سکس بیاد موندنی

1392/11/17

سلام به همه دوستان. امیدوارم بتونم داستانم رو به شکل خوبی براتون تعریف کنم جون اولین بار دارم می نویسم ، چون واقعا" سطح توقع و سواد دوستانی که نظر میدن بالاست. من 38 سالمه و این داستان برمی گرده به ده سال پیش و زمان دانشجویی . من در یکی از شهرهای جنوبی کشور زندگی می کنم و در یکی شهرهای نزدیک خودمون دانشگاه ازاد قبول شده بودم و همونجا هم با دو نفر از دوستان دیگه خونه گرفته بودیم . بعد از دو سال زندگی خلاصه چم و خم این شهر نسبتا" کوچک دستمون اومد.و دوستانی (پسر)ازبچه های اون شهر هم برای خودمون پیدا کرده بودیم ، که رابطه ای نستا" خوبی با همون داشتند. علت اینکه این دوستان رابطه صمیمی پیدا کرده بودیم ، اونا یه طورایی از مکان ما برای قرارهاشون و گاه گاهی بساط منقل و وافوری استفاده می کردن و ما هم یه طوریی از امکانات اونا تو اون شهر استفاده میکردیم مثلا" از ماشین یا امکانات اونا داشتن یا همان استفاده هایی که اونا از مکان ما میکردن خیری هم به ما میرسید. این دوستان ناباب که تعداشون دو نفر بود همیشه و تقریبا" ماهی یه باری یه کس می اوردن ما معمولا به کس های تاپ و درجه یکی که می اوردن بنا به نیاز جنسی حالی میدادیم.بچه های هم خونه من هم کس ندیده نبودن یکیشون دوست دختر داشت من و دوست دیگه مون هم با دوتا زن دوست شده بودیم که مورد من بیوه بود ومورد دوستم شوهر داشت و بنا شرایط اونا دیر به دیر حالی بهشون میدادیم.اما داستان من برمی گرده به یکی ازاین دوستان ناباب(یونس) که کس هایی می اوردن . یه شب ساعت 10 یونس (یکی از ان دو نفر ) بهم زنگ زد و گفت یه دختر فراری پیدا کرده (یا ازبچه های دیگه گرفته یادم نیست )و امشب می خواد بیارش خونه ما، من هم اوکی رو دادم ، من از دو نفر هموخونه ام بزرگتر بودم و بیشتر با من صلاح ومشورت میکردن .اتفاقا" یکی ازدوستان همخونه رفته بود شهر خودش و دوست دیگه ام میخواست بره پیش دوست زنش و خودش گفت که امشب با دوست زنش سکس کنه و صبح زود میاد ومن تو خونه تنها بودم.

وقتی یونس اومد چشمام چهارتا شد ، اولین بار بود که دختر به این زیبایی از نزدیک می دیدم با اینکه دانشگاه خوشگل زیاد داشت ولی انگشت کوچیکه اون نمی شدن یه چیزی می گم یه چیز می شنوید.اسمش سارا بود و از شهر دیگه (نمی گم که به کسی بر نخوره)واقعا" خداوند با دقت تمام و حوصله صبر و به قول بچه در نئشگی کامل این دختر رو افریده بود.من کپ کرده بودم و خود یونس هم قبلا" از شکوک خارج شده بود هی پشت صحنه ازش تعریف میکرد. به جرات می تونم بگم یه چیزی در سطح ایشواریای هندی… قد ، مو ،چشماش ، و از همه مهتر استیل بدن که هر مردی را گوز پیچ میکرد. سارا بی نهایت زیبا بود و جذبه شهوتی نداشت و تنها چیزی که بعد از عادی شدن حالت می گفتی این بود که حیف از این ختر که خراب شده… یونس طبق معمول واسه سکس هاش بساط منقل و وافور و بعضی موقعه ها حشیش هم می اورد که این مورد اخر رو سارا ازش خواسته بود جور کنه . ما سه نفر ی تو اتاق خودم نشسته بودیم که سارا هم دیگه احساس امنیت کرده بود و یه ذره راحتر و بیشتر حرف میزد. و باعث شده بود لباس هاش رو هم عوض کنه که یه شلوار راحتی و یه تاپ حلقه ای تنش کرده بودکه اصلا حالت سکسی نداشتند. و بعد از کشیدن سه سیگاری با هم و گوز شدن همانا به چرت و پرت گفتن مشغول شدیم.یونس یه طورایی از بابت موندن سارا پیش ما خیالش راحت شده بود و گفت که باید بره خونه و باباش یه ذره حالش خوب نیست و مادرش دائما، زنگ میزند و گیر میداد که حتما" باید خونه باشی و با اینکه بچه چشم ودل پری بود حیفش می اومد سارا رو تنها بزاره و من هم اصراری به موندنش نکردم چون می دونستم بعدش چه افتخاری میخواد نصیبم بشه. بعد از رفتن یونس من موندم و سارا خانم از خودش گفت و اینکه چه جوریی فرار کرده و چند روز تو این شهره و میخواد چیکار بکنه .و این خوشگلی هم دردسر بزرگشه .اینایی که بنگ کشیدین و حالش رو بردم می دونن برعکس تریاک و مواد دیگه ادم رو حشری و یه طورایی جذاب میکنه البته تو گفتار و حرکات، و این زمینه فراهم شده بود. من یواش یواش نقشه سارا رو می کشیدیم و ساعت از نیمه شب گذشته بود. و می دونستم این سارا نهایتا" تو شلوغی فردا واسم من دیگه حسی نداره چون یه مشت لاشخور می خوان بزنن(یونس و دوستش و هم خونه من) .یه طورایی بهش گفتم که دوست دارم خودشو در اختیارم بزاره و اون شب با احساس باشه . البته بعدا" به گفته خودش از نوع رفتار و برخورد من خوشش اومده بود.وقتی به سینه های سارا دست زدم انگار ممه های حوری های بهشتی رو میگرفتم و چشم و ابرو سارا را شهوت گرفته بود و کاملا معلوم بود بدش نمیاد و حاضره منو همراهی کنه و من مسرور از فتح این شاه کس … من بعداز خوردن سینه ها و لیس زدن کس سارا نمی دونستم که سارا واقعا" دختره یا زنه که مونده بودم چیکار کنم …و خودش اینو فهمیده بود که بهش گفتم کدوم وری میخوابی البته واسه زدن که دیدیم سارا با اشاره کس خوشگل اش رو اشاره کرد. سارا قبلا خودش تمیز و خوش بو بود و نیازی به حمام رفتن نداشت ،من هم با کیر نسبتا" بزرگم این افتخار رو نصیب شاه کسمون کردم . تا حالا که کس هایی خوبی رو کردم چه پولی و چه دوستم بودن ولی هیچکدوم به پای سارا نمی رسن این بهترین ها همیشه تو ذهن همه ما هستن چه برا پسر و چه دخترا .اولا به قدری کس این دختر خوش فرم بود که فقط دوست داشتی نگاهش کنی در ثانی ، تنگ و به اندازه بود بعد وقتی موهای پریشون و چشمای عسلی و خمار و پوست بدن سبزه گون سارا را موقعه زدن میدیدی شهوت داشت منفجرم میکرد بعد از کلی حال کردن و اومدن حال سارا بنده یه کاندونم گذاشتم سر کیرمو و خودم رو تخلیه کردم .حالی که با سارا بیشتر از هر کسی دیگه ای بهم چشبید علاوه بر قافیه و زیبایی اون همراهی در کشیدن حشیش و سیگار بود که کسایی که این تجربه رو دارن میدونن واقعا" با زیدوشون خلاف کردن یه طورایی شهوت انگیزه و حال میده . خلاصه این نزدیکی خیلی بهمون چشبید و سارا نیز گفت ازم راضی بوده . واز من یه طورایی خوشش اومده و کاشکی بتونه شرایط موندنش رو چند روز اونجا جور کنم . سارا چند روز دیگه پیش ما موندکه ، اتفاقات جالبی افتاد که در وقت مناسب بازگو می کنم.به امید اینکه سایت شهوانی پر از داستانهای واقعی و اتفاقات خوب باشه و بتونبم همدیگه رو سر حال بیاریم.قربون محبت همه

نوشته: سیامک


👍 0
👎 0
35036 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

411888
2014-02-06 04:48:51 +0330 +0330
NA

ببین کیرم تو داستانت،البته من یه چیزی میگم تو یه چیز میشنوی!

0 ❤️

411889
2014-02-06 07:22:18 +0330 +0330
NA

مشنگ یه ساعت صغری کبری کردی و از فواید حشیش گفتی که آخرش اتفاقات جالبو تو یه وقت مناسب بگی ؟! پس اینجا اومدی چه غلطی بکنی اومدی بدی ؟

0 ❤️