سکس با همکارم

1389/08/09

سلام.من خاطره ای که می خوام براتون نقل کنم کاملا حقیقت است و ابدا اغراقی در آن نیست.من یک دفتر مسافرتی در تهران دارم.سالها قبل حدود دهه هفتاد شمسی خانمی در حدود 30 ساله در دفتر من کار میکرد. یکروز در حالیکه زیاد به او توجه نداشتم به اطاق من آمد و ضمن سوالی هنگام برگشتن یک شکلات بشکل قلب روی میزم گذاشت و رفت.بدنم گر گرفت و قلبم گواهی داد که او از من رابطه می خواهد.قدی بلند و صورتی لاغر داشت ولی هیکلش بسیار شکیل و تراشیده بود.چند روز گذشت و یکروز که در حال بالارفتن از بزرگراه پارک وی بودم اورا دیدم که منتظر تاکسی است.ترمز زدم و سوارش کردم.بمن فهماند که از بودن کنارم لذت می برد.چندین خیابان را پرسه زدیم و ناگهان در سربالائی کردستان انگشت کوچک دست راستم را که طرفش بود برای لحظه ای لمس کرد و فشار داد.دانستم که فشارش بالا زده و رابطه جنسی طلب می کند.

حسابداری ما در یک ساختمان دیگر بود.فردای آنروز پنجشنبه ساعت 1 که همه در حال رفتن بودند به وی تلفن زدم و خواستم که برای سوالی بالا بیاید.نقشه داشتم که با او در مورد رابطه حرف بزنم.آمد بالا ازش پرسیدم همه رفته اند ؟ گفت بله.اورا کنار خودم روی یک مبل دونفره راحت نشاندم و دستم را دور شانه هایش انداختم.مقاومتی نکرد.کمی اورا بطرف خودم کشاندم.بازهم چیزی نگفت.کمی لب های اورا بوسیدم…جوابم را با بوسه ای محکم تر داد!ناگهان روسری اش را از سرش کشیدم و دستم را لای موهایش کرده و سرش را بشدت بطرف خود کشیده و لبهای داغ و ملتهبم را روی لبانش فشار دادم…بادست دیگرم دکمه مانتو اش را یکی یکی باز کردم و آرام دستم را به روی سینه هایش کشیدم.بیتاب شده بود و ناله می کرد.زبانم را در دهانش فرو کردم و شروع به مکیدن کردم.خودش را برای هر کاری ولو کرده بود.بلند شدم و از قفل بودن در آپارتمان مطمئن شدم.برگشتم دستش را گرفته و او را روی مبل انداختم و شروع به بوسیدنش کردم…کم کم پاینتر رفته و سینه هایش را گاز زدم…کمی فریاد زد ولی با ناله شهوانی…دستش را بطرف شلوار من برد و کیرم را که مثل سنگ سفت شده بود با دست گرفت و شروع به مالیدن کرد.مانتو و تیشرت اورا کندم و با آرامش شلوار جینش را در آوردم.حالا لخت و فقط با یک شورت مغز پسته ای زیرم لمیده بود ! من خوردن کس را خیلی دوست دارم البته اگر تمیز باشد یا خودم تمیزش کرده باشم.گفتم بلند شد و من روی زمین نشستم و سرم را روی لبه مبل گذاشتم و بهش اشاره کردم تا کسش را در دهنم بگذارد.او به آرامی روی دهن من نشست.با زبان کسش را کمی لیسیدم و ترشحات آنرا که حالا زیادتر هم شده بود خوردم.هر دو بشدت حشری شده بودیم و او ناله های سوزناکی سر داده بود که مرا بیشتر حشری می کرد.از پشت با دو دست کپل های کونش را سفت گرفته و اورا بطرف دهان خودم فشار می دادم و او لذت می برد.آنقدر کس اورا مکیدم تا دو بار آب داد که هر دو بار مکیدم و با دستمال پاک کردم.انگشتم را از پشت درون سوراخ کونش می کردم و بنرمی می مالیدم تا اورا آماده برای عملیات از کون بکنم.ناگهان بیخ گوشم گفت…نه نه از اونجا نه…مگه جلو را ازت گرفته اند ؟ گفتم آخه تودختری…گفت عیبی نداره مگه مال تو نیستم.جوری این حرفو زد که انگار بیست ساله زنمه !
با من حدود 9 سال اختلاف سنی داشت و کوچکتر بود و همین باعث شده بود بشدت حال کنم.
اورا خواباندم و سر کیرم را که حالا کمی هم از منی خودم خیس بود لای کسش مالیدم که یهو نالش دراومد و غرید…بکن دیگه بیا بیا منتظرم…چقدر صبر کنم ؟
با تردید و شهوت زیاد سر کیرم را اروم گذاشتم لای کس قشنگش که کمی پشم فری که با ظرافت بهش حالت داده بود، آنرا احاطه کرده بود.کمی فشار دادم.کمر کیرم را سفت گرفت و کمک کرد تا داخل کسش بره! فرو کردم…چشماشو بست و شروع کرد بجای من تلمبه زدن…کم کم شهوت هر دوی ما بالا گرفت و 15 دقیقه تمام اورا با فشار می کردم و او لذت وافر می برد تااینکه احساس کردم آّبم در حال ریختن است…بیرون کشیدم و نوک کیرم را لای سینه هاش گذاشتم و با فشار آبم را لای پستوناش ریختم…با دست آبم را روی قفسه سینه و زیر بغلاش مالید و کمی هم روی صورتش و لبامو بوسید و خسته نباشی گفت…
این اولین سکس من با او بود و ده سال تمام طول کشید.هر بار آتشی تر از قبل.برای ممانعت از حاملگی دکتر برایش قرص تجویز کرد و مرتب بمن گوشزد می کرد که مواظب ابم باشم.امیدوارم لذت برده باشید.

نوشته: ح.ب.


👍 0
👎 0
72691 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

268732
2010-11-01 05:12:24 +0330 +0330
NA

داستان جالبي مي باشد و با سبک جديدي نگاشته شده است.

5 ❤️

268733
2010-11-01 12:47:14 +0330 +0330
NA

kiraaaaaaaaaaaaam to neveshtanet in hame dastan mikhoni balad nisti benvisi

4 ❤️

268734
2010-11-01 23:09:00 +0330 +0330
NA

che sadeti gesmeteton shode =))

4 ❤️

268736
2010-11-04 15:52:48 +0330 +0330
NA

goozidi ba in dastan neveshtanet

4 ❤️

268737
2010-11-08 07:22:21 +0330 +0330
NA

mese filmaye hendi bod…looooooooooooooool :))

2 ❤️

268739
2014-06-08 00:43:48 +0430 +0430
NA

مگه داری هملت مینویسی؟

0 ❤️