سکس بینوایان

1391/07/05

بله من یه دوس دختر داشتم از کون میداد اسمش ساناز بود ولی همه بهش میگفتن سارا خلاصه من با این تو میدون محسنی آشنا شدم چند وقتی دوست شدیم یواش یواش فهمیدم به شدت از کون میده هر چند میزنه زیرش ولی تا اسمه کیرو میاوردم هنگ میکرد منم که حسه کنجکاویم گل کرده بود هر جا میومد اینو میگفتمو میمالیدمش . خیلی دوست داشت بکنمش منم که عین ژان وال ژآن جا نداشتم به زورم که شده یه مکان تو اوشان دقیقا روبه رویه کارگاهی که کار میکردیم جور کردم و اینو ورداشتم از رباط کریم بردمش اوشان ( خریت کامل!) بابام جلو دره کارگاه وایستاده بود !اول دختررو فرستادم بره بالا بعد خودمم پشتش دویدم تو یه راه پله داشت که به سه تا در میرسید . ویلایه یکی از بچه ها دره وسط بود
خلاصه اومدیم نشستیم یکم حرفیدیم بعد من دیدم برم سره اصل مطلب خیلی بهتره! آقا بلندش کردم نشوندم رو پام روسریشو از سرش برداشتم و یواش یواش دکمه هاشو باز کردم که نمیدونم چه طو شد با اون سرعته یواش دیدم لخته کامل جفتمون نشستیم داریم آی میخوریما!
لب تو لب ولب بودیم که پیشه خودم گفتم بزا بیارمش رو اولش خداییش خجالت میکشیدم ولی تا یکم چرخیدیم من دراز کشیدم گفتم یکم کیرمو بمال اونم برگشت یهو گفت باشه وقتی خواستم بخورمش خوب میمالمش منم امون ندادم گفتم بکن تو دهنت که محتاجم!خلاصه کرد تو دهنش کلی واسه من کلاس گذاشت !داشت با دندوناش میخورد منم گفتم چه خبرته بابا پارش نکن که! دیدم نه نمیشه نشوندمش کیرمو گذاشتم تو دهنش عقب جلو کردم! چشاش گرد شده بود !بعد سرشو با دستام گرفتم جلو عقب کردم داشت آبم یومد وایستادم گفتم زیادی باهاش بازی کردیم!
یکم جلوم دراز کشید یکم کسشو مالیدم دوباره روش خوابیدمو چرخوندم آوردمش روم داشت با کسش کیرمو میمالید یک حالی میداد نگو! خلاصه اولین سکسم بود با هزار تا بدبختی جور شده بود!آقا یکم خوابیدیم لب گرفتیم
هر کاری کرد کسشو بخورم نخوردم! یواش یواش مالیدمش
به پشت خوابوندمشو شروع کردم به مالیدن بدنش بعد بهم گفت که شروع کنم بکنمش که دیدم بله سرخ شده و به قول بچه ها حشزرش زده بالا چهار زانوش کردم یکم تف انداختم دره کونش خواستم با انگشت یکم کونشو باز کنم گفت نه با انگشت کونم زخم میشه و … خلاصه حواسم اصلا به کیرم نبود فقط داشتم این فیلمایه سکسیو تو ذهنم مرور میکردم که چه طو بکنم که یواش یواش با ا آخ و اوج و گریه کیرم رفت تو کونه خانم این بار حالا من چهار زانو نشستم آنچنان کونشو میکوبید به رونام که نگو کیرتو کونش میرفتو میومد یه آه اوهی را انداخته حرفه ای منم که ژان وال ژان ! یه نگا به کیرم کردم دیدم بابا ای ول چه هیکلی ساخته تو کونه مردم واسه خودش! که رفتم تو بهره حال کردن داشتم از قضیه عقب جلو لذت میبردم که آبم یه تقه زد که میخواد بیاد منم گفتم آبم داره میاد چی کارش کنم دختره که داشت میکوبید گفت جونم بریز توش بریز توش منم از خدا خواسته ریختم چه ریختنی کیرم عقب جلو میکردم زانو هام میلرزید
دختره هم که خسته شده بود خوابید رو زمین منم نزاشتم کیرم بیاد بیرون باهش خوابیدم رو کونش سینه هاشو از پشت گرفتم و مالیدم شروع کردم به مالیدنش اصلا حال نداشتم دستمو بردم لا کسش که یکم مثلا کس مالی کرده باشم بعد از یه دیقه دیدم دختره آخ و اوخ را انداختو اومد رو لبام منم دستم خیس خیس میمالیدم بعده چند دیقه همینجوری خوبیدیم رو هم ولی خداییش بعد از این همه بد بختی یه حال اصاصی بهم داد
. اومدم رفتم دستشوئی که دیدم اینم اومد منم که کیرم هنو نخوابیده بود کامل ! تا اومد تو یکم آب رو روناشگرفتم با دستم کونشو پاهاشو نوازش کردم دیدم نه نمیشه! بغلش کردم بردمش حموم دوشو باز کردم یکم که ابش ملایم شد دخترو دستاشو گذاشتم رو دیوار آب دقیقا میریخت رو کونش منم کیرو گذاشتم دره کونش کردما! دختره خیلی خوشش اومد گفت تا الان هیچکی این مدلی منو نکرده بود! گفتم کاره دیگه منم تا الان کسیو نکرده بودم! یه دوش گرفتیمو اومدیم بیرون ولی حیف دیدم وقت نی ولی خداییش بازم حسه شهوتم ارضا نشده بود خلاصه اندامش قشنگ بود شرتشو پوشوندم یکم با کسش بازی کردم لباساشو تنش کردم پرید منو بغل کرد یکم لب گرفت . اومدیم بیرون دوستم مارو برد از پشته باغ بریم بیرون تا برگردیم دیدم اونور خودشم یه کس آورده داره خر در چمن بازی میکنه! خلاصه اومدیم برگشتیم خونه . ولی تو راه از دختره پرسیدم از 0 تا 20 چند بهم میی گفت 18 گفتم بازم خوبه!
آقا این خاطره بود منم نویسنده نیستم خداییش چون دیدم بچه ها مینویسن منم گفتم به عشقه کفتارم شده بنویسم! البته بگم بعد از اون سکس زیاد کزدم ولی هیچی اولین سکس نمیشه!

نوشته: خیار چند بر


👍 0
👎 1
48272 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

336296
2012-09-26 21:09:39 +0330 +0330
NA

بعد از خوندن کلمه ی ژان وال ژان ترجیح دادم نخونم
اصلا از زندگی سیر شدم
خدایا ببین مارو باکیا کردی هفتادو پنج ملیون

0 ❤️

336297
2012-09-26 21:27:23 +0330 +0330
NA

وقتی دیدم اولین بار تو یک داستان بد اول شدم از زندگی سیر شدم برگشتم تابهت یک بدم دیدم اسمتو نوشتی خیار چند بر فهمیدم سنت دو رقمی نشده اومدی توسایت بالا هیجده باز از زندگی سیر شدم

0 ❤️

336298
2012-09-26 23:31:55 +0330 +0330
NA

عزيزم متاسفانه امروز بچه خوبي شدم نميتونم حال اساسي بهت بدم اساسي يابقول شما اصاصي فقط خواهراون معلمي كه بهت نمره قبولي در ديكته داد.حس كرد موقع نوشتن داستان ريدي ومثل چهارپا ذوق كردي از لب و دهنت مثل فرج خر(همون كس خر خودمون)آب ريزش داشتي.سوژه خوب بود حيف كه اسهال داشتي.

0 ❤️

336299
2012-09-26 23:58:43 +0330 +0330

كفتار بيا با تو كار داره
آخه اينم طرفداره تو دارى :-D

<ستاد اعلان خطر نسبت به پيامدهاى الگو بردارى از پژمان> ;-)

0 ❤️

336300
2012-09-27 00:03:52 +0330 +0330
NA

نگارشت مثل دبستانی هاست
داستانت هم تخمی بود
از دوستان میخوام کمترین امتیاز رو بدن

0 ❤️

336301
2012-09-27 02:39:54 +0330 +0330
NA

آخه کسخل خیار چند بر یعنی چی ؟
حالا که فرار کردی پشت سر دوست عزیزم کفتار کاریت ندارم .ولی باید بهت بگم که خیلی کسخلی.آخه کس مشنگ درباره دختره بد حرف زدی . آقای کسخلوف اینو بدون همیشه باید به شریک سکست احترام بذاری .چرا اون برات با دهن خورد ولی تو براش نلیسیدی ؟یعنی تو خودتو از اون بهتر میدونی ؟اینو بدون احمق آغا که خوردن آلت دختر لذتش واسه یه مرد خیلی بیشتر از لذتیه که یه زن میبره از این کار
اگه اسم کفتارو نمیووردی یه نارنجک مینداختم تو شرتت ولی برو کاریت ندارم

0 ❤️

336302
2012-09-27 02:47:18 +0330 +0330
NA

مثلا اسم کفتارو اوردی فحش نخوری?!?
اخه بینوایان??
اخه گشاد عزیز ژان وال ژان رو با گشادی مثل خودت یکی میکنی?!
اخه اصلا معلومه چی نوشتی?!
اخه کتاب بینوایان چاپ انتشارات افق در دوجلد توکونت!
نه مقدمه ای!چیزی!
کونت رو ماست مالی کردم ننویس…

0 ❤️

336303
2012-09-27 03:23:18 +0330 +0330
NA

طنز بود نه؟

0 ❤️

336304
2012-09-27 04:16:48 +0330 +0330

سکس جودی آبوت با بابالنگ دراز رو نداشتی؟
اگه داشتی بذار!

0 ❤️

336307
2012-09-27 10:31:44 +0330 +0330
NA

کیر بچه دوم ابتدایی تو کونت

0 ❤️

336308
2012-09-27 12:15:46 +0330 +0330

:)
:-D
:-O
آریزونا جون چرا پای منو وسط میکشی آخه؟
در ضمن نبینم به طرفدارای من چپ چپ نگاه کنی ها…خب ذوق داره شوق داره تازه داره استعدادش شکوفا میشه…
شیر عزیز مخلصم.
منتقد عزیز شما راحت باش اصلا به این چیزا توجه نکن ;-)
اما نویسنده ی گرام…
عزیزم آخه چی بگم و از کجای داستانت بنالم؟
یه خورده بیشتر دقت کن عزیزم(والا وارد جزییات نشم بهتره چون هنوز قالب داستان خرابه…معمولا گچ کاری و نازک کاری و گل کاری و این چیزا آخرین مرحله های ساخت یه خونه هستن…فعلا به ظاهر خونه ات برس)
اگر جایی احساس کردی به کمک احتیاج داری در خدمتم…

0 ❤️

336309
2012-09-27 15:07:52 +0330 +0330

:-)
پژمان جون خيارچن بر(نويسنده) پاى تورو ميكشه وسط به من چه…
به كدوم ظاهر خونه برسه؟
اين هنوز مصالح نخريده :-D

يكى اونجورى يكيم اينجورى رسما مورد حمله سايبرى قرار گرفتى مواظب باش ;-)

0 ❤️

336310
2012-09-27 15:14:06 +0330 +0330
NA

کفتار
من دیگه کاری ندارم طرفدارات هم در استثنا فحش نیستن!..

0 ❤️

336311
2012-09-27 15:37:26 +0330 +0330
NA

Khili dust dashti tarafet dokhtar bashe ke inqad gofti dokhtar !?

0 ❤️

336312
2012-09-27 15:49:58 +0330 +0330
NA

عجب روزگاری داشتی

0 ❤️

336313
2012-09-27 16:38:13 +0330 +0330
NA

من بدم نیمود …ادامه بده

0 ❤️

336315
2012-09-28 00:53:47 +0330 +0330

منتقد جان بنده زرشک زیادی خوردم بخوام همچین حرفی بزنم…گفتم که حق بهت میدم هر جور دلت خواست رفتار کنی نگفتم که بیا و بخاطر اسم من هیچی نگو. ;-)
آریزونا فکر کنم بزودی باید برم بیمارستان.
با این حمله های سایبری که تو میگی دارم کله پا میشم ;-)

0 ❤️

336316
2012-09-29 01:18:08 +0330 +0330
NA

avalin enteqad bande:
ridam be dastanet

0 ❤️