سلام
این یه خاطره اییه که شاید برای خیلی از شما ها اتفاق افتاده باشه …
من زیاد اینجا نمیام و تاحالا هم داستانی آپلود نکردم ولی این مورد رو دوست دارم باهاتون در میون بذارم. برای خودم که اولین بار بود و اصلاً نفمیدم چطور و چرا اتفاق افتاد …
من بی اف دارم و حدود 7-8 ماهی هست که با همیم. یه چند روزی بود که بهش مشکوک شده بودم و هی بنده خدا قسم میخورد که هیچی نیست ولی من باور نمیکردم تا اینکه دیروز گوشیش رو کش رفتم و دیدم جند تا اس به یکی از همکاراش داده که خیلی به مذاقم خوش نیومد. خیلی عصبانی شدم و کلی باهاش دعوا کردم. از ماشینش پیاده شدم درو کوبوندم و شروع کردم به قدم زدن بی هدف تو شهر… میرداماد بودیم… اومدم تا ایستگاه مترو… خیلی ناراحت بودم و همش تو فکر بودم که شاید زیادی تند رفتم، خب واقعاً هم چیز خاصی تو اس هاش نبود ، شاید نباید باهاش دعوا میکردم…
تو همین فکرا بودم که سوار شدم. من زیاد سوار مترو نمیشم و معمولاً هم میرم واگن خانومها ولی دیروز همون جلوی خروجی سوار شدم که واگن آقایون بود. کم کم مترو شلوغ شد و من رفتم یه گوشه. لباسم یکم بلند تر از اینی بود که تو آواتارمه … حس کردم یکی داره دس میرنه بهم. تو شیشه دقت کردم دیدم نخیر، دست نیست ! کم سن بود شاید از خودم کوچیکتر شاید به همین خاطر بود که دیدم ارزش بحث کردن رو نداره من هم که تازه دعوا کرده بودم و پشیمون بودم و اصلاً حالشو نداشتم. یکم چرخیدم و خودمو جمو جور کردم …
این دفه حس کردم داره دس میکشه پشت پاهام … انگشتاشو حس میکردم … نمیدونم چرا بدم نیومد. هیچ عکس العملی نشون ندادم داشت آروم بالای رونمو نوازش میکرد … دست میکشید رو باسنم … من خر هم انگار نه انگار … بی تفاوت، حتی دروغ نگم حس خوبی هم داشتم . صدای نفساشو میشنیدم … پشتم بود . بعد یهو دستشو آورد بالا و از میله گرفت، اضطراب گرفتم! کیرشو میمالید به پشتم. اول کج بود … بعد کم کم سفت شد و صاف.
دیگه نمیشد کنترلش کرد، یکم جا به جا شد و کیرشو انداخت لای کونم، میلرزید… اینجا بود که من واقعاً تحریک شده بودم. تن نحیف و لاغرشو چسبونده بود بهم و داشت کرشو میمالوند لای کونم… فکر کنم یکی دیگه هم فهمیده بود ، هی انگشتاشو میزد به پام … اصلاً یه وضعی بود … منم تو یه خلصۀ لذت بخش بودم …
فک کن تو 20 ثانیه آبش اومد … بعد هم سریع پیاده شد …من هم ایستگاه بعد پیاده شدم.
احساس گناه نمیکردم و نمیکنم.
نوشته: Fariba-nazdoone
داستان مسخره ای بود البته اگه بشه اسمش رو گذاشت داستان
من كلي سكس داشتم ولي نميگم اينجا حالا يه سكس روشلواري داشتي از ذوق مرگي داشتي ميمردي اومدي خودتو اينجا تخليه كردي.
درضمن داستان ميگه تو پسري…
ا چه جالب تو بودی که دیروز تو مترو بهت چسپیدم دمت گرم بابا چه حالی دادی جنده وای راست میگی زود ابم اومد
وقتی تو اینجوری با افتخار از مالیده شدنت و لذت بردنت حرف میزنی زیدت هم حق داشته بهت خیانت کنه.
فکر کنم رفته بودی مترو بعدش خودت انگشت کردی و فرارکردی
پیامد خوش آمد گویی سایت از این بیشتره قبول کن
خودت هم نفهمیدی چی کسشر گفتی
تو مترو ؟؟
تو اون شلوغی ؟؟
هیچکی هم نفهمید ؟؟
اونم که فهمید هیچی نگفت ؟؟
تو هم خوشت اومده بود ؟؟
ببین با کیا شدیم 75 میلیون نفر
به نظرم دخترا داستان ننویسن بهتره-اخه اون از داستان اولین سکسم در16سالگی که با طرز نوشتار چرت شیما خانوم که دوست پسرش ازش اجازه میگیرد و کیرش را فرو میبرد در کونش کیرکرد تو روزگارمون واینم از تو که به دسمالی تو مترو میگی سکس-فکر کنم رفتی خونه جلق زدی فکر کردی که تو مترو سکس کردی
بذا بگه بنده خدا
ازین مثلا سکس ها زیاد اتفاق میافته
دسمالی بود بیشتر تا سکس
Be nazare man bayad dastano ba tafsile bishtar mineveshti va dostan hagh nadaran ke be hame tohin konan dar kol mamnon be khatere inke vaght gozashti dastano neveshti
آوردند به وقت شباب(شکلک نیش تا بناگوش باز)
دختر بازیگوشی بود که به دوست پسرش شک کرده بود دوست پسرش هم گی بود از ماشینش پیاده شد و به سمت ایستگاه مترو راه افتاد!
از اونجایی که جنده بود و همه با ماشین های مدل بالا از جمله پیکان گوجه ای مدل شصت و چهار سوارش میکردن کم ار مترو میشد ، سوار بر مترو شد و چون جنده ای بیش نبود در واگن مختلط ایستاد وقتی اون خانوم خوشگله که توی مترو حرف میزنه گفت : جوانمــــــــــرد قصاب
پسری نحیف سوار بر مترو شد و طی یک حرکت سریع انگشتش رو به مقدار دوبند انگشت درون کون مبارک جنده خانوم کرد از اونجایی که افراد اطراف متوجه شده بودند او را کمی ارشاد کرده و انکشت خود را وارد کرده و فیض برده
پسرک نحیف آلت خود را بر باسن ایشان مالیده و جنده خانوم فرماییدند که تا هزار میشمارم بعدش جیغ میزنم ولی زهی خیال باطل که بعد از شماره بیست پسرک خود را خیس کرده و آلتی بزرک نصیب جنده خانوم گردانیده پس ایشان از مترو پیاده شده تا حمامی کند و آلت خود از نجاست پاک کند
پس جنده خانوم نیز در ایستگاه بعد پیاده شده تا به جنده بازی خود برسد
ایشان پشیمان نبوده و احساس گناه نیز نکرده پس برای ایشان آلتی بزرگ بسی صد و پنجاه و نه سانتی ارزو میکنیم!
(راوی : سامی شهوتی)
ما سکس تو قطار و اتوبوس و پراید و رنو و ژیان و ماکسمیا و پژو و… تو این سایت خوندیم.این خانم یا آقا کلی گشته تا یه سوژه ای که هنوز نسوخته رو به ارمغان آورده. بچه ها اینا نوآوران ایران امروزند و ما باید بهشون افتخار کنیم و برای این نخبه های عرصه ی پورنوگرافی سرمایه گذاری کنیم.
یه چیز دیگه: مطمئنی که اونجا مترو بود؟؟؟ من که بعید می دونم،ولی مطمئنم که خیلی دوست داری تو مترو صدها مرد رو ساپورت کنی
یاد یه جوکی افتادم:
زن رشتیه میمیره و میره بهشت!! یه شب خواب دخترش میاد و میگه:دخترم تا می تونی در دنیا کار خوب نکن…من اینجا حوری شدم،فرصت نمی کنم شرتم رو بالا بکشم
…
پس تو هم تا می تونی کار خوب نکن و برو با مسافرای مرد مترو همدردی کن
بروسلی جان قابل نداشت داداش
بچه ها کجان؟
چرا امشب که من سر حالم هیچ کس نیست؟
با توام ای سیخ جوان
درود بر تو ای شیر ژیان
کجاییند آن بچه های شهوان
تا کنند کس شعری عیان
من و تو هستیم در این سایت و پایان
من هم تو مترو دیدم یک پسر چسبید به یک دختر و کونش رو دست مالی کرد، همه هم نگاه میکردن و میخندیدن، ایستگاه طرشت
پسره خپل بود و دختره صورتش پر از جوش، انقدر به کونش ور رفت دختره چشماش خمار شد.
ببینم پسره پیاده شد اونوقت تو چکار کردی ?تو جدا اسم اینو گذاشتی داستان?بیشتر شبیه جوکهای بیمزه و حال بهم زنه
اون اقا دیگه واست دوست نمیشه دلیلشم بهت میگم بهم ایمیل بزن تا بگم
عزیزم شما اگه دوس دارین بدین راه های زیادی هست مترو چرا
جالب تر از اين ميشد نوشت خوبه ادامه بده از سكسهاي واقعيت با بي افت هم بزار راستي اسمت سنت يادت رفت
اگه دوست داری بیا من هم امتحان کن فریبا جون،قبلت؟
خیلی سبک و مسخره بود