سلام .من زیاد وارد نیستم فقط بگم جریان من واقعا داستان الکی نیست من تقریبا شش ساله پیش نامزد کردم من یه پدر زن و مادر زن واقعا جوونی گیرم اومد من تقریبا یکماه تا دوماه مونده بود به عروسی دونباله خونه بودم که بلخره پیدا کردم از شانس منم نامزده من دانجشو بود تو قزوین صبح میرفت 8شب میرسید خونه برای همین مجبور شدم با مادرم زنم که خودش گفت بریم کمک کنم اومد خونرو تمیز کنیم اول خیلی عادی بودیم دقیقا وسط تابستون بود من خیسه خالی بودم گفتم میرم حمومو تمیز کنم رفتم تو حموم اونم گفت لباستو درار راحت بشوری منم از خدا خواسته دراوردم دیدم شلوارمم خیس میشه درو نیمه باز گزاشتم باشرت شدم وسط کار یکدفعه درو باز کرد گفت راحتر باش درو ببن لخت شو راحتر بشورو خودتم تمیز بشور دیدم اونم خیسه گفتم شما بیا برو زیره دوش بعد من میرم اول گفت نه من رفتم بیرون با همون لباس رفت زیره دوش که دیگه بدنش معلوم ش وایییییی چه سینهاییی چه کونییی راست کرده بودم همه جای بدنش معلوم بود بعد انقدحشری شدم که گفتم میخواین شما پایینارو بشورید منم از بالا اب بریزم گفت سریع که تموم شه رفتم تو حموم شروع کرد به شستن یکزره که گزشت گفتم شما مادر زنه منی ولی ببخشید دیگه دارم دیوانه میشم میشه فقط باهم دوش بگیرینم کاری نکنیم اولش گفت نه من که اصرار کردم
گفت سریع بریم زیره دوش از پشتش شرتمو دراوردم یکدفعه بقلش کردم گفت ولم کن گفتم از پشت روی شرت بمالم ابم میاد اولش پافشاری کردبعدش انگار از ترسش که من دید چجوری حشری بودم قبول کرد واااییییی وقتی بقلش کردم تاحالا همچین کونی روبقل نکرده بودم شروع کردم در رفتن دستو بردم روکسش هی میکشید دیگه به زور بردم توشرتش چوچولو خوشقگلشو که مالیدم خودشو ول کرد رو من من سریع شرتشو دراوردم شروع کردم به لیس زدنه چوچوله مادرزن وای که چه حالی میداد اروم انگشتمو کردم تو کسش واقعا دیوان کننده بود یکبار که ارضا شد منم کیرمو انداختم دهنش ساک زدنو شروع کرد چه ساکی میزد من تا تو نستم با کسش ور رفتم وقتی که بلندش کردم کیرمو گزاشتم روی کس تازه چشمم افتاد به کونه تپولو خوش فرمش کیرم کردم تو کسش گفتم تاحالا از کون چند دفعه دادی گفت هیچوقت گفتم ولی امروز تو حموم باید به دامادت از کون بدی خیلی حشری بودیم من حمجاشو لیس زدم کس روناشو سینهاشو وقتی رسیدم به کونش اروم زبونمو انداختم رو سووراخ کونش بازی دادم لیس زدم دیگه اینقدر لیس زدم خودش گفت کیرتو بکن تو کونم واااااایییییییییی چه کونی واقعاااا وقتی میکردم کیرم تو کونش بود من دوبار ابم اومد دلم نمومد کیرمو بکشم بیرون واقعاا عالی بود خلاصه من با مادر زنم کارم شده بود هفته دودفعه می رفتم پیشش حسابی میکردمش تا اینکه نتونس یکاری کرد که من از دخترش جدا شدم
نوشته: مارتین
واقعا چرا ?
خو برو دکتر خودت رو درمان کن
هنوز دیر نشده خوب میشی
طول میکشه ولی خوب میشی
نا امید نباش
میگن خدا هر چیزی رو بی دلیل نیافریده,
دلیل آفریدن تو هم اینه که فقط داستان بنویسی عجب نوشته ایی و عجب داستانی ارائه دادی؟واقعا زبان قاصر ازگفتن این همه احساس و اعتماد به نفسی که تویه کوسکش به خورت داری.کونیه مادر خطا کرده خودت این کیر غزلی که آپ کردی خوندی؟یا تو از اون دسته کوسکشایی که فقط میتونه بنویسه وخوندن بلد نیست؟از این به بعد اگه داستان که جایه خود دارد حتی بخوای اسم وفامیلتو بنویسی خودم میکنمت.
