سکس دلچسب با پسرک زیبا روی

1397/09/21

دهم خرداد سال 95 بود که برای مدت 10 روز تنها بودم. توی همین سایت شهوانی بخش چتروم شروع کردم پیام دادن تا اینکه بعد از صحبت با چند نفر با یکی شروع کردم صحبت کردن که اولش خیلی تو ذوق بود. یعنی بی اعتماد و پررو بود. می گفت با سن پایین وارد رابطه نمی شه و مفعول بود. می گفت باید حتما 40 ساله باشه. نمی دانم از مرد چهل ساله چه چیزایی شنیده بود که دوست داشت به مردهای 40 ساله بده. خلاصه من گفتم 36 سالمه درحالیکه 33 سالم بود، خیلی ناز میکرد تا اینکه عکس کیرم رو براش فرستادم، پرسید چند سانته. جواب دادم 18 یا 19 باید باشد. همانجا گفت با آدم زیر 40 نمی پرم ولی از کیرت خوشم آمده میام. من هم اولش اضطراب گرفتم، بعد آدرسو دادم که بیاد. گفت یکساعت طول میکشه راه بیافتم باید برم حمام شیو کنیم. بعد از یک ساعت زنگ زد و اعلام کرد که راه افتاده. نیم ساعت بیشتر شد که رسید. من هم میدون نزدیک خونه مون باهاش قرار گذاشتم با ماشین ال 90 ش آمده بود. من از ماشینم پیادم نشده جلو جلو آمدم اون هم پشت سرم آمد. وارد خونه من شد، ابتدا کمی نشستیم و حرف زدیم، یک لیوان شربت برایشان آوردم، خوردند. 19 سالش بود مادر و پدرش هر دو دکتر بودند و چند سال از مدرسه رو جهشی خوانده بود. می گفت تمایل به کون دادنش گاهی کار دستش میده وگر نه اینکاره نیست، یعنی تمایلات زنانه پیدا می کنه گاهی و البته این طبیعی است. فکرش را بکنید ساعت از دو شب گذشته است، بیرون بارونی و نم نم، و پیش من پسرک جوانی صاف و حموم رفته. وقتی تیشرتش را درآوردم و بدن سفید و سفتش را دیدم بی اختیار تیشرتش را روی مبل انداختم که گفت نه چروک میشود و آن را روی چوب لباسی انداخت. نمی گذاشت ازش لب بگیرم می گفت دوست ندارد، چه حیف. گفت بغلم کن، باهام حرف بزن… تازه دانستم بنده خدا کمبود محبت شدید دارد، شاید دلش می خواست همین مرد بالای چهل سال که بغلش می کند پدرش باشد، نیک دانستم که از محبت والدینش محروم است، خب دکترا معمولا بچه هایشان تنهایند، البته نه همه. بغلش کردم، توی سینه فشردمش، حوله اش را روی فرش انداخت چون کمی وسواسی بود فقط وسایل خودش استفاده می کرد. می گفت دوست دارد آرام بکنمش گفتم چشم هر جور تو بخواهی ای مه مهرویان، گل پسر. بدنش زیبا بود باسن نسبتا مناسبی داشت، تمام موهای بدنش را زده بود. بعد از اینکه نیم ساعتی بغلش کردم و باهاش حرف زدم وازلین آوردم و کونشو چرپ کردم چنان وازلین زدم و ماساژش دادم که آرووم شده بود. آرووم سر کیرمو گذاشتم درش ولی چون سفت بود بدنش داخل نمی شد. آروم آروم هل دادم تو، طوری نبود که ببرم و بکشم بیرون که اذیت بشه، بلکه آروم بردم تو. خوشش آمد، باهاش مدارا کردم. بچه خوبی بود، اصلا گناهی نداشت، یکی اینکه محبت می خواست یکی اینکه تمایل داشت مفعول باشد. خب، میشل فوکو نظریه پرداز فرانسوی هم اینطوری بود حس همجنس گرایی داشت، این عیب و عار نیست، احساستان را سرکوب نکنید، به امیالتان احترام بگذارید، فریب سخنرانی های این جماعت آخوند فکاهی را نخورید که خودشان همه از دم عقده های جنسی فروخفته دارند. خلاصه این پسرک 19 ساله که کیرم درون کون زیبایشان بود همانطور کیرم را نگه داشتم تا خوب حسش کند، آروم کشیدم بیرون و دوباره تا اینکه از تنش عصبی سوراخش کمی کم شدو آرام تلنبه زدم اینکار 10 دقیقه بیشتر طول کشید تا اینکه ارضا شدم. گفت همانطور کیرت درا در کونم نگهدار تا من هم ارضا بشم، کیرم را در کونش نگه داشتم و ارضا شدو آبش روی شکم خودش ریخت. بساط رو جمع کردیم ساعت 4و نیم صبح بود. من بیش از دو ساعت با این پسرک زیبا روی و زیبا اندام حال کردم. در حینی که باهاش حرف میزدم صبحت به اینجا کشید که چی میشه مامنشو هم اینظور بکنم، که گفت دوست داره بکنمش ولی راضی کردنش پروسه سختیه. پسرک داستان واقعی ما رفت و دیگر خبری ازشون ندارم. کسانی که واقعا دوست دارند کسی چنین باهاشون مدارا کنه و بکندشون و درکشون کنه بیان جلو، اصلا نترسید، گناهکار نیستید این نیاز شماستآ احساس واقعی شماست، سرکوبش نکنید. امضا blueeye توی همین چت روم

نوشته: blueeye


👍 2
👎 14
33198 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

735257
2018-12-12 21:20:37 +0330 +0330

فهمیدم افغانی هستی.لهجه داری.

3 ❤️

735261
2018-12-12 21:31:24 +0330 +0330

داستان سکسی نوشتی یا کلیله و دمنه؟ با این ادبیاتت نیک خودتو گاییده کردی

6 ❤️

735296
2018-12-13 03:48:10 +0330 +0330

فصل الخطاب فقط اون ’مه مهرویان’ که به نره خر گفتی.
کس دکتر دهنتو بگاد.

2 ❤️

735314
2018-12-13 06:44:36 +0330 +0330
NA

این چه کصشری بودددد
میسپارمت دست دوستان

0 ❤️

735335
2018-12-13 08:47:46 +0330 +0330

لعنت به حافظه ی قویِ شما که تاریخ دقیق دادنتون که برا سه سال پیشِ رو هم یادتونه :/

و منِ جلبک تاریخِ قاعدگی ماه پیشمو یادم نمیمونه

2 ❤️

735336
2018-12-13 08:51:42 +0330 +0330

این دیگه چه طرز نگارشه … یاد خواجه عبداله انصاری افتادم !

2 ❤️

735339
2018-12-13 09:02:57 +0330 +0330

نیک میدانستم خواندن چنین داستانی از کسخول کونی دوپایی چون تو باعث تهوعم گردیده لذا ناسزایی نثار خودت و مادر نازنینث نموده و امیال خود را در راستای دادن فحش های بیشتر حضور آن قرمساقی که باعث شد چون تویی پا به این دنیا بگذاری سرکوب مینومایم.
آلت تناسلی میشل فوکو به واژن فراخ مادرت،

3 ❤️

735341
2018-12-13 09:22:14 +0330 +0330

اصل داستان خوب بود.اما کاش بجای نثر زمان بیهقی به نثر ساده تری نوشته می شد.موفق باشید.

1 ❤️

735342
2018-12-13 09:27:35 +0330 +0330

ای مه مهرویان…!!!آنگاه که اینگونه جق همی زدندی؛ شعر نیز تراوش کردندی…جق الدین فانتزی

3 ❤️

735351
2018-12-13 10:38:26 +0330 +0330
NA

افغانی؟?با لهجه ات خودت را گاییده نمودی?

2 ❤️

735383
2018-12-13 16:37:53 +0330 +0330

عمو کاندومی اندرون ماتحت مبروکت شیون و فغان سر دهاد

1 ❤️

735548
2018-12-14 19:29:30 +0330 +0330
NA

افغانی کونی تخم حروم برو گمشو

1 ❤️

735580
2018-12-14 22:29:29 +0330 +0330

کیرر حامد کرزای به کوون پارت بد افغانی

0 ❤️

735612
2018-12-15 05:40:31 +0330 +0330

نگاهی دیگر …

جونم فک کن پسر خودت الان 19 سالش شده و تمایلات زنانه داره حاطری براش کیر جور کنی یا تحمل دیدن و شنیدن کون دادن اونا داری؟؟؟؟؟؟

0 ❤️