سکس به لطف بارداری آبجی

1395/09/15

سلام.
من اسمم الهام هستش اهل شیراز…26 سالمه.163 قدمه.59 وزنمه.پوستم گندمی.
قبل از اینکه بخام خاطره سکسمو بگم یه مقدمه از گذشتم بگم که بخاطر ی سهل انگاری بکارتمو از دست دادم. حالا چجوری شد ک پردم از بین رفت بماند.دوست ندارم درباره اون موضوع صحبت کنم و حتی بهش فکر کنم چون واقعا واسم آزاردهندس و بدترین اتفاق زندگیمه.در کل دختری نیستم که زیاد دنبال سکس و دوست پسر باشم.نه اینکه دوست پسر ندارم یا نداشتم.اما سعی میکنم بعد از اون اتفاق تلخ تو رابطه حد و حدود خودمون رو رعایت کنم و اجازه ندم ازم سواستفاده شه.
حدودا پنج از سال بعد از اون ماجرا ک میشه بهمن ماه سال 94 آبجیم که باردار شده بود و خونشون جزیره کیش بود مامانم منو فرستاد ک برم پیش ابجی و هم مراقبش باشم هم تو کارای خونه کمکش کنم.
چون کیش زیاد فامیل داریم و زیاد رفته بودم تقریبا همه جاشو بلد بودم و بعضی وقتا تنهایی میرفتم بیرون.ی روز با دختر عموم رفتیم بازار یکی از فروشنده ها نظرمو جلب کرد ولی نه حرفی زد نه پیشنهادی داد واسه دوستی.منم دیگه بهش فک نکردم هر چی بود یک لحظه اومد تو ذهنم که چه پسر خوشگل و خوشتیپی بود.گذشت تا بعد چند وقت تنهایی رفتم ی بازار دیگه واسه خرید رفتم داخل ی مغازه دیدم همون پسرس،تعجب کردم. ظاهرا مغازشو عوض کرده بود.انگاری منو مدتها میشناخت احوالپرسی گرمی کرد.بعد هم به بهانه اینکه جنس جدید اخر هفته میاد شماره موبایلشو داد تا تماس بگیرم. منم ک خیلی مهرش ب دلم نشسته بود چند روز بعدش بهش زنگ زدم.و گفتش هنوز جنس جدید نیومده و تشکر کردمو قطع کردم.فکر نمیکردم تماس بگیره یا پیام بده.شب ساعت یک تو تلگرام بهم پیام داد.یکم سوالای شخصی ازم پرسید ک چند سالمه و اینجا با کی زندگی میکنم.اونم خودشو شهرام معرفی کرد و گفتش اهل لار هستش 26 سالشه. شهرام قدش حدودا 175 بود.پوست سبزه با نمک و تقریبا پر و گوشتی.مدتی باهم ب صورت پیام و تلفنی در ارتباط بودیم.شهرام خیلی پسر مهربون و با شخصیتی بود و منم هرازگاهی میرفتم مغازه و بهش سر میزدم.حدودا دوماهی باهم بودیم دیگه واقعا بهم وابسته شده بودیم و تقریبا تمام طول روز از حال هم باخبر بودیم.یا درحال چت بودیم یا زنگ میزدیم ب هم.تا اینکه کم کم بحث به حرفهای سکسی کشیده شد با اینکه خیلی دوسش داشتم اما زیاد تمایلی به سکس باهاش نداشتم.اصلا مستقیم ازم تقاضای سکس نمیکرد ولی تو حرفاش متوجه میشدم که دوس داره باهام سکس کنه.چهار ماه از رابطمون گذشته بود بشدت همو دوس داشتیم دیگه صبرش لبریز شدو پیشنهاد سکس داد منم دیگه یه جورایی دوس داشتم باهاش سکس کنم و تو بغلش باشم اوکی رو دادم.
ولی هیچ حرفی بهش نزدم که پرده ندارم.قرار گذاشتیم.به ابجیم گفتم میخام برم خونه عموم و ساعت پنج عصر زدم بیرون. شهرام خونه دوستشو واسه چند ساعت گرفته بود.شهرام قبل از من رفته بود و ادرس داد منم رفتم. وارد اپارتمان ک شدم باهم روبوسی کردیم.نشستیم رو مبل. کم کم بهم نزدیک شد.عاشق سینه های برجستش بودم،فشارم میداد ب سینه هاش و گونه هامو میبوسیدو اروم تو گوشم میگفتش ک چقد دوسم داره و خیلی وقته منتظر این لحظس.با موهام بازی میکردو دستشو میکشید ب بدنم. منم بی حرکت تو بغلش بودم.و سرم رو سینه هاش. سرمو اوردبالا تو چشمام نگاه کردو بهم لبخند زدیمو اروم لباشو گذاشت رو لبام.منم همراهیش کردم.همونجور ک رو مبل بودیم بلندم کردم و نشوندم رو پاهاش دستش دور گردنم حلقه کردو باز لب تو لب شدیم.شدت لب خوردنامون بیشتر شدو هرازگاهی لبامو گاز میکرفت.منم سعی میکردم مث خودش باشمو لباشو محکم میخوردم و نوبتی زبونمونو میکردیم تو دهن همدیگه.شهرام دستاشو برد سمت باسنم و منو محکم ب خودش فشار میداد برجستگی کیرشو حس میکردم.دیگه بیخیال لبام شدو اومد سراغ سینه هام یکم سینه هامو از رو تاپم مالیدو تاپمو دراورد سوتین سبز فسفری داشتم از پشت بند سوتینمو باز کردو سینه هام پرید بیرون یه جوووووووون بلند گفتو شروع ب خوردن سینه هام کرد.سایز سینم هفتاد هستش.یکی از سینه هامو میخورد و اون یکی رو میمالوند منم  سرشو محکم ب خودم فشار میدادم و اروم اه و ناله میکردم.یکم ک سینه هام خورد بلندم کرد ک بریم تو اتاق.من نشستم رو تخت و شهرام تی شرت و شلوارشو دراوردو خابوندم رو تخت.خودشم خوابید روم باز لب تو لب شدیم.من ساپورت پام بودو ب راحتی سفتی کیر شهرامو حس میکردم.خودشو رو شکمم بالا پایین میکرد و منم پاهامو باز کردمو حلقه کردم دور پاهای شهرام.حسابی شهوتی شده بودیم.و هر از گاهی جامون عوض میکردیم و من میومدم روشهرام و بالعکس . انقد لبامو خورد ک دیگه قشنگ حس میکردم لبام ورم کرده.شهرام دیگه بی خیال لبام شد از گردنم شروع کرد به لیس زدن رسید ب سینه هام یکم سینه هامو خوردو رفت بین پاهام نشست ساپورتمو در اورد اومد تو بغلم دراز کشید ب پهلو خوابیده بودیم باز لبامو خوردو از رو شرت دست میکشید ب کسم.کسم ک حسابی خیس شده بود دستشو کرد تو شرتم…اخخخخخخ از لحظه ای ک دستش خورد ب چوچولم رفتم تو اسمونا ی اههههههههه از ته دل گفتمو شروع کرد ب مالیدن کسم.شرتمو تا زانو کشید پایین.همینطور هم سرو گردنمو و گوشمو لیس میزد کسمو میمالید…دیکه استرس گرفته بودم ک یه وقت متوجه بشه پرده ندارم.چون نمیخاستم متوجه این موضوع بشه.از طرفی هم خیلی قشنگ کسمو میمالید و دقیق میدونس دستشو کجای کسم بماله.دیگه اهو نالم بلند شده بودو بلند بلند اخو اوخ میکردم.و شهرام هم مدام تو گوشم میگفتش جوووووووووون عشقم.فدای کست بشممممم من چه ابی راه انداخته کست.قربون صدقه کسم میرفتو تند تند میمالید منم تو خودم میپیچیدم انقد کسمو مالید تا ارضا شدم.شهرام بلندم کرد نشوندم لبه تخت شرتمو کامل دراورد زبونشو گذاشت رو کسم و شروع کرد ب لیس زدن کسم. خیلی باحال اینکارو میکرد چوچولمو بین لباش میگرفتو میخوردش منم موهاشو مشت کرده بود تو دستم و اه و ناله میکردم.کسمو میخوردو و منم میگفتم جووووووووون اخخخخخخخ وایییییییییییییی سرشو فشار میدادم ب کسم.خیلی قشنگ کسمو میخوردو لیس میزد ولی ترسیدم متوجه بشه جلوم بازه نذاشتم ادامه بده.البته شاید با خوردن یا مالیدن متوجه نداشتن پردم نمیشد اما من احتمال دادم ک پسرا تو این موضوع خیلی زرنگ باشن.دیگه بلندش کردم.حالا نوبت من بود بهش حال بدم بهش گفتم بخابه شرتشو دراوردمو نشستم کنار پاهاش سر کیرشو ی بوس کردم زبونمو کشیدم رو کیرش تا خایه هاش.کیرشو ک حسابی خیس کردم اروم اروم کردم تو دهنم.کیرشو تا ته کردم تو دهنم.شهرام میگفتش جوووووووووون بخور عشقم.بخور تا تهههههههه. منم اولش اروم کیرشو میخوردمو دیگه کم کم سرعتمو زیاد کردمو تند تند کیرشو میخوردمو تا ته میکردم تو دهنم.