع کرد به در آوردن لباسام .بعد به شوخی گفتم خجالت بکش. به من تجاوز میکنی؟" داستان ساخته ذهن تخمیت نیست ، داستانِ کون دادنته .

کاش بابات اونشب خواب افتاده بود تا کائنات ، با تویِ جـاکـشِ دیـوثِ جَـغـی آشنا نمیشد .

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها