با سلام خدمت دوستان شهوانی
من سجاد هستم 35 سالمه و خیلی هم خوشتیپ نیستم ، اما بدن خوبی دارم .قدم 170 و وزنم 65 با بدنی سفید
داستان هم کاملا واقعی هست و برای 3 سال پیش اتفاق افتاده (الان مجردم اما یک بار ازدواج کردم و جدا شدم)
یه چند ماهی بود که بیکار بودم و یه روز به طور اتفاقی رفتم مغازه یکی از دوستانم ، و به دلیل اینکه تو کارم مهارت داشتم ، ازش خواستم که بتونم تو مغازش کار کنم و اون هم قبول کرد.
مغازه دوستم خرید و فروش و تعمیرات کامپیوتر و موبایل هست و من در این زمینه حدود 15 سال سابقه داشتم.
مغازه دوستم سابقه طولانی در این زمینه داشت و تو محل اسم و رسم داشت و روزانه مشتری زیادی میومد.
یه شب یه خانوم خیلی محترم و چادری و با جذبه (حتی دستکش سفید دستش بود) وارد مغازه شد. یه مشگلی برای گوشیش پیش اومده بودو میخواست فیلم های داخل گوشیشو بریزه رو هارد اکسترنال ، من هم گوشیشو گرفتم و مشغول کار شدم…خانمه هم پرسید که چقدر زمان میبره و منم گفتم حدود 2 ساعت… شمارشو داد که وقتی حاضر شد بهشون اطلاع بدم…منم شمارشو تو گوشیم ذخیره کردم و بعد از اتمام کار پیام دادم بهش و اومد گوشیرو گرفت و رفت …البته بهش گفتم که حتمن باید گوشی دوباره برنامه ریزی بشه و قرار شد پس از اتمام امتحانات میاد…
یه چند باری اومد و همین روال بود(کارشناسی ارشد میخوند وبا موبایلش فیلم میگرفت از کلاس) تا اینکه یه روز با لپ تاب و موبایلش اومد و گفت همشون رو درست کنم و تا اخر شب حتمن بهش بدم.
زمان زیادی میبرد و مجبورشدم که وسایلشو خونه ببرم و اونجا بهش تحویل بدم…اخر شب یه جا قرار گذاشتیم و بهش دادم
از اون شب به بعد شروع کرد به پیام دادن…و سوال کامپیوتری و اینجور مسایل
اسمش معصومه بود و 37 ساله و مجرد …کارمند بانک بود و وضعش مالیشم نسبتا خوب بود…تنها زندگی میکرد (البته تو یه اپارتمان که تمام اقوامشون اونجا بودن)
سرتون رو درد نیارم…کم کم رابطمون خیلی صمیمی شد…اما اینقدر محجبه و مذهبی بود اصلن جرات نمیکردم که چیزی بگم که عرف نباشه و میترسیدم که شر بپا کنه…
یه شب خیلی دیگه صمیمی شد و در مورد رابطه جنسی سوال کردو پرسید که حالا که مجرد شدی چطوری نیازتو برطرف میکنی…من خیلی غافلگیر شدم … اون زمان یه دوست دختر داشتم که از کون میکردم (خوب کونی داشت)و بهش توضیح دادم…شروع کرد به درد دل که خواهر خیلی شهوتی داره و تا حالا دوبار ازدواج کرده و به خاطر این مسئله طلاق گرفته …درحال حاضر یه دوست پسر داره و هر روز با هم رابطه دارن…به خاطر همین میترسه ازدواج کنه و همین مشگلات رو داشته باشه…میگفت از 16 سالگی نیاز جنسی داشته و با خواهرش نیازشو برطرف میکرده…چند تا هم دوست پسر داشته و باهاشون رابطه جنسی داشته اما به دلیل اینکه همیشه در دسترس نبودن…باهاشون کات کرده…
دنبال کسیه که هر زمان خواست بتونه رابطه داشته باشه …
دیگه خیلی صمیمی شده بودیم و چند تا عکس سکسی از بدنش و کسش فرستاد…عجب بدنی…سفید و تراشیده بدون مو…با اینکه 37 سالش بود اما انگاریه دختر 22 ساله هست…سینه 75 سفت و سربالا و با نوک قهوای و خوش فرم…یه تتو خیلی کوچیک هم رو بازوش زده بود…بدنی صاف و کونی بسیار زیبا و خوش فرم…هر چی بگم کمه…یه فرشته بود…موهای صاف بلند مشکی تا کمر…قدشم 165 بود …
پس از کلی صحبت سکسی و …و قرار شد که یه روز بیاد خونمون و با هم سکس داشته باشیم…
اوایل تیرماه بود …پدر و مادرم زیاد مسافرت میرن (شمال ویلا داریم) تقریبا اخر هفته ها از 4 شنبه تا شنبه میرن و از این لحاظ خیلی خوب بود…
همه چی اماده بود و یه روز 5 شنبه عصر قرار شد تشریف بیارن…من هم حموم کردم و یه لباس مناسب پوشیدم و کمی هم تدارک میوه و غذا دادم…منتظر شدم معصومه بیاد…