سایز کیرش مناسب بود. نه خیلی کلفت بود نه کوچیک بود.نمیتونسم تخماشو بخورم فقط واسش لیس میزدم شهرام ک حسابی حشری شده بود سرمو محکم میچسبوند ب کیرشو میگفتش جوووووووووون بخوررررر کیرمو بخورررررررر عشقممم تا تهههههههههه اخخخخخخخخخ بکن تا ته تو دهنتتتتتتتت اههههههههه جووووووووون واااااای … پنج شش دقیقه ای ک کیرشو خوردم شهرام گفتش بشین رو شکمم پشتتو کن بهم.نشستم رو شکمش باسنمو کشید طرف خودش متوجه شدم ک میخاد کسمو لیس بزنه.نخاستم ضد حال بزنم بهشو مخالفت کنم.بدنمو قشنگ تنظیم کردم ک هم اون بتونه کسمو بخوره هم من بتونم کیرشو واسش بخورم.شهرام زبونشو میکشید رو خط کسم منم کیرشو کردم تا ته تو دهنم واسش میخوردم.کیرشو میکردم تو دهنمو در میاوردمو لیس میزدم واسش.هر از گاهی هم با دستش به باسنم ضربه هایی میزدو خیلی قشنگ کسمو واسم میخوردو لیس میزد. پنج دقیقه ای واسه هم خوردیم ک بلندم کرد گفتش میخام از کون بکنمت.اولش راضی نشدم ولی گفتش چون قرص خورده اینجوری ابش نمیاد منم چون دوسش داشتم و بدجور هم حشری شده بودم موافقت کردم.ی بالش گذاشت زیر شکمم ی تف کرد رو سوراخ کونم اول با انگشت سعی کرد سوراخمو باز کنه حتی با انگشت هم درد داشتم.ولی نمیخاستم حالشو خراب کنم اجازه دادم کارشو انجام بده یکم ک جا بذار کرد کونم خوابید روم سر کیرشو گذاشت رو سوراخم.کامل خوابید روم. صورتشو  اورد کنار صورتم بوسم میکردو ازم خاست طاقت بیارمو کونم شل کنمو خودمو سفت نگیرم. همین کارو کردم.اروم اروم کیرشو فرستاد داخل تا نصفه که  رفت ی جیغ کشیدم. کیرشو دراورد گفتش چیزی نیس طاقت بیار تا جا باز کنه.باز کیرشو کرد داخل کونم داشتم میسوخت اروم اروم کیرشو تا ته کرد داخل منم فقط جیغ میزدمو میکفتم وااااااای اروم  سوختم اخخخخخخ یواشتر.بازوهاش ک دور گردنم بودو چنگ میزدمو میکفتم ارووومتر درد داره…حس کردم کیرش تا ته تو کونمه . چند لحظه هیچ حرکتی نکرد یکم ک دید اروم شدم شروع کرد ب تلمبه زدن.منم همچنان درد داشتم دیگه جیغ زدنام با اهو اووووه همراه بود و ناخنام میکشیدم ب دستاش.حدودا پنج دقیقه ای تلمبه زد ک صدای نفساش تند تر شد فهمیدم ابش میخاد بیاد واسه اینکه بهش حال داده باشم منم اه و اوووووه بلند میکردم ک یهو ابشو خالی کرد تو کونم.
با اینکه درد داشتم ولی حسابی بهم چسبید سکسمون، نیم ساعتی تو بغل هم بودیم بهتر ک شدم لباسامون پوشیدیمو رفتیم.خیلی بهم حال داد و هردومون راضی بودیم از سکسمون.خوشبختانه متوجه نشد ک پرده ندارم.درسته پرده نداشتم ولی ب جز همون یکبار دیگه دخول نداشتم ک کسم بخاد گشاد شده باشه.
بعد چند ماه ابجیم هم بچه دار شد و چهل روزش شد بچش، دیگه میدونستم روزای اخره ک کیش هستم.انقدری شهرامو دوست داشتم که میدونستم اگه برم شیراز دیگه به این زودی ها نمیبینمش واسه همین تصمیم گرفتم برا بار دوم با شهرام سکس کنم و لذت سکس از جلو رو با عشقم تجربه کنم.به شهرام حقیقتو نگفتم.گفتم ک قبلا یکبار عقد کردم و دختر نیستم.اونم تو کونش عروسی شدو قرار گذاشتیم واسه سکس دوممون ک اینبار از جلو باشه.واسه اونروز لحظه شماری میکردم.دوستان اگه این خاطرمو دوست داشتین و خوشتون اومد جریان سکس از جلومون هم واستون تعریف کنم.ممنون که وقت گذاشتین.

نوشته: الهام


👍 14
👎 11
114599 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

567538
2016-12-05 21:40:55 +0330 +0330

(wanking) (erection)

0 ❤️

567539
2016-12-05 22:37:07 +0330 +0330

بدنبوداون یکیم بزارببینیم ازجلوچقدر اخ و اوخ کردی

0 ❤️

567546
2016-12-05 23:55:45 +0330 +0330

یه متوهم ج ل ق البنیاد که پسر هم هست

0 ❤️

567547
2016-12-06 00:00:37 +0330 +0330

جریان سکس از وسط نداری؟

0 ❤️

567549
2016-12-06 00:56:03 +0330 +0330

یکی به من بگه که به دنیا اومدن یه بچه پابه ماه چقد طول میکشه؟؟؟
چهار ماه باهم دوست بودین؟؟
میخواستی خواهر زادتو بفرستی مدرسه ابتدایی بعدش برگردی خونتون؟
دمت گرم بابا خیلی بامعرفتی!

0 ❤️

567564
2016-12-06 07:25:54 +0330 +0330

دیسلایک
ننویس لطفا

0 ❤️

567597
2016-12-06 14:21:03 +0330 +0330

تشخیص پرده داشتن دخترها با لیس.یعنی چی نذاشتم زیاد بلیسه ترسیدم‌بفهمه پرده ندارم…اخه دیوث این‌ کوس شعرا چیه.مگه رنگ ماشینه که تستر داشته باشه.کیر تو معدت.

0 ❤️

567599
2016-12-06 14:48:28 +0330 +0330
NA

سلام الهام خانم . خوشم اومد که با یه لاری سکس کردی چون خودم هم اهل لار هستم . اگر خواستی بگو تا بیام پیشت . شیراز هم تقریبا هر دو ماه یه بار میام

0 ❤️

567604
2016-12-06 16:40:06 +0330 +0330

سلام بچه ها
خدایی خوندن نظرات شما خیلی باهال ترازخودداستانه

0 ❤️

567605
2016-12-06 16:57:26 +0330 +0330
NA

خیلی جالب بود من از لذت مردمو زنده شدم به من رحم کن چون طاقت این همه لذتو ندارم تعریف نکن ممنون میشم

0 ❤️

567609
2016-12-06 17:27:01 +0330 +0330

نه اینکه دوست پسر نداشتما…داشتم ولی فقط در حد پرده زدن! اونم چون زیاد تماییلی به دوستی با پسرا نداشتم

0 ❤️

567615
2016-12-06 18:46:06 +0330 +0330

تشخيص نداشتن پرده كه با ليس زدن خيلي راحته چطور شهرام متوجه نشده نميدونم اگه كمي تجربه داشت از سايز سوراخ دماغ هم مشخص ميشه پرده …
اين بار مراقب باش دماغت رو ليس نزنه

0 ❤️

567630
2016-12-06 21:39:43 +0330 +0330

آفرین خیلی عالی لطفا کوس و کون دادناتو بیشتر کن

0 ❤️

567692
2016-12-07 03:54:18 +0330 +0330

چرا یا دختر که داستان مینویسه همه میگن خوب بود ولی وقتی یه پسر مینویسه کونشو پاره میکنن
کس لیسای بدبخت
داستان تو هم مزخرف بود تا آخرش نخوندم

0 ❤️

567758
2016-12-07 21:03:10 +0330 +0330

عاااالی بود الهام. خیلی خوشم اومد.

0 ❤️

569289
2016-12-19 11:30:00 +0330 +0330

مرسی برای نوشتن قشنگ بود عالی کون دادی

0 ❤️

569631
2016-12-21 21:01:36 +0330 +0330
NA

جلوتم تعریف کن

0 ❤️

699916
2018-07-06 10:10:29 +0430 +0430

سلام همشهری.دوس داشتی برام پیغام‌بذار.شاید قابل اعتماد باشم

0 ❤️

759661
2019-04-09 02:20:21 +0430 +0430

این داستانه یا دیزی

تیلیتشو دادی خوردیم
گوشتشو گذاشتی قسمت بعد

یدفه مینوشتی دیگه

کیر میثم اصغر زاده تو کونت
خودم نمیشناسم میثم اصغر زاده رو اما گفتم یه حالی بهش بدم

0 ❤️