سلام من اسمم ساراس 18 سالمه خیلی دختر حشری ایم از 13 سالگی با سعید دوس شدم اون الان 21 سالشه هنوزم باهم رابطه داریم من ی دختریم ک همه میگن خ بدن سکسی ای دارم کونم گندس و سینم سایزش 80 رونامم کلفتو خوبه ولی سعید لاغره
عاشقش شدم جوری ک حتی حاظر شدم باهاش همخواب شم منو سعید خیلی باهم سکس داشتیم شاید حدود 200 بار تاحالا…
میخوام این خاطره که حتی الان ک یادم میوفته کسم خیس میشه رو براتون تعریف کنم
من با سعید یک مدتی قهر بودیم و اینا منم نمیتونسم با کسی جز اون بخوابم ن اینکه کسی نباشه خیلیا بودن ولی من نمیتونسم بعد سعید یک روز بهم ز زد منم کسم خیسه خیسه شد تا صداشو شنیدم ادرس داد که برم محل کارش هیچی منم زود اماده شدم اژانس گرفتم رفتم
وقتی رسیدم چشمم که به خشتک سعید افتاد کسم خیس شد رفتیم تو اتاقی ک مطعلق به اون بود به ی بهونه ای پشتمو کردم بهش از پشت چسبود به کونم کیرشو حس کردم ولی میخواستم ناز کنم فرار میکردم خوشبختانه صابکارش دفتر نبود این تنها بود و رو کاناپه که تو اتاقشه دراز کشیدم کیرشو از رو شلوار به کسم میمالید دستشو کرد تو شرتم گفت خیسه که گفتم ن تو که سیخ نیستی شروع کردیم لب گرفتن لبای گوشتیش دیوونم میکنه دوره سیبیلاشو لیس میزدم سینمو میخورد و اینا گفتم سعید بدو دیگه کسم کیر میخواد تا زیپسو باز کرد یکم ک کیرشو خوردم زنگ واحدو زدن بهم گفت برم تهه اتاق بشینم نشستم تا بیاد حا
لا مگه این مرتیکه میرفت داشت شرو ور میگفت و اینا که بلاخره تصمیم گرفت گورشو گم کنه تا رفت سعید اومد تو اتاق زیپ شلوارشو باز کرد کیرشو انداختم دهنم تا تونستم ساک زدم و کیرشو خوردم بعد گفتم بکن توش دیگه دارم دیوونه میشم کیرشو کرد تو و روم دراز کشید لبامو میخورد منم اهههه میکشیدم و میگفتم قربون کی کلفتت بشم من میگفتم کیرت کجاس؟؟ اونم میگفت تو کوسته گفتم دوس داری کسمو؟؟ گفت میمیرم براش گفتم ماله خودته گفت ن پس فک کردی ماله کیه؟؟ گفتم ممه بخور ممه هامو کردم تو دهنش محکم میک میزد عین بچه ای ک داره سینه ی مادرشو میخوره منم اهم رفته بود هوا گفت بزار کونت بزارم ارزومه گفتم میدونی ک نمیدم گفت اروم میکنم گفتم کیرت کلفته دردم میگیره گفت ن جا باز میکنم اول منم اون لحظه حشر داشت دیوونم میکرد برگشتم ک کیرشو بکنه تو به حالت A-style کیرشو کرد تو یکم ک نرفته بود جیقم رفت هوا انگشتو کرد تو دهنم ک صدام نره بیرون منم نتونستم تحمل کنم خودمو جلو کشیدم ک کیرش در بیاد گفتم نمیدم گفت باشه بعد خوابید رو کاناپه منم کیرشو کردم تو دهنم محکم میخوردم همین جوری تو چشاس زل زده بودم و کیرشو میخوردم میگفت جووون و اونم نگام میکرد بعد نشستم رو کیرش تا جا داشت بالا پایین کردم اه و اوه میکردم گفتم تو بیا روم اومد روم گفتم سعید تند تند بزن داشت ممه میخورد و تند تلنبه زد تا اینکه ابش اومد و ریخت تو و روم دراز کشید گفت دیگه باهاش قهر نکنم گفت ک تازه میفهمه دوس داشتن ینی چی بعد گفت تو هم دیوونه ی منی و لبمون تو هم بود و همش همو بقل میکردیم تا اینکه صابکارش ز زد گفت ک سعید باید بره دنبالش منم تند اومدم بیرون و رفتم ی قرص اورژانسی خریدم و خوردم ولی نمیتونسم بشینم چون کسم میسوخت ممنون ک وقت گذاشتین کامنت شما نشانه ی شخصیت شماس …
نوشته: دختر باباش
محل کارش هیچی منم زود اماده شدم اژانس گرفتم رفتم اینا
وقتی رسیدم چشمم که به خشتک سعید افتاد کسم خیس شد اینارفتیم تو اتاقی ک مطعلق به اون بوداینا به ی بهونه ای پشتمو کردم بهش از پشت چسبود به کونم کیرشو ایناحس کردم ولی میخواستم ناز کنم فرار میکردم ایناخوشبختانه صابکارش دفتر نبود اینااین تنها بود و رو کاناپه که تو اتاقشه دراز کشیدم کیرشو از رو شلوار به کسم میمالید اینادستشو کرد تو شرتم گفت خیسه ایناکه گفتم ن تو که سیخ نیستی اینا شروع کردیم لب گرفتن اینالبای گوشتیش دیوونم میکنه اینادوره سیبیلاشو لیس میزدم سینمو میخورد و اینا گفتم سعید بدو دیگه کسم کیر میخواد ایناتا زیپسو باز کرد یکم ک کیرشو خوردم زنگ واحدو زدن اینابهم گفت برم تهه اتاق بشینم نشستم تا بیاد ایناحا
لا مگه این مرتیکه میرفت داشت شرو ور میگفت و اینا که بلاخره تصمیم گرفت گورشو گم کنه ایناتا رفت سعید اومد تو اتاق زیپ شلوارشو باز کرد کیرشو انداختم دهنم تا تونستم ساک زدم و کیرشو خوردم اینابعد گفتم بکن توش دیگه دارم دیوونه میشم ایناکیرشو کرد تو و روم دراز کشید لبامو میخورد منم اهههه میکشیدم و میگفتم قربون کی کلفتت بشم من میگفتم کیرت کجاس؟؟ اینا
ro gaidiiiii.kos kesh ایناkharo madare
خنده دآر بـــود … لطفا زمـــانی که ذهنــــت پریــُوده داستان ننــــویس باتشکر پســـَرجآن …
روزی روزگاری پسربچه ای تنبل و بی عار که همه مسخره اش میکردن با ننه باباش تو یه خونه نقلی زندگی میکرد.
پسرک خیلی آُسکول بود و تو مدرسه هم بچه ها مرتب انگشتش میکردن. پسربچه با همون کُسخلیَت داشت زندگیشو میکرد که یه روز تو مدرسه یه نفر اومد انگشت زد به کونشو گفت: هی یُو! تالا شهوانی رفتیییی؟؟
پسرک عمیقن به فکر فرو رفت.
همون شب رفت پای کامپیوتر و فیلترشکنشو فعال کرد و سرچ کرد. سایت شهوانی اومد. چندتا داستان خوند و فیلم دانلود کرد و دید.
بعد از کمی کسچرخ زدن تو سایت رفت و ته مونده آخرین صابون گلنارو یواشکی از تو حموم به اتاق خوابش آورد.
کوچولوی جقی قصه ما انگشتی به کون خود فرو کرد و تف غلیطی به گلنار زد و به دودولش مالید و با چنان سرعتی جق زد که سباستین فتل هم با با هیچ ماشینی به گرد پاش نمیرسید.
سپس توهمات جق خود را تایپ کرد و به شهوانی ارسال نمود :|
قصه ی ما به سر رفت
کلاغه گوزید و در رفت
Shadow18
ممنونم که وقت گذاشتی خوندی
امیدوارم در آینده کصشعرهای جالب تری براتون بگم ?
چیمن عزیز با تشکر از شما و نقد سازنده تون
حقیقتش اول میخواستم داستان رو در دو نوبت منتشر کنم که متاسفانه به علت محدودیتها و ممیزی های سایت مجبور شدم قسمتهای زیادی رو سانسور کنم که نتیجتن داستان ارسالی بنده به چند خط تقلیل یافت. البته خوشحالم که مورد پسند واقع شد. جدن ممنونم از لطف و محبتی که نسبت به من و نوشته هام دارید.
ضمنا در مورد سبک روزی روزگاری باید بگم اصلن سبک منو با خودتون مقایسه نکنید. مرسی اه
مسیحــــــــــــــــــــــــــــا جان (نفسم گرفت)
مازیارجان داداشمه ولی گاهی وقتا اینجوری هم صدام میکنن! ? شما کلن هرجور راحتی!
هدف ما استخراج قهقهه از حلقوم شماست.
چشی داش ?
بابا مازیار خان روحمونو تازه کردی صفای وجودت تا میتونی کامنت بذار. خخخخخ
یعنی کلی وقت بود اینجوری نخندیده بودم زنده باشی. اصلا یادم رف داستان چی بود و خودم میخواستم چه کامنتی بذارما ایول 🙄
وب.گرد جان خوشحالم که خوشت اومد :D
همیشه خنده رو لبات باشه
خاکیم ?
kire dolfin to shiaraye maqzt ykm ro daskhatt kar kon aldang /: