سکس دوست داشتنی

1390/01/07

سلام من علی هستم البته با نام مستعار:
23 سالمه این خاطره ماله یک ساله پیشه کاملا واقعیه واتفاقی هست که برام افتاده .
تابستان سال قبل بود من مثل همیشه صبح زود بلند شدم تا برم پارک ورزش کنم یک ماهی بود که از دوست دختر قبلیم جداشده بودم و بدم نمیومد بایه دوست تازه اشنا بشم.
به همین خاطر داخل پارک حواسم به دوروورم بود.اونرووز داشتم تو پارک نرم میدوییدم که یهو احساس کردم یه نفر داره نگاهم میکنه وایسادم ودیدم دو تادختر داخل چمن نشستن ونگاهم میکنن کمی مکث کردم ودیدم چشم از من بر نمیدارن با سرم اشاره کردم وگفتم بیان به طرف من اونا با هم مشورت کردن واومدن دستشون راکت های بدمینتون بود و اومدن باهم صحبت کردیم اسم یکیشون مهسا ودیگری میترا بود من از مهسا خوشم اومد و پر میترا رو باز کردیم از اون به بعد با مهسا هرروز بعد از ظهر که از دانشگاه میومد میرفتیم بیروون تا اینکه مهسا یه روز ازم خواست تاببوسمش من خیلی جا خوردم اما کلی حال کردم من هم اولین بوسه رو رو لبش با شهوت تمام گذاشتم که دیدم رنگش مثل گچ سفید شد بعد از اون هرشب با اس ام اس سعی میکردم یجوری شهوتش رو زیاد کنم تا برای رسیدن به من بیقرار بشه وموفق بودم یه رووز صبح بهم زنگ زد وگفت امشب خونه ی ماهیچکس نیست و3ساعتی وقت داریم وایندفه برعکس همه دختره پسر رو میکشونه خونه من موقع رفتن صورتم رو زدم بهترین لباس وبهترین لباس زیرم رو پوشیدم وسرشار از عطر ادکلن به اونجا رفتم در زدم اومد دمه در سلام کردم ورفتم تو ترس ودلهره وشهوت داشت مخم رو میترکوند اون با یکلباس چسب یکسره بنفش اومد در رو باز کرد بگذریم من نشستم برام چای وشیرینی اورد با هم خوردیم و شروع به صحبت کردیم حرفموون که تمام شد جفتمون میخاستیم که سریعا همدیگرو بغل کنیم وببوسیم هم شرم وحیا اجازه نمیداد اون هم سرش رو انداخته بود پایین وکناره من نشسته بود تا اینکه من خجالت رو کنار گذاشتم واولین بوسه رو از لپ اون کردم و اون سرخ شد اما اون هم به جواب بوسه من من روبوسید و من دیگه روومباز شد وبغلش کردم ولبم رو گذاشتم روی لبش یک لب طولانی از هم گریفتیم که واقعابهترین تجربه لب برای من بود بعد همون طور که نشسته بودیم من شروع به خوردن زیر گلوی اون کردم ومیبوسیدم ومیلیسیدم ومیمکیدم اون که از حال رفته بود من هم از حرارت داشتم منفجر میشدم همین طور میبوسیدم وپیشروی کردم تا روی سینه هاش البته از روی لباس تا خودش لباس ولباس زیرش رو در اورد سینه ای گرد وتقریبا رسیده ای داشت با نوک صورتی وبسیار خوش طعم مشغول خردن سینه نا بودم که یهو بلن شد ومن رو برد روی تختش نشوند شروع کرد لباس های من رو در آوردن من با لباس زیر بودم واون نیمه لخت لباس اون رو هم من کامل در آوردم وخوابیدم رووش ودوباره سینه هاش رو خوردم اون هم دستاش رو دوره من قلاب کرده بود وپشت من رو ماساژمیداد من خوردم وبوسیدم رفتم پایین روی شکمش و دور نافش رو لیس میزدم اما اون اجازه نداد پایین تر برم من رو چرخوند ولباس زیر من رو در آورد ومن هم مال اون رو در آوردم بعد خیلی آوروم روی من خوابید وجلوش رو به یکی من میمالید و آروم به حالت شهوت آه آه ضعیفی میکشید تا اینکه شهوتش به آخرین حدش رسید ونشست روی رون پای من وشروع به خوردن یکی من کرد که منمثل مار به خودم میپیچیدم ولذت مبردم بعد نشست روی یکی من وشروع به عقب جولو کردن خودش کرد وبا شدت خودش رو به من میمالید من هم دستامو دوره کونش قلاب کرده بودم و با سوراخش بازی میکردم اینقدر خوشش اومد که سریع ارضا شد و روی من ولو شد من وقتی این حال رو دیدم گفتم اشکال نداره اون ارضا شد بسه از روم بلن شد خواستم لباس بپ.شم که برم دیدم از پشت من رو بغل کرده میگه من اینقدرا هم بیمعرفت نیستم دست رو گرفت وبرد روتخت دوباره خودش به شکم دراز کشید وگفت هرکاری دوست داری بکن تا توهم ارضا بشی وحال کنی حتی اگر میخوای برات بادست جلق بزنم تا ارضا بشی من همگفتم نه بخواب تو خوابید از روی میز کامپیوترش کرم برداشتم یکم نوک انگشتم زدم لای پاشو باز کردم ارممو شروع کردم با سوراخش ور رفتن انگشتم رو آروم کردم داخل یکم همین کارو ادامه دادم بعد سر یکی خودم رو کرم زدم وآروم گذاشتم دم سوراخش به محض اینکه فرو کردم داخل یک تکون شدید خورد وآخ بلندی کشید همونجا نگه داشتم وخوابیدم رووش بعداز جند لحضه دوباره شروع به تلمبه زدن کردم آه آه بلندی مکرد اما من بلندش کردم از تخت رفتیم پایین دستاش رو گذاشتم لبه تخت و خمش کردم شروع کردم به تلمبه زدن با یک دست جلوش رو میمالیدم وبا یک دست دیگه نوک سینشو گرفته بودم لای انگشتام ومیمالیدم تا اینکه دیگه نتونستم طاقت بیارم ومن هم ارضا شدم ونیم ساعتی همون طور کنار هم دراز کشیده بودیم و بعد بلن شدیم رفتیم دوش گرفتیم ومن اومدم از خونشوون بیروون ممنون که گوش کردین نظر یادتوون نره

