سکس سعید و سامان

1394/02/24

سلام دوستای خوبم. این یه داستان واقعیه و پار سال برام اتفاق افتاد داستان تقریبا 90%واقعیه و 10%هم خودم برای هیجانش اضافه کردم ولی دروغ توش نیست و باعث افتخار هم نیست اون کارم ولی خب اتفاق افتاد

من اسمم سامان و 25سالمه من تو کار ساختمونی کار میکنم و گچکار هستم پار سال تصمیم گرفتم برم عراق برای کار برای همین یه کارگر هم با خودم بردم. اسم شاگردم سعید هستش و 21سالشه. در اولین برخوردمون پسر تیزی به نظر میرسید و خیلی زود با آدم گرم میشد یه 5 _6 کیلو ازم لاغر تر و و یک دو سانت ازم بلندتر بود . با هم رفتیم عراق .چند روز اول صمیمیت خاصی بینمون برقرار شد و اگر چه بعد از چند روز دیدم یکم تنبل بازی یا زرنگ بازی در میاره و از زیر کارها در میرفت برای همین چند بار بهش هشدار و دو بار شدید سرش داد زدم و یه بارم که باعث شد 20 کیسه کچ خراب بشه با عصبانیت دست روش بلند کردم ولی نزدمش اما زود فراموش میکردم و برای اینکه احساس ناراحتی نکنه از دلش در میاورم. شبها پیش هم میخوابیدیم و فقط ما دو نفر بودیم نصف شبها میرفتم تو کفش و حسابی با خودم ور میرفم.خیلی دوست داشتم باهاش راحت باشم دوست داشتم روش رو باز کنم تا بتونم مخش و بزنم و بکنمش .من یکم خالی میبستم براش. که مثلا تو 18سالگی یه پسر و کردم و صحنه هاش رو دقیق میگفتم اونم با هیجان گوش میداد .آشکارا میدیدم داره زیر پتو با کیرش ور میره .بعد در باره اندازه کیرها صحبت کردیم بهش گفتم کیرت تو چقده؟گفت نمیدونم اندازه نگردم.بهم گفت مال تو چی؟ گفتم ماله من 17سانته.گفت 17فک کنم از من بزرگتر باشه.از رو شلوار با دست به کیررم زدم گفتم همه باید جلوت کم بیارن گنده بک؟ بلند شده بودم که چراغ و خاموش کنم وقتی دستم و از رو شلوار زدم رو کیرم دید گفت انداز کیرت اینه؟یکم روم باز شده بود دیگه با دستم محکم رو شلوارم گرفتم گفتم اینه! گفتم مال تو هم ببینم. گفت بیخیال.گفتم خب تو هم نشون بده گفت خجالت میکشم گفتم بابا هر دومون مردیم کس نداری که خجالت بکشی و بلاخره از رو شلوار نشونم داد گفت به نظرت کدوم بزرگه؟ واقعا نمیدونستم چی بگم .یه لحظه هنگ کردم . خوب پیش رفته بودیم .سعید یکم ازم ضعیفترنشون میداد ولی خیلی صفت و عضله ای بود.اون شبم داشتم فک میکردم که تو این مدت میتونم حسابی بکنمش.

فردا سر کار کلا در باره سکس و… حرف میزدیم. نزدیکای نهار بود که سعید خواست بشاشه.یهم گفت سامان کجا برم بشاشم.گفتم همینجا.گفت نه جدی کجابرم. اولین بار بود کارگری میکرد.گفتم بابا سنگین که نیست همینجا بشاش خب یا خجالت میکشی؟ گفت نه اینجا بوی شاش میگیره .گفتم خب بوی شاشه تو هستش غریبه که نیست حالم و بهم بزنه .گفت ناراحت نمیشی یعنی ؟گفتم نه بابا ونشست دو متری من و پشتش رو کرد بهم و شاشید.یعد تموم شدن گفت اوستا سامان من یکم وس واس دارم و نمیتونم با هر کسی غذا بخورم یا بشینم ولی اصلا در مورد شما این حس و ندارم .منم گفتم منم دقیقا همین حس و دارم . کم کم داشت حسم یهش عوض میشد .شب رفتیم منزل تصمیم گرفتم امشب هر جور شده رابطم رو باهاش شروع کنم .باfastlink نشستیم و حسابی فیلم سوپر نگاه کردیم هر دو مون داشتیم میترکیدیم.بهم گفت سامان اینجا نمیشه یکی رو بیاری با هم بکنیم؟گفتم نه اینجا ما غریبه هستیم و این کارا راحت نیست.گفتم منم دارم میترکم.گفت در باره سکسهات بگو. منم یکم دو باره خالی بستم که فلانی و کردم و اینجوری کردم .هر دومون رفته بودیم زیر پتو. سعید داشت اشکارا با کیرش ور میرفت .بهم گفت سامان دارم منفجر میشم .گقتم فقط تشکت رو خیس نکن .نمیخواستم زود ابش بیاد گفتم هر طور شده امشب باید یه کاری بکنیم برای همین گفتم سعید بلند شو میرم یه چایی بذارم خیلی تو کف چایی ام. رفتم چایی گذاشتم سعید هنوز تو جاش بود گفتم بلند شو دیگه .از زیر پتوش در اومد و خواست بره دستشو بشوره که نذاشتم .اب طبقه پایین بود و باید میرفت تو حیاط.البته طبقه پایین غیر قابل سکونت بود .سعید حسابی زیر شلوارش باد کرده بود خیلی ضایع شده بود .گفت سامان دستام تمیز نیست ا .گفتم میدونم بشین چاییت و بخور. دستات برای من تمیزه . چایی و خوردیم و چراغ خاموش کردیم و دوباره رفتیم تو جامون .هر دومون اشکارا منتظر اتفاقی بودیم . بهش گفتم سعید کیرم داره شرتم رو پاره میکنه .گفت ماله من بدتره گفتم در بیار ببینم کیرت رو گفت سعید خجالت میکشم.گفتم من مال تو رو در بیارم تو ام مال منو. گفت اخه… گفتم اشکال نداره هر دومون مردیم خب تشکم و بردم نزدیک تشک اون و یعش چسپوندم و دراز کشیدم.نزدیک هم شدیم تقریبا یه وجب مونده بود بهم بچسپیم.منم عادت داشتم شبها بدون پیرهن و زیر شلواری بخوابم با اینکه هوا سرد بود ولی نمیتونستم موقع خواب به جز شرت چیزی تتم باشه .دستم و اروم بردم سمت زیر شلوارسعید اونم اورد سمت شرتم. دستم و کردم تو زیرشلوارش و از تو شرتش کیرشو گرفتم. خیلی کلفت به نظر میرسید یعنی راحت تشخیص دادم دو برابر مال من راحت کلفته درازیش رو نمیتونستم تشخیص بدم ولی معلوم بود کلا از مال من بزرگتر هستش اونم کیر من و گرفته بود.نفسش کامل میخورد به گردنم کیرشو تو دستم عقب جلو میکرد. بهش گفتم یکم بیا نزدیکتر .پامون رو هم قفل بود یکم مال هم مالیدیم کلفتی کیر سعید خیلی باحال بود حسابی خیس شده بود سعید اشکارا دلشت تو دستم تلمبه میزد و سر کیرش به شکمم میخورد سعید هم کیرم رو گرفته بود ولی کیرم مانع لذت بردن بیشتر بود دست و پای هر دومون رو گرفته بود دست سعید و از رو کیرم برداشتم نفسم بد جور ب شماره افتاده بود و اصلا تو حال خودم نبودم کیرش حسابی خیس شده بود.خودم و بهش چسپوندم سرش گذاشت روی سینم دستش رو گذاشته بود رو دست من و به کیرش میمالید پاشد زیر شلوارش رو در اورد.تاریک بود ولی کیرش تقریبا دیده میشد.خدایا به کی گفته بودم کیرم بزرگه؟اومد بغلم دراز کشید وبهم چسپید کیرش رو شکمم بود. با دست گرفتمش داشتم میمالیدم براش دستش رو گذاشت رو دستم و دستم و رو کیرش دوباره میمیالید .بعد سرکیرش رو به خایم مالید .کیرش وفشار داد لای پام .خیلی داغ بود کم مونده بود ابم بیاد ولی جلوم رو میگرفتم سعید دستش و برد سمت باسنم و منو به خودش فشار میداد. چی فک میکردم چی شد . دوست داشتم ادامه بده اصلا تو اختیار خودم نبودم.دستش کاملا رفته بود تو چاک باسنم.سرش رو سینم بود منم با دست سرش و گرفته بودم رو سینم فشار میدادم اونم سینم رو میبوسید. یکم لاپایی زد خایم درد میگرفت از فشار کیرش.باسنم و گرفت و من و بر گردوند.از پشت گذاشت لای پام شرتم مزاحمش بود شرتم رو کشید پایین و پرت کرد.انگار اون 30سالش بود و من 17سالم بود.بعد سرش رو رو سوراخم مالید.داشتم منفجر میشدم. رو سوراخم حسابی بازیش میداد.بعد تف انداخت رو دستش و به سوراخم مالید.من صدا ازم در نمیومد.اروم فشار داد تو نرفت.بازم مالید و دوباره فشار داد به زور سرش رفت تو من داشتم بالشتو گاز گرفتم ولی صدا ازم در نمیومد از خجالت.فشار میداد ولی اصلا نمیرفت کیرشو در اورد ومنو کامل رو شکم خوابوند و اومد روم گذاشت رو سوراخم و دوباره فشار داد سرش رفت تو یکم نگه داشت. خیلی درد داشتم یهو با تمام زورش فشار داد.بلند جیغ کشیدم. مطما بودم پاره شدم دو بار بلند اخ گفتم ار درد که دستشو گذاشت رو دهنم و صورتم و بوسید پاهام داشت اشکارا میلرزیدن از درد.یکم نگه داشت همینجوری توم نگه داشت و پیرهنشو در اورد و خوابید رو پشتم گرمای شکمش رو پشتم حس خوبی داشت. اروم کیرشو عقب کشید و اروم میکرد تونفسم در نمیومدفک میکردم همه کیرشو کرده اروم عقب جلو میکرد.میدونستم نمیتونه تو این حالت تحمل کنه و سرعتش رو زیاد میکنه.همینجورم شد سرعتش رو وحشتناک میزد چند بار سرم از سرعت زیادش به دیوار خورد بازم منو رو تشک میکشید عقب ولی انقد سرعت داشت با تشک میرفتیم جلو کونم کاملا بی حس شده بود از درد داشتم گریه میکردم .اصلا نمیخواستم اشکم رو ببینه برای همین همه سعیم رو میکردم صدا ازم در نیاد سعید صورتش رو گذاشت رو صورتم و تلمبه میزد اشک رو صورتش مالیده شده بود اروم جای اشکم رو بوسید.از خجالت داشتم اب میشدم و دیگه اشکارا اشک میریختم دوست داشتم دربیاره ولی اشلا حس نداشتم بهش بگم سرعتش داشت بیشترم میشد که ابم با فشار اومد اون بعد چند ضربه محکم خودشو بهم چسپوند داغی ابش رو کاملا تو خودم احساس کردم بعد اینکه خالی شد یکم نگه داشت بعد دو بار ضربه زد و در اورد و دراز کشید .تشک مون کنار هم بود ولی من رو تشک اون بودم .اروم رفتم رو تشک خودم به زور تکون میخوردم.حس میکردم توالت دارم.خواستم بلند شم هر کار کردم نتونستم .به زور بلند شدم و پا گشاد رفتم بیرون تو توالت بیشتر اب سعید بود از پشتم داشت میومد اصلانم تموم نمیشدفردا صبح نتونستم کار کنم از خجالت هم از تشکم بیرون نمیومدم خیلی بد بود برام. سعید بلند شده بود و چایی گذاشته بود.خیلی گرسنم بود دوست داشتم بلند شم اما بد جور خجالت میکشیدم هوا هم روشن روشن بود شرتمم پایین تشک بود.از خدا میخواستم سعید بره بیرون پاشم شرتم رو بپوشم از زیر پتو نگا کردم دیدم سعید کنار دیوار دراز کشیده. خجالتم میکشیدم باهاش حرف بزنم.حدود نیم ساعت اونجوری موندم نفسم در نمیومد حوصله نداشتم . به زور بلند شدم چاره ای نداشتم پتو رو دورم پیچیدم و شورتم و پام کردم.سعید گفت پول میدی برم صبحونه بیارم؟نفسم در نمیومد نمیتونستم باهاش حرف بزنم بهش پول دادم اون رفت.صبحونه رو با زور باهاش خوردم .