تماس گرفت که رسیده و من درب رو زدم و وارد خونه شد…با همون تیپ چادری و دستکش و یه ساک …گفت که ماشینشو بیرون پارک کرده ومیترسه که اتفاقی بیوفته براش…کلید ماشینو گرفتم تا بیارم تو پارکینگ…به معصومه گفتم تا من بیام تو اطاقم لباساشومیتونه عوض کنه و سرویس هم بهش نشون دادم…ماشینو جا به جا کردم و به خونه برگشتم(با کمی تاخیر)…درب رو که باز کردم…دیدم یه فرشته رو مبل نشسته…موهاشو باز کرده بود…ارایش ملیح کرده بود …یه تاپ نیم تنه و یه دامن نسبتا کوتاه و کفش پاشنه بلند…سوتین هم نپوشیده بود و میشد سینه هاشو دید زد…کنارش نشستم و دستاشو گرفتم…یه شاه کس کنارم بود… چند تا لاک از کیفش بیرون اورد و پرسید کدومو بزنم و من هم قرمز رو انتخاب کردو و خیلی با حوصله تمام انگشتاشو لاک زد…موهاشو براش شونه کردم…بعد چند تا ادکلن در اورد که من هم یکیشوانتخاب کردم(ck Euphoria) وپس از کلی صحبت و پذیرایی…اماده شدیم برای سکس
بلندش کردم و بقلش کردم…عرق سردی رو پیشونی بود…چشمان کاملن حشری…دستانی گرم…چشمامو بستم و اروم لباشو بوسیدم…اون هم شروع کرد به لب بازی …صدای تپش قلبشو احساس میکردم…خیلی خوب لب بازی میکرد…دستمو اروم بردم زیر تاپش و سینا هاشو لمس کردم…از شدت شهوت نوکشون سفت شده بود…با یه دست دیگم از پشت بردم داخل دامنش(شرت پاش نبود)… کون سفید ونرمشو لمس کردم…کمی بدنشو سفت کرد و تمام بدنش دون دون شد…فهیمدم که حسابی داره لذت میبره…اروم اروم با انگشتم سوراخ کونوش لمس کردم…اون هم دستشو برد تو شرم و کیر شق شده منو گرفت و یه خنده زیرکانه کرد…دستامو از لباس در اوردم و شرت و شلوارمو با هم در اوردم…اون هم رو پاهاش نشست و شروع کرد با دستاش با کیر و تخمام بازی کردن…خیلی خوب و حرفه ای…شروع کرد به لیس زدن کیرم…وای داشتم دیوونه میشدم
کیرمو کرد تو دهنش و شروع کرد به ساک زدن…چه ساکی…انگار 100 سال کیر ساک میزد…هر کاری خواست با کیرم کرد…من هم در اوج لذت بودم…موهاش تو دستم بود …حدود 10 دقیقه ای ساک برام زد و من خواستم که بلند بشه و بریم تو اطاق
رو تخت خوابوندمش … تاپ و دامنشو در اوردم…وای…نمیدونید چه بدنی داشت…یه فرشته سفید…رو تخت دراز کشیده…
روش دراز کشیدم و لباشو بوسیدم…کیرمم لای پاش بود…خیسی کسشو احساس میکردم…شروع کردم به بوسیدن گردن و سینه هاش…صدای اه اه بلند شده و بود…تند تند نفس میکشید…به نافش که رسیدم یه جبغ کوچیک زد و با زبونم شروع کردم لیسیدن چوچولش…داشت حسابی حال میکرد…با دستم لای کسشو باز کردم و زبونم کشیدم لای…حسابی حشریی و خیس بود…یه چند دقیقه ای کسشو خوردم…ازش خواستم که حالت 69 بشه…با استقابلش مواجه شدم…یه 10 دقیقه ای حسابی با کیرم ساک زد ومن هم سوراخ کونو کسشو لیس زدم…
خوابید رومو کیرمو اروم کرد تو کس خیسش(البته قبلش کاندوم کشیده بودم)
داغ داغ داغ…خیلی تنگ بود…اروم شروع کرد به پایین و بالا…حسابی شهوتی شده بودم و نمیخواستم به همین زودی ارضا بشم…هر چند گاهی با دستم بدنشو نگه میداشتم تا ارضا نشم…از روم بلند شو و حالت داگی شد…یکم تف به کیرم زدم و اروم تو کسش کردم…شروع به تلمبه زدن…سرعتمو زیاد کردم…داشتم لذت میبردم…ازش خواستم که از کون بکنم…موافقت کرد…اما گفت الان نه و اخرش که خواستم ارضا بشم(به دلیل مسایل بهداشتی)…از بقل خوابوندم و تو کسش کردم و هم زمان لباشو میخوردم و با دستام با سینه هاش بازی میکردم…دو باری ارضا شد و ازش خواستم که به حالت داگی بشه…وازلین اوردم و باانگشتم به سوراخ کونش مالیدم و شروع کردم با انگشت داخل کردم…کمی بدنشو جمع کرد و احساس کردم دردش اومده…بازیمو بیشتر کردم و وازلین بیشتر تا اینکه 3 تا انگشتم تقریبا داخل کونش بود…دیگه داشت حال میکرد…اروم نوک کیرمو تو کونش کردم…جیغ حشری زد…و اروم اروم تا انتها فرو کردم…شروع به تلمبه زدن…کون سفید سفید و نرم
یه 10 دقیقه ای تلمبه زدم تو کونش و همونجوری خوابوندمش و تو کونش ارضا شدم…اون هم ارضا شد…کمی با هم صحبت کردیم و لب بازی…به حموم رفتیم و تو حموم هم حسابی لب بازی کردیم و مدام کیمو میخورد و ابمو دوباره اورد…
شام رو خوردیم و شب با هم خوابیدیم…تا صبح 2 بار سکس کردیم…از اون روز تقریبا 8 ماه با هم بودیم
2 بار هم سکس سه نفره داشتیم که اگر دوست داشتید براتون مینویسم
یه بار شب خیلی حشری شده بود و برام فیلم گرفت از خود ارضاییش…که براتون لینکشو میزارم دانلود کنید.
امیدوارم که خوشتون امده باشه…

نوشته: OLDDRY