سکس با یک سوپر استار واقعی

1391/10/30

با سلام خدمت خوانندگان محترم
من اولین بارم هست داستان مینویسم پس کمی و کاستی هارو ب بزرگی خودتون ببخشید

با جمعی از دوستان در مرکز شهر مشغول دور زدن بودیم ( با موتور ) . بعد از کلی شوخی و مسخره بازی طبق معمول موضوع بحث ب دخترا رسید . یکی از دوستان گفت ک مدتی هست تو نخ یک دختر رفته و نمیدونه چطور قدم اول را برداره ، ب همین خاطر هر نفر یک نظری میداد و بعد از اینکه من متوجه شدم طرف مورد نظر مغازه دار هست ب دوستام گفتم ک من میتونم شماره ازش بگیرم ( بلوف برای ضعیف نشون دادن دوستم ) ک در همین حین دوستم با خنده ب من گفت ک تو !!! .
منم گفتم اره مثل اب خوردن . دوست منم خواست زرنگ بازی در بیاره ک یا منو ضایع کنه یا شماره شخص مورد نظرش بهش برسه به همین خاطر گفت شرط میبندی ؟ . شرطی ک دوست من گذاشت تقربا یک طرفه بود ب این خاطر ک اگه من میباختم چیزی زیادی از دست نمیدادم ولی باخت تاوانش خیلی بیشتر از من بود ب همین خاطر شرط قبول شد و ما ب سمت هدف حرکت کردیم .
توضیح : من نیما 23 ساله با قد معمولی و هیکل ورزشکاری ، ادم کم رویی نیستم ولی میدونم پر رو هم نیستم ک توانایی های من تقریبا همگی در حد معمولی هستند
بعد از حدود یه ربع ب محل مورد نظر رسیدیم و دوستان من روبروی مغازه ایستادند در طرف مقابل خیابان و نظاره گر کار من باشند . وقتی داشتم از خیابان عبور میکردم بدجوری دستپاچه شده بودم چون قبلا تو مراکز عمومی صحبتی میکردم با یه دختر در رابطه با دوستی ولی الان قضیه کاملا متفاوت بود . مغازه شخص مورد نظر ( آذر ) یه خدمات کامپیوتری بود و وقتی من وارد مغازه شدم وقتی چشمم ب چشمش افتاد بدنم عرق سردی کرد . چیزی ک میدیدم در تصورم نمیگنجید یه دختر چشم ابی ک چیزی از زیبایی کم نداشت ( یک سوپر استار واقعی )
اومدم سلام کردم و چون من خودم تخصصم کامپیوتر هست ب همین خاطر یه کمی در مغازش چرخیدم و سوالاتی پرسیدم درباره برنامه های کامپیوتری تا اروم شم بتونم حرف بزنم . بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم رو کردم ب آذر گفتم راسیتش غرض از مزاحمت اون چند نفری ک در طرف دیگر خیابان ایستادن و حواسشون ب داخل مغازه هست با من شرط بستن سر شماره شما و شما اگه لطف کنید تو یه تیکه کاغذ یه چیزی بنویسید بدید ب من ک پیش اینا ضایع نشم ازتون ممنون میشم .
بعد از لبخند ارومی ک زد با تعجب دیدم شمارش را در یک تیکه کاغذ نوشت و ب من داد . بعد از خارج شدن از اونجا با چهره های دوستام مواجه شدم ک تنها چیزی ک گفتم این بود ک من شرط را بردم حالا مرد باش انجام بده
دوست منم گفت چشم ، تو شماره را بده من شرط را الان ادا میکنم ک گفتم این یکی را شرمندت چون که اون شمارش را ب من داده و انتظار عمومی کردنش را از من نداره . در نهایت آذر مال ما شد دوست ما هم قهر کرد با ما ( ظرفیت در حد تیم ملی ) و از شرط هم خبری نبود ولی من ک چیزی را از دست نداده بودم ب همین خاطر دوستی ما شروع شد و من تقریبا هر روز میرفتم پیشش و چون زمینه اطلاعات من بیشتر از اون بود من گه گاهی چیزایی بهش یاد میدادم ب همین خاطر من میرفتم پشت میزش تا بهش نزدیکتر باشم و علارغم اینکه برای من صندلی میزاشت ولی من رو پا کنارش میاستادم ک اولین بوسه را وقتی ب من داد ک من دستم را دورش حلقه زده بودم و صورتهامون موازی همدیگر بود و من تونستم اولین بوس را ازش بگیرم
تا اینکه
من آذر را دعوت کردم ک بیاد خانه ما و بعد از کمی ناز و ادا اصول قبول کرد . رفتم دنبالش و وقتی وارد خانه شدیم گفت کسی خونتون نیست ؟ ( این دیگه از اون سوالات بود ) گفتم ک ن فقط خودم و خودت . بعد از کلی پذیرایی رفتیم سراغ پی سی و بعد از نشون دادن چندین عکس از خودم قرار شد یه فیلم ببینیم و من فیلم گل منجمد را انتخاب کردم ( فیلم سکسی با بازی بانو ی سویا زن اول جومونگ ) . من ک فیلم را دیده بودم همش منتظر بودم قسمت سکسیش بیاد بتونم راحت کارمو انجام بدم . بلاخره ب جای مورد نظر رسید و منم حواسم اومد تو اتاق و دیدم ک آذر داره جمع و جور میشه و نیم نگاهی هم ب من داره . من ک بدجوری راست کرده بودم حرارت بدنم بالا رفته بود چشمام جایی را نمیدید. بهش نزدیک شدم و رفتم طرف صورتش ، با انگشتم چشماشو بستم و چند بوسه اروم از گونه هاش گرفتم ، داغ شده بود چشمهاشو باز کرد شروع کردیم ب لب گرفتن از هم ، در همین حین دستم را بردم طرف سینه هاش و شروع ب مالیدن کردم ، من دیگه کاملا رفته بودم روش و ازش لب میگرفتم ، یه دستم را بردم طرف ران پاش و بعد کم کم رفتم طرف شلوارش . من خواستم دستم را ببرم داخل شلوارش و اون دستش را گذاشت رو دست من ن ک منم چند لحظه ای دستم بی حرکت مانده بود . از روش بلند شدم و بردمش طرف تخت خواب و اونجا نسشت منم کنارش نشستم . دستش را گرفتم بردم طرف کیرم ک ب من گفت من تا حالا این کارو نکردم و میترسم ک بهش گفتم نگران نباش چیزی نمیشه بعد از اون شروع کردم ب در ارودن لباسم و آذر رو شکم خوابیده بود . من شروع کردم ب در اوردن لباسش و و قتی با صحنه لخت بودنش مواجه شدم برای لحظاتی خشکم زد . دیگه معطل نکردم خوابیدم روش و شروع کردم لای پاش کیرمو عقب و جلو کردن . احساس میکردم قلبم داره از تو سینم میزنه بیرون ک سرعتم را بیشتر کردم و صدای اه و اوه آذر هم کم کم بلند شد . از روش بلند شدم چون نمیخواستم ب این زودی ابم بیاد . سر کیرمو گرفتم گذاشتم در سوراخ کونش ک گفت ن از کون ن !!! . من اصرار کردم ک اروم میکنم ولی بازم قبول نمیکرد . رفتم کرم اوردم و ب کیرم مالیدم و یه کمی هم ب کونش ک اون هی میگفت درد داره و منم سرش داد زدم و از اخمی ک کرد فهیمد قهر کرده ( شانس ما همه دل نازک شدن ) کیرمو گذاشتم در کونش و اروم فشار دادم ک آذر هم با فشار من جلو میرفت ک بعد کامل خوابیدم روش و با فشاری ک دادم نصف کیرم رفت تو و یه جیغی هم کشید و چشماشو محکم ب هم فشار داده بود . من اروم اروم شروع کردم ب عقب و جلو کردن و یه کم ک کیرم جا باز کرد تا ته فشار دادم و کردم تو . دیگه کیرم تو کونش جا باز کرده بود و من شروع کرده بودم ب تلمبه زدن و همینطور داشتم سرعتم را بیشتر میکردم ک صدای ناله های آذر بیشتر شد و یه جیغی کشید و بی حال شد . کیرم را از تو کونش در اوردم چون اصلا دلم نمیخواست اون لحظه تمام بشه . بعد از کمی وقفه رو کمر خوابوندمش و یک مینی بالش گذاشتم زیر کمرش و دوباره کیرم را کردم تو کونش و شروع کردم ب عقب و جلو کردن اما فضای خسته کننده ای داشت و اصلا برای ادامه کار نمیشه سریع عمل کرد ب همین خاطر بردمش رو بغل و شروع کردم ب تلمبه زدن ک دیگه نایی برام نمانده بود و آذر هم التماس میکرد ک دیگه کافیه و من سرعتم را بیشتر کردم و ابم اومد و همانجا تو کونش خالی کردم و بی حال کنارش افتادم . بعد از حدود یه ربع آذر بلند شد و گفت من باید برم و شروع کرد ب پوشیدن لباساش و با منم ک حرف نمیزد ک من هر چی هی میخواستم کاری کنم بخنده خودشو گرفته بود تا اینکه گفتم تو اینجا با حالت قهر اجازه خارج شدن از خانه را نداری بیا یه بوس بده و اشتی کن . خودم هم رفتم در اتاق را قبل کردم رفتم در گوشه دیگر خونه وایسادم . بلاخره خودش اومد طرف من و با حالت مغرورانه صورتش را نیمرخ کرد و گفت سریع بوس کن میخوام برم .

ببخشید اگر طولانی بود

نوشته: نیما


👍 0
👎 0
79664 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

353941
2013-01-20 00:27:05 +0330 +0330
hjh

معنيه سوپراستارو هم فهميديم

0 ❤️

353942
2013-01-20 00:45:23 +0330 +0330
NA

شما اگه به این غلط های املایی تمام این داستانا دقت کنید میبینید که تمام این غلط ها یه نقطه اشتراک دارند و اونم اینه که مشخصه افرادی این داستانا رو مینویسن که خیلی کم از فارسی استفاده میکنن یا به عبارتی اصلا توی ایران نیستن. نمیدونم نظر بقیه دوستان چیه؟

2 ❤️

353943
2013-01-20 02:47:48 +0330 +0330
NA

با حشری موافقم صد در صد
آقا درست حدس زدی

0 ❤️

353944
2013-01-20 02:49:17 +0330 +0330
NA

کیر تو آدمی که سر دختر رفیقشو کیر میکنه

0 ❤️

353945
2013-01-20 03:07:27 +0330 +0330
NA

(|: مسخره

0 ❤️

353946
2013-01-20 03:37:22 +0330 +0330
NA

ک ک ک ک ک ک ک ک چه خبره؟ داستان نوشتنت به درد سر قبرت میخوره.سگ بزنه به اون خدمات کامپیوتری.اه

0 ❤️

353947
2013-01-20 18:24:00 +0330 +0330
NA

راستی چی بود اسمت…؟!!
آ ها نیما… با هیکل ورزشکاری…
ببین یه خواهشی ازت دارم مدتیه تو کف آنجلینا جولی هستم بیا بریم واسم شمارشو بگیر…
بیا دیگه … خر نشو تو میتونی)البته این سوپر استار نیست چون بازیگره… و تو خدمات کامپیوتری کار نمیکنه!!!(
سره شمارشم شرط میبندیم :
اگر تا 3 روز دیگه شمارشو تو سایت نزدی که … بچه های شهوانی تو …ینت
اگر کهرتو بردی … برد بید تو …ینت
اینجا فقط در دو صورت کونت رو باخت میدی…

0 ❤️

353948
2013-01-20 18:25:06 +0330 +0330
NA

نظر رفقای بالایی درست. سوپر استار کی بود؟

0 ❤️

353949
2013-01-20 21:22:42 +0330 +0330

تقلب؟؟
میخاستی عینه بازیچه ارا بنویسی که ریدی :D

0 ❤️

353951
2013-01-21 14:03:17 +0330 +0330
NA

من با حشری خان موافقم تقریبا

0 ❤️

353952
2013-01-25 13:09:43 +0330 +0330
NA

چرا همه از لب دادن سکس و شروع میکنن؟ من هروقت میخوام حشریش کنم دستمو میزارم زیر پاهش و سینه هاش را میمالم

0 ❤️

353953
2014-11-07 07:43:09 +0330 +0330
NA

(شرطی ک دوست من گذاشت تقربا یک طرفه بود ب این خاطر ک اگه من میباختم چیزی زیادی از دست نمیدادم ولی باخت تاوانش خیلی بیشتر از من بود ب همین خاطر شرط قبول شد و ما ب سمت هدف حرکت کردیم .) منظورت از این کس شعرا چیه؟!
خاک تو سرت زباله :/

0 ❤️