از خجالتم بعد صبحونه رفتم بیرون تا شب نیومدم.اومدم دیدم خوابیده.یه جوری دلم براش تنگ شده بود دوست نداشتم بخوابه خواستم چراغ و خاموش کنم که بیدار شد گفت چرا انقد دیر اومدی؟ گفتم یکی از دوستامو دیدم پیشش بودم .گفت لا اقل زنگ میزدی دیرمیای گفتم نشد. بعد رفت زیر پتوش. منم یکم تشکم رو از تشک اون فاصله دادم و رفتم تو جام بعد چند دقیقه احساس کردم داره تکون میخوره با دقت نگاش کردم از زیر پتو دیدم داره خو دش رو به جام نزدیک میکنه.نمیدونست جام رو دور کردم پاشو ازتشکش گذاشت بیرون که بیافته رو تشکم ولی افتاد رو فرش.از زیر پتو سرش رو بیرون اورد دید جام اونجا نیست. خیلی خجالت کشیدم.فک کنم چشمام رو از زیر پتو دید که داشتم نگاش میکردم .یه پسر 21ساله منو میترسوند .دوباره برگشت تو جاش و خوابید.خیلی پشیمون شدن از اینکه جامو عوض کردم سرمایه عجیبی از پنجره که دقیقا پشت من بود داشت میومد.نزدیکای صبح بود که نتونستم تحمل کنم و جام و بردم جای اولم کنار بخاری برقی .خیلی دوست داشتم سعید بیدار بود ولی خوابش سنگین بود. صبح رفتیم سر کار.اصلا نمیتونستم به سعید بگم فلان کار و بکن فلان کار و بکن قبلا میتونستم حتی چند بارم سرش داد کشیده بودم و یه بارم نزدیک بود بزنمش ولی الان اصلا نمیتونستم.سعیدم تا اونجا که میتونست کاری میکرد که بهش نگم چیزی چون فک کنم اونم فهمیده بود نمیتونم بهش چیزی بگم.سعید سعی میکرد باهام حرف بزنه و ب حرفم بیاره ولی من نمیتونستم ازش خجالت میکشیدم. سعید برام یه تشت گچ اورد و منم رو تخته داشتم کروم دیوار و میرفتم صدای جیش به گوشم خورد برگشتم دیدم سعید کنار دیوار داره میشاشه یه لحظه چشمم به کیرش خورد.وایی یعنی این پری شب رفت توم؟باورم نمیشد تونسته باشم اونو جا بدم.حتی کامل شق هم نبود و نیمه راست بود ولی ابهت عجیبی داشت .مال من کجا و این کجازود سرم و برگردوندم ولی سعید دید که داشتم نگاش میکردم برای همین از گوشه چشمم دیدم که داره کیرشو تکون تکون میده.خیلی حس بدی بهم دست داد .حس کردم داره کیرشو به رخم میکشه.سعید دوباره رفت کارشو انجام داد بعد نهار هم کلا حرف نمیزدیم .مایی که کلا باهم شوخی میکردیم و من از سکس های نکردم براش میگفتم تا عصر هیچی بهم نمیگفتیم. دوباره رفتیم منزل وشام و خوردیم رفتم دوش گرفتم و اومدم سعید هم میخواست بره دوش بگیره من سریع رفتم تو جام .تو دلم منتظر سعید بودم ولی تو مغزم به خودم فحش میدادم سعید یکم طولش داد . ولی اومد هنوز بیدار بودم پشتم بهش بود قبلا جای من و سعید تقریبا یک متر فاصله داشت ولی حس کردم کاملا تشکش رو چسپونده به تشکم .قلبم داشت از دهنم میزدبیرون سعید زیر شلوارش رو در اورد و از رو تشکم رد شد که بره چراغ و خاموش کنه .یکم عصبی بودم هیچی پاش نبود کیرش داشت حسابی تکون میخورد و یه چیزه عجیبه دیگه دیدم خایش اصلا اندازه خایه من نبود حداقل سه یرابر.من خایم اصلا کوچیک نیست ولی واسه اون افتضاح بزرگ بود.خیلی بدم اومده بود از اون صحنه .خیلی حس حقارت بهم دست داده بود.سعید چراغ و خاموش کرد و رفت تو جاش . منتظر بودم که بهم دست بزنه تا حالشو بگیرم.تو مغزم صد نقشه میکشیدم و از طرفی هم گفتم اون که تر رو کرده چه یه بار چه چند بار یکم گذشت دیدم هیچ کاری نمیکنه کم کم احساس کردم نمیخواد کاری کنه . حدود نیم ساعت بود رفته بود تو جاش تصمیم گرفتم بخوابم ولی خوابمم نمیومد اخه فک میکردم صد در صد میاد سراغم . احساس کردم پتو داره تکون میخوره باد سردی به باسنم خورد مطما شدم دست به کار شده اومد و بهم چسپید.حس بدی نداشتم وقتی کیرش به باسنم خورد پیش خودم فک کردم دو تا اشنا به همدیگه برخورد کردن.کیرش خیلی داغ بود رو باسنم میمالیدش.پتوم رو از روم انداخت اونور و پتوی خودش و انداخت روم بعد شرتم رو کشید پایین.خیلی احساس ترس از درد دوباره داشتم ولی دلم نمیومد کاری بر خلاف میلش بکنم افتاد روم و کیرش و کرد وسط چاک باسنم و روم خوابید.عقب جلو میکرد احساس میکردم پشتم داره لجز میشه سعیدم داشت گردنم رو میلیسید.بعد تف انداخت رو کف دستش ولی بیسترش ریخت رو گردنم و لیز خورد اومد کنار لبم تف باقیمونده ر و مالید به سوراخم خیلی استرس داشتم از درد اون شب وحشت داشتم.خجالت میکشیدم بهش بگم یواش بکن.سعید اروم فشار داد حس خوبی وقتی که سرش رفت تو داشتم.ولی بعدش درد شدیدی داشتم سعید شرو کرد عقب جلو کردن و صورتم رو بوسیدن.کاملا قبول کرده بودم زنشم.داشتم بالشت و گاز میگرفتم پتو از رو هر دومون کنار رفته بود و کاملا عریان بودیم سعید یه دفعه دست کشید و بلند شد سرمای عجیبی داشت داخل باسنم میشد سعید رفته بود اب بخوره وقتی دوباره کرد خیلی خوب بود گرماش بهم میچسپید کم کم منم داشتم حال میکردم سعید با ارامش ولی محکم میکرد تو .منو یه وری خوابوند و یه پامو بلند کرد و کرد تو کیرش کاملا کونم و برای خودش باز کرده بود دیگه درد شدیدی نداشتم فقط در حدسوزش نرمال بعد دوباره منو خوابوند رو شکم و بالشت خودشو انداخت زیر شکمم باسنم یکم بلند شد کرد تو و شروع کرد تلمبه زدن هم زمانم داشت صورتم و میبوسید گوشم و میخورد و گردنم رو میبوسید خیلی سرعتش تند شده بود دوباره درد بدی داشتم.یه دفعه در اورد و اومد نشست رو پشتم یکم با دستش مالید یه دفعه اب داغی رو رو گردنم حس کردم تموم ام نمیشد با فشار داشت میریخت رو موهام و صورتم و گردنم .یکم کناره لبم رو باز کردم تا لبش بره داخل فقط یه ذره طعمش کردم و بیشترش میریخت رو سرم موهام یکم بلند بود ابش عجیب زیاد بود خایش کاملا رو گردنم بود یکم به زیر گردنم و صورتم خایشو مالید نا خواسته وقتی رو لبم بود اروم بوسیدمش .سعید چند ضریه با کیرش به گردنم زد تا ابش تموم شد بعد رفت دوباره کرد تو منم داشتم ارضا میشدم .یکم تلمبه زد تا ابم اومد.اصلا نمیتونستم تکون بخورم اب سعید حالت بدی به گردنم داده بود سرم رو هر جای تشک میذاشتم خیس بود صورتم رو با پتو تمیز کردم نمیدونستم چجوری بخوابم ک ه سعید منو گرفت و کشید رو تشکش پتو رو انداخت رو مون چسپید بهم و صورتم و بوسید.کاملا تو عرض سه روز زنش شده بودم منی که کلی نقشه براش داشتم .فردا صبح که از خواب بلند شدیم کیرش روی باسنم چسپیده بود پتو رو از رو خودم و سعید کشیدم دیدم کیرش خیلی باحال خوابیده میخواستم برم بغلش ولی دیر وقت بود باید میرفتیم سر کاربا دستم شونه سعید و تکون دادم و بیدارش کردم وقتی بیدار شد یکم اینور و اونور و نگاه کرد بعد دستم و گرفت و بوسید و گذاشت رو کیرش و با کیرش کرد وسط پاش و پاش رو محکم رو دستم فشار داد برای اولین بار به دقت کیرش و نگاه کردم خایش واقعا بزرگ بود کیرشم خوابیده بود نمیشد کامل تشخیص داد .اصلا دوست نداشتم این حس بین من و سعید عوض بشه .بلند شدم لباسای کار و پوشیدم سعیدم بلند شد و لباساشو پوشید و رفتیم سر کارخواستیم بریم که سعید گفت سامان نرو پشت سرت رو یه دست بکش.رفتم حموم دو تا ایینه دیدم وای موهام و گردنم چی شدن انگار چسپ قطره ای رو موهام ریخته شده بود. یه ابی زدم و نصبتا خوب شد و راه افتادیم.سر کار اصلا نه میتونستم به سعید چیزی بگم نه میخواستم .با اینکه با بعضی کاراش باعث میشد کارمون عقب بیافته ولی نمیتونستم بهش چیزی بگم.نزدیکای ظهر بود که داشتم کچ میکشیدم. بد جور شاشم گرفته بود.برعکس قبل که خجالت نمیکشیدم و عمدا پیش سعید میشاشیدم ولی حالا خجالت میکشیدم پیشش بشاشم گفتم سعید تشت و اماده کن میرم پایین بیام سعید گفت چرا اینجا نمیشاشی بهم خیلی بر خورد .قبلا اینو من به سعید میگفتم .سعید گفت منم شاشم میاد بعد کیرشو در اورد و جلو چشمام شاشید من هر کار کردم نتونستم در بیارم کیرمو دیدم خیلی ضایع میشه در اوردم و شاشیدم بعد اینکه سعید تموم شد اومد نردیکم منم تموم شدم سعید کیرشو مالید به کیرم من کیرم راست شده بود سعیدم تقریبا نیمه راست بود ولی با اون حال بازم از مال من خیلی بزرگتر بود گفت میخوای بکنیم؟به زور صدایی از ته گلوم اومد گفتم نه یکی بیاد بد میشه گفت نه زود تموم میشیم گفتم الان نه بذار شب .گفت نه سامان دارم منفجر میشم گفتم باشه صبر کن رفتم از پنجره نگاه کردم کسی نباشه و رفتیم طبقه بالا که مطما تر بود سعید دستم و انداخت دور کیرش .داشتم کیرش و میمالیدم سعید داشت گردنم و تند میبوسید سعید دکمه های شلوارم رو باز کرد بعد لباسام رو کشید پایین بهم گفت سامان یکم خیسش میکنی؟تف کردم کف دستم و مالیدم به کیرش گفت نه خانمم بخور .گفتم چی ؟ گفت بذار دهنت .خیلی بهم برخورد این حرفش .یکم من من کردم ولی تکون نخوردم شونمو گرفت و اوردم پایین. دقیقا رو بروی کیرش . وقتی صورتم رو به روی کیرش قرار گرفت بوی شاشش خورد به صورتم کیرش عجیب بوی شاش میداد ولی چسپوند به لبام گفتم کیرت شاشیه سعید ولی میماالید به لبام که باز کنم منم اروم باز کردم کاملا طعم شاش رو حس میکردم سعید تو اسمونا بود خدایا کیرش خیلی خوشگل بود تهش لاغر وسطش کلف و چاق سرشم رو به بالا .سعید سرم رو گرفته بود تلمبه میزد دهنم کاملا کفی شده بود که یهو یه صدایی اومد زود خودمون رو جمع و جور کردیم رفتیم پایین دیدیم لوله کشه اومده چندتا خرده کاریش مونده بود انجام بده .سعید تا شب داشت منفجر میشد.همین که رسیدیم منزل فرصت نداد گفت زود یه چیز بخوریم بخوابیم. رفتم بیرون غذا اوردم سعید کاملا لخت بود یه غذایی درست کردیم سعید لخت هم اومد رو سفره دست به کیرش میزد غذا هم میخورد . با خنده گفتم چیکار میکنی داری غذا میخوری ا . سعید گفت سمان یه چیزی بپرسم خداییش راستشو بگو گفتم بپرس .گقت کیرمو دوست داری؟ داشتم اب میشدیم از خجالت.گفت بگو دوست داری یا نه؟گفتم کیرت خوبه .گفت کیر من خوبه؟خندیدم گفت جدی میگم خوبه گفت ازم بدت میاد؟گفتم چرا؟گفت برای اون کارا.گفتم نه بابا.گفت نصبت به من چی حسی داری؟گفتم نمییدونم .گفت میدونی من حسم چیه؟ کاملا معلوم بود حشریش زده بالا . گفت سامان تو مثل زن منی .گفتم زنت؟گفت اره گفت تو چه حسی داری؟گفتم منم حس میکنم مال تو ام گفت از کارای من و پر رویی هام بدت میاد؟گفتم نه گفت پس قول بده موقع کردنت هر کار میکنم بدت نیاد .گفتم نمیاد .کیرش حسابی بلند شده بود.خم شدم کیرشو بوسیدم اونم یه قاشق املت برداشت مالید دور کیرش گفت خانمم بخور منم شروع کردم ب خوردن حسابی راست شده بود بعد سفره رو جمع کردیم و لخت شدم.منو چسپوند به دیوار و گذاشت رو سوراخم و اروم فشار داد خیلی خوب بود گفت وقتی میکنمت حرف بزن گفتم چی بگم؟ گفت بگو قربون کیرت بشم و…
منم بهش میگفتم اون سرعتش رو بیشتر میکرد بعد منو خوابوند زمین و حالت چهار دست و پا کرد تو محکم تلمبه میزد .
ادامه دارد…

نوشته:‌ pashiman


👍 5
👎 0
56616 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

462226
2015-05-14 16:44:58 +0430 +0430
NA

چه داستانی گی که بود شاشی که بود حالمون به هم خورد … اخ کمرم باید یه سر برم فیزیوترافیک

0 ❤️

462227
2015-05-14 16:53:51 +0430 +0430
NA

کیر تمامی کاربران شهوانی توی کونت کونی ادرس بده بیایم بکنیون مثل سگ خخخخخ biggrin

0 ❤️

462228
2015-05-14 17:05:27 +0430 +0430

آخرش رو خوندم داستان جز گی ها بووود…

0 ❤️

462230
2015-05-14 20:51:32 +0430 +0430
NA

کثافت کونی سفره حرمت داره برکت خدا سر سفرست تو سر سفره ساک میزنی و غذا میمالین به التتون،از خوک نجس ترو پست ترین شما،اینقد کثیفی که شاششو هم خوردی بدبخت.برو اینقد بده تا خواهرت گاییده بشه ولی سر سفره از این کثافت کاریا نکن لاشی.اهل فحش دادن به این شکلا نیستم ولی تو حقته باید سرب داغ بریزن تو کونتو پلمپت کنن خوک نجس.سگ بشاشه به شخصیتو زندگیت

0 ❤️

462238
2015-05-15 05:05:54 +0430 +0430

قشنگ بود … بازم بنویس…

0 ❤️

462240
2015-05-15 17:28:36 +0430 +0430
NA

داستان رو نخوندم نظرات رو دیدم کیرم تا تهش توی گلولت اشغال خوک کثیف کونی عوضی باید کونت رو داغ کن با اهن سرخ diablo

0 ❤️

462241
2015-05-16 09:28:03 +0430 +0430
NA

سفر عربستان و اون دوتا کونی بی حرمت کزدن سفر عراق و کربلا رو این تو تا کونی

0 ❤️

462243
2015-05-17 00:52:23 +0430 +0430
NA

سلام.حس هات خیلی واقعی بود. مخصوصا اون حس خجالت و پشیمونی بعد از اون کار. کلا جالب بود. بازم بنویس.

0 ❤️

529519
2016-01-26 14:24:20 +0330 +0330

منم دوست دارم زن یکی بشم…

0 ❤️