سکس شش نفره

1395/08/10

پاییز سردی بود و همه داشتن برای امتحان های میانترم دانشگاه آماده می شدن. بهترین فصل مشهد به نظرم پاییز هست، مخصوصا آذر. ترم اول بودم و تونستم با دختری که تازه 3ماه می دیدمش آشنا شم. دختر 18 ساله ی بوری که پاییزم رو دوست داشتنی تر کرده بود. اینکه یک دختر بتونه از خونه بیرون بیاد، شاید برای همه کار راحتی نباشه اما یک فرصت خوبی پیش اومده بود که دانشگاهمون برای دخترا اردویی راه انداخته بود که 4روز می رفتن شمال. ما هم قرار شد از این موقعیت استفاده کنیم و ماشین بابا رو بپیچونیم و بزنیم به جاده. گواهینامه م هم چون تازه سال اولش بود حق رانندگی توی جاده رو نداشتیم اما گفتم شب میریم تا ریسکش کمتر باشه.

با دوتا از دوستام که اونا هم توی دانشگاهمون بودن حرکت کردیم. به بابلسر (مشهد سر! پاتوق مشهدیا) که رسیدیم رفتیم دنبال یک خونه گشتیم که دو روز بتونیم بمونیم. با یاسمن هماهنگ کردم که بپیچونه و با دوستاش بیان پیشمون. اولش که ناراحت شد چون قرار بود فقط من و خودش باشیم ولی اونم دوتا از دوستاش رو آورد و قرار شد شب پیشمون باشن و فردا برگردن. بالاخره به یک بدبختی تونستن از اردوگاه دانشگاه فرار کنن و وقتی رسیدن، انگار دوستام توی کونشون عروسی بود چون دو تا از دخترای شاخ دانشگاه با یاسمن اومده بودن. محسن و حامد رفتن دنبال مشروب و وسایل قلیون. منم درگیر راه انداختن شومینه بودم چون شب قبلش بدجور سگ لرزه زدیم از بس یخ بود. بچه ها برگشتن و خدا رو شکر دست پر بودن…! ناهار رو که خوردیم، یکم استراحت کردیم و بعدش مشروبا رو رفتیم بالا. گرم که شدیم رفتیم ساحل. کم کم توی آب با دخترا طبیعی کردیم ولی قبلش گفته بودم که حق ندارین به یاسمن نزدیک شین! من و یاسمن که تریپ لاو داشتیم ولی اون 4تا فقط لاس می زدن تو آب! اوضاع جوری شده بود که پسرای اطراف ساحل فقط داشتن چپ چپ ما رو نگاه می کردن و توی کف مونده بودن! مشروبا تقریبا گرفته بودمون و هوا هم داشت تاریک می شد و سرد! اومدیم بیرون و رفتیم کنار آتیش چندتا پسر. بچه های باحالی بودن و واسه شام دعوتمون کردن اما خیال کرده بودن که می تونن از بچه مشهدی دختر بلند کنن!

بعد که خشک شدیم با ماشین برگشتیم توی خونه و دیگه نفهمیدیم چه جوری خوابمون برد. وقتی هم که بیدار شدم دیدم همه بغل همدیگه بودن و حامد دیوث هم بیدار مونده بود و داشت کون و کپل دخترا رو برانداز میکرد!! ساعت 11 شب شده بود و با حامد بلند شدیم رفتیم یکم سوسیس سرخ کردیم و بچه ها که بیدار شدن زدیم به بدن. بعدشم بقیه مشروبا رو خوردیم ولی ایندفه انگار حالیمون نبود چقد پیک ها رو پر میکنیم! تن همه مون پره ماسه بود و قرار شد بریم حموم. اول مهلا و پری رفتن!! البته قبلشم کلی خندیدیم که ببین دوتا لز دارن میرن! منو یاسمن داشتیم وسایل شام رو جمع میکردیم که بعد از ده دقیقه محسن و حامد هم لباسا رو کندن و رفتن سمت حموم. منکه بهشون گفتم دیوونه ها جا نمیشین!! ولی انگار حمومش بزرگ بود. گفتیم الانه که سرو صدای دخترا در بیاد اما جوری که محسن تعریف میکرد، انگار منتظرشون بودن!! من و یاسمن هم که موقعیت رو مناسب دیدیم رفتیم کنار شومینه و مشغول شدیم. بدن ترکه ای و سکسیش هیچوقت از زیر مانتو های دانشگاه مشخص نبود اما کافی بود تا با اولین لمس تنش هرکسی رو دیوونه کنه… لباس هامونو کم کم درآوردیم و تنها شرتامون مونده بود. پنجره ی آشپزخونه باز بود و کاش میشد بوی پاییز رو با گرمای تن یاسمن توصیف می کردم… جفتمون تو آسمونا بودیم که یه لحظه به هوش اومدم دیدم تنمون پره ماسه هست و وقتی تنمون به هم میخورد ماسه ها خراش می دادن. تصمیم گرفتیم منو یاسمنم به جمع حمومیا اضافه شیم!

تصور 6 نفر توی یک حموم، هرچقدر هم که بزرگ باشه، سخته اما وقتی اون 6 نفر مست باشن اصلا مهم نیست. تا وارد حموم شدیم، اون 4تارو لخت دیدیم که انگاری گروپ میکردن و جفت دخترا پاهاشون رو دور کمر پسرا حلقه کرده بودن و پسرا هم حسابی حال میکردن. منم که یاسمن رو بغل کرده بودم، رفتیم قسمت وی آی پی؛ دقیقا زیر دوش آب گرم. با دیدن اون 4تا، منو یاسمن هم حسابی شهوتی شده بودیم و شرتامونو کندیم. یاسمن پرده داشت و قرار بود فقط از پشت باشه. هیچ کرمی توی حموم نبود و مجبور شدم با صابون کیرمو واسه فتح کون یاسمن آماده کنم اما تا خواستم یکم ببرم تو، جیغ یاسمن هوا رفت. انگار صابون خیلی می سوزوند کونش رو. اونقدر دوسش داشتم که حتی یه لحظه دردش هم نمی تونستم تحمل کنم. واسه همین بیخیال شدم و از جلو می مالوندم فقط. که توی مستی یهو رنگ قرمز و یکمی زرد دیدم… انگار دیگه کار از کار گذشته بود. یاسمن هم که توی بغلم فقط از شهوت داشت جون میداد و بعدش هم ازش شنیدم که میگفت سوزش و دردی اون موقع حس نکرده… منم خوشحال از فتح عشقم، اول آروم و آهسته ولی بعد از 5 دقیقه با تمام قدرت می کوبیدم و اون تنها قربون صدقم می رفت… بعد از 5 دقیقه ی دیگه هم آبم داشت میومد که کشیدم بیرون و گفتم کی میخواد؟؟ مهلا به شکم خوابیده بود و گفت من!

حامد رو کنار کشیدم و کیرمو لای کونش عقب جلو کردم تا آبم اومد و ریختم روی کمرش. همیشه بعد از جق تقریبا 3، 4 ثانیه توی حالت ارضا بودم اما روی مهلا 10 ثانیه میلرزیدم و آبم سرازیر شده بود. من که دیگه 10 دقه توی بغل یاسمن افتادم و بعدش اومدیم رفتیم خوابیدیم اما اونا که گفتن تا یک ساعت بعد از ما هم مشغول بودن و 3تا کمر روی دخترا خالی کردن!! البته جوری که بعدا برام از گروپشون تعریف می کردن، انگار ماجرای اونا سکسی تر بود!! بعد از اون سفر، منو یاسمن عاشق تر شدیم و منجر به رابطه های بعدی شد ولی مهلا و پری وقتی برگشتن، انگار نه انگار که با حامد و محسن بودن!!

توصیه ای برای دوستان: یک پروسه ای مثل ماجرای ما به همین راحتی امکان نداره!! چون مثلا ماشین رو به بهونه ی رفتن به خونه شاندیزمون و برای درس خوندن گرفتیم ولی بعدا که بابا فهمید رفتیم شمال، به کیونم گذاشت! یا اینکه 3تا دختر بتونن از اردوگاه بیان بیرون، به هیچ وجه کار ساده ای نیست. چه برسه به اینکه حتی بخوان شب هم بیرون اردوگاه باشن! توضیح دادن این چیزا توی داستان اصلا جالب نیست واسه همین ننوشتم. سکس توی حموم واقعا مصیبته! مخصوصا واسه دختر که قراره رو زمین بخوابه و یک پسر بیاد روش. اما بچه ها وسط کار مجبور شدن سویشرت ببرن و زیرشون بندازن . گرفتن مشروب توی یه شهر غریبه هم دردسر خودش رو داره و به قیمت خون باباشون میندازن!! .

