سکس داغ با مریم

1394/08/07

سلام اسم من حميدِ ، اين خاطره كه ميخوام واستون بنويسم يكي از بهترين سكساي زندگيمه كه شايدم ديگه واسم پيش نياد ، جريان واسه ٤ ساله پيشه ، من اون موقع ٢٣ سالم بود تو دوران كسوشعر اما باحال سربازي به سر ميبردم ، تو يه جرياني با مريم دوست شدم كه اگه بخوام داستانِ دوست شدنمو تعريف كنم خيلي طولانيه فقط در همين حد بگم كه جريان رفاقتمونم جزء سكسو اين داستانا چيزي نبود ،

من چند روزي بود كه با مريم دوست شده بودم ، فقط و فقط دنبال كردنش بودم ، عوضي قيافيه خيلي حرفه اي نداشت ولي واقعاً حشري بود پوست سفيد كون رو فرم پاهاي تو پر ، و از همه چي مهمتر سوپر حشري اصاً ديونه كير بود ، خلاصه با يه تعارف اوكيو واسه سكس داد ، خوب جلوش بسته بود از كون ميداد ، باهاش هماهنگ كردم بعد پادگان ميام دنبالت ولي به يه مشكل اساسي بر خوردم اونم نبود مكان ، كلي به خودم فشار آوردم كه به كي رو بزنم يهويي ياد داداشم اوفتادم يادم اومد خانومش اينا دعوتن مهموني شبم نميان ، بهش زنگ زدم كليدو گرفتم خلاصه رفتم دنبال مريم ، مترو صادقيه ، سوارش كردم تو راه ، خوب بار اولمون بود داشتيم ميرفتيم تو مكان تا خونه فقط كسوشعر گفتيم ، جلوي در بوديم قلبم از شهوت داشت ميومد تو دهنم كيرمم كه داشت خشتكو ميدريد ، كليدو انداختم تو در ، درو باز كردم رفتيم تو ،تا درو بستم ، ديگه نتونستم جلوي خودمو بگيرم ، چسبوندمش به ديوار شروع كردم به خوردن لباش ، دونه دونه دكمه هاي مانتوشو باز كردم واي خدا بيشرف از زير مانتوش فقط يه سوتين قرمز تنش بود ، همونجوري بردمش تو اتاق خوابوندمش رو تخت همين جور كه لباشو ميخوردم دستمو بوردم لاي پاهاش ، خيس خيس بود كير خودمم كه داشت منفجر ميشد ، شروع كردم به باز كردن دكمه هاي شلوار جينش واي چه پاهايي ديونت ميكرد آروم آروم شروع كردم به پايين آوردن شلوارش ، بهم ميگفت واي حميد خجالت ميكشم تو دلم گفتم كوس نگو تو الن فقط كير ميخواي ، شورتشو كه آوردم پايين با يه كوس صورتي تپل خووووب روبه رو شدم ، انقد تميز بود حيفم اومد نخورمش ، زبونمو انداختم لاي كسش حسابي ليسيدم ، حسابي حشري شده بود آروم آروم اومدم بالا در گوشش گفتم حالا نوبت توئه ، يكم خودشو جمو جور كرد اومد روم شروع كرد خوردن لبام حالا اون داشت لباسامو در مياورد ، رسيد به كيرم آخ كه بي پدر چه ساكي ميزد تابلو بود فيلم سوپرو جويده ، خلاصه كيرم بهحالت كاملً آرماني رسيد ، همونجوري كه ساك ميزد سوراخ كونشو ماليدم ، رفتيم سراغ داستان اصلي ، كاندومو ورداشتم گفت كاندوم اصلاً ، منم گفتم كاندوم آره خلاصه كليد كرد منم مجبور دسم بدون كاندوم برم سراغ سوراخ كونش ، رو تخت چهار دستو پا شد قنبل كرد ، اون سوراخ كون نازش جلوم آماده شد ، يه تف انداختم روش كيرمو گذاشتم رو سوراخش همچي آماده بود واسه تلنبه زدن آروم آروم فشار دادم صداي آهش كم كم داشت بلند ميشد ، واي چه حالي ميداد كون قلنبه تنگ دونم كرده بود ، كيرم كامل رفت توش شروع كردم به تلبنه زدن همينجوري تند تر ميشد شهوت به اوج خودش رسيده بود خدا واسه همه بخواد ، همينجوري كه داشتم ميكردم با ديدن اون كونه ناز پوست سفيد ديگه نتونستم جلوي آبمو بگيرم ، كيرمو كشيدم بيرون ريختم رو كمرش ، چه حالي داد ، بعد دو هفته ام باهم بهم زديم اون رفت دنبال يه كير ديگه منم دنبال كوس …

نوشته:‌ حمید


👍 0
👎 0
83254 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

472680
2015-10-29 18:56:11 +0330 +0330
NA

ridy

0 ❤️

472681
2015-10-29 21:13:37 +0330 +0330
NA

کس شعر بود کیری

0 ❤️

472682
2015-10-29 23:04:11 +0330 +0330

عجب جلاقایی پیدا میشناااا

0 ❤️

472683
2015-10-30 01:34:30 +0330 +0330
NA

خدا برای تو هم بخواد کیرمو بکنم تو کون گشادت کس مغز مگه مجبورا کردن بنویسی کیرم تو فيست dash1

0 ❤️

472686
2015-10-30 08:40:38 +0330 +0330
NA

کس خوارت

1 ❤️

472688
2015-10-30 14:22:19 +0330 +0330
NA

عزیزم برو جقت بزن کوص شعر بود

0 ❤️

472690
2015-10-30 16:30:21 +0330 +0330

beee كس و شعر جالبى بود

0 ❤️

472693
2015-10-31 05:58:50 +0330 +0330
NA

میخاستم فهشت بدم ولی بخواطر دعات از خیرت گزشتم.

0 ❤️

472694
2015-10-31 08:56:59 +0330 +0330
NA

کیر تو ترکیب دیگه ننویس…
واقعا مجبوری بنویسی…
چته کوسو خب…
dash1

0 ❤️

472695
2015-10-31 19:14:33 +0330 +0330
NA

Enqad rast bood dastanet ke vasatash vel kardam nakhoondam

0 ❤️

472696
2015-10-31 20:21:33 +0330 +0330
NA

بی تربیت acute

0 ❤️

472698
2015-11-01 11:29:16 +0330 +0330

کیرم تودهنت ریدی

0 ❤️