سکس با عضو اصلی بسج دانشگاه

1391/07/03

34سال دارم وآدم فوق العاده سکسی.این داستان مربوط میشه به سال84 که دانشجوبودم.ازهمون اول نوجوانی هیز وشیطون.بقول دوستام توی بیابون هم برام کوس پیدامیشه.تو دانشگامون رییس بسیج دانشگاه یه حاجیه دختره نازه سینه کفتری بنام ساراخانوم که خیلییا تو کفش بودن.چشمای درشت عسلی وصورت گردکه کون تپلش ازچادر ملی(که قربون ملیتش)پیدابود.ولی همه ازش حساب میبردن.هر روز به یه بهونه ای میرفتم دفترش که کونشو دید بزنم.

یه بارکه تودفترش بودم صدام زد.ازترس اینکه برم کمیته انضباطی…توشورتم.باصدای لرزان گفتم:ببببفرمایین حاج خانوم؟گفت اگه زحمتی نیست کارت ملیمو از ثبت احوال پیگیری کنین.(عموم کارمنداونجاست)منم ازخدا خواسته قبول کردم.شمارشو داد و باید بهش خبر میدادم.توکونم عروسی 7شبه بود.شب همون روز دلمو زدم به دریا و اس عاشقانه بهش دادمو گفتم کی هستم.اولش من من کرد.بهش گفتم چندترمه چشام دنبالته وازاین کوس شرا…بالاخره مخشوخوردم و اونم اعتراف کردکه ازمن خوشش اومده بوده.تا خود اس بازی وحال با تل. بعدچندروزقرارشد بخاطرآبروی الحاجیه خانوم تو تاریکی و جای خلوت قراربذاریم.جمعه غروب سوارش کردم.وقتی سوار شد واسه طرز پوششش میخکوب شدم.اون حجاب وقیافه جدی وبدون آرایش تودانشگاه کجا و این ماننتوکوتاه وآرایش غلیظ کجا!!!بعددست دادنو تاریکی یه لب اساسی توکوچه خلوت گرفتمو باکوسش ور رفتم.کیرم داشت منفجرمیشد.ولی بخاطر هیات سرکار حاج خانوم پیاده شد.ازشق درد داشتم میمردم.بازحمت و درد فراوان خودموبه خونه و بعد منتهی الیهه حمام رسونده و…

چندروزگذشت و ندای لبیک ساراخانوم روگوشیم طنین انداز شد.خبر داد که آبجیش فارغ شده وخونشون خالیه.باورکنین دوستان فردای اونروز با12 تاموز و اسپری بی حس کننده فقرا(لیدوکایین)ساعت8رفتم به آدرس خونه آبجیش(که خدابه بچش100سال عمربده). خونه طبقه7 بود…دیدم درواحدبازه.رفتم تو و چندکیلو فیله و باسن ناز رو تو شورت وسوتیین توری دیدم.امون ندادم سلام بده.انداختمش رومبل وشروع کردم ب لیس وبوس.لبای گوشتیشومیخوردم وساراالتماس میکردکه آروم باشم.اون که رفت پتوودستمال بیاره من اسپری رو…خوابوندمش وازلب تاسینشو لیس زدم.وای چه ممه هایی داشت!!!سفت وسفیدبانوک قهوه ای…حین خوردن سینش کوسشو مالیدم.کوس که نبود کلوچه لاهیجان جان جان!!!کوسشو بادستمال خشک کردوشروع کردم به خوردن. چه مزه ای داشتتتتتتت. چوچولشو اونقدویک زدم از هوش رفت.دمر خوابوندمش.باسن سفیدوتوپیشوبامیک وبوس مث لبوسرخ کردم.برگشت که ساک بزنه.اول بخاطربوی تنداسپری قبول نمیکرد. به زورکردم دهنش وشروع به خوردن کرد.مث آبنبات میلیسید.منم باکوسش ور میرفتم که دیدم ارضا شد.کونشوهواکردم وشوراخشو با آب کوسش چرب کردم.تنگ بود خیلی.بافشاراول خیغ زد اما دهنشوکیپ کرد روبالش که کسی نشنو… بازحمت فراوان کردم توش وتلمبه میزدم. … حین تلمبه اندام نرمش وتکون خوردن سینش حال سکس رو100برابرمیکردآبم که داشت میومد کیرمو درآوردم وریختم وسط سینش. باور کنین اونرز8تا موز خوردم.3بار ارضا شدوبرگشتم خونه. بعدازاونروز چندبارسکس کردیم وچندماه بعد با یکی از برادران …ازدواج کرد… زیارت الحاجیه قسمت شما هم بشه. اجرش بالاست

نوشته: حامد


👍 1
👎 8
147535 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

335883
2012-09-24 08:57:59 +0330 +0330

یواشتر بدو نفست نگرفت…خاک بر سرت با اراجیفت

0 ❤️

335884
2012-09-24 09:06:32 +0330 +0330
NA

كوني متوهم.كير الحاج تو كونت.

0 ❤️

335885
2012-09-24 09:24:02 +0330 +0330
NA

بد نبود بیشتر سعی از جزئیات سکس بگی تا داستانت زیباتر بشه

0 ❤️

335886
2012-09-24 09:24:51 +0330 +0330
NA

خیلی کیری بود داستانت…

0 ❤️

335887
2012-09-24 09:37:12 +0330 +0330
NA

کله کیری ننویس…
جقو ننویس…
قمه توکونت تا دسته ننویس…
چه کسشعری…
کیر عابرپیاده های خیابان قزوین توکونت ننویس…

1 ❤️

335888
2012-09-24 09:49:06 +0330 +0330
NA

کسشعری از کسمغری جالق از ایالت جلقوزیان بود

0 ❤️

335889
2012-09-24 09:49:41 +0330 +0330
NA

عضواصلی FBAامریکا تو کونت بزاره ننویس…
اوه اوه مجلوق جلقی…
چه جلقی زدی تو امشب!
لحنت بدرد عمه ی جنده ات میخورد!
خیلی کسمشنگی!