نوشته:‌علی


👍 0
👎 0
27373 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

274999
2011-03-27 07:20:17 +0430 +0430
NA

اين داستان تكراري بود!

0 ❤️

275000
2011-03-27 07:33:15 +0430 +0430
NA

چقدر بهش پول دادی زیاد گرفته باشه سرت کلاه رفته است.

0 ❤️

275001
2011-03-27 07:36:33 +0430 +0430
NA

yeki yani chi mage dari jelo bacheha dastan tarif mikoni akhe?

0 ❤️

275003
2011-03-27 08:51:50 +0430 +0430
NA

تو به کس مادرت خندیدی .کس کش خالی بند

0 ❤️

275004
2011-03-27 10:34:54 +0430 +0430
NA

نویسنده نبودی وگرنه یکم طول و تفصیلش میدادی تا بهتر شه!
داستان به اون بزرگی رو تو به کمتراز نصف صفحه خلاصه کردی!
لااقل میخوای copy کنی درست copy کن !!!

0 ❤️

275005
2011-03-27 16:27:06 +0430 +0430
NA

یکی یعنی چی ؟؟؟مطمئنی همون یکی که میگی رو هم داری؟؟؟؟

0 ❤️

275006
2011-03-27 17:03:05 +0430 +0430
NA

آخه سر صبی کی تورو نگاه میکنه تازه چشم ازت برنداره؟؟؟؟؟خوبه وسط پارک نکشیده پایین بگه بکنم

0 ❤️

275007
2011-03-27 17:20:45 +0430 +0430
NA

بابا ننویس مگه باید حتما چاخان کنی چرا واسه خودت فحش میخری کونی

0 ❤️

275008
2011-03-27 19:21:01 +0430 +0430
NA

سلام.

0 ❤️

275009
2011-03-28 01:57:21 +0430 +0430
NA

یکی منو تمام این بچه های شهوانی تو کونت با این داستانت
یکی من گذاشتم تو کونت یکی کردم تو کون ننت
با سورت یکیییت
یکی

0 ❤️

275010
2011-03-28 06:54:19 +0430 +0430
NA

کدوم یکی؟
این یکی یا اون یکی!!

0 ❤️

275011
2011-03-29 02:27:26 +0430 +0430
NA

سلام خوبی

0 ❤️

275012
2011-03-29 03:31:15 +0430 +0430
NA

salam
farid
31
teh
u?

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها