سکس بعد از یک سال انتظار

1390/07/05

سلام! من یک دختر 21 ساله فوق العاده شهوتی هستم اما خیلی کم سکس میکنم چون واقعا کم پیش میاد که از کسی خوشم بیاد و سکس بدون عشق و احساس هم برام غیر فابل هضمه!
دوست نداشتم خاطره شخصیمو بذارم اما با خوندن چند تا از این داستان ها فکر کردم بد نباشه که اینجوری ثبتش کنم! من امیر(البته اسم اصلیش این نیست) اولین بار اردیهشت ماه سال 89 وقتی با یک اکیپ از بچه های پایه دانشگاه قرار گذاشتیم که بریم اردو دیدم و از همون اول بدجوری جذبش شدم! البته کمتر دختری پیدا میشه که با دیدنش دیوونش نشه!قدش 190 به بالا و هیکل توپر با چشمای روشن! البته اینم بگم که من خودمم هیکلم خیلی خوبه و به هم میومدیم! خلاصه اون روز کلی بهمون خوش گذشت و آخرا هم با هم صمیمی شده بودیم اما وقتی که تموم شد دیگه فکر نمیکردم بتونم ببینمش! آخه تو دانشکده دیگه درس میخوند!
تا اینکه تقریبا 8 ماهه بعد اتفاقی تو فیس بوک دیدمش و فهمیدم که چه قدر دوست مشترک داریم اما به رو خودم نیاوردم تا اینکه یکی دو هفته بعد دیدم خودش درخواست دوستی فرستادو خیلی گرمو صمیمی رفتار کرد! بعدم که دوستان مشترکمون لو رفته بودن به بهونه اینکه قرار بزاریم و اکیپی بریم بیرون شماره منو گرفت! از همون شب اس ام اس دادن ما شروع شد و من در کمال ناباوری میدیدم که چه قدر اصرار میکرد که باهاشون برم بیرون اما همش خودمو گول میزدم و میگفتم از حد دوست عادی پیش نمیره و هیچ اتفاقی بینمون نمی افته! هر چند روز به روز بیشتر عاشقش میشدم و غیر اون واقعا هیچ کسو نمیخواستم ! خلاصه بعد از چند بار بیرون رفتن و شب تولدم که ازم خواسته بود تنها همو ببینیم و واقعا سورپرایزم کرده بود از نگاهاش فهمیدم که اونم از من خوشش میاد نه فقط به عنوان دوست عادی! تا اینکه شب عید نوروز 90 که از صبحش با هم اس بازی میکردیم یک دفه حشرمون زد بالا و رفتیم تو فاز حرفای سکسی! وایییییییی جفتمون داغ شده بودیم هنوزم که یادش میفتم گر میگیره بدنم منم دلمو زده بودم به دریا و همپای اون میگفتم! چند روزی همینجور به اس دادن گذشت تا اینکه گفت از سفر برگشته و دوست داره همو ببینیم منم که از خدا خواسته برای دیدنش لحظه شماری میکردم خلاصه با هم قرار گذاشتیم تو یک کافی شاپی که همیشه اونجا میرفتیم! شهوت و عشق تو چشمامون موج میزد و محکم دستاشو گرفته بودمو فشار میدادم دوس داشتم کل انگشتاشو بکنم تو دهنمو بمکم وقتی اومدیم پایین و خداحافظی کردیم دنبالم اومد و نشست تو ماشینم و شروع کردیم به لب گرفتن! با ولع لب همو میخوردیمو واقعا معرکه بود!احساس عشق و شهوت با هم1 تا به حال همچین چیزی تجربه نکرده بودمو دوس داشتم همونجا بمیذم از خوشی! نرمو گرم و آتیشی… بعدم قرار شد که فرداش من برم خونه دوستش که رفته بود شهرشونو کلیدشو داده بود به اون!
فردا صبح که شد کلی به خودم رسیدمو یک ست مشکی پوشیدمو پیش به سوی بر آورده کردن آرزوی دیرینه!
وارد آپارتمان که شدم دیدم چشماش خون افتاده و فقط نگام میکنه منم با یک عشوه خاصی گفتم: ببین ما رو به چه کارایی انداختی! خیلی خوش اومدم! رفت نشست رو مبل و گفت: بله!خیلیم خوش اومدی! دیگه طاقتم لبریز شده بود بدون معطلی رفتم سمتشو نشستم کنارشو لبامو گذاشتم رو لباش و با همه وجودمون شروع کردیم به خوردن لبای هم صدای نفسامون بلند شده بود و من انقدر حال میکردم که همه تنم بی حس شده بود رفتم نشستم رو پاهاش و همه سرو صورتشو میخوردمو هر از چند گاهی سرشو میاوردم بالا و نگاش میکردم اونم مانتو و شالمو در آوردو کم کم تو بغلش ولو شدم و دستامو دور گردنش حلقه کردم آروم بلوزمو از تنم در آورد و دستاشو از پایین آوردو عین بچه ها رو دو تا دستاش بلندم کردو برد طرف اتاق! وقتی تو بغلش بودم چشمامو بسته بودمو به هیچ چیزی جز اون فکر نمیکردم که احساس کردم گداشتم رو تخت خودشم اومد روم خوابید و باز شروع کردیم به خوردن لبای هم آروم از رو سوتین سینه هامو میمالید منم که حس نداشتم دکمه های پیرهنشو باز کنم به خودش اشاره کردمو اونم پیرهنشو در آورد بعدم سوتینمو باز کردو دو تا سینه هام افتادن بیرون صورتشو چسبوند به سینه هامو شروع کرد به خوردنشون منم محکم اونو به خودم فشار میدادم زیر لبم اسمشو صدا میزدم دستش رفت شمت شورتمو از رو شرتم کسمو که خیسه خیسی بود شروع کرد به مالوندنو تو چشام زل زده بود بعد آروم درش آوردو رفت پایین پاهامو باز کرد و سرشو چسبوند به کسم و شروع کرد به خوردن منم که تو حال خودم نبودم اون لحظه دستشو تو دهنم کرده بودمو میمکیدم بعد دوباره اومد بالا و از هم لب گرفتیم حالا نوبت اون بود خوابوندمشو رفتم سراغ کمربندش با هزار بدبختی بازش کردمو شلوار و شرتشو یک در کشیدم پایین و… واییی خدای من چی میدیدم یک کیره خوشگل و ناز و مامانی که عاشقش بودم و کلفتتتت گرفتم تو دستمو نگاش کردمو گفتم: امییررررررررررر؟؟؟ چقد کلفته؟؟؟ گفت: دوست داری؟ بدون که چیزی بگم گذاشتمش تو دهنمو دیگه نفهمیدم با اون کیرو تخم چه کردم میخوردم میلیسیدم میبوسیدمو قربون صدقش میرفتم حسابی که خوردمش رفتم نشستم رو شکمش! پامو اوردم گذاشتم رو سینه هاشو آروم انگشتای پامو گذاشتم رو لباش اونم پاهامو گرفتو انگشتامو لیس میزد منم عین این جنده ها خنده های سکسی میکردمو حشری تر میشد! دستشو گرفتم گداشتم رو سینه هام اونم میمالید بهش گفتم این بهتره یا توپ بسکت بال؟ اونم هی به به میکردو میگفت این این!
بعد خوابوندم رو تخت و برم گردوندو دیدم دستش داره میره طرف کونم منم هیچی نگفتم کلا دوس دارم ! اونم شروع کرد با انگشتش سوراخ کونمو بازی دادن و آروم کرد تو منم که عاشق انگشت شدنم داشتم از لذت دیوونه میشدم و هی داد میزدم جوووون بیشترررر انگشت عشق من انگشت اونم که خندش گرفته بود یکی یکی انگشتاشو میکرد تو (بعدا بهم گفت که 4 تاش توش بوده)خلاصه وقتی ه خوب جا باز کرد منو به صورت 4 دستو پا خوابوندو آروم کرد تو کونم و یواش یواش فشار میداد اصلا باورم نمیشد که کیر به اون کلفتی تا دسته داشت میرفت تو کونم وقتی که دردم آروم شد داشت حال میداد و گفتم آهان حالا بکنننن بکن جوننننن به این میگن کیر اونم با م قدرت میزد اما بر خلاف انتطارم آبش زود اومد و ریختش تو دستمال آخه من دوس ندارم کسی بریزه تو کونم !
وفتی رفت دستشویی که خودشو بشوره اومدم پا شم که دوباره اومد و از پشت بغلم کردو دیدم بععععععععععله دوباره سیخه! خلاصه دوباره خوابوندمو کلی با هم ور رفتیم امااین بار که خواست بذاره تو کونم چون گرمی از سرم افتاده بود دردم اومد و بهش گفتم در بیاره اونم گفت چشم و روم دراز بکش وقتی تو بغلش بودم حس کردم جیش دارم و وافعا ارضا شده بودم! جفتمون بلند شدیم خودمونو بشوریم من تو دستشویی اون تو حموم وقتی اومدم بیرون دیدم هنوز نیومده بیرون و لباسامو پوشیدمو مشغول آرایش بودم که اومد بیرون و دوباره دستمو گرفت و رفتیم نشستیم رو همون مبل و از هم لب گرفتیم بعد آروم در گوشم گفت: میخوری؟؟ منم که انگار کیر ندیده سریع رفتم پایین و حالا نخور کی بخور تا سوراخ کونشو لیس میزدم شاید باورتون نشه اما چیزی حدود 35 دقیقه داشتم براش میخوردم اما شده بود صحرای کربلا تا حدی که خودش گفت بسه دیگه نمیاد اما من دست بر دار نبودم عاقبت خوابیدم رو زمینو اون چند دفه تو دهنم تلمبه زد تا اومد آبش!
این یکی از بهترین خاطره های سکسی زندگیم بود ! بعد از اون هم چند دفه با هم سکس داشتیم و هر بار بهتر از دفعه قبل هنوزم با هم کمو بیش رابطه داریم و اون هنوز عشقه زندگیمه ! دعا کنید که بهش برسم چون هیچ کس جز اونو نمیخوام!

نوشته: روشنک


👍 0
👎 0
23577 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

300483
2011-09-27 00:46:56 +0330 +0330
NA

کس و شعری بیش نبود

با مقدمه ای که دادی سعی کردی باور کنیم که واقعیه…
ارتباط زمان و مکان یه جورایی حال بهم زنه و زود سر و تهش به هم اومده

بیشتر برامون بنویس و خودت باش
موفق باشی

0 ❤️

300484
2011-09-27 00:58:39 +0330 +0330
NA

Tokhmi takhaioli

0 ❤️

300485
2011-09-27 01:19:01 +0330 +0330
NA

بد نبود بهتر از چرندیات خیلیا بود ، جمله بندیا یه خرده مشکل داشت باید یه بار ویرایش میکردی که غلطای تایپی هم اصلاح بشه یه جورایی خیلی واسه پسره زود ولو شدی و من اصلا از اینجور حرکتا خوشم نمیاد

0 ❤️

300486
2011-09-27 01:46:11 +0330 +0330
NA

به قول کنفسیوس حکیم، از دو کار به شدت پرهیز کنید: رانندگی در حال مستی، و داستان‌نویسی در حال شهوت . . . که اولی جان و مال شما را در معرض خطر قرار می‌دهد، و دومی خوار مادر شما را در معرض فحش!!

0 ❤️

300487
2011-09-27 01:57:32 +0330 +0330
NA

اينهمه صغرا كبرا كردي كه بگي كوني تشريف داري واز كون دادن لذت ميبري…به تخم سگ كه تو كوني هستي!هزاربارگفتيم كه داستان كه ميگيد يه چيزي بگيد كه نزديك به واقعيت باشه!آخه جنده كير نديده كي ميتونه 35دقيقه ساك بزنه مگه همچين چيزي ممكنه…برو يه خياربگيردستت به كلفتي كير من اونوقت تايم بگير وشروع كن به ساك زدن اگه تونستي ده دقيقه مداوم ساك بزني حاضرم هر چي بخواي بهت بدم…براي بار اول اگه تونستي بدون روان كننده 4انگشت تو كون يكي بكني واون جر نخوره وازش لذت ببره… برو جونم با همون خيارت سرگرم باش ياد بگير بعد بيا تعريف كن :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :P :P :P

0 ❤️

300488
2011-09-27 02:04:56 +0330 +0330
NA

به منهم میدی ؟ منم خوب میکنم ؟

0 ❤️

300489
2011-09-27 02:31:43 +0330 +0330
NA

بده بكنه بجه كناه داره

0 ❤️

300490
2011-09-27 02:31:57 +0330 +0330
NA

قسمتهای سکسی رو خوب تعریف نکردی یه کم ظرافت و یه کم جزییات احتیاج داره

0 ❤️

300491
2011-09-27 03:54:45 +0330 +0330
NA

طرز نوشتنت نشون میده خیلی دوست داری خودتو باحال و داغ و ریلکس نشون بدی.ولی با این حالت ها و اتفاقات من باور نمیکنم این داستان رو.نوشتنتم که مثل بچه ها بود غلط املایی هم که…

0 ❤️

300492
2011-09-27 04:14:42 +0330 +0330
NA

بانظرalii
موافقم.تو يانميدوني سكس چيه ياتاحالانداشتي يه چيزاي توفيلم خارجياديدي اومدي اينجاسرهم كردي.اول داستانتم به نظرم كپي بود

0 ❤️

300493
2011-09-27 04:40:07 +0330 +0330
NA

منم با نظر مریم خانم که با نظر alii موافق بود موافقم

0 ❤️

300494
2011-09-27 05:03:41 +0330 +0330
NA

:& اين مثلا داستان بود ديگه آره؟؟؟؟؟

0 ❤️

300495
2011-09-27 05:41:37 +0330 +0330
NA

لاشی خانوم رفته داستان کپی کرده گذاشته ملت کس خول هم نظر کس شعر میدن

0 ❤️

300496
2011-09-27 05:57:11 +0330 +0330
NA

دوستان خواهشا توهين نكنيد من 40 سالمه همه چي در عشق بوجود مياد چرا فحش ميدين آدمهايي ديدم كه بدترهاشو كردن در واقعيت بچه هاي شهري آفتاب نديده بهمه ايراد ميگيري

0 ❤️

300497
2011-09-27 06:08:35 +0330 +0330
NA

آخي هم سن باباميييي
:-*

0 ❤️

300498
2011-09-27 06:25:26 +0330 +0330
NA

اوووو چه هول بودی تو دختر ، خب 2 دقیقه صبر میکردی خودش میومد دیگه ، باور کــــن :d
باز بی هانی مانی پریدین تو بغل پسرا ؟
زود باش بیا اون خوشگل ناز و مامانی رو توضیح بده عاشقشم بودی تازه ، حالا از قبل یا همون موقع؟؟؟؟؟؟؟؟ خب سواله دیگه :d
خوب بود مرسی درد و بلات بخوره تو سر هرچی خیانت نویسو چرت نویسه =))
غلط املایی انشایی تایپیتم اصلا ایراد نداشت پیش میاد دیگه :d

0 ❤️

300499
2011-09-27 07:49:28 +0330 +0330
NA

:‘’( :’’( :’’( :’’( :’’( :’’( :’’( :’’( :’’( :’’( :’’( :’’( :’’( :’’( :’’( :’’( :’’(
بدبخت کونی

0 ❤️

300500
2011-09-27 11:28:29 +0330 +0330
NA

ای بدک نبود
3-2بار دیگه کون بدی و اینجا بنویسی راه می افتی
خسته هم نباشی

0 ❤️

300501
2011-09-27 14:37:52 +0330 +0330
NA

=D> تحسین میکنم چون واقعا جنده خوبی هستی

بده بکنیم دعات کنیم ههههههههههههههههههههههه

0 ❤️

300502
2011-09-27 17:09:34 +0330 +0330
NA

یعنی خداوکیلی خودت یکبار،فقط یکبار بشین ببین میتونی کس و شعری که گفتیو خودت بخونی؟؟؟تاخط سوم بیشتر نخوندم
:&

0 ❤️

300503
2011-09-27 17:24:28 +0330 +0330
NA

اي بدك نبود …

0 ❤️

300504
2011-09-27 20:58:12 +0330 +0330
NA

چی بگم اینجا قانون که اگه عالی و عین حقیقت هم بنویسی باید فحش بخوری پس منم طبق قانون میگم داستان خوب کیری بود .ولی مطمئن باش اگه این جریان واقعیه پسره تورو فقط برا سکس میخواد شک نکن

0 ❤️

300505
2011-09-28 05:22:46 +0330 +0330
NA

منم امید ان دارم که بهش برسی،ولی این اتفاق نمی افته

0 ❤️

300506
2011-09-28 09:02:40 +0330 +0330
NA

كيرم تو دهن هركي گفته خياليه
كاملأ واقعي بود
مرسي روشنك جووون

0 ❤️

300507
2011-09-28 22:01:53 +0330 +0330

:W hata porn star ha ham nemitoonan 35 daghighe suck bezanan onvaght shoma chetory 35 daghighe suck zadi?fek konam ghablan in dastanoo to avizoon khonde boodam shaiad ham eshteb mikonam.be har hal be arezoot beresi.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها