سلام من شغلم طوریه ک با دخترا زیاد سروکار دارم حالا دیگه بماند شغلم چیه ی بار ی دختره(اوایل چادری بود بعد شد مانتو) اومد شماره شو ب بهونه کاری بهم داد من خرم نمیفهمیدم ک منظور داره! یکی دوبار هم اومد وقتی می شست کنارم منو نگاه می کرد ک منم نگاش کنم بعد مانتوشو می داد بالا ب بهونه چروک نشدن ولی بازم منظورشو نمی گرفتم چون اصاً فکرش رو هم نمی کردم این کاره باشه!بعد از ی مدت طولانی اس داد بهم و شروع کرد ب احوالپرسی پرسیدم شما (چون شمارشو سیو نکردم) گفت نیلوفرم گفتم کدوم نیلوفر شروع کرد توضیح دادن ک گرفتم کیه! فرداش حوالی ظهر اس داد ک مغازه رو نبندی کارت دارم خیلی دیر کرد نزدیکای 1 بود که گفتم میخوام برم بعداز ظهر بیا اصرار کرد ک بمونم بعد از چن دقیقه اومد بهم گفت ی چیزی میخواد منم گفتم خب میتونستی توی همون اس بگی بعد بیای ببریش! من ب شوخی بهش گفتم حالا ک اومدی باید پیش پرداخت بدی ولی واقعاً منظورم پول بود یهو اومد جلو لباموبوسید گفت بعداً میام تسویه می کنم منم عین بز داشتم نگاش می کردم قبلاً سکس داشتم ولی باورم نمی شد طرف این کاره باشه ! منم شب ب خودم گفتم این ک راضیه بزار ی حالی بکنیم!فرداش اومد نشست کنارم آروم زدم روپاش با ی حالتی نازگفت نکن دردم میاد منم هی میخواستم ببوسمش مردم رد میشدن از جلو مغازه دستشو گرفتم بردم پشت پرده مغازه هم باز حالا یکی هم میومد اونوقت داستان داشتیم! رفت جلو آینه خودشو مرتب کرد اومد شروع کرد لب گرفتن کم کم لختش کردم ب شرتش ک رسیدم نزاشت درش بیارم دستشو گذاشتم رو کیرم ک بماله بهم گفت درش بیار هنوز تو کف بودم کعجب جنده ایه و ما خبر نداشتیم گذاشت تو دهنش و شروع کرد ساک زدن منم تا دست ب کیرم بزنن آبم میاد بهش گفتم داره میاد بکش بیرون ولی خودشو چسبوند ب کیرم همه شو کرد تو دهنش ی مقدارشو خورد ی مقدارم ریخت بیرون .ی کم عذاب وجدان گرفتم بهش گفتم دیگه بسه جمع کن برو بعد از اون ماجرا بهش گفتم دیگه نیاد پیشم ولی چن بار اومد تیپ سکسی میزد ک من خام بشم یعنی ماتو سفید می پوشید زیرش سوتین مشکی همه نیگاش می کردن منم تو مغازه چن بار مالیدمش ی بار ک خونه تنها بودم بهش گفتم بیاد بکنمش ولی چن بار بی محلی من باعث شد نیاد.دیگه خبری ازش نداشتم تا اینکه ی جورایی فهمیدم ک خونوادش فهمیدن تا 6 ماه نزاشتن از خونه بیرون بیاد گوشیشم گرفتن حالا هر از چند گاهی میاد از دم مغازه رد میشه ولی خب ن اون چیزی گفته ن من! داستان زیاد سکسی نبود ولی چون واقعی بود و بیکار بودم نوشتم
نوشته: رضا
میشه بگی خانواده اش دقیقا چیو فهمیدن که نزاشتن تا 6ماه بیاد بیرون ؟؟؟؟؟
درجواب دوستی که براشون سؤال پیش اومده:
خانوادش فهمیدن چه دختر نجیب و باحیا و معصوم و پاکدامنی دارن که اگه یهوقت خداینکرده موقعیتش پیش بیاد قرار باشه بره پشت مغازه کیر طرفو تا دسته بکنه تو حلقش و آبشو نوشجان کنه ، مقاومت میکنه و از این امتحان سربلند بیرون میاد . بنابراین نتیجه اخلاقی این داستان اینه که اونکه بخواد بده میده ، جه آزاد باشه چه محدود باشه . درضمن نتیجه میگیریم نویسنده داستان استعداد عجیبی واسه ابنهای شدن داره !!!
بیکار بودی؟
خب برو در مغازه که نخوای داستان بنویسی
بلکه یه کونی هم بدی
از همه چیز خنده دار تر کامنت های بود که خوندم مردم از خنده…
ولی من الان خیلی کار دارم پس همینو بت میگم و میرم: سلام، کیرم دهنت با این داستانت. بای
میتونه واقعی باشه
چون مث بقیه نگفتی دست اول بعد از 40مین ابم میاد
حقیقتو گفتی ک تا دست میخوره آبت میاد، خخخخ…!
کیر مغازه دارای پاساژ علاءالدین وقتی سرصبح میان با کیر برافراشته کرکره رو میزنن بالا تو کیون نویسندههای علاف و بیکار . نمیدونم چرا بعضیا فکر کردن اینکه یهبار یه نفرو از فاصله دویست متری دید زدن و رفتن خونه به یادش کفدستی زدن میتونه داستان خیلی جذابی باشه واسه بقیه ؟
بقول خودت منم چون بیکار بودم این چند خطو نوشتم وگرنه داستانکت خوندن و نخوندنش فرقی بحالم نداشت