سکس داغ با امیر

1392/07/29

سلام .اسم من تيناست .اين خاطره بر ميگرده به 2 سال پيش يعني اولين سكس داغ من با امير .دوست پسرم .اون موقع من 20 سالم بود (يعني الان 22 سالمه ) و امير 23 سالش بود.ما به وسيله ي دوستم پريسا با هم اشنا شديم و بعد از دو .سه دفعه بيرون رفتن به هم علاقه مند شديم و با هم ديگه دوست شديم .امير بهم گفته بود كه اگه ميخواي با من دوست شي بايد با من راحت باشي ومنم بهش گفته بودم خانواده ي من اجازه ي هر كاري رو بهم نميده .اما چند باري كه با هم بيرون رفتيم خيلي ناگهاني بهم لب ميداد …واااي خدا .اگه بدونيد چه لبايي داشت .قبلش كه ميخواست با من لب بده اول لباشو خيس ميكرد بعد لب ميداد .هميشه هم يه ادامس نعنايي داشت .لباش داغ داغ بود .بعدشم انگار باد داشت و پف كرده بود ولي وقتي باهاش لب ميدادم و زبونشو تو دهنم حس ميكردم دنيا رو بهم دادن .چند وقتي كه گذشت بهم گفت ديگه نميتونم تحمل كنم تو بدن خيلي سكسي داري .ولي تعريف از خودم نباشه قدم 170 وزنم 64 كيلو و سايز سينه هامم 65 .امير گفت من بايد حتما تورو يه بار لخت ببينم وگرنه دوستيمون همين جا تمومه .منم گفتم من نميتونم بيام جلوي تو لخت شم .گفت تو دوست دختر مني .من حق دارم اينو ازت بخوام .منم كه حسابي عصباني شده بودم برگشتم بهش گفتم تو هرزه اي به من هيچ ربطي نداره عوضي …برو گم شو .3الي 4 روز بعد اس داد كه خونه ي پريسا مهمونيه !مياي ببينمت عزيزم …منم كه حصابي دلم واسه ي لباش تنگشده بود گفتم اره ميام ولي نه به خاطر تو به خاطر پريسا (خواستم خودمو بگيرم مثلا ).بعد از ظهر اون روز با اجازه از مادرم به خونهي پريسا رفتم .يه لباس قرمز ومشكي پوشيده بودم تا بالاي زانو .لباسم بندي بود .خداييش سكسي .چون به جز امير و دوست پسر پريسا و2 تا پسر ديگه .كس خاصي اونجا نبود .رفتم تو .هنوز امير نيومده بود .پريسا بهم گفت اب يا چايي يا اب پرتغال …منم گفتم اب پرتغال .اونم رفت و بعد از 5 دقيقه برگشت و منم چون تابستون بود و تشنه بودم خيلي سريع تا ته اونو خوردم .نميدونم كثافت توش چي ريخته بود كه بعد از يه ربع چشام دو دو ميزد .خوابم گرفته بود .با اين كه حال خوبي نداشتم تا امير اومد سعي كردم خودمو جمع و جور كنم و يه حالت جذابي به خودم بگيرم .بعد از يه مدت كه همه داشتن ميرقصيدن و تازه ساعت 7.30 بود .رفتم تو اتاق پريسا تا يه ذره خودمو جع و جور كنم .تا رفتم تو اتاق كيفمو بردارم .امير اومد و از پشت بغلم كرد و گفت :ديدي بالاخره به دستت اوردم .منم گفتم :امير حالم خوب نيست .ولم كن .تا اينو گفتم امير شروع كرد به بوسيدن پشت گردن من .گرماي لباشو با تمام وجودم حس ميكردم تمام بازوهام و گردنمو ليس ميزد خيلي حس خوبي بود .من اون موقع هنوز پاره نشده بودم و پرده داشتم .به خاطر همين خيلي ميترسيدم …امير زيپ لباسمو اروم باز كرد و لباسمو در اورد .چون لباسن تنگ بود زيرش شرت نپوشيده بودم چون بد فرم وايميستاد .با دستاش رونامو نوازش كرد و سوتينمو اروم باز كرد …اينقدر سريع و حرفه اي اين كارو ميكرد كه خودمم گيج شده بودم .بعد همينطور كه سينه هامو ميماليد و تو دستاش بازي ميداد داشتيم با هم لب ميداديم .وااااي كل بدنم مور مور شده بود .منو با يه ذربه انداخت رو تخت بعدشم اومد روم و دراز كشيد و گفت .عاشقتم تينا .عاشقتم .منم بهش گفتم :امير از هر چيزي كه قراره اتفاق بيوفته ميترسم .خيلي ميترسم .گفت :يه جوري ميكنمت كه خودت بگي امير جرم بده …بعد اومد لاي سينه هامو زبون ميكشيد و با دستش نوك سينمو ميماليد .هر از چند گاهي هم ميومد پائين و نوك سينمو گاز ميگرفت …يه گاز محكم …يه جوري سينه هامو ميماليد كه جونم داشت در ميومد .كم كم اومد پائين تر .دور نافم و شيكممو ميليسيد .خيلي خوب بود .داغي زبونش رو بدن من سر ميخورد .اومد پائين و پاهامو از هم وا كرد ولي من سريع بستمشون …گفت بزار كارمو بكنم تينا .و يه گاز از روي شيكمم گرفت .منم ديگه كاري از دستم بر نميومد …رفت لاي پام با زبونش ميكشيد روي كوسم .داشتم از حال ميرفتم .شول شده بودم .چوچولمو به ارومي ميك ميزد بعضي وقتا هم يه گاز محكم ميگرفت از چوچولم كه جيغم ميرفت هوا .اينقدر ليس زد و با زبونش ور رفت كه ابم اومد .اومد بالا و كيرشو گذاشت لاي چوچولم و كوسم …هي بالا پائين ميكرد .ديگه قرمز شده بودم .هي ميترسيدم يكي بياد تو اتاق نگو اونا قبلا با هم هماهنگ كردا بودم …بعد كه داشت با كيرش ميماليد به كوسم …ديدم بيچاره خودش لباساشو در اورده …در صورتي كه اين كار من بود …بعدش كه از ماليدن خسته شد دستشو كرد لاي كوسم …دستش سرد بود و كوس من گرم .برق از كلم پريد .دستشو كرده بود تو كوسم بعد بهم گفت پردت گوشتيه …راحت پاره ميشي …نترس .اينقدر ترس و استرس و حالي كه داشتم بهم غلبه كرده بود كه نميتونستم حرف بزنم .فقط مث ديوونه ها نيگاش ميكردم …همين .اولش همون كار قبلو كرد …كيرشو ميماليد ولي بعد يع هوووكرد تو …يه جوري جيييغ كشيدم كه يه لحظه سر و صداي بچه ها موقع رقص قطع شد …حالا ساعت 8.30 بود و پرده ي من در اين ساعت پاره شده بود .داشتم گريه ميكردم …كه داشت دونه دونه اشكامو با لباش ميبوسيد و ميگفت …عزيزم سسسس.ساكت …همه فهميدن سسسس.حالا منو ميگي "يه جوري حشري شده بودم كه نگو .تو همون حالت كه كيرش تو كوسم بود جاهامون تغيير كرد …اون رفت زير و من اومدم رو .شروع كردم به تلنبه زدن .يه جوري بالا پائين ميومدم كه امير داشت از درد دستشو گاز ميگرفت .گرماي كيرشو تو كوسم حس ميكردم بعد از 10 دقيقه تلنبه زدن من ارضا شده بودم ولي امير نه…بهش گفتم پاشو بيا بزار تو كونم …بدون چرب كردن كيرش و سولاخ كونم اول يه ذره با دوتا انگشت دست كرد تو سوراخ و بعد كيرشو اروم كرد تو و داشت اروم تلنبه ميزد كه بهش گفتم امير ميخوام ابتو بريزي تو كونم …انگار با اين حرف من انرژي گرفت …يه جوري تلنبه ميزد كه به نفس نفس افتاده بود …كيرش ميرفت تو ميومد بيرون…تا ابش اومد و اونم ارضا شد .الان 1ساله كه باهم ازدواج كرديم …حد اقل خوبيش اينه كه كسي كه باهاش كردم بعد هاشوهرم شد
همتونو دوست دارم …نظر فراموش نشه خوشگلا …بووووووووووووووس

نوشته: تینا


👍 0
👎 0
46323 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

401994
2013-10-21 06:51:58 +0330 +0330

عرق ات رو پاک کن

0 ❤️

401995
2013-10-21 07:26:02 +0330 +0330
NA

منکه بی تجربه ام نمیدونم
شماها بگید چجوری میفهمید یه داستان راسته یا دروغ؟

0 ❤️

401996
2013-10-21 07:35:54 +0330 +0330
NA

این قسمت ازدواج رو که اخرش میذارین کل داستان رو خراب میکنه
یه جورایی مثل تجاوز بود…
بد نبود…

0 ❤️

401997
2013-10-21 08:11:11 +0330 +0330
NA

به نظرم خالی بندی بود تو که داشتی گریه میکردی چی شد تغییر فاز دادی؟ راستی نفهمیدی چی بهت دادن؟

0 ❤️

401998
2013-10-21 09:05:19 +0330 +0330

وزنت 64 کیلو انوقت سایز سینت 65 اونوقت خوش هیکلی،،،،؟؟؟؟ یا من بی تجربم؟؟؟؟
لباست لختی بود،،چون بجز دوس پسرت فقط سه تا پسر دیگه اونجا بودن بعد با هماهنگی رفتی تو اتاق کس دادی،،،، بابا نجیب!!!
.
.
من نمیدونم این چه کرمیه که حال میده از داستانها سوتی بگیریم…

0 ❤️

401999
2013-10-21 09:05:45 +0330 +0330
NA

با یه ذربه تو رو تخت انداخت؟ بعدش تو شول شدی؟ اونا هم که قبلا با هم هماهنگ کردم بودا؟ این به چه لهجه ای بود؟ آخه جنده بی سواد چرا دروغ میگی؟ مجلوق

0 ❤️

402006
2013-10-21 15:23:23 +0330 +0330
NA

کيرم تو کست با اين داستانت همون دوست پسرتو گايدم

0 ❤️

402000
2013-10-21 15:55:22 +0330 +0330
NA

به جز دوست پسر پریسا و چند تا پسر دیگه و کسبه محل و تیم ملی کبدی استان گوزبلاغ و نمایندگان شورای محله و اعضای محترم سندیکای متوهمین جنده روح، هیچ کس دیگه نبود!!! خواستی بگی مرتیکه که شخصیت زن داستانت نجیب بود و فقط جلوی سه چهار تا مرد سکسی می پوشید؟ مجبوری جای یه زن بنویسی؟‌ چای یه زن نوشتن به نفسه ایرادی نداره به شرط اینکه نرینی به جای نوشتن.غلط املایی هم که داشتی کم هم نداشتی. کلا خفه

0 ❤️

402001
2013-10-21 17:48:14 +0330 +0330
NA

"لباش داغ داغ بود .بعدشم انگار باد داشت " آره جونم 2تا از گوزای سرگردونش میخواستن آروق شن بیان بیرون این تحفه اونجا گیرشون انداخته…آدامس نعنایی هم دقیقا واسه برطرف کردن بوی هموناس
“من بايد حتما تورو يه بار لخت ببينم وگرنه دوستيمون همين جا تمومه” به تخم چپ و راست نداشته م که رابطه همینجا تمومه…
انقد بقیه داستان کیری بود که اگه بخوام خط به خط بگم … نمیگم نسترن بیاد اسکی بره رو ریدمانت…
کیر اسب زورو تو سواد دستوریتو املات
شاشیدم به طرز گایشت و شوهر کردنت
و دیگر هیچ

0 ❤️

402002
2013-10-21 18:34:27 +0330 +0330
NA

آزار دارن این پسرای دختر نما؟
خوب در جواب دوست بی تجربه باید بگم از روی همین مشخصه که میگم میفهمن که داستان دروغه…
دقت کن…قبلا داستان به اسم پسر اپ میشد ولی چون فوحش کش میشدن جدیدا داستان ها با اسم دختر اپ میشه البته همون پسرای دختر نما هستن ولی با اسم دختر.
اخه به دختر زیاد فوحش نمیدن واسه پاچه خواری اما…
خوب کیرم به کون نویسنده دختر نما

0 ❤️

402003
2013-10-21 19:16:16 +0330 +0330
NA

غير واقعى بود تا حدودى.

0 ❤️

402004
2013-10-22 06:10:53 +0330 +0330

اي پسرك جلاق. اي كوني.دوست داري دختر باشي؟دوست داري كون بدي؟ حيف و صد حيف اينجا كسي كون آدم بيسواد نميذاره. فلذا جق رو ادامه بده اي محصول آب جق!

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها