سکس زیر برف

1391/05/26

با یه پسری دوست شدم به اسم حامد. دانشجوی مهندسی مکانیک خوشگل و فوق العاده دختر کش. اوایل با هم خیلی رابطه ی صمیمی نداشتیم تا اینکه بعد از دو سال از دوستیمون که گذشت مثل دو تا بچه خوب با هم قرار ازدواج گذاشتیم. بعد از این جریان بود که یه کم با هم از نظر رابطه صمیمی تر شدیم. ولنتاین سال87 بود که وقتی دیدم عروسکی که خیلی دوسش داشتم رو واسم خریده انقد خوشحال شدم که واسه اولین بار لپشو بوس کردم. یه احساس خوبی داشتم چون واقعاً می پرستیدمش و هر چی میگفت با عشقانجام میدادم. چند روزبعد (ما پاتوقمون یه پارک جنگلی خفن خلوت تو تهران بود) با هم رفتیم بیرون. هوا خیلی سرد بود اما نه برف می بارید و نه بارون شدید هم هوا ابری بود. حامد عاشق بسکتبال بود ، رفتیم داخل زمین یکم بازی کردیم. من خیلی حرفه ای نبودم واسه همین زود به نفس نفس می افتادم. اون روز بر خلاف همیشه زمین بسکت هم خیلی خلوت بودو فقط ما دو تا بودیم. بعد از بیست دقیقه بازی حسابی نفس نفس میزدم و سینه هام بالا پایین میشد. دیدم حامد چشم دوخته به سینه های من و اصلاً حواسش نیست. رفتیم که با هم یکم قدم بزنیم یه دفعه برف شروع شد، من مانتوو وسایلم رو گذاشته بودم تو رستوران پایین پارک فقط یه لباس گرمکن تنم بود واسه همین سردم شد.حامد کاپشنشو داد به من و مجبورم کرد بدویم تا گرمم بشه و سرما نخورم. همین طور که داشتیم می دویدم خواست دستشو بندازه و شونمو بگیره اما نمی دونم چجوری دستشو انداخت دور کمرم منم عاشق اینم که یکی کمرمو بماله گفتم حامد من کمرم درد گرفت انقد امروز منو دواندی. اونم از خدا خواسته گفت بیا اینجا بشینیم. رفتیم زیر یه درخت خیلی سرد بود اما برف کم شده بود. یه کم واسم حرف زد کلی از آیندمون حرف زد و اینکه چقدر از دیدن من انرژی میگیره( خداییش تعریف از خود نباشه اما دوستای دخترم هم عاشق قیافه و هیکلمن بر عکس خودم.) من چشمام عسلیه پوستم سفیده یکم صورتم تپله برجستگی های بدنم هم خیلی تو چشمه. خودم آرزوم بود چشمام مشکی باشه موهام هم مشکی پرکلاغی اما اصلاً بهم نمیاد.
بریم سر داستان خودمون. داشت ازم تعریف میکرد که دیدم صداش یکم آروم شد منم عین جوجه های تازه از تخم در اومده داشتم میلرزیدم که دستشو گذاشت رو کمرم و گفت می خوای یکم برات بمالم؟ منم از خدا خواسته گفتم آره. یه احساس آرامش عجیبی داشتم سرمو گذاشتم رو پاش و دستشو بوسیدم اونم داشت حسابی میمالید. گفت:محکم تر بمالم جوجه یا اشکت در میاد؟
گفتم:تو منو بکشی هم اشکم در نمیاد(یه جوری با عشوه گفتم که خودم هم هنگ کردم.) یکم محکم تر مالید منم یه دفعه گفتم آآآآه
دیدم حالتش خیلی عوض شده تو دلم داشتم همش بهش میگفتم لباتو بده من لب می خوام اما شنیده بودم همیشه پسر پیشنهاد میده واسه همین نمیتونستم چیزی بگم. داشتم از عطر بدنش میمردم اما لعنت به این شرم و حیا که اداشو در میاریم. انگار حرف دلمو خوند دستشو آورد چونمو گرفت صورتمو روبروی صورتش نگه داشت و لباشو گذاشت رو لبام. انقد لباش داغ بود عشق کردم. ناخودآگاه بغلش کردم و سینه هام چسبید به بدنش. شدید داشت لبامو می خورد منم رو ابرا بودم. اما یهو کشید کنار و گفت بریم بیشتر از این بمونیم سرما میخوری. منم که حسابی خورد تو برجکم به زور بلند شدم و رفتیم. همیشه دوستام که از سکسشون تعریف میکردن من آب از دلم راه می افتاد اما دوس پسرم اصلاً اهل این حرفا نبود. من دنیای شهوتم اما اون اصلاً بهم نخ نمی داد و همین مثبت بازی ها باعث شده بود منم صدامو در نیارمو بیشتر از نظر عاطفی ارضا بشم تا از نظر جنسی.
بعد از اون جریان دیگه جور نشد تنها باشیم تا اینکه مامان و بابای حامد رفتن آلمان، قرار بود 15 روز دیگه بیان. روزای اول همش میرفتیم بیرون تا اینکه پنجمین شب از رفتنشون گذشته بود که حامد شب به من زنگ زد. عادت داشت همیشه شبا صدامو بشنوه بعد بخوابه(چقدر لوس بودیم ما) یکم که حرف زد من حرف اون روز رو کشیدم وسط و گفتم بهترین روز زندگیم بود اونم گفت آره خیلی خوب بازی کردی. کفرم در اومده بود دیدم از این آقا حامد ما آبی گرم نمیشه گفتم حامد مزه ی لبات مستم کرده. اینو که گفتم آقا تازه دوزایش افتاد. اونم گفت نگار اولین بار بود که تو زندگیم آرامش داشتم همش فکر می کردم ازم بدت بیاد و بعد این جریان قهر کنی. من گفتم: نه دورت بگردم تو همه چیز منی، تو انقد جذابی که وقتی میبینمت مثل پسرای هیز فقط محو تماشات میشم. حامد کاش با هم تنها بودیم الان. گفت:آره کاش اینجا بودی دلم واسه صورتت تنگ شده.(تو دلم گفتم چه عجب از تو بعیده منو بخوای!) خلاصه قرار شد فردا صبح برم خونشون. مثل این بچه دبیرستانی ها انقد استرس داشتم خوابم نبرد. یه شیو حسابی کردم حتی یه مو هم رو بدنم نموند. انقد خوردنی شدم که خودم هم خوشم اومد. رفتم حموم حسابی به بدنم رسیدم بعد از حموم موهامو فر کردم(حامد عاشق موی بلند و فر بود) و یه آرایش خوشگل کردمو یه سوتین و شورت ست صورتی پوشیدم که حسابی با رنگ بدنم متضاد بود. یه تاپ و شلوار لی هم پوشیدم. ساعت 6 بود که حامد اس داد نگار من بیدارشو. منم گفتم بیا دنبالم. اومد. تو ماشین خیلی معمولی باهام حرف میزد انگار اصلاً خبری نبود. یه عطری زده بودم که خودم شهوتی میشدم با اون تیپی که من زده بودم هر منو میدید میکرد. رسیدیم خونشون اولش خیلی استرس داشتم هنوز هوا روشن نشده بود. رفتیم توی آپارتمان و او نمستقیم رفت تو آشپزخونه واسه من آبمیوه ریخت و واسه خودش ویسکی. خوردیم اون یکم گرم شده بود اما من میترسیدم گفت بریم روی مبل بشینیم عکس های لپ تاپمو نگاه کنیم. رفتم. اومد کنارم اول دستمو گرفت و بوسش کرد و گفت تا زنده ام حق نداری از پیشم بری فهمیدی؟(با یه لحنی گفت که ترسیدم چشماشم خمار بود.) سریع گفتم: چشم. فهمید که ترسیدم اما به روش نیاورد. آروم بغلم کرد واسه اولین بار بود صدای قلبشو احساس میکردم چسبیده بود به بدنم. همش در گوشم قربون صدقه ام میرفت یکم آروم شدم. داشت کمرمو میمالید. شالمو از دور گردنم برداشت و موهامو ناز کرد. بعد لباشو گذاشت رو لبام. بدون نفس کشیدن فقط خورد انقد خورد که منم احساس کردم دارم گرم میشم و دیگه از هیچی نمیترسم هر چی بیشتر میخورد بیشتر جرات پیدا میکردم. بعد گفت: تو زن من هم بشی میخوای همینجوری با مانتو جلوم بشینی تو خونه؟؟؟؟؟ مانتوم رو خودش در آورد دکمه هاشو که باز کرد دیگه طاقت نیاورد و لباشو گذاشت رو گردنم. بدجوری داشت میخورد منم نفسم یکم تند شد. پا شد و مانتوم رو کامل در آورد دستاشو گذاشت رو کمرم و بغلم کرد. انتظار داشتم که الان مثل قحطی زده ها بخوره اما آروم بغلم کرد سرشم گذاشت رو شونم. با انگشتاش رو کمرم راه میرفت. بعد همون جور که بغلم کرده بود بلندم کرد و برد تو اتاقش. منو گذاشت رو تخت منم دراز کشیدم اومد روم. کیرشو که عین سنگ شده بود از روی شلوار حس میکردم اما نمیتونستم بهش دست بزنم. شروع کرد گوشامو اطرافشو لیس میزد و میخورد. خودم هم تا اون موقع نمی دونستم انقد گوشام حشریم میکنه با دستام موهاشو ناز میکردم تا اینکه رفت رو گردنم و بعد رفت روی سینم. اول یه بوسش کرد و یه نگاهی به من کرد اومد بالا چشمامو بوس کرد گفت: اذیت که نمیشی؟ گفتم: نه خیلی دوس دارم . اونم رفت رو سینه هام. لباسمو در نیاورد اما از رو لباس داشت میمالید بعد یه نگاه کرد به معنی اجازه، منم گفت حامد بخور دیگه. منتظر شنیدن این حرف بود تاپم پشت گردنی بود بند تاپ و سوتینمو باز کرد و سینه هامو گرفت تو دستاش. تو دستای مردونه اش سینه هام خیلی ظریف بود. از نوکش شروع کرد انقد خورد که دیگه داغون بودم وسطش هم همش میمود بالا و یه لب آبدار میگرفت. منم که از کیرش دور بودم لباشو با یه شهوتی میخوردم تا شاید خودش بفهمه چی میخوام. باورم نمیشد من با حامد اینجا تنهام و دارم باهاش سکس میکنم اما اصلاً بدم نمیومد فقط دوس داشتم اون روز بعد از 20سال زندگیم یکی شهوتمو خاموش کنه. تی شرتش رو در آوردم و دیدم وای بدنش خیلی قشنگ تر از اونیه که من همیشه از روی لباس میدیدم. سینه هاشو بوسیدم و گفتم حامد عاشق بدنتم. دوباره اومد روم و لبامو خورد در همین حین کیرشو میمالید بهم منم داشتم کم کم خیس میشدم. واسه دفعه اول خیلی باجنبه بودم که انقد تحمل کرده بودم. حامد دستشو گذاشت رو شلوارم و کسمو مالید نمیدونم چرا گفتم آخ. اونم گفت جونم قربون آخ گفتنت یه بلایی سرت بیارم که به جای آخ فقط گریه کنی. منم که خیلی پررو بودم گفتم برو با بزرگترت بیا کوچولو. گفت: نگار پشیمنت میکنما! منم افتاده بودم رو دنده ی غد بازی. خلاصه این حرفام بیشتر حشریش کرد رفت یه لیوان ویسکی آورد توش یخ ریخته بود یکم خورد بعد یخش رو در آورد کشید روی سینم و آخ که گفتم نوک سینمو گذاشت لای دندونش و با زبونش باهاش بازی میکرد. داشتم میمردم اما انقد رو داشتم که همش میگفتم حامد جان این به بازی ها واسه ما تاثیری نداره. گفت:مطمئنی؟ ب ا یه لحن قاطع گفتم: بله جوجه جونم. اونم دستشو برد زیرمو گذاشت زیر باسنم سفت مالید با این دستشم دکمه شلوارمو باز کرد و دستشو برد تو. تا سردی دستش بهم خورد آهم در اومد حامد که شهوت از چشماش میریخت شلوارمو کشید پایین و واسه اینکه نترسم اومد بالا و لبامو خورد همین طور که میخورد کسمو میمالید. منم حسابی داغ شده بودم. دستشو برد سمت کونم و مالید بعد دستش رو کرد تو شرتم و گفت: من جوجه ام دیگه؟! تو که خیس خیسی دختر. بعد شرتمو در آورد و رفت سراغ کسم. کاراش دست خودش نبود منم مغزم بهم فرمان نمیداد شهوتم بهم فرمان میداد. با زبونش نافم رو لیس میزد همین طور که میخورد دستشو به کونم و سوراخ کونم میکشید دادم در اومده بود یهو گفتم حامد بسه الان میمیرم. با یه خنده ی خوشگل اومد بالا و گفت چی شد؟ به همین زودی کم آوردی؟ پاشو شلوار منو در بیار که فعلاً من دارم میمیرم. شلوارشو که کشیدم پایین شورتش هم رفت از دیدن کیرش خشک شدم. خیلی بزرگ بود. میدونستم کیر سیدها بزرگه اما این هم خیلی بزرگ بود هم خیلی کلفت. تو فیلم زیاد کیر دیده بودم اما اولین بار بود از نزدیک میدیدم گفت بگیرش تو دستت. خیلی سفت بود و خیلی داغ گفت بخورش. باورم نمیشد انقد دقیق بتونم چیزایی که تو فیلما دیده بودم رو اجرا کنم تخماشو کیرشو کامل خوردم. باز رفت سرا کسم و شروع کرد با انگشت ور رفت باهاش . داشتم میمردم گفتم حامد بکن جان نگار بکن. دستشو برد سمت سوراخ کونمو مالید یکم بعد انگشتشو کرد تو و یکم عقب جلو کرد ی درد باحالی داشت آروم آخ میگفتم اونم همش میگفت جونم. بعد بلند شد از روی میزش یکم کرم گذاشت رو دستش و گفت برگرد. برگشتم و لبه تخت دراز کشیدم. کرم رو دور سوراخم مالید و دوتا انگشتشو کررد تو. درد داشت اما داشتم کیف میکردم. بعد گفت درد داره اما زود تموم میشه. میترسیدم اما نمیخواستم جلوش کم بیارم گفتم نگران من نباش نگران خودت باش که قراره ضایع بشی. گفت: الان اینارو میگی درد داره دختر، به جاش دیگه مال خود خودم میشی. حرفاش بهم اطمینان میداد. رفت و کیرشو گذاشت جلوی سوراخم. یکم فشار داد نرفت من یهو رفتم جلو از درد. دوبار سه بار دیگه تکرار شد اما بازم نرفت. اعصابش خورد شده بود واسه کون من کیرش خیلی کلفت بود سوراخم خیلی تنگ بود دوتا انگشت به زور میرفت یکم انگشتشو کرد تو عقب جلو کرد منم آخو اوخم رفته بود هوا. بعد دوباره کیرشو گذاشت جلو کونم و دستشو گذاشت رو کمرم و با همه وزنش فشارش داد تو سوراخم. پاره شدم داشتم از درد میمردم چشمام پر اشک شده بود داد زدم درش بیار گفت الان تموم میشه تند تند داشت عقب جلو میکرد صدای خوردن بدنش تمام اتاق رو پر کرده بود اشکام پشت هم میریخت آخراش داشت به منم خوش میگذشت بدنم یه دفعه لرز گرفت اونم ارضا شد و افتاد رو تخت. اشکامو که دید سفت بغلم کرد و گفت خانومم اشتباه کردم گریه نکن منم انقد لوس بودم تازه بغضم ترکید و به هق هق افتادم. رفت واسم آب آورد و کلی ازم معذرت خواهی کرد حالم که بهتر شد بهش گفتم عالی بود. اونم فقط داشت پشتمو میمالید که دردم کم شه. بعدشم منو برد حموم و حسابی شستم. ساعت 12 شده بود اومدیم بیرون از حموم واقعاً احساس خوبی داشتم اما نمیتونستم رو باسن بشینم حامدم همش بهم میخندید میگفت کی کم آورد؟
روز خیلی خوبی بود بعدش با هم نهار خوردیم و کلی تو بغل هم بودیم. بعد از اون روز باز هم با هم سکس داشتیم تا اینکه سومین سالگرد دوستیمون بود که با هم دعوامون شد خیلی بد دعوا کردیم و بهم گفتی ازم متنفری و دیگه حوصله منو نداری. خلاصه اون روزا مرگ رو با همه وجودم احساس کردم. الانم دو ساله با هم قهریم و من هنوز عاشقانه میپرستمش اما اون نامزد کرده. حامدم میدونم تو این سایت میای امیدوارم هیچ وقت هیچ کس اینجوری تنهات نذاره و زیر پاش لهت نکنه. آقا حامد همیشسه دوستت داشتم حتی اون موقع که به خاطر نبودت خودکشی کردم و وقتی به هوش اومدم حتی یه اس ام اس هم بهم نداده بودی خوش به حالت که فراموشم کردی.
بچه ها خدا کنه خوشتون اومده باشه امروز که اینو نوشتم روزی بود که اولین بر با هم سکس داشتیم. خیلی دوس دارم نظرتون رو در مورد سکسمون بدونم. بوس بوس بوس بوس. همتون رو دوس دارم. بهم کمک کنید فراموشش کنم خیلی داغونم خیلی زیاد.

نوشته: نگار


👍 1
👎 1
86973 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

330321
2012-08-16 06:31:58 +0430 +0430

واقعا اينجا جاى 6تا داداشام خاليه

0 ❤️

330322
2012-08-16 06:41:17 +0430 +0430
NA

بنظر من بد نبود
احساست رو خوب منتقل کردی
ولی اینو بدون که نباید زن تو سکس
برای مردش کری بخونه و کل کل کنه
چون بیشتر مردا تو این موضوع حساسن .
شاید مقدمات جداییتون رو از همون موقع آماده کردی
که تو سکس تحقیرش کردی .
حالا هم دیگه التماسش نکن
اگه صبر کنی بهترش گیرت میاد
ولی دیگه هیچ مردی رو تو سکس تحقیر نکن

0 ❤️

330323
2012-08-16 06:43:26 +0430 +0430
NA

پس که اینطور!

0 ❤️

330324
2012-08-16 06:44:10 +0430 +0430
NA

بهترین داستان بود

0 ❤️

330325
2012-08-16 07:07:04 +0430 +0430
NA

داستانت تکراری بود نمیدونم یحتمل تو لوتی خوندمش ولی بهرحال خوب بود لذت بردم
سکستون هم که زیر برف نبود
پنجاه میگیری
بازم بنویس…

0 ❤️

330326
2012-08-16 07:07:53 +0430 +0430
NA

سلام من یک مرد 42 ساله و 6 سال دانشگاه بودم (ارشدم نه تنبل) دخترا یادتون باشه اگر با پسری سکس کردید محاله ازدواج کنخ اگر هم بکنه به پشیزی نمکی ارزه خواستید پسری ازدواج کنید اگر به قصد کشت بزنه بگید من این کاره نیستم 3 سوت بردنتون محضر

0 ❤️

330327
2012-08-16 08:19:20 +0430 +0430
NA

روزگاره چیکارش میشه کرد کیر. تو کون حامد

0 ❤️

330328
2012-08-16 08:20:48 +0430 +0430
NA

از اسمش معلومه کش شعر نوشتی به همین خاطر نمی خونم

0 ❤️

330329
2012-08-16 08:43:37 +0430 +0430
NA

داستانت خوب بود من که خوشم اومد.

0 ❤️

330330
2012-08-16 09:44:13 +0430 +0430

در کل من خوشم اومد و بنظر میرسه با کار بیشتر میتونی بهتر از این هم بنویسی
پس سعی کن سوژه های جدید خلق کنی(گفتم خلق کنی نگفتم بری بدی بعد بیای بنویسی ها) و بازم بنویسی.
عشق و سکس توی یه جوب نمیرن.
حالا شاید یه سری استثنا وجود داشته باشه اما میگن آدما مثل یه کتابن.
وقتی کامل خونده بشن سریع میندازنشون یه گوشه.
پس ایتقدر سریع خودت رو در مقابل طرفت ورق نزن.
به جونم تموم سید ها اینی که میگی عشق نیست.
از کی تا حالا یه رابطه ی عاشقونه با یه دعوا تموم میشه؟؟
چرا با هر کسی رابطه برقرار میکنید فرتی اسمش رو عشق میذارید؟
خیلی خوشتون میاد خودتون رو گول بزنید؟
بگو گور بابای حامد و به زندگیت ادامه بده اما سعی کن راه درست رو پیدا کنی.
درگیر حواشی زندگی نشو چون لذتی نداره.
در ضمن ساعت شیش صبح پا میشن میرن بیرون؟
قربون استراتژیتون و این عجله ی خرکیتون برم من.

0 ❤️

330331
2012-08-16 09:47:14 +0430 +0430
NA

نصف داستانت نمیدونم چرا آپ نشد

0 ❤️

330332
2012-08-16 10:47:38 +0430 +0430
NA

در کل بدک نبود

0 ❤️

330334
2012-08-16 13:13:02 +0430 +0430
NA

inja adamaye koskesh miyan … adam haye ba shakhseyat inja dastan nemenevesean … to va hamedet ham oghdeye b tamam mana hasten … beshtar hers adamo ba in kos sher hatun dar meyare … … slm man 22 salame zane hamed ro gayedam . tang bud vale khoda ro shokr ja shod … gerye nakon zar zar mebaramet hayper star … ghseye ma b sar resed vale zane hamed hanuz peshe mane … boro tole sag dg naneves …ah ah …

0 ❤️

330335
2012-08-16 13:32:51 +0430 +0430
NA

عالی بود چون واقعی بود…

0 ❤️

330336
2012-08-16 13:57:58 +0430 +0430
NA

این ادمین … گیجه داره؟
این داستان ده روز نشده آپ شده دوباره تکراری
الان چندمین داستانه که برای بار دوم یا سوم میزاره
واقعا مشنگه!!!

0 ❤️

330337
2012-08-16 14:42:34 +0430 +0430
NA

بازم داستان تکراری

0 ❤️

330338
2012-08-16 14:45:28 +0430 +0430

ادمین شوته.خیلی شوته.تکراریه.یه ماهیه.کمتریه.شوته.شوته…

0 ❤️

330339
2012-08-16 16:08:32 +0430 +0430
NA

کس خل هرچی گفتی کس بود
کیر تو کون خودت و حامد

0 ❤️

330340
2012-08-16 16:49:10 +0430 +0430
NA

داستانت قدیمی بود ولی قشنگ

0 ❤️

330341
2012-08-16 18:39:53 +0430 +0430

خيلي قشنگ بود
اواخرش غم اندود(ساخت خودمه!)شدم
آقا حامد ببين با دختر مردم چيكار كردي كون بلبلي
تا يه عشق جديدو امتحان نكني اين از يادت نميره
مؤيد باشي

0 ❤️

330342
2012-08-16 19:01:02 +0430 +0430
NA

کلیتش خوب بود همش سکس نبود و سکستو کنار احساساتت آوردی و فکر کنم بهترین داستانی بود که خونده بودم مث یه موزیک راک لایت بود که میشد سمپلاشو کشید بیرون و یکم غرق در ابهام متوجهشون شد…و فکر کنم این احساسات جالب بخاطر دختر بودنته چون در واقع پسری که باهاش سکس کردی این احساسو نداشته و اگه بخواد برای این سکسش یه داستان بگه فقط از گاییدنت میگه البته توهین نباشه…

0 ❤️

330343
2012-08-16 20:07:35 +0430 +0430
NA

يه داستان بهاري هم بذار ادمين جان كه 4فصل سالو داشته باشيم ديگه…

0 ❤️

330344
2012-08-16 23:44:16 +0430 +0430

مزخرف بود
قسمت سکستون شبیه کشتی کچ بود

0 ❤️

330345
2012-08-16 23:46:18 +0430 +0430

من نمیدونم این دخترا چه حالی میکنن کون بعد میان با آب وتاب تعریف میکنن

0 ❤️

330346
2012-08-17 15:39:47 +0430 +0430
NA

Ali bod mer30

0 ❤️

330347
2012-08-17 16:51:40 +0430 +0430
NA

پسرا عاشق کسی میشن که براشون یکم ناز کنه غرور داشته باشه.اینا بدون اگه يه پسرى کردت،البته از رو شهوت غیر ممکنه باهات ازدواج کنه.دختر خانوما به این راحتی کس ندید.اگر هم دوست دارید با عشقتون قبل ازدواج سکس کنید اول مطمئن شین دوستون داره.اگر هم جنده اید که خوب برید بديت که ما هم یه حالی بکنیم.

0 ❤️

330348
2012-08-17 20:26:29 +0430 +0430
NA

salam dastane jalebi bod man shayan hastam 20 salame az qom nemitoonam aks bezaram mishe yad bedid taze ozv shodam mamnon

0 ❤️

330351
2012-08-18 05:56:37 +0430 +0430
NA

من ميتونم كمكت كنم.خواستي پيام خصوصي بذار
من مشاور و روانشناسم

0 ❤️

330352
2012-08-18 12:43:46 +0430 +0430
NA

سلام به همگی داستان خوب بود ولی من نمیدونم این دختراچرااینقدزودخودشونووامیدن!عزیزم اگه اون تروبخاطرروحواحساساتت دوست داشت هیچوقت ازت تقاضای سکس نمیکردخواهشادخترایکم حواستونوجمع کنین اون حامدانشاالله یروزازیجاناجورمیخوره توکمرش تادیگه بااحساسات دخترمردم بازی نکنه ببخشیدطولانی شد

0 ❤️

330353
2012-08-18 13:15:26 +0430 +0430
NA

اگه این شعرایی ک نوشتی راستم باشه.بااینکه کیرشو دیدی کلفت بود ازترس ریدی بخودت بازم کرکری خوندی؟بجای حامد بودم ب سوراخای گوشتم رحم نمی کردم.قشنگ بود

0 ❤️

330354
2012-08-18 13:16:08 +0430 +0430
NA

نخوندم از عنوانش خوشم نیکمد

0 ❤️

330355
2012-09-09 10:49:09 +0430 +0430
NA

زندگیه منم دوساله خراب شده اگه تو با عشقت سه سال زندگی کردی من فقط 6روز وجود عشقمو حس کردم اونم بدون لذت جسمی الآنم یه زندگیه سگی دارم که لحظه لحظش با یادش میگذره و دود سیگار شده همدم من

0 ❤️