نوشته: امیرحسین


👍 1
👎 10
52785 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

562854
2016-10-31 20:31:33 +0330 +0330

داداچ کمپانی برازرز فیلم جدید داده بیرون یا شما این ایده هارو میدی از روش فیلم میسازن

2 ❤️

562859
2016-10-31 20:35:21 +0330 +0330

شعر گویم که بسوزد جگرت/ گیر بزغاله کون پدرت با این داستانت

0 ❤️

562878
2016-10-31 21:16:43 +0330 +0330

نمیدونم چرا بعضیا دوست دارن کاری کنن
که بقیه فحش کششون کنن
کودکان متوهم لطفا
انقدر کس شعر ننویسید
برید همون جلقتو بزنید
اون کار که راحت تره
کسی هم فحشتون نمیده

0 ❤️

562893
2016-10-31 22:19:24 +0330 +0330

پس جریان رنگ قرمز وکمی زرد وفتح پرده چی شد به همین راحتی دختره پرده رو بگاداد؟کیر رییس جمهور مغولستان توکون آدم ملجوق

0 ❤️

562894
2016-10-31 22:32:52 +0330 +0330

اگه وقت کردی خودت یه سری ب محسن بزن عمو

0 ❤️

562897
2016-10-31 23:22:20 +0330 +0330

واقعا مسخره و مضحک بود

کلی خودمو کنترل کردم که خوار و مادرتو نچسبونم بهم

0 ❤️

562918
2016-11-01 03:03:21 +0330 +0330

جناب ادمین اخه این چه وضعیه این هفته سومین داستان تکراری است که داری اپ می کنی من و دوست همسرم و دوست فمینیست همسرم یک داستان رو 2 بار پشت سر هم اپ کردی بدون حتی یک فاصله بینشون این داستان سکس 6 نفره هم که از خود این سایت دزدیده شده همچنین داستان سکس با لیلا جونم هم باز از همین سایت دزدیدن خودت داستان کم اوردی قدیمیا رو داری اپ میکنی یا یک مشت دزد ملتو خر گیر اوردن خوب یکم دقت کن مثلا این مهمترین بخش سایته…

0 ❤️

562929
2016-11-01 05:15:53 +0330 +0330

چی میگی تو داداش؟نشستی از سایت برازرز واسمون کپی کردی خوشحالم هستی که بکن هستی؟؟شیش نفری؟؟جلق هم که میزنی!!!حداقل سکسی میکردی داستان رو که بگیم قسمت سکسش خوب بود.توی دو سه خط آبت اومد

0 ❤️

562940
2016-11-01 06:33:55 +0330 +0330

به کل داستانت که کس شعری بود هیچی نمیگم
به این قسمت که6نفر تو حموم بودن و یکی رو خوابوندن رو زمین میشه توضیح بدی چه جوری

0 ❤️

562941
2016-11-01 06:37:47 +0330 +0330

میشه یکی منو قانع کنه که چه جوری 6نفر تو حموم جا شن حمومتون چقدر بزرگه اخه
گواهینامروهم که تازه گرفتی خواستی شب بری که گیر نیفتی هابابا ایول به این مغزچه فکر بکری

0 ❤️

562949
2016-11-01 09:53:45 +0330 +0330
NA

تبریک میگم به سیاست فیلمهای پورن مثه اینکه جواب گرفتن

0 ❤️

562966
2016-11-01 14:28:25 +0330 +0330

کم جانی سینز ببین این قسمت از فیلمشو دیده بودم

0 ❤️

563025
2016-11-01 21:01:32 +0330 +0330

این داستان واقعی بود؟!؟!؟!؟!

0 ❤️

563107
2016-11-02 09:33:17 +0330 +0330

کیر قاتل امیر کبیر تو حمام فین کاشان تو نه تا سوراخت جقی چرا اخه تو توهماتت برای جق زدن مازوخیس میشی و خودتو آذار میدی خوب تو همون اتاق میکردیشون حموم هتل های لاس وگاس هم هم زمان ۶ نفر توش جا نمیشه ، رفتین تو دیدین جفت دخترا پاشون دور کمر پسرا هست احتمالا تجربه سوزش صابون هم داری که تو داستان توهمیت آوردی در پایان از همه دوستان پوزش میخوام اما نمیشه به این جقی های کص مغز چیزی نگفت.

0 ❤️

563152
2016-11-02 19:53:31 +0330 +0330

kosesher.koSesher faghat kosesher

0 ❤️