سکس زودهنگام

1392/10/26

با سلام خدمت همه شهوانیهای عزیزم
میخوام خاطره ی سکس من با عزیزم رو براتون بنویسم این داستان مال یه هفته پیشه
من دو روز قبل از عید فطر بخاطر تجمع داف تو بازار رفته بودم بازار ولی خسته شدم از بس دختر خوشکل میدیدم حرص میخوردم داشتم به سمت ماشینم میرفتم که برم خونه البته لازم به ذکره که من قدم 193 و چهارشونم بدن ورزشی دارم و شکم ندارم که سه تا دختر جلوم داشتن راه میرفتن یهو یکیشون برگشت دقیقا فیس تو فیس شدم باهاش که پرید گفت وای عجب قدی داره و رو به دوستاش نگاه کرد و با حالت تعجب و خوشحالی همگی بهم نگاه کردن و رفتن منم که اشتیاقشو تو چشاش دیدم رفتم دنبالشون بعد نیم ساعت تلاشم نتیجه داد و تونستم شماره بدم ولی از این قضیه یه هفته گذشت که دیدم یه شماره غریبه با من تماس گرفت گفتم الو یه دختر خوش صدایی بعد از سلام گفت شناختی من الکی گفتم اره و شروع کردم به مخ زنی تا تونستم رامش کنم و کلی با هم میحرفیدیم تا یه روز حرفامون به جایی رسید که از دسپختش تعریف میکرد منم گفتم میخوام برام غذا درست کنی تا ببینم بلدی غذا درست کنی یا نه البته اینو بگم منظورم غذا درست کنه برم از در خونشون ببرم ولی با تعجب دیدم گفت اگه خونتون خالی بشه بگو بیام غذا درست کنم برات اخر هفته شد و خونوادم رفتن شهرستان منم به بهونه رفتن به سرکار باهاشون نرفتم و موندم خونه رفتم عزیزمو اوردم خونه و دوست دخترم یه اندام برجسته و سکسی داشت که از پشت لباساش ادمو حشری میکنه قدش تقریبا 175 و یه باسن برجسته و درشتی داره با سینه های بزرگ نشستیم و گفتم نمیخوام برام غذا درست کنی من میخوام یه غذای خوشمزه بهت بدم نوش جون کنی اونم خندید و گفت بی ادب خودتون میدونید دختر خانوما با ادبتر از ما هستن ولی وقتش برسه و ای چی میشن؟
خوابوندمش و خوابیدم کنارش وای سینه هاش داد میزدن و میخواستن مانتو رو تیکه پاره کنن و بپرن بیرون خط سینه هاش تا گلوش میرسید شروع کردم به خوردن گردنش و گوشاش دیدم آهی کشید فهمیدم اونم گرم مزاجه شروع کردم به لیسیدن گردن سفیدش و خوردن لباش یهو دهنشو باز کرد و زبونشو فرو کرد تو دهنم و حرفه ای لب میگرفت لبامو مک میزد جوریکه حس میکردم میخوان کنده بشن منم دکمه های مانتوشو باز کردم تاب نیم تنشو در اوردم چی میدیدم یه بدن سفید و نورانی سوتین رو باز کردم یهو سینه های گندش به ازادی مطلق رسیدن عجب سینه هایی بزرگی داشت تو دستام جاشون نمیشد با نوک سینه های درشت شروع کردم به مک زدن دیدم نوکشون سفت و سفت تر شدن رفتم پایینتر و شکمشو لیس میزدم تا رسیدم به دکه شلوارش که با دندونام بازش کردم خیلی حشری شده بودم اونم کمتر از من نبود شلوارو با شورت کشیدم پایین عجایب نمایان شدن یه کوس تپل و سفید و تمیز و قرمزی داشت دیوونم کرد پاهاشو دادم بالا و با انگشتم چوچولشو بازی دادم دیدم کلی کوسش اب داده بیشتر حشری شدم سرمو بردم بین پاهاش و شروع کردم به خوردن کوسش اونم اهش در اومد و همش میگفت سجاد منو کشتی دارم میمیرم .همونجور که کوسشو میخوردم اون پاهاشو محکم می بست و خودشون سریع تکون میداد صداش در اومده بود که از ترس اینکه همسایه ها نشنون مجبور شدم ترانه بزارم و صداشو زیاد کنم.
بلند شدم بهش گفتم 69 بخوابیم اونم با اشتیاق کیرمو گرفت یه بوس محکم و ابدار ازش گرفت و شروع کرد به لیسدین و همش میگفت این چماقو کجا میخوای بزاری با این کله گندش؟ و همشو میخورد و سرشو مک میزد و منم کوسشو لیس میزدم بعد باسنشو باز کردم سوراخ کونش به من چشمک میزد منم یه انگشتمو خیس کردم فرو کردم تو کونش و شروع کردم به باز کردن کونش یه چند دقیقه با سوراخ کونش بازی کردم و دیدم جا باز کرد انگشت دوممو فرو کردم و در اخر سه انگشتو گذاشتم تو کونش تا کاملا جا باز کنه اخه کیرم کله گنده ای داره یه دفه حس کردم کیرم داغ شد نگو که کیرمو کامل گذاشت تو دهنش دیگه تحمل نکردم گفتم برگرد اونم گفت میترسم کیرت جرم میده منم کلی مخ زنی و بلف که اصلا درد نداره راضیش کردم رو شکم خوابوندمش و یه متکا زیر شکمش گذاشتم تا کونش باز بشه کرم لوبریکانت رو اوردم و خوب سوراخ کونشو مالوندم یه ذره هم رو کیرم گذاشتم سر کیرمو گذاشتم رو سوراخ کونش هر کاری کردم بره تو نشد اخه خیلی تنگ بود و اونم خودشو از ترس سفت گرفته بود یهو کوننشو باز کردم و گفتم خودتو شل بگیر اونم التماس میکرد که اروم که با یه فشار دیدم نوک کیرم داره میره تو دیگه فشارو کم نکردم تا سرش رفت تو کون خوشکلش داشت میمرد از شدت درد یه دقیقه بدون حرکت موندم تا درد کونش عادی بشه منم کمرشو گردنشو از پشت میخوردم تا لذت ببره و درد رو حس نکنه و دستامو بردم زیر و سینه هاشو گرفتم و شروع کردم به مالش دیدم داره لذت میبره شروع کردم به جلو عقب کردن کیرم البته خیلی اروم تا دردش نیاد آه و اوهش به اسمون رسید و من لذت میبردم من تلمبه زدنمو سریع کردم و تا ته کیرمو فرو کردم تو کونش دیگه دردی حس نمیکرد و همش میگفت سجاد بکن عشقم تا ته بزارش دارم میمیرم کوسش همینجور داشت اب میریخت معلوم بود چند بار ارضا شده تو این مدت.تا کیرمو در اوردم از کونش آه بلندی کشید بیچاره چه زجری داشت میکشید ولی لذت هم میبرد.
بلندش کردم متکا رو زدم کنار و رو کمر خوابوندمش پاهاشو زدم بالا ولی کاملا باز کردم و گفتم پاهاتو به این حالت بگیر اونم گفت زندگی زود باش منو بکن منم کیرمو فرو کردم تو کونش بدجور باز شده بود دیگه با یه اشاره کیرم میرفت تو کونش شروع کردم به تلمبه زدن ولی میبرم تو و کامل میکشیدم بیرون و دوباره میکردمش تو خیلی لذت میبرد از این حرکت و همش زبونشو در میاورد و یه تاب میداد دور لباش منم کیرمو تا ته کردم تو کونش و خوابیدم رو سینه هاش و شروع کردم بخ خوردن و لیس زدن و مک زدن سینه های ناز و تپلش گردنشو میخوردم و در همون زمان تلمبه رو شدید میکردم محکم بغلم کرد و ناخناشو فرو میکرد تو کمرم منو میچسبوند به خودش و اروم تو گوشم زمزمه عاشقونه میکرد منم محکم میکردم و گردنشو لیس میزدم و لباشو با لبام میکشیدم و زبونش با زبونم دنیایی داشتن که دیگه التماس میکرد که دیگه دارم پاره میشم دارم میمیرم زود ارضا شو منم دیگه خسته شده بودم از یه ساعت و خورده ای کردن با چندتا فرو کردن کیرم تو کون تپل عزیزم ابم اومد ولی بهش نگفتم داره ابم میاد چون همش میگفت ابتو نریز تو کونم ابمو با فشار تا قطره اخر تو کونش خالی کردم و خوابیدم روش تو گوشش گفتم عزیزم ابم اومد که یه ده منو محکم بغل کرد و گفت مگه نگفتم نریز تو کونم منم الکی … گفتم هواسم نبود یه دفه اومدو یه ساعتی تو بغل هم خوابیدیم ولی کلی عرق کرده بودیم بعدش رفتیم یه دوشی با هم گرفتیم و عزیزمو رسوندم خونشون .
اینم قصه ی سکسم با دوست دخترم البته اولی نیست و اخری هم نخواهد بود اگه وقت بشه از سکسهایی که قبلا داشتم براتون میگم سر فرصت . این داستان عین حقیقته

نوشته: سجاد


👍 0
👎 0
67262 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

410501
2014-01-16 15:33:22 +0330 +0330
NA

نگو قد
بگو نردبون

0 ❤️

410502
2014-01-16 15:47:18 +0330 +0330
NA

لازم به ذکر بود که ما بفهمیم با چه گهی طرفیم که اصلا نخونیم !!
ولی می خونم چون می خوام خط به خط برینم به سر تا پات .
با تعجب نگات می کردن؟ آخی عقده ای ، نکنه تو لی لی پوت زندگی می کنی که قد 193 تعجب داره .
فیس تو فیس شدین ؟ انشالله کیر تو دهن هم می شی که دیگه خفه خون مرگ بگیری دست به قلم نشی ان ننه خان .
دسپخت؟؟؟؟ تو هم که جدا دست پخ ننتی بو گندو . پخ به حلقت.
رسیدی به دکه شلوارش؟ شلوارش دکه داشت؟‌ چی می فروخت اونوقت؟ مجله دست نوشته های یه کودک جلقی متوهم عقده ای رو شماره جدیدشو آورده بود دکه شلوار دختره ؟

0 ❤️

410503
2014-01-16 16:20:10 +0330 +0330
NA

جفنگياتی بيش نبود

0 ❤️

410504
2014-01-16 20:07:08 +0330 +0330
NA

كسش اب داده بود؟خب ايزوگامش ميکردي

0 ❤️

410505
2014-01-17 00:29:04 +0330 +0330
NA

معلوم نیست اومده بود دست پخت خودشو نشونت بده یا دست پخت باباشو!!!

0 ❤️

410506
2014-01-17 02:26:34 +0330 +0330

الکی بود، ننویس . . . . . . . . . . . . . .
چرا به جای داستان فقط بلدید ماجرای کون کردن بنویسید؟ کیر به این کلفتی رو چطوری جاش دادی؟ هم جر خورد، هم درد کشید و هم بیست بار ارضاء شد؟! با ولع ارضاء شد یا بی‌ولع؟ ننویس عزیزم، ننویس.

0 ❤️

410507
2014-01-17 08:57:48 +0330 +0330
NA

تا اونجا که گفتی خط سینه هاش می رسید به گلوش خوندم. کیرم تو خودتو دختره که معلوم نیست چه مدلی بوده با این خط سینش. کیری

0 ❤️

410508
2014-01-17 10:36:42 +0330 +0330

Arusak khale خیلی باحال گفتی =)) =))
واقعا ریدی عمو جون به قول بچه های گل شهوانی آب هم قطعه :))
دیگه ننویس مجلوق :))

0 ❤️

410509
2014-01-17 14:13:03 +0330 +0330

پر حرفی در هنگام اندرز ، از اثر آن می کاهد

0 ❤️

410510
2014-01-19 00:14:44 +0330 +0330
NA

…hoseinetanha خيلى با حال گفتى

0 ❤️