سکس تو مدرسه

1393/09/28

سلام من اسمم نیما هست و این داستان کاملا واقعیه و دلیلی برای دروغ گفتن هم نیست من الان 19 سالمه، 4 سال پیشیعنی وقتی 15 سالم بود تو مدرسه زنگ اول ورزش داشتیم ما زنگ ورزش با چند تا از دوستام اومدیم تو کلاس(طبقه بالا مدرسه)یادمه اون موقع سه روز قبل عاشورا بود و ما اومده بودیم تو کلاس و از پنجره پایین رو نگاه میکردیم که یکی از مبصرای مدرسه اومد تو کلاس ما من اول فکر کردم میخواد مارو بندازه بیرون ولی اومد تو کلاس و رو میز ها نشست (کلاس ما دوتا پنجره داره)و من و اون رفتیم رو یه پنجره که از بالا هیءت هارو ببینیم که دیدم دستش رفت رو کیرم من اولش فکر کردم حواسش نبود که خورده ولی یهو بهم گفت که شما سال پیش از این کارا میکردین منه خرم فکر کردم منظورش دسته ها بود که گفتم آره خیلی که دیدم بعدش شروع کرد کیرم رو مالوندن(اون روز شلوار ورزشی پام بود)دستش رو کرد تو شرتم ک شروع کرد من سریع سیخ کردم منم بدم نمیومد بکنمش چون یه بچه سفید خوشگلی بود و کونشم خیلی گنده بود(مثله اینکه خیلی داده بود)وقتی دستش رو گذاشت یهو خیلی جا خوردم و توقع این کارو نداشتم بعد دسته منو گرفت گذاشت رو کیرش منم سریع دستمو کشیدم عقب(از کونی بودن متنفرررررم)بعد زیر لب بهش گفتم با دمه شیر بازی نکن یه نیشخندی زد و گفت حالا میبینیم که منم درجا سیخ کردم که یهو زنگ خورد منم تو دلم کلی فحش داوم که حالا با این کیر سیخ چه طوری برم سر صف وایستم(چون خیلی ضایع بود) اون دوستام که جلوی پنجره بودن اومدن که یکیش نگاش افتاد به کیرم یه خنده ای کرد و گفت اه اه نگاه کن:D

خلاصه من رفتم سریع پایین چون کلا خیلی بچه خجالتی بودم رفتم پایین حشرمم زده بود بالا شدید چون تا حالا سکس نداشتم فقط جق بود خلاصه رفتیم تو حیاط که اون پسره رو دیدم اومد بهم گفت حال کردی چه جالی بهت دادم گفتم تو که حال دادی لااقل کامل میکردی دیگه یه خنده ای کرد گفت بیا بریم تو دسشویی تا برات کاملش کنم خلاصه رفتیم دسشویی سریع شلوارش رو کشید پایین گفت بیا حالت رو کامل کن گفتم جووون عجب کونی داری کونش واقعا عالی بود یه زره مو هم نداشت گفت بعد از اینکه منو کردی منم باید تورو بکنم که یه چک خوابوندم بهش گفت الان میرم به آقا میگم که گفتم خفه شو بری بگی نابودت میکنم بعد یه تف انداختم سره کونش یه تف هم به نک کیرم کیرم گذاشتم تو کونش با یه فشار رفت تو که یه آهی کشید و یکم جیغ زد منم ترسیدم که نکنه یکی بیاد داشتم تلمبه میزدم که دیدم یهو زنگ خورد که گفتم ای خدا لعنت به این شانس گندم رفتیم تو کلاس بعد چون تو کلاس خیلی از بچه ها غایب بودن از دبیر اون زنگ اجازه گرفتم که بیاد پیشم اونم گفت باشه اومد پیشم و شروع کرد برام جلغ زدن منم دستم تو کونش بود(ما ته کلاس بودیم و کیف هامونم رو پاهامون بود)اون زنگ ریاضی داشتیم دبیر ریاضی مونم یه آدم پیری بود ولی حواسش جمع بود به بچه ها خلاصه همینطوری داشت برام جلغ میزد که داشتم ارضا میشدم تصور کنین دارین ارضا میشین اما باید خیلی عادی به تخته نگاه کنین داشتم ارضا میشدم که یهو دبیر به اون گفت بیا این مسءله هارو حل کن من دوباره تو دلم به این شناس گندم لعنت گفتم خلاصه خواست بلند شد و شلوارش که یکم پایین بود رو کشید بالا که آقا یکم مشکوک شد ولی کاری نکرد خلاصه مسءله هارو حل کرد و اومد نشست و زنگ که خورد رفتیم تو حیاط اون زنگ ما رفتیم تو کوچه که برای هیءت ها زنجیر یزنیم از طرف مدرسه خلاصه من خواستم نرم که دیدم نمیشه از طرف مدرسه اون زنگ رفتیم یکم زنجیر زدیم و اومدیم تعطیل که شدیم بهش گفتم امروز وقت نشد با هم حال کنیم ها گفتم آره گفت بیا الان بریم خونمون باهام حال کن منم گفتم آخ جووون بالاخره شد

رفتیم خونشون مامانش خونشون بود(باباش تو تصادف مرده بود)رفتیم تو اتاقش که مامانش گفت تا من غذارو آماده کنم شما درس هاتونو بخونید ما هم گفتیم باشه خلاصه تا مامانش تا رفت من شلوارش رو کشدم پایین یه تف زدم کردم تو سریع تلمبه زدم که دیدم یهو در باز شد منم درجا سرخ شدم و از ترس نزدیک بود قلبم بیاد تو دهنم که یهو مامانش با یه ساپورت تنگ اومد تو یه لبخندی زد گفت به به چه حالی دارین میکنین اجازه هست ما هم شریک شیم گفتیم چششششم بفرمایید که مامانش شلوارش رو کشید پایین اومد برام ساک زدن اینقدر حرفه ای ساک میزد که پنج دقیقه ای آبم اومد که کیرم خابید ولی تا نگاه افتاد به کونش درجا راست شد مامانش واقعا خیلییی تنگ بود خلاصه مامانش اومد قمبل کرد که کیرم رو کم کم کردم تو کونش که دادش رفت هوا گفتم جووون یهو سرعت تلمبه زدنم رو بیشتر کردم که ارضا شدم بی حال افتادم که یکم اومد برام ساک زد بعدش تا کسش رو دیدم از خوشحالی چشمام برق زد بهش گفتم کست رو بیار جلو که پسرش هم نشته بود جلومون داشت با خیار خودش رو خالی میکرد کسش رو آورد جلو شروع کردم براش خوردن جیغش رفته بود هوا که پسرش اومد کیرم رو کرد تو کونش و شروع کرد بالا و پایین شدن اینقدر داشتم حال میکردم که قابل وصف کردن نبود مامانش اسمش عاطفه بود عاطفه به پسرش گفت میشه این کیرو به ماهم قرض بدی عاطفه اومد رو کیرم نشست و شروع کرد بالا و پایین شدن کسش خیلی تنگ بود که بعد از 10 دقیقه بالا و پایین شدن آبم اومد که با یه فشار زیادی ریخت تو کسش داشتم حال میکردم که دوباره اومد برام ساک زدن ساکش که تموم شد سه تایی رفتیم حموم رفت زیر دوش از پشت رفتم بغلش گردم شروع کردم لب گرفتم اینقدر لبام رو گاز میگرفت که کبود شد منم ممه هاشو با دستم گرفت پسرش اومد کیرم رو میخورد ممه ی عاطفه 80 بود نمیدونم شایدم بیشتر با کمتر ولی خیلی بزرگ بود خلاصه یکم گردنش رو خوردن اونم دوباره داشت حال میکرد ولی کسش واقعا عالی بود یه کسه تپل دوباره تا کسش رو دیدم کردم توش واقعا عالی بود تا کردم اونم گفت جوون یکم تلمبه زدم که یهو انگار یه آبه داغی از تو شکمش اومد بیرون منم درجا ارضا شدم اون بی حال شده بود بعد حموممون رو کردیم اومدیم بیرون خلاصه اونروز گذشت فردا پسرش رو دیدم اومد به گفت دیروز خیلی به مامانم حال دادیا دمت گرم ولی باید امروز به من حال بدی گفتم چشممم بعد از اون تا آخره سال کردمش تا پسرش بزرگ شد و الان تو دانشگاه جفتمون رفتیم تو رشته فیزیک الان هم هنوز دارم مامانش رو میکنم و خودش رو کمتر چون زباد با خودش حال نمیکم(وقتی مامانش هست چرا پسر بکنم)خوب این بود داستان من فقط خواهشا فحش ندین اگه غلط املایی داشتم به بزرگیه خودتون ببخشین

نوشته:‌ نیما


👍 2
👎 3
150708 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

447712
2014-12-19 04:54:09 +0330 +0330

از اتاق فرمان توصیه میکنن که دیگه داستان ننویسی بهتره/
حداقل برای چند سال آتی بیخیال داستان شو/
همون مشق بنویسی کفایت میکنه biggrin

2 ❤️

447713
2014-12-19 04:55:21 +0330 +0330
NA

ماشاالله به تو تو نیم روز 4 بار ارضا شدی

0 ❤️

447714
2014-12-19 05:16:23 +0330 +0330
NA

برو کونتوبده کونی

0 ❤️

447715
2014-12-19 05:33:10 +0330 +0330
NA

یعنی این داستان بدجوری کسشر بود بد
لایقتر از تو واسه فش نیست

0 ❤️

447716
2014-12-19 07:49:53 +0330 +0330
NA

خیلی حالت بده

0 ❤️

447717
2014-12-19 08:14:06 +0330 +0330

کونی معلومه اربابت کممدرسه خوب کونت گذاشته.خاک تو سرت واسه این فانتزی سکست بدبخت جقول

0 ❤️

447718
2014-12-19 08:18:42 +0330 +0330

koskhol e divane

0 ❤️

447719
2014-12-19 09:43:39 +0330 +0330
NA

خوب که ما اونجا نبودیم و گرنه ما رو هم میکردی … منو دیگه نکن من داشتم رد میشدم …

0 ❤️

447720
2014-12-19 10:56:16 +0330 +0330
NA

چه مرضیه آخهههه؟!! حداقل اول داستانتون ننوییسید واقعیه و دروغ نمیگم و ازین کسشعراااااا تا بهتون گیر ندن این منتقدان گرامیییی، خدا شانس بده پسر و مامانو خوبه پسره خواهر برادرای دیگه نداشته

0 ❤️

447721
2014-12-19 11:12:06 +0330 +0330
NA

معلومه تو مدرسه زیاد کون دادی و چند بار هم تو خونه کون دادی که مامانت هم کس داده و اونو به یکی دیگه نسبت دادی بچه کونی

0 ❤️

447722
2014-12-19 14:30:31 +0330 +0330
NA

کوچولو صداقت داشته باش
داشتی بهش میدادی که یهو باباش اومد،…

0 ❤️

447723
2014-12-19 15:07:54 +0330 +0330
NA

به نظر من واقعی بود D: اصن کسی شک داره؟

0 ❤️

447725
2014-12-19 17:32:42 +0330 +0330
NA

kar nadarm k doruq bude ya rast. ama sikh kardm

0 ❤️

447726
2014-12-19 18:01:24 +0330 +0330
NA

Kiram to khanevadat ba in dastanet badbakh jaghi.sare kelas ba kir ras raf masale hal kone

0 ❤️

447727
2014-12-19 18:53:00 +0330 +0330

توکه راست میگی ،ولی کیر شتر تو کون آدم خالیبند . . . یه خالی بستی که سر کیرخر شنبلیله صورتی سبز شده !!!

0 ❤️

447728
2014-12-19 18:54:42 +0330 +0330

خیلی جلاقیت جقالیت جلقالیت بخرج دادی تو ای پسره کون تپل

0 ❤️

447729
2014-12-20 03:37:36 +0330 +0330
NA

خودت یه بار بخون ببین باورت میشه…بعدش از ما نتظار داشته باش باور کنیم

0 ❤️

447730
2014-12-20 05:05:37 +0330 +0330
NA

مدیر این سایت کیه…خداوکیلی 1 ساله من یه داستان نوشتم فرستادم هنو نیومده اونوقت این کسو غزلارا میزارن…کونی امن که با ساپورت امده تو مامانت بوده لاشی ننویس

0 ❤️

447731
2014-12-20 09:28:22 +0330 +0330
NA

خیلی ضایع بود که الکی بود…
تخمی ترین داستان بود…
خدایی بقیه هم داستان مینویسن الکی ولی مال تو کس شعر تمومی بود…
هیچیش باور کردنی نبود…
آخه سر کلاس میشه کاری کنی بچه؟
بعد رفتی خونه دوستت داشتی دوستتو میکردی یهو مامانش گفت منم بکن؟
خدایی خجالت بکش …
یه کلاس ادبیات هم برو چون نه جمله بندیت نه کلماتت هیچجیش درست نبود!!
بدبخت کس ندیده بی سواد!

0 ❤️

447732
2014-12-20 11:18:32 +0330 +0330

واقعا تو درست می گی . به قول دستمون یا قرص هاتو نخورده بودی . یا انقدر کون دادی یادت رفته بود بگی این داستان را از رو دست ی کونی دیگه نوشتی .از کونش دراوردی ساک زد . اخه لانتوری این تو فیلم ها بود. برو دیگه از این کار ها نکن قول بده . بچه جون . خودت مزه عرقی . بدبخت

0 ❤️

447733
2014-12-20 12:32:40 +0330 +0330

حسش نیست فوش بدم

0 ❤️

447734
2014-12-20 15:51:54 +0330 +0330
NA

افرین داستانت خیلی قشنگ بود نخونده ابم اومد واقعا دست بابات درد نکنه که تو مجلوق کونی کس کش دیوث کس ندیده کونی کیر تو دهن رو خلق کرده
بچه کونی انگشتت تو کونت کردی بعد نشستی داستان مینویسی کیرم تو معدت

0 ❤️

447735
2014-12-20 16:16:45 +0330 +0330

من ترسیدم حالا که خوندمش و الان میخوام نظر بدم یهو کیرت بلد شه منم بکنی جون ذهن جلقیت مارو نکنی یه وقت ببینم سگی گربه ای پرنده ای چیزی نداشتن از اونجا رد شه اونم بکنی ولی ایراد نداره اینجوری عقده هات اینجا خالی میشن فردا که بزرگ شی سر خونوادت بلا نمیاری عزیزم بنویس خودتو خالی کن

0 ❤️

447736
2014-12-20 17:32:36 +0330 +0330
NA

کیرم دهنت تا بعد که حسابتو میرسم

0 ❤️

447737
2014-12-20 18:47:22 +0330 +0330
NA

Ridi koskhol

0 ❤️

447738
2014-12-21 02:08:43 +0330 +0330
NA

درست بنويس
قبلا گفته بودى اقاهه مادرت مى کرد و…توخوشداومد حالا هردوتاتون راميگاااااااااد

0 ❤️

447740
2014-12-21 16:31:44 +0330 +0330
NA

قوه تخیلت تو حلقم ! الان مارو اسکل فرض کردی که گفتی واقعیه یا خودت اسکلی؟

0 ❤️

447741
2014-12-21 16:38:29 +0330 +0330
NA

کسخل جلقی جقی از اونا که بگذریم کمرت تیر آهن 90 یا 120 بوده که …

0 ❤️

447742
2014-12-24 06:15:25 +0330 +0330
NA

دلم نمياد بت فحش ندم
قرمساق كونتان تتو داستان تخمي تخيليت

0 ❤️

447743
2014-12-27 15:01:58 +0330 +0330
NA

اخه بچه کونی ی ساعت ۴بار ارضا شدی باباعه از در وارد شد و شروع کرد تورو کردن اون مادرش بوده که مرده

0 ❤️

447744
2015-01-18 00:05:12 +0330 +0330
NA

تو که کلا نکردی ، اگه خواستی بدی خبر بده ، داغون . . .

0 ❤️

447745
2015-04-12 09:17:21 +0430 +0430
NA

ای کیرم تو اون پسرش که از خوده مادره جنده تر بود

0 ❤️

528427
2016-01-14 17:22:14 +0330 +0330
NA

تو الان تو اوج شهرتی خداحافظی کن برو پی کارت (dash)

0 ❤️

565384
2016-11-22 22:11:45 +0330 +0330

جللاق(بسیار جلق زننده) :/

0 ❤️

575577
2017-01-23 04:51:17 +0330 +0330

من فقط دارم از اینجا رد میشم منو نکن 🙄

0 ❤️

591104
2017-04-22 09:47:33 +0430 +0430

پارسال فیلم این داستان رو که گفتی Gem TV پخش کرد

0 ❤️

742564
2019-01-20 01:52:27 +0330 +0330

کوسخول خر

0 ❤️