سکس با عشقم صالح

1393/03/19

سلام اسمم سحره خاطره ای ک میخام واستون بگم واقعیه شاید بعضیا باور نکنن ولی خب دلیلی واسه دروغ گفتن ندارم
یکم از خودم بگم قدم 163 وزنمم 60 یکم تپلم و رون و باسن بزرگی دارم طوری ک وقتی ی لباس شب تنگ میپوشم کونم خیلی میزنه بیرونو سکسی میشم.حالا بگذریم تازه با دوس پسر قبلیم بهم زده بودم و یه یک هفته ای میشد ک تنها بودم تصمیم گرفته بودم دیگه با کسی دوس نشم ولی خب این حرفا همش کسه رفته بودم کتابخونه ک درس بخونم با دوستم اومدیم بیرون ک قدم بزنیم یهو ی پسره اومد کنارمون ( اینم اضافه کنم ک من اون روز ساپورت پام بود)
از قبل میشناختمش ینی تو همین کتابخونه دیده بودمش بهش.گفتم جونم مشکلی پیش اومده گف نه فقط دوست من از شما خوشش اومده منم گفتم کدوم دوستت اونم بهم نشونش داد و گف خودش روش نشده منو فرستاده منم گفتم خودش خوشش اومده خودشم باید بیاد خلاصه با دوستم رفتیم ی دور دیگه بزنیم ک موقع برگشت دیدم خودش داره میاد جلو ب رو خودم نیوردم و ب راهم ادامه دادم ک گفت ببخشید منم برگشتمو گفتم بله خلاصه اون روز مخ مارو زدو شمارشم دادو باهم دوس شدیم اولش زیاد صمیمی نبودیم ولی خب کم کم ک از رابطمون گذش باهم بیشتر بیرون.میرفتیم و بیشتر باهم بودیم ی روز گف سحر جونم میخام اون بدن سکسیتو ببینم منم گفتم باشه عشقم کی بریم خونه اونم ز زد ب دوستشو ی خونه ردیف کرد و قرار شد ک فردای اون روز بریم خونه . فقط ی شب وقت داشتم ک خوشکل کنم بخاطر همین ز زدم ب دوستم ک بیا و منو مومک کن ک باید برم ددر… خلاصه فردا رسیدو منم رفتم پیش صالح جونم رفتیم خونه ی دوستش اولش یکم اذییتش کردم و گفتم اگه منو میخای باید منو بگیری شرو کردم ب دویدن اونم دنبالم بود ک یهو پام ب مبل گیر کرد و افتادم رو مبل اونم از خدا خاسته افتاد رومو یکم نگام کرد و گف سحر میدونی مال خودمی خلاصه یکم قربون صدقم رفت بعد دیدم لباشو گذاش رو لبام یکم لب گرفتیم بعد منو برد تو اتاقو پرتم کرد رو تخت افتاد رومو شرو کرد ب لب گرفتن ای جوووون قربون اون لباش برم
بعد لباسمو در اورد ی دفه دیدم خشکش زد گفتم صالح چی شد گف سحر عجب سینه هایی داری بیشرف اخه سینه های من یکم بزرگن بعد افتاد ب جون سوتینمو بلاخره بازش کرد ی جوری سینه هامو میخورد انگار دو روزه غذا نخورده خلاصه سینه هامو ک سیاه کرد رف رو شکمم هی لیس میزد منم از اینکارش میخندیدم اخه قلقلکم میومد بعد سرشو گرفتم اوردم بالا ی لب محکم ازش گرفتمو پیرهنشو در اوردم رفتم سراغ شلوارش . فیلم سوپر زیاد میبینم واسه همین میدونستم باید. چیکار کنم شرت و شلوارشو باهم در اوردم وااای چ کیری داش لامصب
ی تیکه گوشت راسته ک خوراک خوردن بود سرمو اورد بالا ی لب گرف گفت سحر میخوریش گفتم با کمال میل. اول سرشو کردم تو دهنم اروم جلو عقب کردم یهو بیشترشو کردم تو دهنم ک رفت تو گلوم محکم واسش ساک زدم اونم هی ناله میکردو.میگفت جوووون عشقم مال خودته بخورش منم بیشتر میکردمش تو دهنم احساس کرد داره ابش میاد گف بسه حالا نوبت منه
اونم شلوار و شورتمو کشید پایین یهو دیدم زبونشو کشید روشو شرو کرد ب خوردنش وااااااااااااای خدا چ حالی میداد خیلی لذت بخش بود صالح جونمم ی طوری میخورد ک احساس کردم داره با کله میره تو کسم . خوردنش ک تموم شد اومد رومو ی لب طولانی گرفتیم بعد شروکرد ب مالوندن کسم منم کیرشو میمالوندم با اینکارش منو ارضا کرد ولی گف هنوز کارمون شرو نشده
دیدم رف سر میز و اسپری زد ب اون کیر خوشکلشو اومد گفت عشقم اجازه هست بکنم تو اون کون رویاییت گفتم جوووون بیا جرم بده
گف قمبل گف منم قمبل کردم.یهو دیدم با کله رف تو سوراخ کونم و شرو کرد.ب لیسیدن بعد چن تا با دستش زد رو کونمو گفت جوووون این کون گنده مال خودمه منم گفتم آره عشقم بکن توش خلاصم کن سر کیرشو گذاش دم سوراخمو گفت اروم بکنم گفتم نه عشقم محکم تا ته بکن منو وحشیانه بکن اونم با صدای حشریش گف چشششششم بعد محکم کرد کیرشو فشار داد تا ته کرد تو کونم
اولش درد داش ولی بعدش عادی شد . داشتم اه و ناله میکردم ک موهامو از پشت گرفت منم بیشتر ناله کردمو جیغ زدم اخه خوشم اومده بود ازینکارش .ی چند تا تلمبه ک زد کیرشو اورد بیرون و خوابید رو تخت گفت بشین روش منم نشستمو بالا پایین میشدم با ی دستمم کسمو میمالیدم وای ک چه حالی میداد
یه نیم ساعتی پشت هم کردیمک گف سحر. آبم داره میاد کجا بریزم گفتم تو دهنم
پا شدم از روشو دوزانو نشستم اونم.واستادو ابشو پاشید تو دهنم منم همرو خوردم
یکم تو بغل هم خابیدیم و منو رسوند خونه از اون روز ب بعد بازم باهم سکس داشتیم ولی هیچکدوم مث این اولی نبود
مرسی
سحر.


👍 0
👎 0
25961 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

421585
2014-06-09 05:08:44 +0430 +0430
NA

احسان هات میفرماید:

دو خط اول رو خوندم فقط

0 ❤️

421586
2014-06-09 06:29:44 +0430 +0430
NA

sahar jon pay sex ba man hasti.

0 ❤️

421587
2014-06-09 06:38:05 +0430 +0430
NA

KIRI BOOD

0 ❤️

421588
2014-06-09 06:44:07 +0430 +0430
NA

ز زد ب دستشو ی ؟ آخه قشنگ این جمله یعنی چی ؟ زل زد به دستشویی ؟ زرتی زد به دستشو ؟ زر زری بی شعور دستشویی کجاست ؟

0 ❤️

421590
2014-06-09 07:05:31 +0430 +0430
NA

…سحری جونی پایه سکس چت هستی عزیزم …میام جرت میدم دیبونت میکنم .پی وی بده … …خوب بود. سحری جونی

0 ❤️

421591
2014-06-09 07:09:30 +0430 +0430
NA

از اولشم مشخص بود داستانش خیلی عاشقانه و احساسیه
دم کتابخونه>>>سکس
لغت نامه های دنیا اشتباه هستند…
وقتی جنده توش درست معنی نمیشه!

0 ❤️

421592
2014-06-09 08:01:26 +0430 +0430
NA

ملتو خر فرض كردي!!!
اقا صالح مياد يه توهمات از خودش تو سايت به اسم مستعار سحر مينويسه بعد مياد با اكانت صالح نظر ميده! يعني مثلا واقعيته!

0 ❤️

421596
2014-06-09 08:52:41 +0430 +0430
NA

ay koonkesh khodet neceshti…Sigrid kon ketabkhone darseto bkhon baw…

0 ❤️

421597
2014-06-09 11:54:07 +0430 +0430
NA

نوشته یه پسر بود

0 ❤️

421598
2014-06-09 15:20:33 +0430 +0430
NA

“سلام اسمم سحره خاطره ای ک میخام واستون بگم واقعیه شاید بعضیا باور نکنن ولی خب دلیلی واسه دروغ گفتن ندارم”>>>و این هم نشانه ای برای نخوندنه داستان :|

0 ❤️

421600
2014-06-10 00:28:37 +0430 +0430
NA

داستان بلد نیستی بنویسی بشین خونه ظرف بشور

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها