سکس با چشم بسته

1393/05/14

سلام دوستان
خاطره که مینویسم واقعت داره میدونم میاین و زیرش مینویسین جقی ولی فش ندین خواهشن میدونم 95%جذابیتش به نظراتتونه.برا خودم که اینطوره
اسمم میثم 22 سالمه خوشم نمیاد از خودم تعریف کنم و میدونم میاین زیرش مینویسین ب کیرم ولی قدم 194 رزمی کارم و رو فرم
بگذریم شروعش بر میگرده ب دو سال قبل من اصن دوس دختر نداشتم تا20سالگی اصن برام مهم نبود همیشه خوشتیپ بودم و سنگینی نگاه دخترارو رو خودم حس میکردم بابام کارخونه داره و تو یه شهر کوچیک زندگی میکنیم و کارخونه داریم و اکثرا مارو میشناسن
یه روز با دوستم تو شهر راه میرفتیم ک با یه دختر چش تو چش شدم خیلی خوشگل بود با قد 185 چیزی ک منو جلب کرد چشاش بود ک منو کشید دنبال خودش دوستم شماره منو نوشت تو یه کارت گفت برو بده هر دفعه بر میگشت عقبو نگاه میکرد من نتونستم بهش شماره بدم اصن نتونستم نزدیکش بشم تا اینکه سوار ماشینش ک پژو نقره ای بود شد پلاکشو حفظ کردم ت کارخونه من اچار فرانسم فنی کارم و دانسجوی مکانیک یه ماهی از دیدنش میگذشت که با وانت کارخونه اومده بودم عابر بانک ک پول بگیرم که دیدم واستاد منم لباس کار تنم بود یه لبخند ب حالت مسخره کردن بهم زد منم پیش خودم گفتم حالتو میگیرم تا چند هفته بد که با ماشین بابام ک یه دونه بیشتر ازش تو شهر نبود تیپ زده بودمو داشتم میچرخیدم ک دیدمش یه فکر زد به سرم که سر چهار راه اروم از پشت زدم بهش که پیاده شد و شروع کرد ب بد و بی راه گفتن ک مگه کوری و اینا منم تا عینکمو برداشتم شناخت اروم تر شد منم قسنگ شخصیتشو خورد کردم که تا اومد بی اف جی اف بیشیم یه سالی کشید اونم تو فیسبوک که خیلی باهم ردیف شدیم همش باهم میرفتیم بیرون از شهر قهوه خونه حس خوبی بود بیشترین نزدیک شدنمون به هم بوس بود اونم از طرف من که خجالت میکشید و سرخ میشد
6ماهی میگذشت از دوستیمون ک بابام اینا رفتن ویلامون تو رشت و بابام هیچ وقت کارخونه رو تنها نمیذاشت یکیمون میموند که روز دوم نوار خط خراب شد و مجبور بودیم سریع راش بندازیم منو یکی از کارگرا که جوش کاری بلد بود شروع کردیم جوشکاری من نمیتونستم ماسک بگیرمو چشمو برق زد اونای ک سابقه جوشکاری دارن میفهمن چی میگم دستگاه های اینورتر خیلی بد چشو میزنه اومدم خونه چشم میسوخت ساعت9بود چشامو بستم یه ساعت بد از سوزش نمیتونستم باز کنم ب زور باز کردم هیچ جایو نمیدیدم گوشیمو برداشتم قفلشو باز کردم رفتم تو لیست تماسها چیزی نمیدیدم یه شماره گرفتم دیدم مهسا جواب داد گفتم قطع کن بعدا زنگ میزنم یکی دیگه گرفتم دیدم باز مهساست گفت چی شده بگو و… ک گفتم زنگ بزن پسر داییم بیاد ببرتم دکتر که گفت خونه باش میام گفتم ب خونه چی میخوای بگی ک گفت رفتن عروسی