0 ❤️

335890
2012-09-24 10:48:13 +0330 +0330
NA

برادرتوروحت بااين چرت پرت نوشتنت.دمت گرم چون چنين موجوداتي بايداز كون نمود،فقط حاج خانم شما دورو نيست اين خصلت تمام عزيزان سانديس خور.دركل دلم براي آدمهاي چاپلوس ميسوزه هيچوقت به ميل اراده خودشون زندگي نميكنن يكي نيست بگه مگه نون بازو ازگلوتون پايين نميره كه باريش پشم چادر نون ميخورين؟
كيرخرتوكونت كه باسوژه داستانت دهنم بازميكني.

0 ❤️

335891
2012-09-24 10:49:58 +0330 +0330

احساس میکردم دارم همراه یکی پیاده روی سریع میکنم و اون داره برام داستان تعریف میکنه و نفس نفس میزنه و همش نگران اینه که به مقصد برسیم و داستانش نیمه کاره بمونه
توهمی بیش نبود و از برکات جلق مینمود!!!

0 ❤️

335892
2012-09-24 10:56:01 +0330 +0330
NA

کیری بود.ننویس.

0 ❤️

335894
2012-09-24 14:17:19 +0330 +0330
NA

تقریبا كيري بود

0 ❤️

335895
2012-09-24 15:19:49 +0330 +0330

بسیجی نیستم، بسیجی ها را هم دوست ندارم :|
اما چیزشعر هم نمیگم :|

0 ❤️

335896
2012-09-24 17:15:28 +0330 +0330
NA
2_2.jpg
0 ❤️

335897
2012-09-24 17:36:36 +0330 +0330
NA

کیر تو کون هر چی جقیه بی جنبه است

0 ❤️

335898
2012-09-24 17:43:19 +0330 +0330
NA

داستانت جالب نبود ولی عجیب نیست واقعی باشه .چون واقعا از اونایی باید ترسید که سر به زیر دارند نه های و هوی دارند

0 ❤️

335899
2012-09-24 18:33:16 +0330 +0330
NA

حرف بالایی کاملا متینه …

0 ❤️

335900
2012-09-24 23:26:35 +0330 +0330
NA

salam sepide

0 ❤️

335901
2012-09-25 07:02:01 +0330 +0330
NA

اخه کس خل چرا کس میگی کیرکارمندای ثبت احوال تو کونت کدری بروزن سدری توهرجامیری دهنت میگوزه عموت تو ثبت احواله اون جنده خانم چجوری به تو کسخل اعتماد کرد بری که دنبال کارت ملیش خود کونیش چکار داشت که به تو سپرد بری دنبال مدرک شناساییش باراول زنگ زدی مخش کردی کونده ماخودمونیم یک کس میخوایم بکنیم یکساعت باهاش چونه میزنیم تو به بار اول خوابوندیش رفتی دیدی در بازه یارو باشورت کرست روبروته کونده تو امریکاشم کس هاش اینطوری راه نمیرن کس گفتی دیگه نگو

0 ❤️

335902
2012-09-25 12:40:26 +0330 +0330
NA

جای کار داشت…

0 ❤️

335903
2012-09-25 13:50:02 +0330 +0330
NA

از اونجايي که واسه کس احترام زيادي قائلم به ايني که نوشتي نميگم کس و شعر! بهتره بگم کون و شعر بود

0 ❤️

335905
2012-09-25 15:05:48 +0330 +0330
NA

Man hanoz nafahmidam chi nevesht :-((

0 ❤️

335907
2012-09-26 16:42:08 +0330 +0330
NA

انتر الجقی!
الحاجیه با یک تن گوشتش تو کونت انتر الجلقوز!
اسمت چی بود؟ جلقوز بن الاستمناع!،
:D :D :D :D
ننویس دیگه عبد التوهم!!

0 ❤️

335908
2012-09-26 22:51:24 +0330 +0330
NA

با همون مغز جلقیت مخشو به این راحتی زدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کیر تو اون مخ زنیت جلقی احمق

0 ❤️

335910
2012-09-28 10:24:52 +0330 +0330
NA

مشکل اصلی کشور ما فرار مغزها نیست موندن کس مغزهاست

0 ❤️

335911
2012-11-28 19:28:45 +0330 +0330
NA

فقط میتونم بگم ریدم تو دهن نویسندش

0 ❤️

534145
2016-03-23 20:22:43 +0430 +0430
NA

تو فک کنم یکی از برادرای جقی بسیجی هستی که به یاد سیبیل اشرف السادات هر شب جق میزنی

0 ❤️

551313
2016-08-04 00:26:56 +0430 +0430

همه کسشعر و دروغ بود و خیالبافی
چقدر خالیبند زیاد شده اینجا

0 ❤️

684988
2018-04-30 17:12:22 +0430 +0430

ک.س ن.ن.ت
تخم حروم لاشی
که جز ک.س شر چیزی نداری بنویسی

0 ❤️

887636
2022-07-30 06:46:39 +0430 +0430

جنگ

0 ❤️