سکس با زن همکارم

1396/03/05

با سلام خدمت دوستان شهوانی
میخوام یه خاطره که مربوط به چهار ماه پیشه براتون بگم، من اریا هستم 28 ساله هیکلی و بدنساز وخیلی شهوتی چند ماهی در یک دفتر پیشخوان کوچیک در کرج کار میکردم که با یکی از همکارا که همه مرد بودن خیلی دوست شدم طوری که بیشتر وقتها زنش با بچه هاشم میومدن دفتر و باهاشون شوخی میکردم و کلی باهم میخندیدیم زنه همکارم اسمش مریمه 38 سالشه ولی اصلا بهش نمیومد و خیلی خوش اندام و شهوتی البته تا وقتی که لخت دیدمش ولی حتی فکرشم نمیکردم زن دوستم بهم نظر داشته باشه ولی حس میکردم یجورایی بهم علاقه داره مدتی گذشت دیدم تو تلگرام به بهانه های مختلف پیام میداد منم دیگه مطمئن شدم
که منو دوست داره منم که تا حالا با زن شوهر دار دوست نبودم برام خیلی سخت بود کم کم پیامای عاشقانه شروع شد باهم خیلی صمیمی شدیم و یه روز بهم گفت: اریا فیلم سوپر داری گفتم اره، ولی حجمش پایینه براش فرستادم
که وقتی دیدش ازش پرسیدم حالت چطوره با خجالت گفت تمام شرتم خیس شده منم تو دلم گفتم اب کستم خوردن داره عزیزم بعد گذشت تا من بهش گفتم دوست دارم سته شرتو سوتین با رنگ مشکی بپوشی گفت ندارم ولی میگیرم. خلاصه روز موعود رسید و منم شب قبلش رفتم حموم و به خودم رسیدم و ساعت سه قرار گذاشتیم وقتی شوهرش نیست و پسرشم مدرسه برم ،منم رفتم تو دلم هم دلشوره داشتم که یه موقع همکارم و شوهرش نیاد و هم حس هیجان سکس با یه خانم هات و خوش هیکل داشتم وقتی رفتم تا درو باز کرد جا خورد که چطور سریع این همه پلرو بالا سریع بالا اومدم رفتم داخل نشستم رو مبل رفت برام چایی بیاره چادر سفید
سرش بود ولی تمام هیکلش معلوم بود اومد پیشم نشست چادرشو دراورد چه اندامی شلوارک صورتی و تاب قرمز پوشیده بود که ادم دلش میخواست با همون لباسا بکنتش منم که طاقت نداشتم سریع بغلش کردم و شروع کردم ازش لب گرفتن بهم گفت چته حالا یه چیزی بخور ، گفتم نه طاقت ندارم ، گفت پس پاشو بریم تو اتاق ، رفتیم تو اتاق اون نشست رو تخت لباسای منو دراورد منم لباسای اونو دراوردم همون سته مشکیو خریده بود چقدرم سکسی شده بود کیرم داشت میترکید اینم بگم کیرم 20 سانته و خیلی خوش فرمه، بهش گفتم درازشو و شروع کردم لب گرفتن و گردنشو بوس کردن و کم کم اومدم پایین و سوتین خوش رنگو دراوردم
و سینه های خوش فرمشو که سایزش 85 بود خوردم، وای چه سینه هایی بهم گفت محکم تر گازش بگیر منم گفتم عزیزم جاش میمونه شوهرت میبینه ، گفت نه کاریت نباشه منم با این حرفش وحشی تر شدم و رفتم سراغ کسش که از زیر شرت داد میزد که بیا منو بخور شرتو که دراوردم یه کس سفیدو تمیزو تپل زیرش بود شروع کردم به خوردن دیگه طاقت نیاوردم کیرمو دراوردم محکم کردم توش چون گشاد بود زیاد دردش نگرفت منم تند تند میکردم که سریع ارضا شدم اونم تمام کسش خیس شده بود گفتم تاخیری نزدم گفت بزار برات کاندوم تاخیری بیارم قبل از این که کاندومو بزنم گفت نمیخوای کیرتو بخورم ،گفتم چرا وای با چه لذتی میخورد کیرمو ته ته کردم تو دهنش گفت یواش خفه شدم کاندومو که زدم گفتم به پشت بخواب خیلی دوست دارم از پشت بکنم ، اونم به پشت خوابید دوباره کردم تو کسش و تند تند میکردم که تمام بدنم خیس عرق شدم بود اونم بهم میگفت محکم تر بکن منم محکم تر میکردم من خسته میشدم ولی اون نه یه نیم ساعتی همون حالت کردمش پشت سره هم ارضا میشد اب از کسش میزد بیرون منم کاندومو دراوردم دوباره کردم تو کسش که دیگه ارضا شدم و ابمو ریختم توش و بی حس افتادم بغلش چند دقیقه گذشت ولی من چون خیلی هاتم گفتم دوباره میخوام بکنم، گفت میخوای خودتو یه روزه تموم کنی گفتم دیگه این فرصت گیرم نمیاد پس
بزار تموم بشم عزیزم به حالت سگی بشین میخواستم بکنم تو کونش که نزاشت گفت از کون به شوهرمم ندادم منم دوباره کردم تو کسش و این دفه خودش عقب جلو میکرد که بعد از چند دقیقه ارضا شدم واقعا دیگه جون نداشتم لباسامو سریع پوشیدم که شوهرش نیاد بهم گفت اریا بهترین سکسو باتو داشتم این شد بهترین سکسم و دیگه همو ندیدیم و هیچ وقت فراموش نمیکنم. مرسی از دوستان ببخشید اگه کم و کاستی داشت سعی کردم همه چیو بدون یک ذره دروغ تعریف کنم

نوشته: اریا


👍 3
👎 21
36826 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

603086
2017-05-26 21:29:42 +0430 +0430

مزخرف و باور نکردنی … کمتر خیالپردازی کن… با تجربه ی سکس بیش از چهل زن اینو.میگم

1 ❤️

603106
2017-05-26 21:40:06 +0430 +0430
NA

ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺷﺎﻧﺰﺩﻫﻢ ﺗﻮ ﺻﺤﻴﻔﻴﻪ ﺍﻛﺒﺮﻳﻪ ﺑﺎﺑﻪ ﺷﺸﻢ ﺻﻔﺤﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻴﮕﻪ ﻛﺲ ﻧﻨﺖ ﭘﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺯﻱ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺩﺍﺭﻩ

1 ❤️

603111
2017-05-26 21:44:07 +0430 +0430

من كيرم ٢٠ سانته طرف خوش فرم ، پس اين بد تيپا همشون منم ، دودول هم كه نداريم ، همه ناز و خوبن ???

0 ❤️

603116
2017-05-26 21:44:33 +0430 +0430

اکثر این بدنسازای آمپولی
بخاطر عوارض دارو
خودشون مشکل جنسی دارن
کسای دیگه زناشونو ارضا میکنن
اگر مجردی که کونی هستی
اگرم متاهل . زنت جندس
بچه کونیه ملجوق

0 ❤️

603151
2017-05-26 22:51:31 +0430 +0430

سکوت میکنم :|

1 ❤️

603191
2017-05-27 01:55:03 +0430 +0430

ديووووووث زن شوهردار!!!سه باركردي هنوزم هات بودي مگه خري تو ٢٠سانت كير مادربه خطا

0 ❤️

603211
2017-05-27 02:40:56 +0430 +0430

البته که گاییدن زن خوبه ولی تو زیاد کوس و شر نوشتی
کیر 20 سانت کوس ی جنده رو جر میده بعد میگی زنه
خیلی گشاد بود پس کیر تو 20 سانت نبوده دول بوده
ولی گشته از اینا من که عاشق گاییدن زن شوهردارم
این زنا حال میده کوس و کون براشون نزاری ♧

0 ❤️

603266
2017-05-27 03:44:40 +0430 +0430

به نظرم جق میزدی بیشتر از این باید طول میکشید موقع کردن نگران اومدن شوهرش بودی الان که عجله نداری درست بنویس

0 ❤️

603531
2017-05-27 08:51:57 +0430 +0430
NA

آرنولدی و نگفته بودی ناقلا

1 ❤️

603621
2017-05-27 11:49:14 +0430 +0430

میخاست بده بعد اول با چادر اومد؟
بعد که نشست درش اورد؟؟؟

0 ❤️

603641
2017-05-27 12:17:11 +0430 +0430

كير تو مغزت
ملجوق
کمتر جق بزن

0 ❤️

603656
2017-05-27 12:52:34 +0430 +0430

کس مغزید شما ها

0 ❤️

603756
2017-05-27 19:12:13 +0430 +0430

آفرین، خوب بود بازم بنویس

0 ❤️

604026
2017-05-27 22:53:51 +0430 +0430

نخیر…هنوز همون آش و همون کاسه ست،پسرا فیتنس و بادی بیلدینگ و دخترا همگی از دم خوشگل و خوش هیکلن.پسرا همگی دو متر در یک مترن! و سایز فلانشونم همگی بیسته!دخترام همگی سایز سینه شون کمتر از هشتاد نیست(هیچوقت درست نفهمیدم پسرا چجوری میتونن در نگاه اول اینجوری دقیق بگن سایزش مثلا هشتاد بود؟یا یکی نوشته بود هفتاد و پنج!!!لامصب انگار تو چشماش متر یا خط کش داره !بعدم من نمی‌فهمم پس اینهمه کج و کوله و بیریخت تو خیابونا می‌بینیم از کجا میان!..بعد مینویسیم شهوانی چرا سوت و کوره و مثل سابق نیست…حیف شد،داستانای خوبی آپ میشد (بلا نسبت!)

0 ❤️

604116
2017-05-28 06:55:14 +0430 +0430

این چادر سفید هم پای ثابت همه ی کسشعرای به ظاهر داستانتون شده حتما مریم خانوم داستان با چادر نمازش اومده استقبالت ?

0 ❤️

768117
2019-05-18 07:13:12 +0430 +0430

دروغت اینقدر شاخ دار بود ک نگو آخه کسکش شمارتو چطور داشت تلگرام پیام داد بهت بعد اینقد سایت سکسی هست ک کسی فیلم سکسی نگاه نمیکنه کونکش دروغگو

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها