پسریم لاغر و ن با قیافه ی خوب ولی زبون بازیم عالیه
یه روز تو پارک چشم یه دختر چادری را گرفت خیلی خوشگی بود
خلاصه سخت افاده بودم تو دام
از هر راهی بود تونستم شماره شا گیر بیارم اسمش نگین بود
یه دختر مذهبی و با خانواده
موضوعشا تو رفیقام باز کردم میگفتن نون تو پاسیه (ی اصطلاح ورق بازا ) ولی یکیشون یه چیزی بهم گفت ک دلم گرم شد :
هرچی چیز عشقیه
زیر چادر مشکیه
خلاصه با هر دهن سرویسی ای بود مخشا روفتم
با این که خعلی سکسی بود ولی نمیخواستم بکنمش
تا این که بعد 4 سال دوستی یه روز بهم گفت خانواده رفتن
اصفهان و من تنهام میشه بیای و تنهاییما پر کنی
منم رفتم
با باز شدن در یه فرشته تو لباس کوتاه و تنگ پرید تو بغلم
و بوسم کرد و تو حیاط یه لب چند ثانیه ای را استعمال کردم
دعوتم کرد تو بعد از تعارف چای و قلیون و میوه برگشت بهم گفت که
میدونی امروز براچی دعوتت کردم:
:برا اینکه تنهاییاتا پر کنم
:خر بازی در نیار دیگه من به هر یک از دوستام که جریانمونا گفتم گفته یا تو خیلی مثبتی یا من خیلی تنگم
: خب به دوستات چه ربطی داره خانومی
: جدای از دوستام خودمم میخوام تجربه کنم :
: هر جور دوس داری
اینا که گفتم یه لب خند ژکند زد و خودشا بهم نزدیک کرد
اروم کمر بندما باز کرد و از رو شرط با کیرم بازی کرد
درش اورد و بوسیدش اروم بهش زبون میزن
وای که چقدر این لحظه حس میداد
شروع کرد ساک زدن تند و تند
بعد که فهمیدم خسته شد بغلش کردم انداختمش رو مبل و شلوارشا در اوردم
با اولین دید مث ی غنچه ی گل رز بود صورتی و لطیف بوسیدمش و کیرما مالیدم دمش
یکم فشار و در نهایت سرش رفت تو
یه اه لطیف گفت و با صدای حشری گفت میسوزه و خودش خودکار برگشت و ساک زد تا لیز بشه
باز برگشت و کیرما گذاشت در سوراخش منم با یه فشار دیدم نصفه بیشتری کیرم توشه
شروع کردم به تلمبه زدم و با دستام کس و ممه های سفتشا می مالیدم
بعد 20 دقیقه کار تموم بود اون با شرت و کوس خیس من با کیر و دست خیس افتادیم رو زمین و تا 10 دقیقه به سقف خیره بودیم
پایان
امید وارم خوشتون بیاد
نوشته: من
نسبت به یه داستان سکسی میشه گفت خوب بود. دوستان عزیز فقط یه مقدار زیادی سخت میگیرن به هرحال اینجا سایت سکسیه و انتظار اینکه براتون جنگ و صلح یا قمار باز بنویسن نداشته باشید!!!
یعنی خانواده مذهبی دخترشونو تنها تو خونه گذاشتن که حضرت عالی برید باهاش تقویتی کار کنید :(
ولا قبلا مذهب معنی دیگه ای میداد ?
۴ سال کلاه سرت رفته دختری که بار اولش باشه روش نمیشه خودش شروع کنه
راست و دروغ بودن داستان تو سرت بخوره ،
مرتیکه کچل ، حالم بهم خورد این چه طرز نوشتنه؟ قیافه اش شبیه آدامسی میمونه که شتر جویده باشدش.
ادمین چرا آخه چرا ؟قلیان و دختر مذهبی؟آقا شما که زبون داری بیا یه چادری وا ما پیدا کن تا ما هم ببینیم زیر چادر چی هست؟
سکسی بود اما تو هم پیغمبر زاده بهش فکر نمیکردی
هر چند با مصیبت شمارش گیر آورده بودی…
مذهبی بود اما اهل قلیون بود و…
لباس کوتاه داشت اما شلوارشو در آوردی…
بار اولش بود اما تو به راحتی تلمبه میزدی…
خیلی داستانت باحال بود جون داداش کف کردم اما…
اما کیرم تو مغز خودتو خونوادت.جقی بی خاصیت
داستانو که حال نداشتم بخونم فقط واسه کامنت این یارو که به افغانیا فوش داده بود صفه رو باز کردم ولی این قسمت ناموسن خرابم کرد:↓
نوشته: من
🙄 🙄 🙄
خفه شو بابا== ادمین خواهشا خودت ی دفه اینا رو بخون بعد بزار <<