سکس با معشوق هرزه

1397/12/12

سلام ساعت یک شبه تصمیم گرفتم داستان سکسمو با کسی که همه دنیامه ولی هرزس بنویسم این خاطره قسمت سمسیش زیاد نیست پس فک‌نکنم برا جق بدردتون بخوره حرف دلمو زدم‌که سبک شم اسمم سعید(مستعار)من تو یه شرکت کار میکنم که دو بخش داره یکی مردونه و یک زنونه تو تقزیبا یه ماه از شروع کارم میگذشت که یروز یه دختر رو‌تو حیاط شرکت دیدم بدجور عاشقش شدم از همون نگاه اول قدش یکم کوتاه بود و تپل ولی صورت خیلی بانمکی داشت که هر پسریو دیونه میکرد از اندامش و سینه هاش دیگه نگم کلا عالی وقتی دیدمش یه دل نه صد دل عاشقشش شدم انگار که همه دنیام شده بود چند هفته گذشت اخرش به خودم دل و جرات دادم و به شمارش که از یکی از همکارای دخترمون که باهاش صمیمی بودم گرفته بودم با یه اکانت مجازی پیام دادم و راز دلمو بهش گفتم بهش گفتم قد دنیا میپرستمش اما اون بی تفاوت گفت خب حالا چیکار کتم من از این حرفش بد جور دلم شکست و افسرده شدم دستمو تیغ زدم اما اروم نشدم ببالا خره هرجوری بود باهاش دوست شدم چند ماه گذشت تو این چند ماه فقط یه قرار داشتیم اونم تو یه کافهدکه زیادم راحت نبود فقط تو اسنپ دستاشو گرفتم خوشحال که به ارزوم رسیدم یه روز بعد تقریبا چند ماه از دوستیمون( نزدیک به یه سال)تو یه اتاق خلوت تو شرکت بغلش کردم و لباشو بوسیدم‌که خجالت کشید و رفت
فرداش بهش گفتم باید باهم تنها باشیم و باهم رفتیم خوممون نمیومد اما به هر التماسی بود راضیش کردم وارد خونه که شد شالشو‌در اوذد و نشست رو مبل و من کنارش و دستمو‌انداختم گردنش چسبوندمش به خودمو‌دستمو‌گذاشتم رو سینش که سرشو‌انداخت پایین حرفی نزد یکم سینهدها شو مالیدم و اروم دکه ها مانتوشو باز کردم و درش اوردم یه تاب تنش بود سبز رنگ بازو هاشو گرفتم‌و مالیدم اذوم تابشم ردم بالا یه سوتین قرمز و مشکی خوشگل پوشیده بود بازش کردم‌و افتادم به جون سینه هاش رو مبل یکم خوردم‌و بلندش کردم‌گذاشتم زمین دراز کشیدم روش و سینه ها و لبشو میخوردم حسابی سینه هاشو خ
وردم‌ و اروم اومدم رو شکمش و لیس زدم و دکمه شلوارشو باز کردم و شلوارشو کشیدم‌پایین و از رو شرت یکم کسشو بوس کردم شلوارشو در اوردم ولی خودم هنوز لباس راحتی خونه تنم بود شرتشو در اوردم‌کسش یکم مو داشت دوسه روزی بود تقریبا که زده بودشون کسشو بوسدم و لیس میزدم اینقد خوردم که اه و نالش در اومد تا اینجا حتی یه کلمه حرف نزده بود محکم سرمو فشار داد رو کسش و یه اه از ته دل گفت و تند تند اه و نالهدمیکردمنم واسش میخوردم و با دستم میمالیدم کسشو انگشتمو بردم رو سوراخ کونش یکم مالید کونشو تف زدم به انگشتم‌کردم تو کونش زیاد لیز نبود ولی کون اونم تنگ نبود و راحت رفت توش دو انگشتمو‌تو کونش بازی دادم و یواش کیرمو دادم جلو صورتش و سرشو نزدیک کردم کیرمو تو دهنش جا داد و با ولع میخورد خیلی خوب میخورد انگار کهدچند ساله کارش همیه صدای منم در اومده بود و اه و ناله میکردم سرشو فشار دادم رو کیرم یکم نگه داشتم و درش اوردم حالت سگی بش گفتم وایسه وایساد گفت فقط یواش بکن دردم نیاد تف زدم سر کیرمو گذاشتم در کونش فشار دادم رفت تو کونش کلش یه اخ از ته دل گفت و سینشو نزدیک کرد به زمین شروع کردم اروم تلمبه زدن تو کونش چند تا تلمبه بیشتر نزده بودم‌که حس کردم داره ابم میاد بهش گفتم گفت بریز تو کونم منو چند تا تلمبه زدمو همشو تو کونش خالی کردم حس کردم جونمو ریختم توش خیلی خوب بود ولی بیحال شدم و همونجوری افتادم روش از روش بعد چند دیقه بلند شدم رفت دستشویی اومد پوشید و رفتیم رسوندمش شرکت و خودم برگشتم خونه و خوابدم بعد ها فهمیدم اونی که همه ونیامه یه هرزس قبل از من که جز خودش با هیچ‌دختری نبودم با خیلا بوده و‌کردنش حتی همزمان با من به خیلیل داده و افسرده شدم شدید رو اوردم به الکل و قرص ارامبخش الانم قرص مصرف میکنم نمیدونم چرا ولی هرکاری میکنم از ذهنم خارج نمیشه هنوزم عاشقشم و نمیدونم چیکار کنم از یه طرف میترسم باهاش ازدواج کنم بعد ازدواج بازم به کاراش ادامه بده و از یه طرف نمیتونم فراموشش کنم راهنماییم کنید دوستان ببخشید طولانی شد
نوشته: سعید