زنگ خونرو زدن خودمو رسوندم به ایفون درو باز کردم گفتم بیا تو اومد گفت حاضر شو بریم گفتم بیا لباسامو بده من هیچی نمیبینم اومد کمک کرد لباسامو پوشیدم با آژانس اومده بود رفتیم اورژانس که قطره و پماد زد به چشمم که سوزشش اروم شد و پانسمان کرد گفت تا صبح باز نکن تا خوب شه اومدیم خونه مهسا اومد لباسامو برام داد با کمکش عوض کردم خوابوندم رو تخت خودش نشست لبه تخت دیدم صدای حق حقش میاد بلند شدم نشستم پشتش بغلش کردم گفتم چیه میگفت چرا مواظب نیستی گفتم باشه از این به بد ب خاطر تو حواسم هست و سرمو بردم جلو صورتمو چسبوندم ب صورتش و بوسش کردم گفتم عاشقتم مال خودمی و سرشو برگردوند من ک چیزی نمیدیدم لبامون تو هم قفل شد شروع کردیم لب گرفتن حس جالبی بود خیلی حال میداد همش فیس خوشگلشو جلو چشمام تصور میکردم دستامو گذاشتم رو سینهاش یه نفس کشید چند ثانیه بی حرکت شد منم شروع کردم به مالیدن سینهاش اوردمش رو تخت خوابیدم روش و همینجور که لب میگرفتم مانتوشو با بدبختی باز کردم و دستامو رسوندم به سینهاش که دیدم شهوتی شده و دست خودش نیست کنترلشو دست گرفتم و درسته اولین سکسم بود ولی فیلم زیاد دیده بودم و شروع کردم به خوردنه گردنش که لختش کردمو ممه هارو لمس میکردم خیلی نرم بود همش حرس میخوردم ک چرا نمیتونم ببینم ممه هاشو شروع کردم مث وحشی ها خوردن یه ربع می خوردم همینجوری رفتم پایین دنبال دکمه شلوارش میگشتم که دستشو گذاشت روش گفت میثم چیکار میکنی گفتم ماله خودمی عزیزم و لب گرفتم ازش و دوباره لیسیدم و رسیدم پایین شلوارو شرتشو در اوردم کسشو با دستم لمس میکردم خیس بود و خیلی تپل شروع کردم خوردن انقد نرمو بی مو خوشمزه بود دوس داشتم همشو بکنم تو دهنم و گاز بگیرم حیف که نمیدیدم ولی تپل و ردیف بود انقدر خوردم صداش در اومده بود میگفت بسه خودشو میکشید عقب که من ول کن نبودم داشت از حال میرفت دستمو گذاشته بودم رو دهنش ک صدا بیرون نره که ارضا شد بی حال شد بغلش کردم پیشونیشو بوسیدم گفت بهترین حسی بوده که تا حالا داشتم کیرم ک داشت میترکید همینجور که تو بغلم بود رو خودش حس میکرد گفت حالا نوبت منه ارضات کنم کیرمو در اوردو باهاش بازی میکرد کنارش دراز کشیدم گفتم نمیخوای بخوریش که رفت بین پاهام نشست شروع کرد به خوردن کیرم بلند نیست ولی کلفته میخورد به دندوناش اصن نمی تونست که خوابوندمش جای خودم و بین پاهاش نشستم وکیرمو رو کسش بازی دادم که یه اهی کشیدو دستشو گذاشت روش گفت نه منم با اب کسش خیسش کردم با دست کونشو پیدا کردمو گذاشتم جلوش که گفت شنیدم خیلی درد داره ولی اشکال نداره منم یه فشار دادم سرش رفت توش خودشو کشید بالا ادرس کرمو بهش دادم رفت اورد قشنگ چرب کردم با انگشت توش کردم دستمو گذاشتم جلو دهنشو هل دادم که دیدم دستمو گاز گرفت و خودشو کشید بالا منم بر عکسش کردمو گفتم متکا پیدا کن بزا زیرت کونشو پیدا کردم گذاشتم روش و یه دفعه با سنگینی خودم هل دادم رفت تو یه جیغ کشید و دیدم صداش نمیاد داشت گریه میکرد میگفت خیلی نامردی خیلی درد داره منم همه کیرم نرفت تو چون خیلی هیکلش درشت بود و کون گنده ای داشت اروم اروم تلنبه زدم دردش میومد منم ممه هاشو میمالیدمو تلنبه میزدم خیلی حس خوبی بود و کون گنده و نرمی داشت ابم اومد ریختم تو کونش میگفت اب داغت تو کونم خیلی حس خوبی بود چند مین کنار هم خوابیدیمو ساعتو دید گفت 12 گذشته الان بابا اینا میرسن که رفت صبح یاعت 9 بیدار شدم پانسمان باز کردم زنگ زدم ب مهسا گفت چشات چطوره و…میگفت نمیتونم خوب راه برم میسوزه دانشگاه بود گفتم کلاس بعدیتو نرو بیا اینجا10:30بود اومد منم دوش گرفته بودم نشستیم رو مبل کناره هم بوسش کردم گفتم دیشب بهترین شب زندگیم بود سرشو گذاشت رو پام مقنه شو کلیپسشو در اوردم دستمو میکردم لای موهاش گفتم هرچی نگاهت میکنم سیر نمیشم کاش دیشب میدیدمت که دستشو گذاشت رو دهنم بلند شد و شروع کرد لب گرفتن نیم ساعت لب میگرفتیم که اروم اروم لختش کردم اونم لباسای منو در اورد گردنشو خوردم سوتینشو که باز کردم میخ کوب شدم خیلی ممه هاش ناز بود تا حالا ممه به این درشتی ندیده بودم 75و داشت مث وحشیا میخوردمشون و سرشو گاز میگرفتم حشری شده بود سرمو فشار میداد میگفت کیرتو میخوام رفتم پایین کسشو دیدم میخاستم سرمو بکوبم ب دیوار خیلی خوشگل و تپل بی مو بود خیس خیس چشو میزد خوردمش همش میگفت کیر میخوام زبونمو میکردم تو کسس و سوراخ کونشو میمالیدم دادش در اومده بود کیرمو گذاشتم جلو کونش گفت نمیزارم خیلی درد داره بزار تو کسم ما مگه مال هم نیستیم بکن توش زود باش دلم کیر میخواد کیرو گذاشتم جلو کسش هل دادم تو مث جارو برقی کشید تو کیرم اتیش گرفت از داغی که دیدم دردش اومد تکون نخوردم گفت اینم ک درد داره کیرم خونی شد و یکم خون ازش ریخت بیرون اروم تلنبه میزدم خیلی خوب بودو تنگ2.3 دیقه ای کردم ابمو رختم رو شکمش داشت بیهوش میشد از شهوت خوابیدم روش نیم ساعتی تو بغلم لمسش میکردم میگفت زن شدم زن خودت شدم میثم ماله خودمی بعد اون 3بار دیگه با هم سکس کردیم اخریا رابطمون کم شد و همش قهر بودیم با هم بودیم یه هفته درمیون بود دوستیمون اون بی اف داشت منم جی اف داشتم تا دو ماه پیش که من ب اسرار خانواده نامزد کردم و اونم بردم با هزار بدبختی و کلی خرج کردن پردشو دوختم هنوزم دوسش دارم و نمیتونم بهش فکر نکم اونم قراره بره آلمان زندگی کنه

نوشته:‌ میثم


👍 1
👎 0
33833 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

430041
2014-08-05 16:55:50 +0430 +0430
NA

بدنبودولی یک چاخان بود

0 ❤️

430042
2014-08-05 20:47:32 +0430 +0430
NA

من یک اقای 47 هستم دنبال یک خانم 40 ساله میگردم

0 ❤️

430043
2014-08-06 02:20:42 +0430 +0430
NA

من که اصلا نخوندمش رمانهای ژولورنم از این کوتاهترن

0 ❤️

430044
2014-08-09 07:04:32 +0430 +0430
NA

اولن که خیلی سوسولی که برا جوش گرفتن چشم رفتی دکتر درد داره ولی دکتر رفتن نداره اخه کونی تو که چشات بسته بو.د چجوری لختش کردی؟

0 ❤️

430045
2015-10-06 12:14:16 +0330 +0330

نخوندم کیرم تو قیافت جقی خمخخخخ

0 ❤️