تو پاراگراف اول فقط شونصد تا من داشت … و همین دیگه غیر من من چیز خاصی نداشت. بعضبا خمار فحش که میشن مبان اینجا داستان مینوبسن وقت خودشون و ما رو تلف میکنن … ننویسی دیگه
alan zane psr khale kojast
gire admaye nafahmayi oftadima /:
صلام من زیاد الکی نیستم من فثط یکم جریان دارم.من چند صال پیش من نامزد کردم ولی من چون زنم دم.دست نبود من بند کردم به مادرزنم من رفتم تو هموم بعد من گفتم عونم بیاد. لخت شد پرید اومد خلاثه من دادم.دستش بخوره برام بعد من گردم توش بعد من یهو از هواصم اومد سرجاش دیدم ای وای من نمیکنم اونم مادززنم نیس من این پدرزنمه که من تا دسته کرده تو من خلاثه حصابی که من جر خوردم بعد منو کرد بیرون طلاق دخترشم اظم گرفت گفت من داماد کونی نمیخوام. این بود داشتانه من. خلاصه داستانو برا دوستانی ک حوصله ندارن نوشتم بخونین خوشتون اومد برید کامل بخونید
فقط اون تیکه ای که تو حمون یه دفعه،به مادرزنت گفتی من دیگه طاقت ندارم معلوم بود داری آمادگی میدی که یعنی میخوای برییینی.البته از اول داستان ریده بودی ولی اینقد عمیق نبود
اخه کله کیری جق مغز ای بی سواد کیر خر شاخ دار توکونت چرا کس میگی کیر اسب مکزیکی واسب ابی افریقایی همزمان تو گوشات که اون مغز نه جقزت بزنه بیرون گلابی زن پسر خالت اینجا چی کاره بود ماس کش ادوله
وایی من غلام ادبیات دوستان شدم که نظر دادن وای چقد خندیدم چشام خیس شد دمتون گرم
بيدار شو صبح شده…انقدر با ياده مادر زنت جق زدي كه مغز واست نمونده…در ضمن مادر زن مثل مادر خودته …متاسفم واست
از بس من من کردی من ک حالم بهم خورد دست کشیدم از خوندن والا
ترجیح دادم بجای داستان کامنتارو بخونم حال کنم 🙄 .
فکرکنم تو از این بچه مدرسه ای های هستی میخوان چیزی بگن هی میگن اجازه اجازه اجازه اجازه بین حرفاشون یا کسی چیزی بهشون میگه میخوان جواب بدن یا تعریف کنن میگن من اینم من اونم و من خم سدم کیرتو بکن تو کونم 🙄 (dash) (inlove) 🤤
دوستان عزیز و گرامی همه نظرات و حرفهای قابل گفتن را گفتند فقط چیزی که سوال شده برام عنوان داستان بود که زن پسرخاله این وسط چکاره بوده در مورد غلطهای نگارشی یا املایی بعضی از دوستان هم اینقدر گفتن.که موضوع تکراری شده و حرفی در موردش نزنم بهتره .اما چیزی که خودم بارها شنیدم و دیدم یه خانم حتی اگه اهل سکس پولی هم باشه وقتی دلش نخواد با یکنفر رابطه داشته باشه اینقدر سریع خودشو دراختیار کسی نمیذاره چه برسه مادرزن یکنفر به نظرم اینجور داستانها توهم و توهین به شخصیت یک خانم یا دختر خانمه مگه میشه فقط با دست گذاشتن به بدن یکنفر بدون هیچ مقاومتی براحتی باهاش رابطه برقرار کنی
دوستان متاهل وجدانی چند نفرتون میتونیین به مادرزن بی مقدمه بگید بیا کیرمو بمالم به کونت… تو تایلند هم نمیشه…
بقیه ریدن بهت من میشاشم تو دهنت با این مزخرفاتی که بهم بافتی
ای کیرابولقاسم تو کوسس ننت باشه کونی کونی . کوکوکونییی ی ی ی
ناموسن اونایی که معنی اینو میدونن دوبله کنن مام بفهمیم
کس خل روانی
اصلا با عقل آدممممممم سالم جور در نمیاد یه همچین مزخرفاتی (wanking)
کیرت تو کونش بود دو بار آبت اومد نکشیدی بیرون؟خب لاشی مجبوری اینقدر کص رو یه جا بریزی وسط. مادر به خطا تو نطفت ناقص بوده آب منی بابات با شاش قاطی شده نیمی از وجودت خصوصا مغزت شاشیه
alan zane pesar khalat kojaye dastan bood kale kirie kosmaqz ba oon dastanet
بازم یه بیسواد کسخول اومده داره یه مشت چرت و پرت سرهم میکنه بابا اول برو نوشتن یاد بگیر بعد بیا داستان بنویس کلا دو خط هم نخوندم
ریدم تو سوادت