👍 4
👎 10
20070 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

751852
2019-03-03 21:31:47 +0330 +0330

اول شدم بلاخره

1 ❤️

751863
2019-03-03 21:47:43 +0330 +0330

دستت رو تیغ زدی
مشتی پشم کس طرفت رو میزدی
چقدر بی جنبه ایی تا به یکی دیگه داد زدی تو کار عرق و قرص آرامبخش . اونوقت تو کجا بودی که شرکت زنونه مردونه بوده

2 ❤️

751899
2019-03-03 23:22:15 +0330 +0330

این روحیاتی که تو داری ربطی به اون نداره از لحاظ روحی ناراحتی داری

0 ❤️

751914
2019-03-04 01:44:49 +0330 +0330

بازم تبلیغ اسنپ؟
آقا اگر اسنپ پول خوب میده ماهم داستان بنویسیم وسط یهو بنویسیم اسسسنننپپپ :-|

0 ❤️

751920
2019-03-04 03:16:24 +0330 +0330
NA

ازدواج کن باهاش و با خلیل گروپ بزنید

1 ❤️

751978
2019-03-04 11:51:43 +0330 +0330
NA

باهاش ازدواج کن چون عاشقشی

0 ❤️

752000
2019-03-04 14:38:59 +0330 +0330

مثل فیلمای قبل انقلاب ببرش حرم امام رضا توبه کنه آدم بشه. اه واقعا که خری دیگه ده سال دیگه ازاینکه عاشقش بودی خندت میگیره میگی عجب خری بودم عاشقش بودم حالا خودت بعد متوجه میشی

1 ❤️

752013
2019-03-04 16:21:15 +0330 +0330

دستتو تیغ واسه اینکه دختر محل سگ بهت نداده؟!!!بابا تودیگه کی هستی…یک کلام پسربچه،این نیزبگذرد

0 ❤️

752024
2019-03-04 18:13:32 +0330 +0330

باهاش ازدواج کن بعد خونه ات رو تبدیل به حرمسرا کن برای پسرای محله.مطمئن باش حسابی استقبال میکنن و شلوغ میشه. مبارکت باشه

0 ❤️

752025
2019-03-04 18:25:22 +0330 +0330

راه فراموش کردن این عشخ رو من بلدم سعید خان، ولی تنها به یه شرط میگم،اونم اینه که دیگه با دست درون شورت داستان ننویسی اونم با این همه غلط !!!بعدشم به کل جماعت کامنت گذار زیر پستت یه کون بدی که هم جق زدن رو کنار بذاری و هم عاشق کون دادن بشی که این باعث میشه اون عشخ رو فراموش کنی

0 ❤️

752033
2019-03-04 19:15:04 +0330 +0330

لطفاً خواهشاً از گذشته ي همديگه بكشيد بيرون …
به ما چه ربطي داره قبل از ما چكار كرده !!!؟

شمام قرصاتو اشتباه ميخوري داداش

0 ❤️

752172
2019-03-05 10:03:14 +0330 +0330

عاقاا بیا با من خودم درستت میکنم خخخ

0 ❤️

752200
2019-03-05 12:44:27 +0330 +0330

قرار نیست قاطی کس شعرت دو تا چسناله کنی ملت بگن وای چه خوب بود. نفهم! اینو بفهم.

0 ❤️

752242
2019-03-05 20:34:13 +0330 +0330
NA

کاش بعضی وقتا بفهمیم دوس داشتن یکی حتی اگه هرزه باشه دست خود طرف نیست ارزو میکنم یروز به عشقش برسه

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها